ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

ویجیاتو - بازی

بررسی بازی Tacoma؛ پیشتاز اما مخرب

مدت ها پیش، استودیو مستقل فول برایت با توسعه عنوان تحسین شده «Gone Home» تجربه ای متفاوت از بازی های واک سیمولیتور را رقم زد. گان هوم از هر لحاظ یک بازی متفاوت و خاص ...

نیما فرشین
نوشته شده توسط نیما فرشین | ۱۳ مهر ۱۳۹۶ | ۲۳:۰۰

مدت ها پیش، استودیو مستقل فول برایت با توسعه عنوان تحسین شده «Gone Home» تجربه ای متفاوت از بازی های واک سیمولیتور را رقم زد. گان هوم از هر لحاظ یک بازی متفاوت و خاص بود؛ شیرین و نوستالژیک بود، حوصله را سر نمی برد و از همه مهمتر یک داستان جالب و دلنشین برای تعریف کردن داشت.

اما حالا و پس از گذشت ۴ سال، فول برایت با یک بازی متفاوت بازگشته. اثری به نام تاکوما که به جز استخوان بندی اصلی گیم پلی، هیچ شباهت ظاهری دیگری با بازی تحسین شده این استودیو ندارد. فول برایت با تاکوما به یک باره کاربر را از جهان دوست داشتنی دهه نود آمریکا جدا می کند و او را به قلب آسمان می برد؛ جایی که هنوز دست بشر به ندرت به آن می رسد.

  • سازنده: Fullbright
  • ناشر: Fullbright
  • پلتفرم ها: ایکس باکس وان، پی سی
  • پلتفرم بررسی: پی سی

تاکوما روایتگر داستان خدمه یک ایستگاه فضایی با همین نام است که به دلیل بروز نقص فنی، مجبور به ترک آن شده اند. حالا شرکت سازنده این ایستگاه فضایی، متخصصی به نام ایمی فریر را به قلب این کشتی در هم شکسته فرستاده تا از راز و رمز نقص فنی آن گزارش تهیه کند.

ایمی تنها و بدون هیچ نیروی کمکی خاصی، ماجراجویی خود را در تاکوما آغاز می کند. اما آن طور هم که فکر می کنید، ایمی تنها نیست. بلکه در این راه تکنولوژی که امروز با آن آشنایی نسبتا خوبی داریم، همراه اوست. واقعیت افزوده یا همان AR، در واقع اصلی ترین دوست و همکار شما در بازی است.

فول برایت با تاکوما به یک باره کاربر را از جهان دوست داشتنی دهه نود آمریکا جدا می کند و او را به قلب آسمان می برد

به نوعی به کمک واقعیت افزوده، می توانید اطلاعات به دست آورید، فایل ها را اسکن و جزئیات را بررسی کنید. علاوه بر ایمی، تمام خدمه تاکوما نیز، از تکنولوژی واقعیت افزوده استفاده می کردند. به کمک همین موضوع، ایمی می تواند با قدم زدن در تاکوما و تماشای رکوردهای ثبت شده، از راز و رمزهای این ایستگاه فضایی پرده بردارد.

خوش بختانه فول برایت در این مورد خیلی خوب عمل کرده است. آن ها مکانیزم گیم پلی را طوری طراحی کرده اند که تماشای وقایع تاکوما به مانند یک رمان بصری باشد. به لطف این موضوع تجربه تاکوما هم جذاب است و هم در نوع خود نوآورانه.

در بازی باید سر نخ ها را دنبال کنید، به صدا و تصویر خدمه تاکوما گوش دهید و از بینشان اطلاعات لازم را بیرون بکشید. همچنین برخی از پازل های بازی هم تنها با گشتن در محیط و گوش دادن به صدا ها حل می شوند. اینجاست که به کمک سیستم پخش هدست واقعیت افزوده، می توانید وقایع را به عقب و جلو ببرید و جزئیات را از دل آن ها بیرون بکشید.

علاوه بر این، فول برایت در کنار خط داستانی تاکوما، زنگ تفریح هایی هم در بازی ایجاد کرده تا کاربر بیشتر در محیط وقت بگذراند. به عنوان مثال می توانید برای مدتی از خط داستانی بازی جدا شوید و در سطحی ابتدایی، بیلیارد بازی کنید یا مشغول به پرتاب کردن دارت شوید.

خوشبختانه از گیم پلی تاکوما نمی شود ایراد چندانی گرفت. به هر حال این اثر یک شبیه ساز راه رفتن در سبک ماجراجویی است. اصولا این دسته بازی ها خالی از هر گونه مکانیک پیچیده در گیم پلی خود هستند و نباید از آن ها انتظار بالایی داشت. اما ای کاش داستان تاکوما، به اندازه جزئیات گیم پلی ساده اش، کامل بود.

فول برایت با تاکوما سعی کرده کمی بیشتر به گیم پلی بها دهد و نوآوری های خود را به این سبک تزریق کند. اما بر خلاف ایده Gone Home، تاکوما داستانی معمولی را روایت می کند و گیرایی چندانی ندارد. به خاطر دارم هنگام تجربه Gone Home، شگفت زده بودم. با آنکه اطلاعات چندانی از آمریکای آن دوران نداشتم، حس نوستالژیک بازی من را به درون خود می کشید و باعث می شد که بخواهم بیشتر در مورد دهه نود میلادی بدانم.

اما متاسفانه تجربه داستان تاکوما، پس از مرور خاطرات خوش Gone Home، کمی نا امید کننده بود. نحوه روایت داستان بازی اگر چه متفاوت است، بی تشابه با Gone Home هم نیست. همچنان باید در قلب محیط بازی، به دنبال قطعه های مختلف داستان بگردید و با کنار هم قرار دادن آن ها، از تصویر کامل این پازل راز آلود پرده بردارید.

با این حال، داستان تاکوما در دورانی روایت می شود که هیچ حس نوستالژیکی در خود ندارد. همین موضوع هم باعث می شود که داستان تا حدی کشش خود را از دست بدهد و هیچ چیزی برای متصل شدن به ذهن کاربر، در دست نداشته باشد.

نقطه ضعف اصلی بازی هم به همین مورد خلاصه می شود. برای یک لحظه هم که شده، Gone Home را بدون حس نوستالژیکش تصور کنید تا تمام خاطرات خوبتان در یک چشم بر هم زدن از بین بروند. این دقیقا مشکلی است که تاکوما با آن رو به رو است.

آن حسی که در کار قبلی فول برایت وجود داشت، حالا در تاکوما دیده نمی شود. تاکوما تنها داستانی علمی-تخیلی و آینده نگرانه ای را روایت می کند که در حال حاضر ما هیچ وجه مشترکی با آن نداریم. به سختی می شود با آن ارتباط بر قرار کرد و هر از گاهی دنبال کردنش خسته کننده می شود. اما به هر حال فول برایت سعی کرده این کاستی ها را با اضافه کردن جزئیات بی شمار به داستان بازی بر طرف کند.

مکانیزم گیم پلی طوری طراحی شده که تماشای وقایع تاکوما به مانند یک رمان بصری باشد

در جای جای محیط تاکوما، اطلاعات ریز و درشتی وجود دارند که با پیدا کردن و خواندن آن ها، با شخصیت هر یک از شش خدمه ایستگاه فضایی بیش تر آشنا می شوید. در واقع همین اطلاعات ریز و درشت هم هستند که بازی جدید فول برایت را نجات داده اند.

جزئیات داستان تاکوما، به شکل مهندسی شده ای بی نظیر هستند و باعث می شوند که بیشتر با خدمه و همچنین داستان بازی ارتباط برقرار کنیم. اما در همین نقطه و زمانی که در حال لذت بردن از بازی هستیم، فول برایت برای یک بار دیگر نا امیدمان می کند.

به شخصه انتظار داشتم که بازی بعدی فول برایت کمی طولانی تر از Gone Home باشد. اما باز هم چنین نشده و خیلی زود باید از تجربه تاکوما دل بکنیم. علاوه بر این، از گرافیک بازی هم نمی شود آنقدرها تعریف و تمجید کرد. با آنکه فول برایت در این زمینه پیشرفت هایی داشته، اما نمی توان از این استودیو مستقل، انتظار طراحی جلوه های بصری فوق العاده ای داشت.

گرافیک بازی، در نوع خود هم از لحاظ فنی و هم هنری خوب است. افت فریم یا پارگی ندارد، چشم را خسته نمی کند و چندان از مد افتاده هم نیست. با این حال در محیط های تاکوما تنوع زیادی دیده نمی شود. شاید تنها مشکل بخش بصری هم به همین موضوع خلاصه شود.

تقریبا تمام لوکیشن های بازی، مشابه هم هستند. در اغلبشان از رنگ های خاکستری و سبز به شدت استفاده شده. همچنین تیم سازنده از چشم انداز فضایی که بازی در آن روایت می شود هم به درستی بهره نگرفته است. همه این عوامل دست به دست هم دادند تا بر دنیای تاکوما، یک جو خشک و معمولی حاکم شود.

با این حال توسعه دهنده به یک ویژگی مهم دیگر نیز بی توجه بوده که شاید به هیچ عنوان قابل بخشش نباشد. شاید یکی از عوامل موفقیت Gone Home، کاست ها و موسیقی های دهه نودی بی نظیر آن بود. همه آن ها جو دلنشینی به وجود می آوردند که لذت تجربه بازی را چند برابر می کرد.

اما متاسفانه تاکوما موسیقی های چندان خوبی ندارد و از نظر شنیداری به هیچ عنوان کاربر را راضی نمی کند. شاید در تجربه سه ساعته خود، حتی متوجه حضور همین چند موزیک ساده در حال پخش هم نشوید و خیلی راحت از کنارشان بگذرید. البته چندتایی از آن ها خوب هستند و در برخی نقاط گوش را به خود تیز می کنند.

با این حال آن تجربه نابی که می خواستیم نیستند و می توان حتی از خوب هایشان هم به راحتی گذر کرد. در کل تاکوما تجربه متوسطی است. بیشتر یک شبیه ساز موفق واقعیت مجازی است تا یک بازی ماجراجویی ناب. از آنجایی هم که این دسته از بازی ها به جز داستان چیز دیگری ندارند، حتما باید زبان انگلیسی خوبی داشته باشید که از تجربه شان لذت ببرید.

پس اگر از تاکوما انتظار گیم پلی درگیر کننده ای دارید، بهتر است به هیچ عنوان به سراغش نروید. اما اگر زبان انگلیسیتان در سطح قابل قبولی قرار دارد، می توانید از تجربه سه ساعته تاکوما تا حد متوسطی لذت ببرید.

  • پیشرفت های متعدد در مکانیک گیم پلی
  • حالت شبیه ساز تکنولوژی واقعیت افزوده
  • گرافیک فنی و هنری نسبتا خوب
  • داستان سطحی و نه چندان گیرا
  • کمبود موسیقی های دلنشین
  • محیط های یکنواخت و تکراری
  • کوتاه بودن مدت زمان بازی
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • Mohammad Karami
    Mohammad Karami | ۱۴ مهر ۱۳۹۶

    ساره هسمدی کیه دیگه؟?

  • ali karami
    ali karami | ۱۳ مهر ۱۳۹۶

    خفتش

مطالب پیشنهادی