نینتندو درباره ی Wii U حق داشت؛ ما اشتباه می کردیم
با معرفی کنسول Wii U، همه فکر می کردند که نینتندو اشتباه کرده است. اصلا به جهنم، همه ی ما فکر می کردیم که نینتندو با ساخت این کنسول، حرکت احمقانه ای کرده و محکوم ...
با معرفی کنسول Wii U، همه فکر می کردند که نینتندو اشتباه کرده است. اصلا به جهنم، همه ی ما فکر می کردیم که نینتندو با ساخت این کنسول، حرکت احمقانه ای کرده و محکوم به نابودیست؛ چرا که قدرت آن اصلا قابل قیاس با تکنولوژی استفاده شده از سوی سونی و مایکروسافت در نسل جدید، نبود.
اکثر گیمرها به دنبال گرافیک بهتر، بازی های بزرگتر و تجربه ی آنلاین بیشتر بودند. Wii U اما، گرافیکی پایین تر از استانداردهای رایج، سیاست های پیچیده ی آنلاین و لاین آپی از فرنچایزهای کلاسیک خود را ارائه می کرد. با انتشار کنسول در نوامبر 2012، Wii U به مضحکه ی خاص و عام تبدیل شد و به تبع آن، در فروش شکست خورد.
اما بعد، سونی و مایکروسافت کنسول های پلی استیشن 4 و اکس باکس وان را عرضه کردند. با فروکش کردن هیجان گیمرها نسبت به این دو کنسول، Wii U بسیار نویدبخش تر می نمود. عرضه ی یک ساله ی زودتر آن نسبت به دیگر رقبا، بدین معنا بود که حالا بازی های در دسترس بیشتری داشت.
کنسول تجربه ی رقابتی و گروهی را به صورت محلی (Local) در اختیار گیمرها می گذاشت؛ ویژگی نسبتا ضعیف تری نسبت به به کنسول های آنلاین-محور پلی استیشن 4 و اکس باکس وان. اما مهم تر از همه ی این ها، Wii U کنسولی سرگرم کننده بود؛ و امروز با فهرست بلند بالایی از بازی های کلاسیک بازسازی شده و تجربه ی رقابتی قدرتمند، Wii U به سرگرم کننده ترین کنسول نسل حاضر تبدیل شده است. حالا می توانیم بفهمیم که نینتندو اشتباه نمی کرد. ما در اشتباه بودیم.
در ادامه با دیجیاتو همراه باشید تا ادامه ی مقاله را به قلم سه تن از نویسندگان سایت انگجت بخوانیم.
جسیکا کاندیت، خبرنگار ارشد بخش بازی:
بگذارید صادق باشیم: Wii U همانند پلی استیشن 4 و اکس باکس وان قدرتمند نیست. فروش آن همچنان ضعیف است و نینتندو خود را آماده کرده که توجه ها (و پول درون جیب مصرف کنندگان) را به کنسول مرموز جدیدی با اسم رمز NX متمرکز کند.
جزییات مربوط به آن کنسول تا سال 2016 میلادی مشخص نخواهد شد اما در همین حد می دانیم که نینتندو، یکی از از مخفی کارانه ترین کمپانی ها، هنوز هیچ چیز نشده، درباره ی کنسول خود صحبت می کند. این مسئله ممکن است سبب شود که Wii U به لیست پلتفرم های نسبتا از یاد رفته ای چون Virtual Boy، Power Glove و GameCube افزوده شود.
اما درست همانند GameCube، کنسول Wii U توانسته است که جای خود را در دل بسیاری از گیمرها باز کند؛ و البته خود من هم شامل آن گیمر ها هستم. خیلی از مردم ممکن است دوستی داشته باشند که صاحب یک کنسول Wii U است و نینتندو را هنگام مکالمات، برای ساعت ها می ستاید. مکالمه با این افراد معمولا بدین شکل است:
"هیچ دلیلی وجود نداره که با وجود کنسول های پلی استیشن 4 و اکس باکس وان، کسی Wii U بخره."
"اشتباه می کنی. Wii U فوق العاده است."
"آخه کنسول عجیبیه. اون کنترلر مسخره با صفحه ی نمایش بزرگ دیگه چی میگه؟"
"اتفاقا خیلی کنسول سرگرم کننده ایه. و اون کنترلر بزرگ هم به شکلی جادویی، درست به اندازه ی یک کنسول دستی قدرتمنده. تازه، Wii U بازی هایی مثل Mario Kart 8 و Super Mario 3D World و Kirby And the Rainbow Curse و Bayonetta 2 و Super Smash Bros و غیره داره. چرا نمیای اینجا که یک دست با هم بزنیم؟"
"نه، ممنون. باید دوشیدن این گاو را قبل از شام تموم کنم."
بسیار خب، مکالمه بعید است که این گونه تمام شود؛ اما اکثر افرادی که Wii U دارند، به احتمال زیاد، این دیالوگ ها را به اشکال مختلف بیان کرده اند. مطمئنم که حداقل من این کار را کرده ام. بعضی از اوقات مکالمه به خوبی به پایان می رسد و دوستانم شب را در خانه ی من و با Wii U (و معمولا با بازی های ماریو کارت 8 یا Smash Bros.) سپری می کنند و همه پایه ی یک دست دیگر هستند. و یک دست دیگر. و یک دست دیگر.
نینتندو توانایی بسیاری در درک ماهیت جادویی و اعجاب انگیز بازی های ویدئویی دارد و Wii U از این قاعده مستثنی نیست. فرنچایز های نینتندو سرگرم کننده و زیبا هستند و انتخاب سخت افزارها از سوی نینتندو، معمولا چندان قابل درک نیست مگر تا زمانی که دست تان به آن ها برسد.
صنعت بازی به کمپانی های بیشتری نظیر نینتندو نیازمند است؛ کمپانی ای که روی بازی های اول شخص با استایل نظامی سرمایه گذاری نکرده است و کاملا نسبت به روندی که رقبایش در پیش گرفته اند، مخالفت می ورزد.
درست همانند GameCube، کنسول Wii U توانسته است که جای خود را در دل بسیاری از گیمرها باز کند.
وقتی نینتندو Wii U را معرفی کرد، به نظر می رسید که این کمپانی تابه حال چیزی در مورد 60 فریم و 1080p نشنیده است و البته سونی و مایکروسافت تاثیر ناچیزی بر روی سیاست های فروش آن ها خواهد گذاشت.این برنامه ریزی در نهایت به ضرر نینتندو تمام شده است؛ اما هنوز باید دهه های آتی صنعت بازی را نیز در نظر گرفت.
کسی کنسول Wii را یادش است؟ همان کنسول مسخره ی کوچک که بر کنترل حرکتی متکی بود؟ خواهر کوچکترتان، برادر بزرگترتان، پدرتان، مادرتان و پدربزرگ و مادربزرگ هایتان مسلما به یاد دارند. سونی، مایکروسافت، آکیلس، والو و چندین کمپانی سخت افزاری دیگر مسلما به یاد دارند. کارهای عجیب و غریب نینتندو معمولا تاثیر زیادی بر میزان خلاقیت در صنعت بازی داشته اند.
از لحظه ای که خبر فوت ساتورو ایواتا، مدیر عامل نینتندو، اعلام شده است، تنها یک امید به آینده ی نینتندو دارم: که هم چنان عجیب و غریب باقی بماند. امیدوارم که هیچوقت حس سرگرم کنندگی را از دست ندهد و بر ساخت سرگرمی های بچگانه پافشاری کند. امیدوارم که آن ها به ساخت کنسول های عجیب و ریسک دار مثل Wii U ادامه دهند و در کنار همه ی این ها، باز هم کنسول های قدرتمندی مانند Wii و DS در میان آن ها عرضه کند.
شان باکلی، معاون سردبیر:
از همان لحظه ای که Wii U را دیدم، می دانستم که درباره اش اشتباه خواهم کرد. تقریبا یک سنت شده است: نینتندو یک محصول جدید را معرفی می کند، من آن را مزخرف می خوانم؛ و در نهایت معلوم می شود که عالی بوده است.
این اتفاق زمانی که نینتندو، DS را ساخت به وقوع پیوست (با خودم گفتم "دو صفحه ی نمایش؟ برو بابا")، و بعد از آن، دوباره وقتی که Wii معرفی شد ("پس گیم پد کو؟"). من حتی تا زمانی با چشمان خودم با 3DS کار نکردم، توانایی های آن را زیر سوال بردم.
سال به سال، نینتندو اثبات کرد که غرایز من اشتباه می کنند. بنابراین وقتی Wii U معرفی شد، آن غرایز را کنار گذاشتم. خودم را به گونه ای تربیت کرده ام که به یکی از طرفداران دوآتشه ی نینتندو تبدیل شوم و تا به امروز از این مسئله پشیمان نیستم.
البته منظورم این نیست که به صورت کورکورانه از نینتندو طرفداری می کنم. من مقاله ای طولانی درباره ی مشکلات نینتندو، هم در زمینه ی سخت افزار و هم نرم افزار نوشته ام. من مدافع نینتندو هستم اما احمق نیستم. نینتندو در عرضه ی Wii U اشتباهات زیادی کرد؛ اما با آن دسته از افرادی که معتقدند نینتندو در روند موفقیت جا مانده است، موافق نیستم.
بحث من اینست که نینتندو نیازمند به کنار گذاشتن کنترلرهای عجیب، سخت افزارهای کم هزینه و نامعقول و نیز وسیله هایی با دو صفحه ی نمایش است. ساخت کنسولی مانند اکس باکس و بازی های ماریوی متعدد، کمپانی را نجات نخواهد داد؛ بلکه تنها هر آنچه که باعث می شود آن کنسول منحصر به فرد، سرگرم کننده و ارزشمند باشد را، از بین خواهد برد. Wii مشکلات خاصی دارد، اما من عاشق آن هستم؛ چرا که عجیب، مسخره و نامتعارف است و نینتندو با این مسئله مشکلی ندارد.
آخرین شاهکار نینتندو، Splatoon، را در نظر بگیرید. این بازی هر آن چیزیست که یک شوتر تیمی نباید باشد: رنگارنگ، روشن، شوخ طبع، بچگانه و کاملا در مخالفت با چیزهایی مانند چت صوتی و برخی قابلیت های آنلاین. اما این بازی، هم چنین یکی از سرگرم کننده ترین بازی های آنلاین چندنفره ای است که تابه حال انجام داده ام.
تقریبا آن را می پرستم، از حالت کنترل حرکتی آن بگیرید (که نسبت به کنترلرهای معمولی بسیار جایگزین بهتری برای موشواره و کیبورد است) تا تمرکز بخش چندنفره ی آن بر کار گروهی به جای شمارش امتیازات هر بازیکن به صورت جداگانه. این تجربه ی انحصاری نینتندو است، نه به این دلیل که بازی در انحصار کنسول نینتندو است، بلکه به این خاطر که تمرکزش بر سرگرم کنندگی است و تفاوت بسیار با بازی های شوتر اول شخصی که هر روز عرضه می شوند، دارد.
این موضوع تنها یک اتفاق معمولی نیست. سخت افزار منحصر به فرد نینتندو تجربه ای فراهم آورده که من هیچ جای دیگر آن را دریافت نخواهم کرد. جدیدا، Wii U تبدیل به معلم من شده است و با ملایمت، به کمک نرم افزار Art Academy: Home Studio، جنبه های تصویرسازی و نقاشی را آموزش می دهد.
ساخت کنسولی مانند اکس باکس و بازی های ماریوی متعدد، کمپانی را نجات نخواهد داد؛ بلکه تنها هر آنچه که باعث می شود آن کنسول منحصر به فرد، سرگرم کننده و ارزشمند باشد را، از بین خواهد برد.
یادم است که گیم پد Wii U را به خاطر تاچ اسکرین مقاوم و تاریخ مصرف گذشته اش مسخره می کردم، اما حالا که از آن برای یادگیری نقاشی استفاده می کنم، محدودیت های آن کاملا منطقی به نظر می آید.
قبلا فکر می کردم که برای پدید آوردن یک اثر هنری، باید به تجهیزات گران قیمت دسترسی داشته باشم، اما تکنولوژی تاریخ مصرف گذشته ی نینتندو به من یادآوری کرد که تجهیزات مهم نیست؛ استعداد مهم است. چنین مسئله ای را فکر نمی کنم هیچوقت از دستگاهی مانند اکس باکس وان یاد بگیرم.
ایواتا، مدیر عامل نینتندو، بهترین حرف را زد. "در نهایت، بازی های ویدئویی تنها به یک دلیل ساخته می شوند: که همه را سرگرم کنند." این جمله ی ساده، بعد از فوت وی در اوایل ماه جاری میلادی، به یکی از بیشترین جملات به اشتراک گذاشته شده در شبکه های اجتماعی تبدیل شده است و من نمی توانم جمله ی دیگری بیان کنم که به این وضوح دلیل منحصر به فرد بودن نینتندو و Wii U را بیان کند.
نینتندو تنها به این دلیل به عنوان برندی سرگرم کننده شناخته می شود که می تواند شادی را برای همه به ارمغان آورد. با وجود این که من عاشق پلی استیشن 4 و کامپیوتر گیمینگ ام هستم اما نمی توانم این حرف را راجع به دیگر محصولات بازار بزنم.
برمی گردیم به زمانی که من یک مقدار به Wii U شک داشتم. نینتندو داشت از سخت افزاری بسیار عقب تر از دیگر رقبا در صنعت استفاده می کرد؛ تصمیمی که آن ها را مسلما در رقابت دچار مشکل می ساخت. این مسئله در نگاه اول برایم ناخوشایند به نظر می رسید اما آن روی دیگر از شخصیتم که از نینتندو طرفداری می کرد، نظر دیگری داشت.
پردازنده ی Wii U نیم قدم رو به جلو برداشته بود و جایی در میان کنسول های نسل قدیم و کنسول های نسل جدید قرار داشت. آیا ایواتا قصد داشت نوعی چرخه ی میان نسلی برای کنسول هایش پدید آورد؟ به نظر من بله.
در آن زمان کاملا منطقی به نظر می رسید؛ Wii U یک سال قبل از نسل جدید کنسول های بازی عرضه شد و در حالی که نسبت به آن ها قدرت کمتری داشت، نسبت به نسل قبل بسیار قدرتمند بود. من قانع شده بودم که نینتندو سعی می کند اکس باکس 360 و پلی استیشن 3 را با عرضه ی Wii U شکست دهد و از سوی دیگر نیز با به حد کمال رساندن بازی هایش، در کنار پلی استیشن 4 و اکس باکس وان زنده بماند.
بعد به آرامی، سخت افزاری معرفی کند که در میانه ی نسل، هر دوی این کنسول ها را شکست می دهد (یعنی زمانی که Wii U دیگر توان رقابت با آن ها را ندارد). برای مدتی این نظریه را کنار گذاشتم اما با معرفی نسبی NX، دوست دارم بدانم که آیا نظرم درسته بوده یا خیر.
کنسول بعدی نینتندو هرچه که باشد، مطمئنم که نسبت به آن تندرو و غیرمنطقی خواهم بود. غریزه ی اولیه ام این خواهد بود که آن را پس بزنم، اما درسم را یاد گرفته ام. از همین حالا می دانم که در اشتباه خواهم بود و برای پذیرفتن این اشتباه، نمی توانم صبر کنم.
جوزف وُلپ، دبیر تحریریه:
من نینتندو را درک می کنم. شاید به این خاطر باشد که تقریبا از همان ابتدا و آغاز کار NES در شرکت بودم (کنسول را در زمستان 1980 دریافت کردم.) و یا اینکه سال های متمادی را صرف یادگیری فرهنگ و زبان ژاپنی کردم، اما به هرحال هویت نینتندو برای من کاملا منطقی است.
اما اشتباه نکنید، من بسیار با کسی که مدافع نینتندو باشد، فاصله دارم. من تابه حال پیش آمده است که مشت گره کرده ام را به خاطر انتخاب های نامعقول این کمپانی (کسی Metroid Prime: Federation Force را یادش است؟) و فروش ضعیف این شرکت در پس زمینه ی بازار تکان دادم ام؛ درست همانند خیل عظیم افرادی که در اینترنت نسبت به اشتباهات این شرکت واکنش نشان می دهند.
اما نظر من به خاطر عشق سخت گیرانه ای ایست که نسبت به این شرکت و فلسفه ی آن ها از "سرگرم کنندگی" در بازی ها دارم. فلسفه ای که باعث می شود مابقی بازی های آنلاین، بازی هایی خشونت بار با ایده ی "بکش و بکش و بکش" به نظر برسند.
اما تا به حال کسی با خود فکر کرده است که چرا بزرگترین شرکت های صنعت بازی تمایل شدیدی نسبت به نابودی احتمالی نینتندو دارند؟ چرا ما آنقدر خشمگین بر سر شرکتی که که هیچوقت از تلاش خود بر ساخت محصولات خلاقانه و تجارب شگفت انگیز کودکانه دست بر نداشت، فریاد می زنیم؟
آیا به این خاطر است که ما به طور جدی در تلاشیم که کودکی مان را از بین ببریم؟ آیا نینتندو تبدیل به آن خرس عروسکی دوران کودکی شده است و نمی خواهیم قبول کنیم که هر شب پیش از خواب، محکم در آغوش می گرفتیمش؟
نینتندو شرکتی است که صنعت بازی را اشتباهات آتاری نجات داد، در سرگرمی های خانگی انقلاب کرد، صنعتی میلیارد دلاری به وجود آورد و برای خود شهرتی در ساخت اولین محتواهای مربوط به بازی بر هم زد. این شرکتی است که که همه ی ما مطلقا از بازی های آن خاطره داریم و یکی از بازی های ماریو یا زلدا یا پیکمین یا متروید یا دانکی کونک یا ماریو کارت یا سوپر اسمش جز اولین تجارب مان به حساب می آیند.
این شرکتی است که به جای کنسول های گران قیمت، کنسول های ارزان قیمت و متناسب با محتوا عرضه می کند (و با این حال نیز با بازی هایش انقلابی در گیم پلی پدید می آورد). این شرکتی است که پدربزرگ و مادربزرگ تان را به جنب و جوش وا می داشت. این شرکتی است که در کنفرانس دیجیتالی اخیر خود و برای رونمایی، از عروسک های ماپت استفاده کرد!
اگر به نظرتان تمام مسائل گفته شده، گناهان نینتندو نسبت به صنعت بازی است، پس فکر می کنم که ما هر کدام تفسیر متفاوتی از کار اشتباه داریم. ساخت و عرضه ی کنسولی که به اینترنت متصل نمی شود و به گیمرهای آینده نگر می گوید که برای تامین هزینه های کنسولی به شغل دوم روی آورند، کار شرکت های قانون شکن به نظر می آید. اما این تنها نظر من است. شما ها با پول توی جیبتان رای تان را صادر کرده اید و پیام واضح و روشن است: "نینتندو باید نابود شود."
تا به حال کسی با خود فکر کرده است که چرا بزرگترین شرکت های صنعت بازی تمایل شدیدی نسبت به نابودی احتمالی نینتندو دارند؟
تا به اینجا، این ماموریت تقریبا به انجام رسیده است. نینتندو حالا با اکراه به پلتفرم موبایل روی آورده است، یک کنسول جدید در راه است و Wii U هرطور که حساب کنید، نیست و نابود شده. البته در اتاق نشیمن من نابود نشده است اما در گفتمان های پیچ و تاب یافته ی فروم های اینترنتی و کانال های اجتماعی نابود شده است.
فکر نمی کنم کسی حاضر به بحث در این باره باشد که شاید نینتندو در رابطه با معرفی Wii U اشتباه کرده باشد؛ این تنها قصه ای است که هواداران دوآتشه ی نینتندو آن را بیان می کنند. بنابراین اگر بخواهیم به موضوع جالب تری درباره ی Wii U اشاره کنیم، فهرست بلند بالای بازی های انحصاری آن بهتر خواهد بود.
من هر سه کنسول نسل جدید را در اختیار دارم، اما Wii U تنها کنسولی است که در حقیقت از آن استفاده می کنم. موضوع تعجب برانگیزی است، می دانم. و به عنوان موضوعی برای فکر کردن، زمانی که کنسول عرضه شد، همه ی ما نینتندو را به خاطر تمرکز بیش از حدش به تجربه ی خالص بازی مورد تمسخر قرار دادیم. چقدر احمق بودیم، درسته؟
قرار نیست که همه ی بازی های فوق العاده ی نینتندو که تهیه کرده و نگه داشته ام را، برای تان فهرست وار نام ببرم اما این داستان کوچک را تعریف می کنم. در پاییز سال 2013، نینتندو بازی The Wonderful 101 را عرضه کرد که بازی جدید Platinum Games بود و بسیار نادیده گرفته شد. بازی یک مشکل هولناک داشت و آن اشکال، سیستم کنترل ناواضح و مبهم آن بود.
The Wonderful 101 را در همان زمان انتشار تهیه کردم و به سرعت، بعد از 30 دقیقه، کنار گذاشتمش. ماه ها بعد و در شبی تعطیل، هنگام فوریه یا مشابه آن، داشتم نوشته هایی در یک فروم می خواندم و ویدئوهای آموزشی بازی را در یوتوب مشاهده می کردم که درباره ی مکانیک های مبارزه توضیح داده بودند.
در توضیحات گفته شد که باید از یک قلم یا انگشت شست برای کشیدن برخی علائم خاص بر روی گیم پد استفاده شود. 8 ساعت گذشت و من هم چنان بر روی توپ ورزشی اتاق نشیمن و در مقابل تلویزیون نشسته بودم و به شکلی دیوانه وار سعی می کردم علائم را بر روی گیم پد بکشم. کمبوها را یکی بعد از دیگری اعمال می کردم و با خوشحالی مراحل را پشت سر می گذاشتم.
به یاد نمی آورم که هیچوقت این چنین بی وقفه، با کنسول های کمپانی های دیگر سرگرم شده باشم. هم چنین این مسئله سبب شد که نگاهی دوباره به Dualshock 4 و کنترلر اکس باکس وان بیندازم و دلم برایشان بسوزد. نینتندو با گیم پد، کارهای متفاوتی کرده که نتیجه اش بسیار مسرت بخش است.
و این به آن خاطر است که نینتندو هیچوقت از ریسک پذیری نترسیده است. مطمئنا همه ی ما می توانیم در این باره غر بزنیم که نینتندو باید کنسولی بسازد که "از نظر قدرت با پلی استیشن 4 یا اکس باکس وان برابری کند" اما آیا جهت گیری هنری بازی های عرضه شده برای Wii U را دیده اید؟!
Wii U به عنوان کنسولی که که عملا سه GameCube چسبیده شده به یکدیگر است، توانایی زیادی در به نمایش گذاشتن تصاویر چشم نواز HD دارد و تنها با همین ویژگی، کنسول های هم قطار خود را به چالش می کشد. جدا از این ها، نینتندو یک بار قبلا به التماس گیمرها درباره ی عرضه ی یک کنسول قدرتمند پاسخ داد.
نام آن کنسول GameCube است و چندان به فروش نرسید. فکر می کنم که مهم ترین دلیل شکست نا امیدانه ی آن نیز این بود که به ما اجازه نمی داد آدم ها را به صورت HD بکشیم. و نینتندو فراموش کرد که ما چقدر عاشق تیراندازی با اسلحه ی اسنایپ در رزولوشن بالا هستیم.
هم چنین، مهم نیست که چند بار محصولات نینتندو از دست منتقدان و سلاح مخالفین که آن ها را هدف گرفته اند، فرار می کنند؛ نینتندو محکوم به تکرار این چرخه است. ببینید، پیام نینتندو بسیار هوشمندانه است، اما بنابر هر دلیلی، کمپانی قادر به بیان هدف خود، به درستی نیست.
ایواتا، مدیر عامل محبوب و تازه مرحوم شده ی نینتندو، این موضوع را می دانست و سعی داشت مشکل را حل کند. من تنها امیدوارم که باقی ماندگان نینتندو بتوانند روند بی اعتنایی به منتقدان و مخالفان را ادامه داده و میراث ایواتا را زنده نگه دارند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ممنون.خوب بود(-;
بدم نمیاد یه 3ds بخرم ولی وقت ندارم.
هچوقت دوست نداشتم که کنسول Wii U داشته باشم اما 2ds 3ds همیشه وسوسه میکردند .................
فقييييييددددددد :D
مقاله عالی بود. با این که عاشق سونی و پلی استیشن هستم اما با نینتندو وارد این دنیا شدم. با ماریو. بازیهای نینتندو تنها بازیهایی هستند که از تکرار چند ده بار اونها خسته نمیشید. نینتندو تنها شرکتیه که از حماقت گیمرها سو استفاده نمیکنه. از وقتی نسل هفت شروع شد دریغ از ذرهای خلاقیت تو بازیها. نینتندو به تنهایی داره بار همه رو به دوش میکشه. یکم فکر کنیم میبینیم حرف آقای ایواتا درست بود. بازی فقط برای سرگرمیه نه نوازش دادن چشمامون. متاسفانه بازیهای مثل کال آو دیوتی با اینکه خودم دوسشون دارم اما فلسفهی بازی رو عوض کردن. بازیها دیگه هیچ کدوم حس قدیم رو نداره. لااقل واسه من یکی. تنها حس خوبی که دارم واسه بازسازی فاینال فانتزی ۷ ، آخرین نگهبان، شنمو و البته زلدای جدیده. بعد دو سه سال اینا منو برمیگردونن طرف گیم