ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تکنولوژی

آینده اپل در دستان تیم کوک: همه چیز تغییر می کند به جز ارزش ها

وبسایت Fast Company، در مصاحبه ای اختصاصی با تیم کوک، مدیرعامل شرکت اپل، به گفتگو نشسته و سوالاتی را برای وی مطرح نموده است. تصمیم گرفتیم این مصاحبه را به شکل کامل، برایتان به زبان شیرین فارسی ...

امیر مستکین
نوشته شده توسط امیر مستکین | ۲۸ اسفند ۱۳۹۳ | ۲۳:۳۰

وبسایت Fast Company، در مصاحبه ای اختصاصی با تیم کوک، مدیرعامل شرکت اپل، به گفتگو نشسته و سوالاتی را برای وی مطرح نموده است. تصمیم گرفتیم این مصاحبه را به شکل کامل، برایتان به زبان شیرین فارسی برگردانیم؛ در این نشست، کوک در مورد مسائل مختلفی صحبت می کند، از ساعت اپل تا دیدگاه استیو جابز نسبت به آینده ی این شرکت و همین طور اینکه چگونه اهالی کوپرتینو، همواره به مسائل اطرافشان، با دیدی متفاوت می نگرند.

در ادامه از شما دعوت می کنیم با دیجیاتو همراه باشید و پرسش های وبسایت Fast Company و پاسخ های آقای کوک را مطالعه فرمایید.

Fast Company: میراث استیو جابز این روزها در اپل چطور نگهداری می شود؟

تیم کوک: استیو معتقد بود بیشتر مردم دیدگاه هایی بسیار کوچک داشته و اعتقاد دارند نمی توانند تاثیر یا تغییری در اشخاص یا محیط اطرافشان بدهند. او احتمالا نام «زندگی محدود» را بر روی شیوه زندگی این افراد گذاشته بود و بیشتر از هرکسی هم، این راه و روش را قبول نداشت.

وی باعث شد تا همه ی ما در خانواده ی اپل،‌ تفکرهای کوچک را از ذهنمان بیرون اندازیم. اگر بتوانید مانند ما، افکار حقیرانه را از خود برهانید، قادر به انجام هر کاری خواهید شد. اگر این باور را در آغوش بکشید که قادر به انجام کارهای بزرگ هستید، جهان از آن شماست و می توانید آن را تغییر دهید.

اولین تلفن هوشمند مدرن، از آن ماست. اولین ساعت هوشمند مدرن هم متعلق به ما خواهد بود.

دست یافتن به این نقطه، همان جایی بود که وی به ایده های بزرگش جامه ی عمل پوشانید. دستاوردهای بعدی اپل همه از همین فلسفه ی بزرگ نگری، سر چشمه گرفته اند. اولین آنها نیز اینکه اپل تصمیم گرفت با کیفیت ترین محصولات جهان را بسازد؛ برای ساخت با کیفیت ترین محصولات نیز، لازم است تا بالاترین تکنولوژی ها را در اختیار داشته باشید. استیو معتقد بود با ابزاری که می سازد، کاربران کارهایی عالی خواهند کرد. او به شدت احساس می کرد که این مهم، سهم وی از خدمت به جهان است. این باور همچنان در وجود ما شعله ور بوده و هسته ی اصلی اپل را تشکیل می دهد.

در دنیای تکنولوژی، برخی مسائل مانند یک مرض رشد کرده اند؛ چند مشتری دارید؟ چه تعداد کاربر فعال دارید؟ چند دستگاه فروخته اید؟ در دنیای تکنولوژی، همه به دنبال عددهای بزرگ هستند؛ استیو هرگز اجازه نداد این آمار و ارقام احاطه اش کنند. تمرکز او صرفا بر روی تولید «برترین» بود.

این نوع از تفکر، بر روی خود من هم تاثیرات بسیاری داشت. [کوک در سال ۱۹۹۸ شرکت Compaq را ترک کرد و به اپل پیوست] من پیش از اپل، در دنیای ویندوز سیر می کردم و در آن دنیا، همه به دنبال دست یافتن به بالاترین ارقام بودند؛ هنوز هم هستند.

زمانی که بخواهیم به یک دسته بندی جدید از محصولات وارد شویم، ابتدا این سوالات را از خود می پرسیم:‌ والاترین تکنولوژی های مروبط به آن چه هستند؟ با ورودمان به این دسته ی جدید، چه مواردی را به ارمغان می آوریم؟ آیا می توانیم با محصول جدیدی که می سازیم، به جامعه کمکی شایسته کنیم؟ اگر جواب این سوالات منفی باشد یا به طور کلی، تکنولوژی های برتر را در دست نداشته باشیم، به سراغ تولید آن محصول نخواهیم رفت. این فلسفه، مستقیما از سوی استیو آمده و امیدوارم همواره در اپل باقی بماند.

- آیا این استراتژی در خصوص تصمیم گیری برای تولید اپل واچ نیز موثر بود؟

بسیار زیاد.

- میبینیم که آن را بر روی مچتان نیز بسته اید.

ما پیش از آماده شدن نهایی یک محصول، آن را به دست کاربران نمی رسانیم.

بله. نگاه کنید، تقویم من همینجاست. می توانم زمان و درجه هوا را نیز مشاهده کنم، مقدار فعالیت های امروزم هم متاسفانه زیاد نبوده اند. شما به اپل واچ می نگرید و تمام تکنولوژی های برتر را در نرم افزار و رابط کاربری آن می یابید؛ با نمایشگری کوچک کار می کنید و همین موضوع، باعث می شود تا به شیوه های جدیدی با آن به تعامل بپردازید. راه و روشی که پیشتر در آیفون، آیپد و مک مورد استفاده قرار گرفته اند، حالا دیگر در چنین نمایشگر کوچکی قابل استفاده نخواهند بود. بیشتر کمپانی هایی که دست به ساخت ساعت هوشمند زده اند، به این مساله توجه ندارند و هنوز از سیستم زوم کردن با دو انگشت در یک صفحه نمایش بسیار کوچک بهره می گیرند که اساسا برای آیفون تعبیه و طراحی شده بود.

tim-cook-in-china-7

وقتی با پوشیدنی ها، اینچنین مجبور به کار شوید، قطعا مانند تعداد زیادی از کاربران، به این نتیجه می رسید که ساعت های هوشمند بدرد نخورند. در نتیجه ما تصمیم گرفتیم شیوه هایی تازه را امتحان و انتخاب کنیم. Force Touch، یکی از همان ایده های انتخاب شده است. شما در یک نمایشگر کوچک، نیاز به یک «بعد» تازه تر دارید تا بتوانید از اندازه ی اندک، نهایت استفاده را ببرید، اندکی محکم تر انگشت خود را بر روی صفحه نمایش فشار داده و دستورات بیشتری را مشاهده کنید. چنین نکاتی، باعث می گردند تا کوچک بودن اندازه ی نمایشگر احساس نگردد.

ایده های اینچنینی، از سال ها تفکر، تلاش و بهبود مداوم سرچشمه می گیرند. ما پیش از آماده شدن نهایی یک محصول، آن را به دست کاربران نمی رسانیم. برای رو به راه کردن همه چیز صبر داریم؛‌ این دقیقا اتفاقیست که برای ساعتمان روی داد، بله، ما اولین نیستیم.

ما اولین سازنده موزیک پلیر نبودیم، اولین تبلت ساز نبودیم، اولین اسمارت فون ساز هم نبودیم؛ اما مشخصا اولین تلفن هوشمند مدرن، از آن ماست. اولین ساعت هوشمند مدرن هم متعلق به ما خواهد بود - آن اولینی که واقعا به چشم سایرین می آید.

- در سال ۲۰۰۱ که اپل، آیپاد را معرفی کرد، انتظارات از این شرکت اندک بودند. اما در سال ۲۰۰۷ و زمانی که آیفون معرفی شد، انتظارات کاربران بسیار بالا رفت. معرفی ساعت اپل در کجای این زنجیره جای می گیرد؟

در آن زمان، انتظارات از اپل بسیار پایین بود. بسیاری از مردم هم طبق معمول قیمت آیپاد را به سخره گرفتند؛ چه کسی این را می خواهد؟ چه کسی آیپاد را خواهد خرید؟ حرف های همیشگی را شنیدیم.

اما در زمان آیفون، برای خودمان سطح انتظار قرار دادیم. گفتیم که می خواهیم در سال اول ۱۰ میلیون آیفون بفروشیم و صرفا ۱ درصد از بازار اسمارت فون ها را متعلق به خود نماییم. پرچم خود را در یک صحرا کوبیدیم و در طول زمان، آن را تبدیل به یک شهر پیشرفته کردیم.

برای ساعت اما شماره ای مشخص نکرده ایم. برای استفاده از اپل واچ، نیاز به آیفون ۵ یا ۶ دارید، پس می توان گفت سقفی نسبتا محدود برای تقاضا وجود دارد. اما در نهایت فکر می کنم که این محصول خوب بفروشد و در موردش هیجان زده ام. مدتیست که هر روز از آن استفاده می کنم و نمی خواهم آن را کنار بگذارم.

- زمانی که آیفون معرفی شد، هیچ اپلیکیشن شخص ثالثی برایش موجود نبود. ۱۸ ماه بعد اما اپل با کمک توسعه دهندگان، ارزش آیفون را بسیار بالاتر برد. آیا می توانیم شاهد تغییر جهتی اینچنین را برای ساعت اپل هم متصور باشیم؟

همانگونه که گفتید، توسعه دهندگان کلید موفقیت آیفون بودند. رمز موفقیت آیپد نیز در دستان آنان بود. مشخصا موفقیت ساعت اپل نیز مستلزم همکاری آنها خواهد بود.

این بار ولی ما به درک این مهم رسیده ایم که به توسعه دهندگان از ابتدای راه نیاز داریم؛ در نتیجه در اواسط نوامبر برای آنها یک SDK مخصوص را ارائه دادیم تا در آوریل و زمان عرضه ساعت، اپلیکیشن های شخص ثالث بسیاری را داشته باشیم. نمی گوییم می توانیم در ابتدای راه به ۷۰۰.۰۰۰ اپلیکیشن دست پیدا کنیم؛ این رقمیست که با رشد به دست می آید ولی این موضوع را تضمین می کنیم که در زمان عرضه، خیال کاربران از بابت تامین اپ های مورد علاقه شان راحت خواهد بود.

- به نظر می رسد بسیاری از مردم تصور مثبتی نسبت به سودمندی و کارایی ساعت (های هوشمند) ندارند.

هیچ کدام از محصولات انقلابی ما در ابتدای راه جدی گرفته نشده و با انتقادات بسیاری هم رو به رو بوده اند.

متوجه هستم؛ اما همین مردم در ابتدا نیز نمی دانستند که به آیپاد نیاز دارند، واقعا نمی دانستند که به تلفنی نظیر آیفون نیاز دارند، آیپد هم که کاملا مسخره می شد. منتقدان می گفتند: «چرا به این محصول نیاز دارید؟» صادقانه بخواهم بگویم، هیچ کدام از محصولات انقلابی ما در ابتدای راه جدی گرفته نشده و با انتقادات بسیاری هم رو به رو بوده اند. صرفا در به نگاهی به گذشته است که مردم می توانند ارزش کارمان را درک کنند. شاید ساعت هم سرنوشتی یکسان با سایر محصولاتمان داشته باشد.

- پیشتر در خصوص حس نامحدودی صحبت کردید که استیو در اپل ایجاد کرده بود. بخشی از این نوع تفکر وی را می توان در استانداردهای بسیار بالای اپل دید و به نظر می رسد گاهی شخصا بر این استانداردها، نظارتی سختگیرانه داشته است. آیا شما هم سخت گیری های او را تکرار می کنید یا این اخلاق نظارتی در اپل از میان برداشته شده؟

tim-cook-steve-jobs

حقیقت این است که استیو نمی توانسته به همه ی موارد در یک کمپانی به این بزرگی، رسیدگی کند. اپل حالا ۳ برابر بزرگتر از سال ۲۰۱۰ و زمانی که استیو در راس آن بود، است. آیا من شخصا می توانم بر همه موارد نظارت داشته باشم؟ خیر. مشخصا خیر. کیفیت بالا، نتیجه کار افرادی با کیفیت است؛ این فرهنگ نهادینه شده در اپل است که باعث این موضوع می شود.

به استیو معمولا همانند رهبری نگریسته می شود که بر جزء جزء کمپانی اپل نظارت داشته؛‌ مطمئن می شده هر جریانی درست بود، هر رنگی به شکل صحیح به نمایش در می آمده، حتی هر حرف «i» هم به شکلی صحیح نوشته می شده؛ و بله، استیو تصمیمات بسیاری می گرفت، ظرفیتش بی نظیر بود؛ اما در نهایت او یک نفر بود و خود نیز این را می دانست.

به استیو معمولا همانند رهبری نگریسته می شود که بر جزء جزء کمپانی اپل نظارت داشته.

قدرت انتخاب او بود که توانست با گرد هم آوردن تیمی عالی، به کمپانی اش فرهنگ بدهد. شما این داستان ها را می شنوید که در راهرو قدم می زده و بعد از این که خطایی را به چشمش دیده، دیوانه وار فریاد سر داده است. بله، این اتفاقات افتاده اند ولی گسترش چنین داستان هایی تا جایی که بگویید او همه کارها را در اپل شخصا انجام می داده و بر همه موارد هم نظارتی دیوانه وار داشته، درست نیست؛ در حقیقت با گفتن این صحبت ها در حق استیو اجحاف کرده ایم. کاری که او کرد این بود که فرهنگی غنی ساخت و افرادی شایسته را به عنوان یک تیم، گرد هم آورد؛ آن تیم هم تیم عالی دیگری را برگزیدند و این چرخه در بزرگ شدن اپل تکرار و تکرار شد.

متاسفانه هیچگاه از استیو به عنوان یک معلم یاد نمی شود؛ در صورتی که او بهترین معلمی بود که من به حال داشته ام. او مانند هیچ یک از معلمان دیگر، برای تدریسش از راه و روش سنتی استفاده نمی کرد؛ استیو بهترین بود، قطعا بهترین بود.

بگذارید یک نکته را خاطر نشان کنم، سال پیش، اپل درآمد ناخالص ۲۰۰ میلیارد دلاری را تجربه کرد؛ ما یا برترین سازنده تلفن هوشمند بودیم یا یکی از اولین ها. آیا اپل می توانست به موفقیت های امروزش دست یابد اگر استیو آنچنان که در موردش خیال بافی می شود، بر روی تمام بخش های کمپانی نظارتی شخصی می کرد؟ مشخصا خیر.

جادوی اپل زمانی رخ می دهد که تمام عناصر، یکدیگر را در یک تقاطع ملاقات می کنند؛ سخت افزار، نرم افزار و سرویس ها.

مهم ترین هدیه ی او به این مجموعه، فرهنگی بود که از خود بر جای گذاشت. وی عمیقا در خصوص این فرهنگ احساس مسئولیت می کرد. او زمان بسیار زیادی را وقف طراحی ساختمان جدید اپل نمود، به نظر من، او این مجموعه را به نسل آینده هدیه داد. دانشگاه اپل نمونه ای دیگر است؛ وی تمایل داشت رهبران آینده ی این شرکت در این دانشگاه به تحصیل بپردازند، از سوی دیگر خاطر جمع باشد که درس هایی که پیشتر فراگرفته شده اند، فراموش نخواهند شد.

- تمرکز استیو جابز بر روی ایجاد تیم های کوچک همواره به سود اپل بوده؛ اما حفظ کردن چنین الگوی با نظم، پویا و غیر بوروکراتیکی با توجه به بزرگتر شدن روز بروز اپل، چگونه ممکن خواهد شد؟

هرچقدر مجموعه بزرگتر می شود، پاداش رهبری درستش نیز والاتر می گردد. حق با شماست، اوضاع مشخصا سخت تر شده، مثل این است که بخواهیم با جاذبه بجنگیم. اما همانطور که قبلا گفتم، اگر احساس نکنید توانایی هایتان کم هستند، قادر به انجام این کار نیز هستید.

ما حجم همکاری هایمان را بالا بردیم، پر واضح است که به منظور موفقیت، باید بهترین همکاران را نیز داشته باشید. جادوی اپل زمانی رخ می دهد که تمام عناصر، یکدیگر را در یک تقاطع ملاقات می کنند؛ سخت افزار، نرم افزار و سرویس ها.

بدون همکاری مداوم در تمام بخش ها، شاهد محصولاتی نظیر «ویندوز و اندروید» خواهید بود.

بدون همکاری مداوم در تمام بخش ها، شاهد محصولاتی نظیر «ویندوز» خواهید بود؛ یک کمپانی سیستم عامل را سر هم می کند، یکی دیگر می آید و سخت افزار را می سازد، در این میان شرکت های دیگر نیز زیر دست و پا پیدا می شوند. این همان اتفاقیست که در سرزمین «اندروید» نیز در حال رخ دادن است. وقتی که تمام این بخش ها در نهایت به یکدیگر متصل گشتند، تجربه ی کاربری راضی کننده نخواهد بود.

استیو خیلی زود متوجه این موضوع شد و همین امر نیز سبب گشت تا بتوانیم محصولاتی بسیار با کیفیت در زمینه تجربه کاربری را تولید کنیم. برای مدت زمان زیادی، نظیریه و منطق استیو عجیب دیده می شد. گذشت و گذشت تا اینکه افراد بیشتری چشمانشان را باز کرده و در نهایت توانستند به اهمیت این موضوع پی ببرند که همه ی بخش ها «باید» با همکاری یکدیگر کار کنند.

- استیو همواره می گفت که تفاوت اپل و سایر شرکت های کامپیوتری این است که اپل، تمام اجزای یک کامپیوتر را خودش می سازد. در ابتدای راه و در آن زمان، اینچنین به نظر می رسید که وی از سخت افزار و نرم افزار یک کامپیوتر صحبت می کند اما در زمانه ی فعلی، این رویکرد به شکلی بسیار عظیم تر صورت می گیرد. این شرکت حالا «تجربه کاربری اپل» را دارد که کهکشانی از آیفون، آیپد، مک ها و حالا  واچ را به یکدیگر، توسط پردازش ابری متصل کرده است. سوال اینجاست که آیا اداره ی چنین محصولاتی در کنار هم و در اندازه های مختلف، واقعا قابل انجام است یا به زودی شاهد اشکالاتی در آن خواهیم بود؟ مایکروسافت پیشتر تلاش کرده بود که با ویندوزش، همه چیز را برای همه کس فراهم آورد، و شکست خورد.

فکر می کنم تجربه ما متفاوت خواهد بود. دلیل با شکست مواجه شدن های مایکروسافت این است که نمی خواهند هیچوقت تغییر مسیر دهند.

مقایسه شدن با مایکروسافت را قبول ندارم.

اپل همواره این قدرت را در خود دیده که تصمیمات بزرگی در زمینه «عمل نکردن و همرنگ جماعت نشدن» بگیرد. دیسک های فلاپی را به یاد دارید؟ در دوره ای بسیار محبوب بودند اما ما هیچ وقت از آنها استفاده نکردیم. به جای اینکه اقداماتی سنتی انجام دهیم تا حاشیه ریسک را در حداقل نگه داریم، آمدیم و درایو نوری را در نوت بوک هایمان حذف کردیم. کابل اتصال ۳۰ پین آیفون های قدیمی تر را نیز عوض کردیم، بسیاری از اینها، محبوب بوده اند اما شما باید گاهی جرات داشته باشید و هنگام شنا، از ساحل دور شوید. هنوز هم همین کار را تکرار می کنیم.

Tim-Cook

در نتیجه، خیر. مقایسه شدن با مایکروسافت را قبول ندارم. همه چیز کاملا متفاوت است؛ بله، حالا وظایفمان پیچیده تر شده اند. وقتی شما یک مک بسازید، صرفا خودتان هستید و مشتری. اما وقتی صحبت از ساخت یک تلفن همراه می شود، مجبورید با ۳۰۰ الی ۴۰۰ اپراتور در سراسر جهان کار کنید که هر کدام تنظیمات خود را می طلبند. قبول دارم، همه چیز پیچیده تر از پیش شده.

حالا داشتن سرویسی نظیر continuity سخت تر است. حالا کاربر ما مایل است نوشتن ایمیلی را بر روی آیفونش شروع کرده و بر روی آیپد و یا مک خود به پایان برساند. کاربران تجربه ای یکپارچه بر روی تمام محصولاتمان می خواهند و همه ی اینها موجب پیچیدگی می شود.

اما ما می آییم و تمام پیچیدگی ها را از دیدگان کاربران دور می کنیم. وانمود می نماییم که انجام این کارها اصلا مشکل نیست و نیاز به مهندسی پیچیده ای نیز ندارد تا کاربر هم با خیالی آسوده به استفاده از آن پرداخته و اعتمادش به این سرویس را از دست ندهد. گاهی نمی توانیم به اندازه ای کافی این سرویس را به شکل کامل و بی نقص عرضه کنیم؛ فکر می کنم نکته ای که راجع به آن صحبت می کنید همین باشد، اما خاطر جمع باشید که به زودی تمام مشکلات رفع خواهند شد.

گاهی پیش می آید که سخنانی را به زبان می آوریم و دو سال بعد، احساسی کاملا متفاوت از گفته هایمان داریم.

در ذهن من، ساختار ما روزی به جایی خواهد رسید کاملا بدون ایراد باشد. نمی گویم شدنی نیست، مساله اینجاست که ما همه انسان هستیم و اشتباه هم می کنیم. من هدفی برای ابر انسان شدن ندارم، هدفم رسیدن به نقطه ای بدون خطاست. ما اشتباهاتی در گذشته داشته ایم و هیچگاه هم کامل نخواهیم بود؛ اما خوشبختانه جرات اعتراف به اشتباهات را داشته و سپس در پی رفعشان بر می آییم.

- اما همچنان، شما در حال مبارزه با جاذبه هستید. احساس نمی کنید که این کار بیش از حد مشکل خواهد بود؟

خیر. به این دلیل که اجازه نمی دهیم تصورات کوچک در ذهنمان جای گیرند. چیزی که من می بینم این است که باید با نظم، به جنگ مشکلات برویم و تا زمان حل شدنشان، دست از مبارزه نکشیم. اگر بخواهید پیچیدگی را مهندسی کنید، باید بگویم که رویایی محل در سر پرورانده اید اما اگر قدمی عقب تر گذاشته و به مشکل از دورتر نگریسته و تلاش خود برای درک وظیفه تان را از دست ندهید، هیچ کاری محال نیست.

فکر می کنم در مقیاس بزرگی در حال اثبات همین مساله هستیم. اگر به اپ استور نگاه کنید، با مجموعه ای بی همتا مواجه می گردید، صرفا یک و نیم میلیون اپلیکیشن در اپ استور وجود دارد. آیا کسی چند سال پیش می توانست حدس زند که این فروشگاه آنلاین به چنین موفقیتی دست خواهد یافت؟ ما هنوز هم در حال مرتب سازی اپلیکیشن های این مجموعه ایم. وقتی کاربری یک اپ را می خرد، انتظار دارد طبق توضیحات، بتواند با آن کار کند.

- آیا امکان دارد روزی میراث (فرهنگ ایجاد شده) استیو جابز دست خوش تغییر شود؟

ما هر روز تغییر می کنیم؛ همانگونه که در دوران حضور او، هر روز تغییر می کردیم. اما هسته ی اصلی اپل، ارزش هایش، همانند سال ۱۹۹۸ خواهند ماند، همانند سال ۲۰۰۵ خواهند ماند و همانند سال ۲۰۱۰ خواهند ماند. معتقدم ارزش ها نباید تغییر کنند. هرچیز دیگری اما، متغیر است.

گاهی پیش می آید که سخنانی را به زبان می آوریم و دو سال بعد، احساسی کاملا متفاوت از گفته هایمان داریم. گاهی پیش می آید حرفی بزنیم و حتی پس از یک هفته نظرمان برگردد. مشکلی با این قضیه نداریم؛ راستش فکر می کنم اتفاقا جرات به اعتراف کردن این مسائل عالیست.

- استیو همواره همین کار را می کرد.

دقیقا. او به شکل مشخصی عاشق فلسفه و ارزش هایش بود. این حقیقت که ما می خواهیم دنیا را تغییر دهیم، ماندگار است؛ هدف بزرگمان همواره همین خواهد بود. دلیل بر سر کار آمدن روزانه مان نیز همین موضوع است.

- نظرتان راجع به ساختمان جدید اپل چیست؟ [این شرکت در سال ۲۰۱۶ به مقر جدید نقل مکان خواهد کرد.] آیا اگر شما در زمان شروع این پروژه به عنوان مدیرعامل اپل خدمت می کردید، تصمیم به ساخت چنین ساختمان و محوطه عظیمی را اتخاذ می نمودید؟

Apple-Campus-2-Rendering-001-Retina-optimized

انتقاد می شود که اپل هر کاری می کند تا «غیر رسمی» باشد؛ ما می خواهیم کنار هم و به شکل غیر رسمی و دوستانه کار کنیم. یکی از بهترین شیوه های همکاری این است که کارمندانتان، همواره با هم برخورد داشته باشند، نه فقط در قرار ملاقات های از پیش تعیین شده. آنها باید در رستوران این مجموعه کاری و در حال قدم زدن، یکدیگر را دیده و با هم به صحبت بپردازند.

راستش، فکر نمی کردیم تعداد کارمندانمان انقدر رشد داشته باشد، در نتیجه مقر فعلی ما به اندازه ی کافی بزرگ نیست که بتواند خانه ای برای همه باشد. کارمندان ما حالا در صدها ساختمان جداگانه از هم دور افتاده اند و هیچ کداممان این موضوع را نمی پسندد؛ من شخصا از این موضوع متنفرم. در ساختمان جدید، همه ی کارمندان اپل می توانند مانند یک خانواده در کنار هم به کار مشغول شوند. پس بله، اگر من هم در آن زمان مدیر عامل بودم، چنین تصمیمی می گرفتم.

- آنگونه که مقیاس منابع انسانی کمپانی شما در حال رشد هستند، آنگونه که افراد و کارمندان جدید وارد کمپانی می شوند، چطور فرهنگ اپل به آنها منتقل خواهد شد؟ آیا در این میان توجیهاتی صورت می گیرد؟

به دنبال افرادی خواهیم بود که به فلسفه و آرمان هایمان اعتقاد داشته باشند، نه صرفا باوری سطحی.

به عنوان توجیه به آن فکر نمی کنم، اما اقداماتی در این زمینه انجام می دهیم که به قبل از استخدام و در حقیقت، به مصاحبه ی شغلی بر می گردد. مشخصا سعی داریم افرادی را انتخاب کنیم که با فرهنگمان تطابق داشته باشند؛ در همین حال، افراد مختلفی با نگرش های مختلف می خواهیم تا بعدا بتوانیم به همه ی ابعاد یک مشکل بنگریم. اما در نهایت به دنبال افرادی خواهیم بود که به فلسفه و آرمان هایمان اعتقاد داشته باشند، نه صرفا باوری سطحی.

سپس اما به دانشگاه اپل می رسیم؛ جایی که به نوعی به کالبد شکافی تصمیمات و اتفاقات گذشته پرداخته می شود که برای همه، قابل درک گردد که چرا این تصمیمات گرفته شدند، چگونه موفقیت ها و شکست ها رخ دادند.

در نهایت البته این امر به دست رهبران کمپانی انجام می گیرد، منظور صرفا شخص مدیرعامل نیست، بلکه تمام مدیرانی که در سرتاسر مجموعه خدمت می کنند. اگر آنها را به دقت انتخاب کرده باشید، آنها نیز می توانند افراد صحیحی را به خدمت در آورند.

- گویا شما همچنان دفتر استیو را به همان شکل پیشین نگه داشته اید.

بله.

- چرا؟ و آیا دفتری مشابه برای او در مقر جدید خواهید داشت؟
Time-Jobs-4-640x426
دفتر خانگی استیو جابز؛ هیچ تصویری از دفتر وی در مقر اصلی اپل در کوپرتینو، در دست نیست.

هنوز در خصوص این موضوع تصمیمی نگرفته ایم. اما دلم می خواست دفترش را به همان شکلی که بود، نگه دارم. در ابتدا، به هیچ وجه دوست نداشتم به آنجا قدم بگذارم؛ فشار بسیار زیادی بر من وارد می شد. حال اما گاهی با خانواده اش به آن اتاق سر می زنیم و این فشار کمتر شده، هر چند که باز هم معمولا تنها، به آنجا سر نمی زنم.

اینکه در آینده چه خواهیم کرد، مشخص نیست. دلم نمی خواست پس از مرگش به آن دفتر نقل مکان کرده و تصاحبش کنم؛ چون استیو،‌ شخصیست که همانندش پیدا نمی شود، در نتیجه، احساس می کردم که مشغول شدن در آن دفتر، درست نیست. کامپیوتر، میز و کتابهایش هنوز به همان شکل در آن محل قرار دارند. همسر او البته برخی از کتابهایش را به خانه برد. نمی دانم؛ نام او همواره باید بر روی آن در بدرخشد. احساس می کنم کار درست این است که این دفتر همچنان دست نخورده باقی بماند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (18 مورد)
  • احمدM2
    احمدM2 | ۲۹ اسفند ۱۳۹۳

    والا یکی از اصولش که صفحه 3.5 اینچی بود که زد زیرش
    یکی دیگشم که دشمنی با فبلت ها بود که اونم ساخت
    دیگه چه ارزشی مونده که نگه داره ریز پا نزاره؟؟؟

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی