ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

مالی و سرمایه گذاری

مخارج انتقالی تپسی؛ سودسازی غیرواقعی یا سرمایه‌گذاری آینده‌نگر؟

«مجید غنی‌پور»، مشاور مالی و سرمایه‌گذاری در یادداشتی که در اختیار دیجیاتو قرار داده است به این سوال پاسخ می‌دهد.

مجید غنی‌پور
نوشته شده توسط مجید غنی‌پور | ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ | ۲۱:۱۳

آیا تپسی با سرمایه‌ای کردن هزینه‌های جذب راننده و مسافر تصویری غیرواقعی از سود می‌سازد یا برای ارزش‌آفرینی آینده مسیر درستی را در پیش گرفته است؟ «مجید غنی‌پور»، مشاور مالی و سرمایه‌گذاری در یادداشتی که در اختیار دیجیاتو قرار داده، پاسخ منتقدانی که این سیاست را خلاف استانداردهای حسابداری می‌دانند را می‌دهد. او معتقد است با توجه به ضعف‌های زیرساختی در حمل‌و‌نقل عمومی، تصمیم تپسی برای کپیتالایز کردن هزینه‌ها غیرمنطقی نیست و در آینده از فواید آن بهره‌مند خواهد شد.

تپسی، بخشی از هزینه‌های جذب، نگهداشت و افزایش ظرفیت شبکه رانندگان و مسافران را به‌عنوان «مخارج انتقالی» در ترازنامه خود ثبت می‌کند. این رویکرد، در نگاه اول در صنعت تاکسی اینترنتی جهانی غیرمعمول به‌نظر می‌رسد، اما با توجه به استانداردهای حسابداری بین‌المللی و البته شرایط خاص صنعت حمل‌ونقل درون‌شهری ایران، قابل توجیه است.

چرا سرمایه‌ای کردن هزینه‌ها منطقی است؟

بازار حمل‌ونقل ایران ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد که توجیه سرمایه‌ای کردن هزینه‌های جذب راننده و مسافر را تقویت می‌کند. ضعف زیرساخت‌های حمل‌ونقل عمومی، نظیر مترو و اتوبوس و ناکارآمدی تاکسی‌های سنتی، شخصی و آژانس‌های تلفنی؛ تاکسی‌های اینترنتی را به گزینه‌ای ترجیحی و بی‌بدیل هم در سمت عرضه و هم تقاضا تبدیل کرده است.

داده‌ها نشان می‌دهند که علی‌رغم امکان استفاده هم‌زمان رانندگان و مسافران از چند پلتفرم، اکثر رانندگان تمرکز خود را بر یک یا دو پلتفرم اصلی، مانند تپسی، قرار می‌دهند. این چسبندگی، ناشی از عواملی مانند مشوق‌های پاداش‌دهی، سیستم‌های امتیازدهی و کیفیت خدمات پشتیبانی است. علاوه بر این، قراردادهای الزام‌آور تپسی با رانندگان، همراه با نبود جایگزین موثر در بازار، منافع اقتصادی آتی این مخارج را تضمین می‌کند.

ترکیب ضعف زیرساخت‌های جایگزین [حمل و نقل عمومی]، تثبیت بازار توسط دو پلتفرم اصلی و چسبندگی رفتاری رانندگان و مسافران نشان می‌دهد که مخارج جذب و نگهداشت راننده در چنین شرایطی دارای ماهیت سرمایه‌ای واقعی و بلندمدت هستند.

تاکسی اینترنتی

به بیان دیگر، هزینه‌های قابل‌توجهی که تاکسی‌های اینترنتی امروز برای ارائه مشوق به مسافران و رانندگان صرف می‌کنند، محدود به یک دوره زمانی کوتاه نیست، بلکه اثرات و بازدهی آن در سال‌های آتی نیز برای شرکت باقی خواهد ماند. از این منظر، این مخارج بیشتر شبیه به یک سرمایه‌گذاری بلندمدت است تا هزینه جاری؛ سرمایه‌گذاری که می‌تواند برای تپسی همچون یک «خط تولید» در یک کارخانه صنعتی عمل کند و به‌طور مستمر . بلندمدت ارزش‌آفرینی کند.

اهمیت دارایی نامشهود در صنعت تاکسی اینترنتی

هرچقدر دارایی‌های فیزیکی مثل ماشین‌آلات برای کسب‌وکارهای سنتی اهمیت داشت، دارایی‌های نامشهود و مخارج انتقالی که شهودی نیستند، یکی از شاخص‌های اصلی ارزش شرکت‌های اقتصاد دیجیتال هستند.

این دارایی‌ها شامل مالکیت معنوی مانند اختراع، حق نشر و علائم تجاری، سرمایه انسانی و دانشی، نرم‌افزار و داده، شهرت برند و شبکه مشتریان هستند. امروزه این نوع دارایی‌ها بخش عظیمی از ارزش بازار شرکت‌ها را تشکیل می‌دهند؛ به‌عنوان مثال، در سال ۲۰۲۰ بیش از ۹۰ درصد ارزش شرکت‌های شاخص S&P500 از این منبع ناشی می‌شود، درحالی‌که در سال ۱۹۷۵ این رقم تنها حدود ۱۷ درصد بود. این جهش نشان‌دهنده انتقال بنیادین از اقتصاد مبتنی بر دارایی‌های فیزیکی به اقتصاد مبتنی بر دانش و اطلاعات است.

در شرکت‌های تاکسی اینترنتی (e-hailing) مانند اوبر یا نمونه‌های مشابه داخلی، دارایی‌های دیجیتال ستون فقرات ایجاد ارزش و رقابت هستند. این شرکت‌ها برخلاف شرکت‌های سنتی که روی ناوگان خودرو سرمایه‌گذاری می‌کنند، عمده‌ ارزش خود را در دارایی‌هایی مانند نرم‌افزار پیشرفته، پایگاه‌های داده، شهرت برند و شبکه رانندگان و مسافران می‌یابند. بر اساس گزارش سالانه شرکت اوبر، ارزش دفتری دارایی‌های نامشهود آن در انتهای سال ۲۰۲۴ به حدود ۱۰ میلیارد دلار رسیده است که نسبت به دیگر شرکت‌های خدمات مصرفی، نرخ بسیار بالاتری است. این ارقام نشان می‌دهند که نرم‌افزار، داده‌ها و برند برای چنین شرکت‌هایی نه فقط ابزار اجرایی، بلکه منبع اصلی مزیت رقابتی و ارزش‌افزوده هستند.

نرم‌افزار و فناوری اختصاصی، از جمله توسعه الگوریتم‌های مسیریابی، مکان‌یابی بهینه و سامانه‌های قیمت‌گذاری پویا، به اوبر این امکان را می‌دهد که با همان زیرساختِ نرم‌افزاری در شهرهای مختلف و بدون نیاز به ناوگان خود، خدمات گسترده ارائه کند. این شرکت‌ها نرم‌افزار و داده را بر پایه مقیاس‌پذیری می‌سازند؛ یک بار توسعه می‌دهند و بارها روی میلیون‌ها سفر اعمال می‌کنند. در واقع، رشد قابل‌توجه ضریب عملکرد با تکرار خدمات، از ویژگی‌های منحصر به فرد اقتصاد مبتنی بر دارایی‌های دیجیتال است.

دارایی‌های نامشهود و مخارج انتقالی در استانداردهای حسابداری

استانداردهای حسابداری ایران، همسو با IFRS و US GAAP، هزینه‌های مرتبط با ایجاد، توسعه و تثبیت شبکه مشتریان، شامل مخارج مربوط به دستیابی و ایفای قراردادها را تحت عنوان «مخارج انتقالی» طبقه‌بندی می‌کنند. هدف آن نیز جلب توجه مطالعه‌کنندگان صورت‌های مالی به شباهت‌ها و تفاوت‌های این دارایی‌ها با سایر انواع دارایی‌های غیرجاری است.

مخارج انتقالی تپسی و قواعد حسابداری

طبق استاندارد IAS 38 در IFRS دارایی نامشهود باید قابل شناسایی، تحت کنترل واحد تجاری و دارای منافع اقتصادی آتی قابل اندازه‌گیری باشد. این استاندارد انعطاف‌پذیری بیشتری نسبت به US GAAP ارائه می‌دهد.

با این حال، هر دو استاندارد بر اهمیت قابلیت اندازه‌گیری و منافع اقتصادی آتی تأکید دارند، که در مورد تپسی با محاسبه ارزش راننده در طول قرارداد (Driver LTV) و هزینه جذب وی (DAC) قابل احراز است. به طور معمول، Driver LTV به طور قابل‌توجهی بالاتر از DAC است و می‌توان آن را به‌صورت خطی طی سه تا پنج سال مستهلک کرد.

استاندارد IFRS 15 چارچوب‌هایی برای شناسایی درآمد و هزینه‌های مرتبط با قراردادهای مشتریان ارائه می‌دهند. طبق IFRS 15، مخارج مختص دستیابی به قرارداد (incremental costs یا هزینه‌های افزایشی)، مانند مشوق‌های جذب راننده، می‌توانند به‌عنوان دارایی، سرمایه‌ای شوند، مشروط به اینکه انتظار رود که این هزینه‌ها در آینده قابل بازیافت و درآمدزا باشند. این استاندارد به صراحت به هزینه‌های افزایشی قرارداد (مخارج مختص دستیابی و ایفای قرارداد با سفیر یا مسافر) اشاره دارند که می‌توانند شامل مشوق‌ها، پاداش‌ها و تخفیف‌های ارائه‌شده به رانندگان و مسافران باشند.

به طور مشابه، ASC 606 و ASC 340-40 در US GAAP هزینه‌های افزایشی قرارداد، را به‌عنوان دارایی شناسایی می‌کند، مشروط بر اینکه انتظار بازیافت آنها و درآمدزایی وجود داشته باشد. این استانداردها زمینه‌ساز تحولی عظیم در شناسایی دارایی‌های نامشهود و مخارج انتقالی شده‌اند، به‌ویژه در صنایع مبتنی بر پلتفرم که هزینه‌های جذب و نگهداشت مشتری را به‌عنوان سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت در نظر می‌گیرند. 

مطالعه تطبیقی و مقایسه با روند سرمایه‌ای کردن در شرکت‌های SaaS

شرکت‌های SaaS، مانند Adobe و Salesforce هزینه‌های جذب و نگهداشت مشتری را کپیتالایز می‌کنند. این دارایی معمولاً تحت عنوان «شبکه مشتریان یا Customer relationships» و ذیل دارایی‌های نامشهود ارائه می‌شود.

گزارش Armanino نشان می‌دهد که گسترش این رویکرد بیش از هر چیز ریشه در دو عامل دارد: نخست، ارزش بالای طول عمر مشتری به‌عنوان یکی از کلیدی‌ترین دارایی‌های نامشهود شرکت‌های نرم‌افزاری، و دوم، قابلیت پیش‌بینی جریان‌های درآمدی آینده که سرمایه‌گذاران و تحلیلگران به آن توجه ویژه‌ای دارند. اجرای استاندارد حسابداری ASC 606 در سال ۲۰۱۸ نقطه عطفی در این مسیر بود؛ چرا که نه‌تنها چارچوب شناسایی درآمد را دگرگون کرد، بلکه شرکت‌ها را ناگزیر ساخت تا در صورت اهمیت مالی، هزینه‌های جذب و نگهداشت مشتری را به جای ثبت به‌عنوان هزینه جاری، به‌عنوان دارایی سرمایه‌ای شناسایی کنند. پیامد این تغییر، انتقال بخشی از مخارج عملیاتی به ترازنامه و افزایش شفافیت در نشان‌دادن ارزش اقتصادی واقعی مشتریان است. به همین دلیل، در سال ۲۰۲۴، از میان ۱۰۰ شرکت برتر نرم‌افزاری، ۸۹ شرکت صاحب‌نامی همچون VMWare، Dropbox و Cloudflare، این هزینه‌ها را سرمایه‌ای کرده‌اند؛ رقمی که نه‌تنها نشان‌دهنده اجماع گسترده بر سر این رویکرد است، بلکه بیانگر نقش محوری مشتری به‌عنوان مهم‌ترین منبع خلق ارزش در مدل‌های کسب‌وکار دیجیتال امروز به شمار می‌رود.

 مشابهت‌های قابل‌توجهی بین هزینه‌های کمیسیون فروش در شرکت‌های SaaS و هزینه‌های جذب، نگهداشت و افزایش ظرفیت مشتریان در تپسی وجود دارد:

  • ارزش طول عمر بالا: در هر دو مورد، LTV به طور قابل‌توجهی بالاتر از هزینه جذب است.
  • قراردادهای الزام‌آور: تپسی با قراردادهای الزام‌آور با رانندگان، مشابه قراردادهای بلندمدت SaaS منافع اقتصادی آتی را تضمین می‌کند.
  • چسبندگی به پلتفرم: چسبندگی رانندگان به تپسی، ناشی از سیستم‌های پاداش و پشتیبانی، مشابه وفاداری مشتریان به نرم‌افزارهای SaaS است.

این شباهت‌ها توجیه می‌کنند که هزینه‌های تپسی، مانند کمیسیون‌های فروش در مدل کسب‌وکاری SaaS، به‌عنوان دارایی‌ سرمایه‌ای شوند، به‌ویژه با توجه به انعطاف‌پذیری IFRS در این زمینه.

رویکرد تپسی در سرمایه‌ای کردن هزینه‌های جذب مشتری

تپسی بر اساس رهنمودهای سازمان حسابرسی و با استناد به استاندارد IFRS 15، هزینه‌های مربوط به ایجاد، توسعه و تثبیت شبکه سفیران و مسافران را با در نظر گرفتن ویژگی‌های خاص هر شهر، به‌عنوان دارایی شناسایی می‌کند. این مخارج با هدف انعکاس ماهیت خاص‌شان در مقایسه با سایر دارایی‌های نامشهود، در سرفصلی مجزا با عنوان «مخارج انتقالی» طبقه‌بندی می‌شوند و طی دوره‌ای مانند سه تا پنج سال مستهلک می‌گردند، تا کاربران صورت‌های مالی به شباهت‌ها و تفاوت‌های ماهوی آن‌ها با دارایی‌های نامشهود توجه بیشتری داشته باشند. 

رویکرد تپسی در سرمایه‌ای کردن هزینه‌های جذب و حفظ مشتریان می‌تواند الگویی برای سایر پلتفرم‌های تاکسی اینترنتی باشد، به ویژه در بازارهایی با ویژگی‌های مشابه ایران که نیازمند تطبیق هزینه‌ها با درآمدهای آتی هستند.

مخارج انتقالی تپسی

کارنامه درخشان تپسی در سال گذشته، گواهی بر واقعی بودن دارایی‌های نامشهود و مخارج انتقالی این شرکت است. در حالی که رقبا سال ۱۴۰۳ را با رشد تنها ۱۰ درصدی پشت سر گذاشتند، تپسی با شناخت دقیق بازار و اجرای استراتژی‌های هوشمندانه و به‌موقع، به رشد خیره‌کننده ۸۰ درصدی دست یافت. در حقیقت تپسی با دارایی‌سازی از جذب راننده، رقبا را پشت سر گذاشت تا ثابت کند حسابداری می‌تواند پیش‌بینی‌کننده موفقیت باشد.

جمع‌بندی

رویکرد تپسی در سرمایه‌ای کردن هزینه‌های جذب و نگهداشت رانندگان و مسافران نه تنها با استانداردهای IFRS و US GAAP همخوانی دارد، بلکه با ویژگی‌های منحصربه‌فرد بازار حمل‌ونقل درون‌شهری ایران، مانند ضعف زیرساخت‌های عمومی و چسبندگی رفتاری کاربران، کاملاً توجیه‌پذیر است. این استراتژی، با تاکید بر منافع اقتصادی آتی و ارزش طول عمر مشتری (LTV)، امکان تطبیق بهتر هزینه‌ها با درآمدهای بلندمدت را فراهم می‌کند و به شرکت کمک می‌نماید تا ارزش واقعی دارایی‌های نامشهود و مخارج انتقالی خود را در ترازنامه منعکس سازد. علاوه بر این، مقایسه با شرکت‌های SaaS نشان می‌دهد که این روش، مشابه سرمایه‌ای کردن کمیسیون‌های فروش، می‌تواند به افزایش شفافیت مالی و جذب سرمایه‌گذاران کمک کند، به ویژه در صنعتی که دارایی‌های نامشهود و مخارج انتقالی بیش از ۹۰ درصد ارزش بازار را تشکیل می‌دهند.

پیشنهاد می‌شود تپسی این رویکرد را با نظارت مداوم بر معیارهایی مانند LTV و DAC تقویت کند و گزارش‌دهی شفاف‌تری در مورد دوره‌های استهلاک ارائه دهد تا اعتماد سهامداران را افزایش دهد. همچنین، سایر پلتفرم‌های تاکسی اینترنتی در بازارهای مشابه می‌توانند از این الگو الهام بگیرند، اما باید شرایط محلی و الزامات حسابداری ملی را در نظر گیرند تا ریسک‌های احتمالی مانند عدم بازیافت هزینه‌ها را کاهش دهند. این گام می‌تواند به تحول کلی صنعت حمل‌ونقل آنلاین در ایران منجر شود و زمینه‌ساز رشد پایدار اقتصادی مبتنی بر دانش باشد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی