7 پروژه نظامی نامتعارف ارتش آمریکا در طول تاریخ
ارتش ایالات متحده آمریکا مدت هاست که حکم طلایه دار را در حوزه تکنولوژی های جنگی در اختیار دارد و در زمینه تحقیق و توسعه هم جلوتر از هر کشور دیگری حرکت می کند. اما ...
ارتش ایالات متحده آمریکا مدت هاست که حکم طلایه دار را در حوزه تکنولوژی های جنگی در اختیار دارد و در زمینه تحقیق و توسعه هم جلوتر از هر کشور دیگری حرکت می کند.
اما این بدان معنا نیست که همه برنامه های نظامی این کشور به موفقیت رسیده اند و بارها پیش آمده که پروژه های مختلف آن به خاطر زمان بندی و برنامه ریزی های نادرست به شکست انجامیده و در مواردی، طرح های مطرح شده به قدری عجیب بوده اند که حتی نمی شد آنها را جدی گرفت.
شاید باورتان نشود اما زمانی این کشور ارتشی از شترها را به خدمت گرفته بود و طرح هایی برای حمل مواد هسته ای از طریق وسایل نقلیه موتوری در سر داشت.
در ادامه از شما دعوت می کنیم تا با برخی از پروژه های نظامی آمریکا که هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفتند آشنا شوید. با دیجیاتو همراه باشید.
1- ارتش شترها
در طول قرن نوزدهم، اسب ها اصلی ترین وسیله حمل و نقل برای ارتش ایالات متحده آمریکا بودند اما اگر برنامه ریزی های صورت گرفته برای استفاده از شترها درست پیش می رفت شاید اوضاع به گونه دیگری بود و دیگر اسب ها در ارتش این کشور جایی نداشتند.
در سال 1234 هجری شمسی جفرسون دیویس وزیر جنگ این کشور، گله ای از شترها را از شمال آفریقا و ترکیه به خاک این کشور آورد. باور جفرسون این بود که «کشتی های بیابان پیمایش» یا همان گله های شتر خوب می تواننستند در شرایط جوی سرزمین های تازه کشف شده آمریکا در مناطق جنوب غربی مورد استفاده قرار گیرند و بررسی های اولیه ای که روی آن حیوانات انجام شده بود هم گفته های او را ثابت می کرد.
این شترها می توانستند روزها بدون آب در بیابان های داغ آمریکا دوام بیاورند و به سادگی هر چه تمام تر محموله ها و ارابه های سنگین را حتی بهتر از اسب و الاغ جابجا کنند.
علیرغم آنکه سخت کوشی و تحمل بالای شترها هیچگاه مورد تردید قرار نگرفت، با در گرفتن جنگ های داخلی آمریکا دیگر اثری از آنها در ارتش این کشور یافت نشد و عاقبت شترهای باقی مانده هم پس از برگزاری مزایده به سیرک و شرکت های خصوصی واگذار شدند و برخی دیگر از آنها هم در بیابان ها رها گردیدند و حتی تا دهه 1940 میلادی هم در حیات وحش آمریکا رویت می شدند.
2- پروژه کرم یخی
در سال 1336 هجری شمسی، ارتش آمریکا متهورانه ترین تجربه خود در طول جنگ سرد را پشت سر گذاشت و به عنوان بخشی از یک پروژه فوق محرمانه به نام «Iceworm» یا کرم یخی، از برنامه های خود برای پنهان کردن صدها موشک بالستیک زیر کلاهک ها یخی گرینلند پرده برداشت.
قرار بود که پس از عملیاتی شدن این برنامه و پنهان کردن مهمات یاد شده در زیر زمین های پوشیده از برف و بخ قطب شمال، از آنها برای انجام حملات هسته ای احتمالی علیه سرزمین های تحت حکمرانی اتحادیه جماهیر شوروی بهره گرفته شود.
ارتش آمریکا برای بررسی عملیاتی بودن طرح های خود نخست اقدام به ساخت نوعی پایگاه یخی به نام Camp Century نمود که به اسم یک تاسیسات انجام پروژه های علمی و تحقیقاتی ساخته می شد و در اصل کارهای دیگری در آن صورت می گرفت.
اما برای بنا کردن این پایگاه لازم بود که ده ها تونل زیرزمینی در لایه های یخی قطب شمال حفر گردند و سپس با استفاده از فولاد و برف مستحکم شوند. جالب است بدانید که بیش از 200 نفر در آن تونل های سرد سیر زندگی می کردند و امکانات مختلفی از قبیل آزمایشگاه، بیمارستان، سالن سینما و مواردی از این دست نیز برای آنها در نظر گرفته شده بود که برق مورد نیاز همگی شان از طریق یک رآکتور هسته ای بسیار پیشرفته تامین می شد.
شاید بتوان Camp Century را یک معجزه تکنولوژیکی خواند اما این بنا هیچگونه همخوانی و سازگاری با مادر طبیعت نداشت و پس از تنها چند سال به خاطر تغییراتی که در کلاهک های یخی آن منطقه به وجود آمد بسیاری از تونل های آن دچار ریزش شدند و دیگر امنیت لازم برای عبور کردن و زندگی را نداشتند. حقیقت این است که گرینلند جایی برای تسلیحات هسته ای نبود و در سال 1344 ارتش آمریکا به ناچار این پروژه را متوقف کرد.
3- تفنگ FP-45 Liberator
اندکی پس از ورود ایالات متحده آمریکا به جنگ جهانی دوم، کمیته مشترک جنگ روانی این کشور شروع به تحقیق برای یافتن سلاحی کرد تا جنگجویان خود در کشورهای اشغال شده توسط آلمان نازی را به آن مجهز نماید.
نتیجه کار FP-45 بود؛ تفنگی تک تیر با کالیبر 45 که هزینه ساختش بسیار کم بود و آمریکا می توانست آنها را از طریق هوا برای نیروهای خود که در سرزمین های دشمن گیر افتاده بودند پرتاب کند.
در واقع ایده ساخت این تفنگ این بود که نیروهای خودی می توانستند از آن برای کشتن یکی از سربازان دشمن استفاده نموده و سپس سلاح او را برای خود بردارند. این سلاح ها همچنین نوعی اثر روانشاختی داشتند زیرا این تفکر که هر یک از شهروندان می تواند با یکی از آنها به جنگ دشمن برود، ترس را بر اندام نیروهای اشغالگر می انداخت.
از خرداد 1321 تا مرداد همان سال، ارتش ایالات متحده آمریکا یک میلیون قبضه FP-45 تولید کرد اما این تفنگ ها هیچگاه به دست نیروهای آن نرسیدند. این سلاح هیچگاه به کار فرماندهان ائتلاف و افسران اطلاعاتی نیامد و جنگجویان مقاومت اروپا هم ترجیح می دادند از سلاح دیگری به نام Sten استفاده کنند که توسط بریتانیا ساخته شده بود.
البته ناگفته نماند که 100 هزار قبضه از این سلاح به دست جنگجویان صحنه نبرد در اقیانوس آرام رسید با این حال، هیچگونه اطلاعاتی در مورد اثربخش بودن و حتی استفاده شدن آنها موجود نیست. تعداد باقی مانده از این تفنگ ها هم حالا توسط کلکسیون دارها خریداری می شود و قیمتی در حدود 2000 دلار دارند.
4- پروژه کبوتر
در جریان جنگ جهانی دوم، بی اف اسکینر روانشناس، یک بودجه نظامی را برای ساخت سلاحی تکان دهنده تهیه کرد: موشکی که توسط کبوتر هدایت می شد. این رفتارشناس معروف ایده ساخت بمب های موسوم به «چشم پرنده» را زمانی که در حال تماشای دسته ای از کبوترهای در حال پرواز بود کشف کرد.
او در خاطرات خود می نویسد: «به ناگاه آنها را وسایلی با قدرت دید عالی و مانورپذیری فوق العاده یافتم». او در ادامه می نویسد: این سوال در ذهنم شکل گرفت که «آیا آنها نمی توانند یک موشک را هدایت کنند؟»
این پروژه در عین حال که بسیار هوشمندانه به نظر می رسید کاملا عجیب و متفاوت بود. او برای تعلیم کبوترها آنها را شرطی کرده بود تا به عکس های از پیش انتخاب شده (مثلا کشتی جنگی دشمن) نوک بزنند و برای این کار آنها را در داخل نوعی کلاهک با طراحی خاص قرار داد.
این کبوترها می توانستند با نوک زدن به صفحه نمایش مقابل به خود، مسیر حرکت موشک را تغییر داده و آن را به سمت هدف مورد نظر هدایت کنند. بررسی های اولیه روی عملکرد این پرنده ها موفقیت آمیز بود و نشان می داد که می توانند خلبانانی بسیار حرفه ای باشند و حتی بسیاری از فیزیکدانان و روانشناسان مطرح آن دوران این پروژه را مورد تقدیر قرار دادند.
اما ارتش آمریکا دیگر بودجه لازم برای عملیاتی کردن چنین ایده عجیبی را نداشت و در سال 1322 هجری شمسی آن را متوقف نمود و اسکینر را هم قانع کرد که کبوترها نمی توانند در میدان جنگ مفید واقع شوند.
2- حامل های پروازی هواپیما
ایده ساخت هواپیمایی هایی که می توانند هواپیماهای دیگر را در خود حمل کنند احتمالا بیشتر شبیه به داستان های علمی و تخیلی به نظرتان می آید اما ارتش ایالات متحده آمریکا در سال های قبل از جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت که دو عدد از آنها را وارد ناوگان خود کند.
این دو هواپیمای مادر U.S.S. Akron و U.S.S. Macon نام داشتند که از هلیوم برای سیر کردن در آسمان ها بهره می گرفتند. برخلاف اکثر کشتی های هوایی یا همان ایرشیپ ها، این دو هواپیما که در حدود 800 فوت طول داشتند دارای تعدادی دستگیره داخلی بودند که امکان آشیانه دادن به پنج هواپیمای Curtiss Sparrowhawk را برای آن فراهم می کرد.
این هواپیماهای کوچک از یک گشودگی تی مانند در قسمت زیرین بدنه هواپیمای مادر به بیرون می پریدند و با خارج شدن نوعی بازوی قلاب دار و اتصال آن به بال هایشان، توسط هواپیمای مادر گرفته می شدند و به آشیانه خود باز می گشتند.
نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا امیدهای زیادی به این دو پرنده بسته بود و قصد داشت که از آنها در جریان ماموریت های شناسایی خود بهره بگیرد اما هر دوی این هواپیماها عاقبت دچار سانحه شدند.
در فروردین 1312 هواپیمای Akron در هنگام وزش بادهای شدید در سواحل نیوجرسی سقوط کرد و Macron هم در بهمن ماه 1313 در جریان توفانی در کالیفرنیا دچار سانحه شد.
به دنبال این سوانح 75 نفر از خدمه پروازی این دو هواپیما جان خود را از دست دادند و همین مساله نیروی دریایی آمریکا را بر آن داشت تا ایده خود در مورد آنها را برای همیشه کنار بگذارد.
6- آزمایشات دارویی Edgewood
در جریان جنگ سرد، دشمن هراسی به قدری در میان نظامیان آمریکا شیوع یافت که ارتش این کشور را بر آن داشت تا وحشت ناک ترین آزمایشات را پشت سر بگذارد. در دهه 1950 میلادی زرادخانه Edgewood مریلند به محلی برای دنبال کردن برنامه های محرمانه ارتش آمریکا در مورد داروهای روان گردان و دیگر عوامل شیمیایی بدل گردید.
در این زرادخانه، بیش از 5000 سرباز حکم موش آزمایشگاهی را داشتند و برای پیدا کردن مواد غیر کشنده و کاربردشان در جنگ ها مورد استفاده قرار می گرفتند.
در جریان این آزمایشات هر دارو و ماده ای به نیروهای ارتش خورانده می شد و از ماری جوآنا و فن سیکلیدین (نوعی ماده بیهوشی) گرفته تا مسکالین و ال اس دی و نوعی ماده شیمیایی حاوی دلیریوم با نام BZ روی آنها امتحان می شد.
برخی از این سربازها حتی موادی نظیر سارین و وی اکس را دریافت می کردند که می توانستند برای سیستم عصبی انسان مرگبار باشند. تست های یاد شده در نهایت به کشف نتایج مهمی در رابطه با اثرات چنین داروهایی انجامیدند اما در نهایت منجر به کشف داروهای جدیدی نشدند و اطلاعات عملیاتی اندکی را در اختیار ارتش آمریکا قرار دادند.
متاسفانه بسیاری از افرادی که در این تحقیقات مورد آزمایش قرار گرفته بودند عاقبت دچار مشکلات روانی عدیده ای شدند و سلامتشان به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و بدنبال اعتراضات عمومی و جلسات مختلف کنگره در این رابطه، انجام آزمایشات دارویی روی انسان ها در سال 1353 متوقف گردید.
7- صلحبان ریل گریسون
در اواخر دهه 1980 میلادی، این نگرانی در میان مقامات آمریکایی شکل گرفت که مبادا سیلوهای نگهداری موشک این کشور در جریان برخورد نظامی با جماهیر شوروی هدف قرار بگیرند. از همین رو تصمیم گرفتند زرادخانه ای به نام Peacekeeper Rail Garrison را مورد استفاده قرار دهند که در واقع یک قطار نظامی متعلق به نیروی هوایی این کشور بود و 50 موشک MX را در خود داشت.
در جریان این طرح، قرار بر این شد که قطارهای نظامی این کشور بخش اعظمی از زمان خود را در داخل ساختمان های تقویت شده در نقاط مرزی کشور سپری کنند و چنانچه تلاشی از سوی شوروی برای نابود کردنشان انجام می گرفت می توانستند 120 هزار مایل را از طریق ریل های تجاری طی کنند.
هر کدام از این 25 قطار حاوی 2 خودروی ریلی بودند که تعدادی موشک هسته ای را در خود داشتند و با باز شدن سقف این خودروها و بالا آمدن نوعی سکوی پرتاب ویژه می توانستند در حین حرکت موشک های خود را پرتاب نمایند.
رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آن دوران، در جریان بحران های سال 1365 تایید کرد که این پروژه ضرورتی ندارد و بیش از اندازه هزینه بر است. 5 سال بعد و با اتمام جنگ سرد و کاهش نیاز به دفاع هسته ای، پروژه قطارهای صلح بان به کلی لغو شد. در حال حاضر یکی از قطارهای ریلی یاد شده در موزه نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در دیتون اوهایو در معرض دید عموم قرار دارد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کی بشه همه زمین با سلاح هسته ای نابود بشه
در مورد اخری ، هنوز در روسیه یک همچین طرحی وجود داره ، و قطار های حامل موشک های بالستیک با کلاهک هسته ای در حال دور زدن در سراسر روسیه اند!
از تیتر فهمیدم خانوم موسوی نوشتن.
تشکر.
#ابدی
باحاله كارش كلا عمه سهراب كارش خوبه:)
عمه؟؟؟
:D
جالب بود