«کار عمیق» چیست و چگونه بیل گیتس را در سنین جوانی به موفقیت رساند؟
فوریه ی 1975 بود و بیل گیتس، دانشجوی سال دومی هاروارد که چهره اش حداکثر به 15 ساله ها شباهت داشت، خط به خط کدهایی را می نوشت که بعداً به نرم افزار اصلی مایکروسافت ...
فوریه ی 1975 بود و بیل گیتس، دانشجوی سال دومی هاروارد که چهره اش حداکثر به 15 ساله ها شباهت داشت، خط به خط کدهایی را می نوشت که بعداً به نرم افزار اصلی مایکروسافت تبدیل می شد؛ نرم افزاری که قرار بود دو ماه بعد عرضه شود.
گیتس به همراه شریکش پائول الن و یک دانشجوی رشته ی ریاضی داشنگاه هاروارد به نام مانته دیویدوف، دو هفته ی تمام را در لابراتوار ایکن دانشگاه گذراندند. گیتس بیش از بقیه پیگیر بود و به خاطر اینکه بتواند ساخت این نرم افزار را تمام کند از خیر درس خواندن برای امتحاناتش گذشت.
والتر آیزاکسون در یکی از شماره های 2013 هاروارد گزت نوشت: «گیتس گاهی اوقات دم صبح پای رایانه خوابش می برد. الن می گوید او آنقدر بیدار می ماند که در میانه ی نوشتن یک خط کد کم کم سرش پایین می آمد تا جایی که در نهایت بینی اش با کیبورد تماس پیدا می کرد. او بعد از یک چرت یکی دو ساعته بیدار می شد، چشم هایش را به مانیتور می دوخت، یکی دو بار پلک می زد، و درست از همان جایی که خوابش برده بود کارش را ادامه می داد. تمرکز او یک شاهکار اعجاب آور بود».
کل نیوپورت، استاد دانشگاه جورج تاون در کتاب خود با عنوان «کار عمیق» این را نمونه ی تمام عیار کار عمیق معرفی می کند و می گوید به همین دلیل است که او تنها در بیست و چند سالگی به چنین موفقیت عظیمی رسیده است.
نیوپورت کار عمیق را «فعالیت های حرفه ایِ انجام شده در حالت تمرکز کامل و به دور از هر گونه حواس پرتی» تعریف می کند «که توانایی های شناختی شما را به حد منتهای خود می رسانند و در نتیجه باعث می شوند ارزش تازه ای خلق شود، مهارت هایتان بهبود پیدا کنند و به سختی بتوان از آنها کپی برداری کرد».
نیوپورت در تأیید نکته ی خود از کتاب 2014 آیزاکسون به نام «نوآوران» نیز نقل می کند: «تنها خصوصیتی که گیتس را از الن متمایز می کرد همین تمرکز است. ذهن الن میان ایده ها و علاقه های زیادی گشت می زد در حالی که گیتس تمام فکر و ذکرش را روی یک چیز متمرکز می کرد».
گیتس در یکی از مصاحبه های خود اذعان داشته است وقتی سن و سالی از او گذشته به عنوان یک خیّر، ماهیت دغدغه مند خود را به طور کامل در جهت «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» هدایت و آن را با برنامه ای منطقی تعدیل کرده است. او در ادامه گفته است «اما 20 سال پیش روزهای متمادی در محل کارم می ماندم و هیچ گاه در این کار تردید نمی کردم».
نیوپورت اعتقاد دارد مسئله این نیست که موفقیت را با کار زیاد یکی بدانیم. مهم این است که درک کنیم چطور عوامل حواس پرت کن در عصر اتصال مداوم به اینترنت، پیوسته ظرفیت های ما را محدود می کنند و تأثیر کارمان را به حداقل می رسانند.
لازم نیست مثل بیل گیتس خواب و خوراک را از خودتان دریغ کنید و مدام شب ها را در دفتر کارتان به صبح برسانید. تعهد به کار عمیق مستلزم این است که هر هفته حتی شده یکی دو ساعت از وقت خود را به کار مستمر اختصاص دهید، بدون آنکه کوچک ترین چیزی حواستان را پرت کند، حتی در حد خیال پردازی روزانه و یا بلند شدن از پای کار به قصد خوردن چای یا قهوه.
مسئله این است که همیشه در نظر داشته باشیم چه کاری «عمیق» محسوب می شود و چه کاری «سطحی» و اطمینان حاصل کنیم کار سطحی برنامه ی روزانه ی ما را به تصرف خود در نمی آورد.
نیوپورت می نویسد: «تعهد به کار عمیق نه یک موضع اخلاقی است و نه یک گزاره ی فلسفی. بلکه رسیدن به این شناخت عمل گرایانه است که مهارت تمرکز روی کار، می تواند نتایج با ارزشی برایمان رقم بزند. به عبارت دیگر، کار عمیق نه از این جهت که حواس پرتی چیز بدی محسوب می شود، بلکه به این خاطر اهمیت دارد که به کسی مثل بیل گیتس اجازه می دهد ظرف یک ترم، صنعتی میلیارد دلاری به راه بیندازد».
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
... «به عبارت دیگر، کار عمیق نه از این جهت که حواس پرتی چیز بدی محسوب می شود، بلکه به این خاطر اهمیت دارد که به کسی مثل بیل گیتس اجازه می دهد ظرف یک ترم، صنعتی میلیارد دلاری به راه بیندازد».