شش نکته مهم که باید درباره نحوه یادگیری مغزتان بدانید
اگر بخواهید یک زبان جدید یاد بگیرید، ساز زدن بیاموزید، از کتاب هایی که می خوانید استفاده بیشتری کنید؛ دانستن این که مغز شما چگونه مطالب جدید را می آموزد به شما در پیشرفت سریعتر ...
اگر بخواهید یک زبان جدید یاد بگیرید، ساز زدن بیاموزید، از کتاب هایی که می خوانید استفاده بیشتری کنید؛ دانستن این که مغز شما چگونه مطالب جدید را می آموزد به شما در پیشرفت سریعتر کمک خواهد کرد. با این که جزئیات شیوه یادگیری در افراد مختلف کمی تفاوت دارند؛ اما مغز های ما اطلاعات را با روش های کم و بیش مشابهی دریافت می کنند. با دانستن این که این دریافت ها چگونه انجام می شوند؛ می توانیم موثر ترین استراتژی را برای یادگیری چیز های جدید به کار ببریم.
در این مطلب شش نکته ای که باید درباره سامانه یادگیری مغز بدانید بررسی شده اند. در ادامه با دیجیاتو همراه باشید.
۱. بهترین دریافت ما: اطلاعات تصویری
کافیست یک دقیقه درباره این نکته فکر کنید: نیمی از مغز شما به دیدن، پردازش داده های تصویری و بیرون کشیدن اطلاعات از دیده ها اختصاص یافته است. پنجاه درصد دیگر مغز قدرتش را بین سایر فعالیت ها تقسیم می کند.
یکی از یافته های هیجان انگیز درباره دیدن این است که مغز ما با نوشته ها هم مثل تصاویر برخورد می کند. هم اکنون که این متن را می خوانید، مغز شما هر حرف را به عنوان یک تصویر تفسیر می کند. این مساله یادگیری از طریق خواندن را در مقایسه با آسانی یادگیری بصری، بسیار ناکارآمد می کند.
توجه ما بیش از اشیاء ساکن، به طور ویژه ای به حرکت و اجسام متحرک معطوف می شود. پس در حوزه یادگیری، فیلم ها و انیمیشن ها می توانند بهترین دوست های ما باشند.
کاربرد: از فلشکارت های تصویر دار استفاده کنید. به یاداشت هایتان آیکن و تصویر اضافه کنید. از رنگ های مختلف در یادداشت برداری استفاده کنید. مفاهیم جدیدی که یاد می گیرید را در غالب نمودار طرح بندی کنید.
۲. ما تصویر بزرگ را بهتر از جزئیات به خاطر می سپاریم
وقتی مجبور هستید که انبوهی از اطلاعات را با سرعت زیاد به خاطر بسپارید؛ به احتمال زیاد دچار تجربه تلخ فراموش کردن مطالبی که فقط چند ساعت قبل یادگرفته بودید خواهید شد. در یکی از راه های جلوگیری از گیج شدن در هزارتو های اطلاعاتی، کافیست با یاد گرفتن هر مفهوم جدید، به خود یادآوری کنید که این مفهوم کدام بخش از علم یا موضوع مورد مطالعه شما را تعریف می کند. در ذهن خود یک تصویر بزرگ از مبحثی که درباره آن مطالعه می کنید؛ بسازید و بگذارید مفاهیم جای خودشان را در این تصویر پیدا کنند.
در واقع، مغز های ما تمایل دارند به جای توجه به جزئیات، کلیت کلام را به خاطر بسپارند. گاهی این تمایلات طبیعی مغز ما را هم بازی می دهند.
زمانی که مغز اطلاعات جدیدی دریافت می کند؛ در صورتی که بتواند آن را به اطلاعات دیگری مرتبط کند؛ آن را بهتر به خاطر خواهد سپرد. از این رو بهتر است در یادگیری ایده های جدید؛ ابتدا از کلیات شروع کنید و مرحله به مرحله وارد جزئیات شوید. با این روش در هر مرحله نقطه های بیشتری برای وصل کردن دارید.
این مثال جالب می تواند در بهتر فهمیدن این ایده به شما کمک کند: مغز خود را یک کمد پر از قفسه بندی در نظر بگیرید؛ شما تنها زمانی شروع به طبقه بندی لباس های مختلف در قفسه ها می کنید که کمد به حدی از «پر شدگی» رسیده باشد. زمانی که طبقه بندی انجام شد؛ جای هر لباس (داده) جدید مشخص و معلوم است.
در دنیای واقعی هم، زمانی که مغز شما به حدی از اطلاعات مرتبط با یک موضوع دسترسی داشته باشد؛ بهتر می تواند اطلاعات ورودی جدید را طبقه بندی کند. با این تفاوت که در مثال کمد؛ یک پیراهن نمی تواند همزمان در بیش از یک قفسه طبقه بندی شود. اما ذهن قابلیت پیوست کردن اطلاعات جدید در همه زمینه های مرتبط را دارد. چنین اطلاعاتی در آینده بهتر در یاد شما خواهند ماند. چرا که در زمان یادگیری، مغز شما آن ها را به بسیاری چیز های دیگر هم مرتبط کرده است. پس اگر یکی از لینک ها شکسته شود؛ دسترسی به اطلاعات از سایر لینک ها امکان پذیر خواهد بود.
کاربرد: یک نمودار بزرگ یا یک صفحه یادداشت را در دسترس داشته باشید تا بتوانید یک تصویر کلی از آنچه یاد میگیرید در ذهن نگهدارید و مفاهیم اصلی ای که تازه یاد گرفته اید را به آن اضافه کنید.
۳. خواب یادگیری و حافظه را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد
مطالعات نشان می دهند که داشتن یک شب خواب، بین یادگیری یک چیز و دادن آزمون مربوط به آن، نتایج را به طور قابل ملاحظه ای بهبود خواهد داد. در مطالعه ای که درمورد یادگیری مهارت های حرکتی انجام شد؛ شرکت کنندگانی که دوازده ساعت پس از یادگیری مهارت و داشتن خواب شبانه در این بازه، آزمون دادند؛ 20.5% نسبت به آزمون های اولیه بهبود نشان دادند. در حالی که افرادی که بعد از چهار ساعت و بدون خواب آزمون دادند؛ فقط 3.9% بهبود را تجربه کردند.
چرت زدن هم می تواند در بهبود یادگیری، مثل یک شب خواب کامل موثر باشد. در مطالعه ای که در دانشگاه کالیفرنیا، به رهبری دکتر متیو واکر انجام شد؛ شرکت کنندگان به انجام یک کار چالش برانگیز دعوت شدند. از یک گروه خواسته شد که پس از چرت زدن چالش را مجددا انجام دهند. گروه دیگر پس از همین مقدار بیدار ماندن چالش را تکرار کردند. گروه اول عملکرد بهتری داشت.
خواب، حتی «قبل از یادگیری» هم می تواند مفید باشد. دکتر متیو واکر می گوید: «خواب برای مغز، مثل خشک کردن یک اسفنج است. مغز را قادر به جذب اطلاعات جدید می کند.»
کاربرد: قبل از رفتن به تخت خواب، مهارت های جدیدی که در طول روز یادگرفته اید را دوباره تمرین کنید و آموخته های درسی جدیدتان را مرور کنید. زمانی که از خواب بیدار می شوید؛ سعی کنید از چیزی که از آخرین آموخته هایتان به یاد می آورید، یادداشتی بردارید.
۴. محرومیت از خواب، توانایی یادگیری اطلاعات جدید را به شدت کاهش میدهد
محرومیت از خواب چیز ترسناکی است. با این که ایده هایی در مورد کاربرد های خواب داریم؛ اما هنوز هدف و فرایند آن را به طور کامل درک نکرده ایم. شاید این دلیلی است که باعث شده برای نیازمان به خواب، احترام کافی قائل نشویم.
با این که نمی توانیم دقیقا کاری که خواب برای ما انجام می دهد را شرح دهیم؛ اما می دانیم اگر خواب کافی نداشته باشیم چه اتفاقاتی می افتد. محرومیت از خواب ما را محافظه کار می کند تا جلوی ریسک ها را بگیریم و به جای یادگرفتن چیز های جدید، به عادت های قدیمی خود اتکا کنیم. در همین حال، از آنجا که بدن ما هنگام خستگی نمی تواند به خوبی پاسخ نشان دهد؛ آسیب های فیزیکی ما را بیشتر تهدید می کنند.
محرومیت از خواب می تواند توانایی مغز شما در دریافت اطلاعات جدید را تا تقریبا ۴۰ درصد کاهش دهد. با امکان برخورداری از خواب خوب شب، نشاط صبحگاهی و ذهنی آماده برای یادگیری؛ تلاش برای شب بیداری و مطالعه، به جز در مواقع اورژانسی، ارزشش را ندارد.
مطالعه ای در دانشکده پزشکی هاروارد به این یافته رسیده که ۳۰ ساعت اول بعد از یادگیری مطالب، زمانی بحرانی است. اگر در این ۳۰ ساعت فرد از خواب محروم بماند؛ حتی داشتن یک خواب شبانه کامل نمی تواند مزیتی برای بهبود یادگیری در بر داشته باشد.
کاربرد: شب بیداری را فراموش کنید. تمرین ها و مطالعه خود را روز ها، زمانی که هوشیار هستید انجام دهید. زمانی که چیز جدیدی یاد میگیرید؛ مواظب خوابتان باشید.
۵. بهترین یادگیری، با یاددادن حاصل می شود
اگر مطالب را با این دید که قرار است آن ها را به فرد دیگری آموزش دهیم، مطالعه کنیم؛ اطلاعات را بهتر دریافت کرده، بهتر در ذهنمان طبقه بندی می کنیم و صحیح تر و بهتر به خاطر می آوریم.
در مطالعه ای، به نصف شرکت کنندگان گفته شد که از اطلاعاتی که باید یاد بگیرند؛ آزمون گرفته خواهد شد و به نیم دیگر گفته شد که باید آموخته هایشان را به فرد دیگر توضیح دهند. نهایتا از هر دو گروه، آزمون به عمل آمد. گروه دوم، با این که عملا آموخته هایشان را به کسی توضیح ندادند؛ عملکرد بهتری در آزمون داشتند.
رهبر این مطالعه، دکتر John Nestojko میگوید که این مطالعه نشان می دهد تصور ذهنی دانشآموزان، قبل و هنگام مطالعه روی کیفیت یادگیری آن ها اثرگذار است: «ایجاد تصور ذهنی مثبت در دانشآموزان می تواند به طور موثری با روش های ترجیحا ساده، انجام شود.»
با این که ما اولین کسی نیستیم که این را یافته، اما یادگیری مطالب با ایده ی آموزش آن به دیگران می تواند به طور ناخوداگاه ما را به استفاده از متد های بهینه یادگیری سوق دهد. برای نمونه، باعث می شود روی مهمترین بخش های مطالب، ارتباط بین مفاهیم مختلف و طبقه بندی دقیق مطالب در ذهنمان تمرکز کنیم.
کاربرد: در یک دفترچه یا بلاگ، درباره چیز هایی که یاد می گیرید بنویسید. مفاهیمی که آموخته اید را طوری توضیح دهید که گویی قرار است درسی برای دیگران باشند.
۶. مطالب مخلوط، بهتر آموخته می شوند
یکی از شیوه های رایج یادگیری، چیزی است که دیک اشمیت، محقق UCLA، آن را block practice می نامد. در این روش هنگام مطالعه یا تمرین، یادگیری ممتد بوده و روی یک موضوع خاص تمرکز می کند. نمونه این روش زمانی است که چند ساعت متوالی را صرف مطالعه یا تمرین می کنید.
اما اشمیت از شیوه ای متفاوت در یادگیری دفاع می کند. در این شیوه، که Interleaving نامیده می شود؛ موضوعات مورد مطالعه یا مهارت های مورد تمرین به طور مخلوط، و با تنوع بیشتر ارائه می شوند. Bob Bjork، از دیگر محققان UCLA، این روش را مورد بررسی های روانشناختی قرار داده است. در یکی از آزمایشات، او به شرکت کنندگان، با نشان دادن مجموعه ای تصاویر به عنوان نمونه، در مورد سبک های هنری مختلف آموزش می داد. گروهی از شرکت کنندگان با Block Practice، مطالب را آموختند. به این صورت که از هر سبک نقاشی ۶ نمونه نشان داده شده و سپس سبک بعدی بررسی می شد. گروه دیگر مطالب را به صورت مخلوط آموختند (نمونه های سبک های نقاشی مختلف، بدون ترتیب خاصی نشان داده می شدند.)
سپس هر دو گروه، با معلوم کردن سبک هنری نقاشی ای که تا به حال ندیده بودند؛ امتحان پس دادند. گروهی که مطالب را به روش مخلوط آموخته بودند؛ ۶۰ درصد نمره را کسب کردند. در حالی که گروه دیگر امتیازی در حدود ۳۰ درصد داشتند.
جالب این که حدود ۷۰ درصد از شرکت کننده ها اعتقاد داشتند که block practice موثر ترین روش یادگیری است. با این آزمایش معلوم شد که باید درمورد این که کدام روش برای مطالعه بهتر است؛ بیشتر تحقیق کنیم.
دکتر Bjork اعتقاد دارد دلیلی که Interleaving بهتر عمل می کند این است که قابلیت های طبیعی ما، برای شناخت الگو ها را بهتر درگیر می کند. همچنین، ما را مجبور می کند که اطلاعاتی که می آموزیم را به طور منظم مرور کنیم.
کاربرد: از نمونه کاربرد های Interleaving در دنیای واقعی، چرخیدن بین سه موضوع مورد مطالعه برای مرور مطالبی است. برای مثال برای یادگیری یک زبان جدید، می توانید توانایی های «صحبت کردن»، «گوش دادن» و «نوشتن» را به طور دوره ای تمرین کنید. این روش از صرف زمان زیاد روی یکی از آن ها و سپس رفتن به مورد بعد، بهتر جواب می دهد. حتی موقع تمرین مهارت های فیزیکی، برای نمونه تمرین تنیس، می توانید آموزش هایتان در فورهند (جلودست)، بک هند و سرویس ها را به صورت دوره ای تمرین کنید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالی بود مثه همیشه مرسی
لامصب هر کاری میکنم کمبود خوابم جبران نمیشه.
باید یه برنامه بزارم برم تو کما!
جغدهای دیجیاتو به این جمله توجه کنید!
«خواب یادگیری و حافظه را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد»
این مطلب درسته، منتها دوستانی که می گن یادگیری در شب یا اول صبح بهتره به این دلیل به نتیجه ی ذکر شده می رسن که اوج تمرکز در یادگیری از خوندن مطلب در سکوت و متأسفانه امروزه تنها در نیمه شب تا اوایل صبح شاید سکوتی وجود داشته باشه