تلویزیون های اسمارت؛ محصولاتی که تنها لقب هوشمندی را یدک می کشند
سال ۲۰۰۸ درست زمانی محسوب می شود که اینترنت پس از اینکه جای پای خودش را در محل کار بسیاری از افراد مستحکم کرده بود، رفته رفته تلاش داشت تا به اتاق های نشیمن خانه ...
سال ۲۰۰۸ درست زمانی محسوب می شود که اینترنت پس از اینکه جای پای خودش را در محل کار بسیاری از افراد مستحکم کرده بود، رفته رفته تلاش داشت تا به اتاق های نشیمن خانه ها نفوذ نماید.
در آن دوران و اندکی بعد حضور اینترنت در خانه ها به معنی شلیک کردن به دوستان در بازی Call of Duty، توییت کردن، فیس بوک و اینستاگرام گردی، استریم ویدئو و بهره گیری از پیغام رسان هایی همچون واتس اپ بود. بد نیست یادآور شویم از روزگاری صحبت می نماییم که از ارائه ی اولین آیفون چندان نمی گذشت و استیو جابز تلاش می کرد تا در دستان هر کدام از ما یک آیپد نیز قرار دهد.
کم کم و رفته رفته سرگرمی های متکی به اینترنت شروع به رشدی انفجاری نمودند و استفاده از آنها بدل به امری اجتناب ناپذیر گشت. "جان آرچر" در وب سایت فوربس می نویسد، طی همین ایام بود که پدیده ای با عنوان تلویزیون های هوشمند ظهور نمود، در آن سال ها برای من اهمیتی نداشت که رابط کاربری تلویزیون های مذکور شبیه کامپیوترهای اسپکتروم نجات یافته از چندین دهه پیش به نظر می رسید.
حتی اهمیتی نمی دادم که اولین اسمارت TV من بسیار کند و بد عمل می کرد و تلاش داشت یک کامپیوتر متعلق به دهه هشتاد را با ظاهری همچون یک مک بوک مدرن عرضه نماید. ابداً هم برایم مهم نبود که بسیاری از اپ های ارائه شده برای این دیوایس ها هیچ کاربردی نداشتند. ساده بگویم، هیچکدام از این موارد سبب نشدند تا من از تلویزیون های هوشمند در همان ابتدای کار دست بکشم.
البته بسیاری از افراد در دو سه سال اول عرضه تلویزیون های هوشمند همچون من نسبت به این محصولات اشتیاق نداشتند؛ بد نیست بدانید در سال های اولی که این ابزارهای اسمارت به بازار ارائه گشتند تولید کنندگان دریافتند که تنها ۱۰ درصد از اسمارت TV های آنها به اینترنت متصل شده است.
البته چنین روندی را می توان به حساب این گذاشت که بسیاری از فعالان اصلی این عرصه در همان ابتدای کار تصمیم نگرفتند تا در تولیدات خود به صورت داخلی ابزار استفاده از شبکه های Wi-Fi را تعبیه کنند و برای بهره گیری از اینگونه شبکه ها لازم بود دانگل هایی جداگانه تهیه گردد.
اما با همه این تفاسیر اگر به زمان حاضر برگردیم و هم اکنون قصد تهیه یک تلویزیون را داشته باشیم متوجه می شویم بازار انبوهی از این دسته محصولات که لقب هوشمند را یدک می کشند در خود جای داده.
تولیدکنندگان سخت تلاش کرده اند تا ساخته های خود را بهبود بخشند، به آنها رنگ و لعابی دو چندان بدهند و بر مفید بودن شان تاکید نمایند؛ نکته در اینجاست که گویی هر چه زمان می گذرد ایده ی اسمارت TV ها بیشتر و بیشتر کم اهمیت جلوه می نماید و هر چه سازندگان آنها کوشش می کنند تا این نسل از گجت های شان را با سایر ابزارهای هوشمند همگام نمایند، انگار که قطار دنیای اسمارت بسیار سریعتر از آنها فاصله می گیرد.
در ادامه با دیجیاتو همراه باشید.
تلویزیون های هوشمند در پاسخ به نیاز کاربران موفق نبوده اند؛ آنها نیاز کاربر را نمی شناسند
پدیده ای با عنوان "Multi-Screening" یا "استفاده همزمان از نمایشگرهای چند ابزار مختلف" در حال رواج یافتن است.
دلیلی که من تصمیم گرفتم این مقاله را بنویسم باز می گردد به نتایج تحقیقی که توسط موسسه "Interactive Advertising Bureau" صورت گرفته و به نحوه تلویزیون تماشا کردن بینندگان دنیای مدرن پرداخته است.
در تحقیق یاد شده رفتار ۶۱۵ فرد آمریکایی بالغ به صورت دقیقی مورد نظارت و بررسی قرار گرفته و بر همین اساس مشخص گشته ۷۸ درصد از ساکنین ایالات متحده آمریکا در هنگام تماشای تلویزیون های سنتی از یک ابزار دیگر نیز استفاده می کنند.
ناگفته نماند که ۸۴ درصد این جامعه آماری دارای تلفن هوشند، ۷۹ درصد دارای کامپیوتر و ۶۵ درصدشان تبلت داشته اند و احتمالاً یکی از این سه ابزار، همزمان با تلویزیون آنها را سرگرم خود می کرده است.
اما نتایج تحقیق به همینجا ختم نمی گردد، بلکه بررسی ها نشان می دهد پدیده ای با عنوان "Multi-Screening" یا "استفاده همزمان از نمایشگرهای چند ابزار مختلف" در حال رواج یافتن است. طی سال گذشته ۴۰ درصد کاربران تلفن های هوشمند، ۳۹ درصد کاربران تبلت ها، ۲۸ درصد کاربران کامپیوترهای شخصی گفته اند که Multi-Screening برای آنها بدل به یک عادت شده.
نتایج تحقیق بالا و آمار و ارقام مرتبط به آن بیانگر این نکته هستند که مردم ضمن آگاهی از وجود تلویزیون های هوشمند و قابلیت های آنها، از این دیوایس ها برای برطرف کردن نیاز خود به ابزارهای اسمارت بهره نمی گیرند و ترجیح می دهند به جای استفاده از تلویزیون به سراغ سایر گجت های قابل حمل شخصی شان بروند.
اکثر تلویزیون های هوشمند در اجرای نرم افزاری که بر روی شان پیاده سازی شده عملکرد بسیار بدی داشته و پر از باگ و وقفه های عذاب آورند.
برای کسانیکه اولین تلویزیون های هوشمند خود را خریداری کرده اند، ابزارهای مذکور در قیاس با کامپیوترها، اسمارت فون ها و تبلت ها از نظر توان پردازشی حرفی برای گفتن ندارند. اکثریت آنها در اجرای نرم افزاری که بر روی شان پیاده سازی شده عملکرد بسیار بدی داشته و پر از باگ و وقفه های عذاب آورند.
وقتی یکی از این تلویزیون ها را در اتاق نشیمن خود قرار می دهید همان ابتدای کار متوجه می شوید که یک به روز رسانی بزرگ در انتظارش است و امیدوار می شوید که شاید این آپدیت نرم افزاری وضعیت را بهبود بخشد.
دریافت به روز رسانی های مورد بحث بر حسب سرعت اینترنت ممکن است از نیم تا چند ساعت به طول بیانجامد و البته در هنگام دانلودش هم باید امیدوار بود که برق به هر دلیلی قطع نگردد، چون در این صورت تلویزیون احتمالاً با اشکالی جدی مواجه خواهد شد.
قسمت بدتر ماجرا در اینجاست که پشتیبانی نرم افزاری از تلویزیون هوشمند توسط تولید کننده اش نظم و ترتیب خاصی ندارد. یک اسمارت TV که امروز تهیه شده تا سال آینده ممکن است به شکل نامنظم چند آپدیت را دریافت کند که البته تغییر خاصی در حال و روزش پدید نمی آورند. پس از به روز رسانی برخی از قابلیت ها به دلیل باگ های نرم افزاری به مشکل بر می خورند و تعدادی از قابلیت های مسئله دار قبلی تا حدی اوضاع شان بهتر می شود.
پشتیبانی نرم افزاری از تلویزیون هوشمند توسط تولید کننده اش نظم و ترتیب خاصی ندارد.
با گذشت یک سال تلویزیون هوشمند مذکور شاهد حضور نسل جدیدی از خودش در بازار است که توسط همان تولید کننده ساخته و عرضه شده اند؛ اما اینبار با سیستم عاملی جدید. این سیستم عامل تازه برای اسمارت تی وی یکساله کاربر هرگز ارائه نمی گردد و اگر هم این اتفاق رخ دهد به قدری سنگین و حجیم است که احتمالاً محصول سال گذشته در اجرا نمودنش مشکلات متعددی را تجربه می نماید.
در اصل گویی سازندگان توقع دارند که مصرف کنندگان هر سال دستاوردهای تازه و به اصطلاح اسمارت شان را بخرند، انتظاری که بعید است کاربران تمایلی به پاسخ دادنش داشته باشند، زیرا این قشر عادت ندارد بسیار زود و هر ساله تلویزیون خود را عوض کنند.
همین موارد باعث می گردد در بسیاری مواقع افراد ترجیح بدهند قابلیت های اسمارت مورد نیاز خود را از طریق یک ستاپ باکس تامین نمایند و هر زمان هم لازم بود با صرف هزینه ای به مراتب کمتر تنها اقدام به تعویض همان ستاپ باکس کنند.
ختم کلام اینکه جای دادن یک کامپیوتر ضعیف با نرم افزاری بهم ریخته و نیمه کاره در ابزاری که مردم به قصد تماشا کردن تصاویر پای آن می نشینند، ایده ای شکست خورده است. ضمن اینکه طی این همه سال هنوز یک سیستم عامل مطلوب و انحصاری برای تلویزیون های هوشمند توسعه داده نشده و همه ی گزینه های موجود متعلق به دنیای دیگری بوده و از نظر کارایی و کاربردپذیری بسیار بد هستند.
طراحی هایی که میزان صبر و حوصله ما را به چالش می کشند
پروسه استفاده از یک تلویزیون آنهم از نوع به اصطلاح هوشمند به قدری بد، سخت و عذاب آور است که حتی می تواند یک مرد بالغ را به گریه بیاندازد. این یک اغراق نیست واقعیتی است که به راحتی آن را تجربه خواهید کرد.
در روزهایی که همگی ما به رابط های کاربری مناسب نمایشگرهای لمسی عادت نموده ایم، کیبردهای حاضر بر روی این صفحه نمایش ها به امری عادی بدل شده اند، استفاده از ژست های حرکتی و عملگرهایی همانند سوایپ کردن بخشی از روزمرگی مان گشته اند، هر کاری در تلویزیون های هوشمند به غیر از روشن و عوض کردن کانال و کم و زیاد نمودن صدا، عملاً و به معنای واقعی کلمه شکنجه محسوب می گردد.
برای مثال کافیست به سراغ کنترل از راه دور آنها برویم. سعی کنید با استفاده از این ریموت در صفحه ای که پر از آیکون های اپلیکیشن هاست جا به جا شوید و یک اپ را انتخاب نمایید، این شاید ابتدایی ترین کاری باشد که در یک اسمارت TV انجام می دهید ولی بلافاصله در خواهید یافت که چقدر دشوار است.
برای رفع این مشکل برخی از کمپانی ها به ریموت خود یک تاچ پد افزوده اند، اما این تاچ پد مشکل را که حل نکرد هیچ، بلکه دردسرهایی تازه نیز به همراه آورده. سازندگان برای صرفه جویی در هزینه ها از تاچ پدهایی بی کیفیت استفاده می کنند و ضمناً ابعاد آنها نیز به خاظر حفظ ظاهر زیبای کنترل از راه دور و مدرن جلو دادنش بسیار کوچک است.
نتیجه اینکه حساسیت پائین و ابعاد بسیار جمع جور سبب می شود هنوز بین دو آیکن جابه جا نشده اید انگشت تان به انتهای تاچ پد برسد و برای طی کردن عرض صفحه، بیست و چند باری لازم است تا با انگشت عرض پد موجود بر روی ریموت را پیمایش کنید.
ال جی از جمله شرکت هایی است که در این زمینه تلاش نمود تا قدری خلاقیت به خرج دهد، لذا آنها دسته جدیدی از ریموت ها با عنوان "Point and Click" یا "نشانه بگیر و کلیک کن" را معرفی نمودند که همانند ماوس هایی معلق در هوا عمل می کردند.
سامسونگ اندکی بعد سعی نمود تا این ایده را به سبک و سیاق خودش بهبود بخشد. اما تجربه کاربری حاصل از تلاش هر دو برند کره ای چیزی مشابه کنسول Wii از نینتندو در سال ۲۰۰۶ بود؛ تجربه ای نه چندان دلچسب و دلپذیر.
تایپ کردن در تلویزیون های هوشمند سخت ترین کار ممکن است.
از همه ی مواردی که در بالا گفتیم بگذریم نوبت می رسد به وحشتناک ترین تجربه ای که یک عملیات خاص در تلویزیون های هوشمند برای شما رقم می زند، یعنی تایپ کردن. راستش در ذهنم این گمان وجود دارد که شاید بسیاری از کاربران پس از اولین باری که مجبور بودند نامه دامنه، کلمه و یا جمله ای را بر روی اسمارت تی وی خود تایپ نمایند تسلیم شدند و تصمیم گرفتند دیگر به سراغ قابلیت های هوشمند این محصولات نروند.
به صورت معمول بر روی نمایشگر تصویری از یک کیبرد ظاهر می شود و شما باید با استفاده از راه حل های متفاوت و غیر معقولی که ریموت در اختیارتان می گذارد بین حروف این کیبرد حرکت کرده و حرف مورد نظر را انتخاب کنید.
برای اینکه بدانید این شرایط چقدر بد و عذاب آور است، کافیست در ذهن خود روزگاری را تجسم کنید که برای تایپ کردن یک جمله در موبایل تان می بایست چندین و چند بار دکمه های کیپد را فشار دهید تا به حروف مناسب برسید و سپس کلمات شکل بگیرند.
با گذشت چندین سال ظاهراً سامسونگ اولین شرکتی بود که دریافت مصرف کنندگان چه احساس بدی را از تلویزیون های هوشمند خود هنگام تایپ به دست می آورند و سعی کرد با آوردن ژست های حرکتی و سیستم کنترل صوتی به تولیداتش این احساس را بهبود بخشد یا به قول خود برند کره ای مذکور، انقلابی را در رابط کاربری اسمارت TV ها پدید آورد.
نتیجه؟ افراد با شادی و خوشحالی یک تلویزیون هوشمند جدید را می خریدند و پس از چندین ساعت تلاش برای کنترل کردنش به کمک ژست های حرکتی و دستورات صوتی، تنها چیزی که نصیب شان می شد فشار خون بالای حاصل از عصبانیت بود.
صحبت کردن و دستور دادن به تلویزیون و هدایت نمودنش با حرکت دست باید به شما احساسی خوب بدهد و حتی لحظاتی همانند حضور در آینده را رقم بزند. اما مشکل در اینجاست که انجین های موجود در اسمارت تی وی های مختلف برای شناسایی ژست های حرکتی و دستورات صوتی بسیار ضعیف هستند و در ۹۰ درصد مواقع کارشان را به درستی انجام نمی دهند.
دستورات صوتی، عبارت های رایج و معمولی را شامل نمی شوند و تلویزیون قادر نیست در اتاقی که اندکی تاریک باشد ژست های حرکتی کاربر را شناسایی کند. اما قسمت خنده دار ماجرا اینکه، تلویزیون در تمام لحظات به گفته های حاضرین گوش می دهد و برخی مواقع از میان گفته های آنها به اشتباه یک دستور صوتی را شناسایی و اجرا می کند.
همه ی موارد فوق الذکر سبب می شوند هر کاربری با عقل سالم پس از چند بار استفاده از راه حل های یاد شده برای همیشه آنها را کنار بگذارد و از خیر اسمارت بودن تلویزیون خود بگذرد. تجربه نشان می دهد افراد پس از دو یا سه بار مشاهده خطا در دریافت دستورات صوتی دیگر تمایلی به استفاده از آنها ندارند و معتقد هستند وقتشان برای به کار گیری این دستورات به هدر می رود.
این یک آبرو ریزی است، اما نه به دلایلی که شما فکر می کنید
شاید فکر کنید اینکه شرکت ها طی سالیان متمادی با تبلیغات محصولاتی را به شما می فروشند که در عمل هیچ یک از قابلیت های وعده داده شده را به درستی با خود به همراه ندارند یک آبرو ریزی محسوب می شود.
تلویزیون های هوشمند هنوز آنقدر توانمند نیستند که بتوانند با اطلاعات کاربران کار خاصی صورت دهند.
اما نکته یا مسئله ای وجود دارد که عمل این قشر از تولید کنندگان را بیش از هر زمان دیگری زیر سئوال می برد. از زمانی که ژست های حرکتی و دستورات صوتی به تلویزیون های هوشمند آمدند این دیوایس ها قادر شدند تا ۲۴ ساعت شبانه روز و هفت روز هفته در اتاق های نشیمن خانه هایمان نشسته، ما را تماشا کرده و صدای مان را گوش دهند.
نکته ای که در ابتدا کسی متوجه آن نبود ولی به یکباره در بین عموم هراس عجیبی پدید آورد، بسیاری از رسانه ها شروع به پرداختن به آن کردند و تئوری پردازان توطئه ابراز نگرانی گسترده ای را در مورد آنها صورت دادند.
البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که بسیاری از کارشناسان باور دارند تلویزیون های هوشمند هنوز آنقدر توانمند نیستند که بتوانند با اطلاعات کاربران کار خاصی صورت دهند و ترس از آنها در مقطع کنونی حداقل جایز نیست.
فاجعه تلویزیون های اسمارت در قسمت دیگری هم رقم می خورد. این محصولات در سایز هایی متفاوتی از نظر ابعاد نمایشگر به بازار می آیند ولی تولید کننده بر روی همه این سایز ها از نرم افزاری واحد بهره می گیرد.
منوهای این نرم افزار باید در نمایشگرهایی با ابعاد مختلف و برای کاربری که در فاصله ای نه چندان نزدیک نشسته واضح باشد، در نتیجه تا همین چند وقت پیش و قبل از عرضه WebOS از ال جی و تایزن از سامسونگ، شاهد گرافیک هایی بسیار ابتدایی و زشت با رزولوشن پایین بودیم.
استفاده از رزولوشن پایین در اپ ها و بهره گیری از آیکن های بزرگ به اسکرل های طولانی و عذاب آوری برای مشاهده محتوا ختم می شد و البته عمل اسکرل کردن هم در اکثر مواقع با تاخیر و لگ همراه می گشت.
بد نیست چند دقیقه با منوهای تلفن هوشمند و تبلت خود کار کنید و بعد ببینید با صرف همان مقدار زمان در منوهای اسمارت TV تان قادر به انجام چه حجمی از امور مختلف هستید. فکر می کنید این آبرو ریزی نیست؟ نام بهتری برایش سراغ دارید؟
تیم کوک واقعیت ها را می گوید و گله دارد
به صورت کلی هر کسی که مدتی وقت را با تلویزیون های هوشمند گذرانده باشد به یقین با گفته های اخیر تیم کوک مدیر عامل کنونی کمپانی اپل هم عقیده خواهد بود و نمی تواند به آنچه که وی چندی قبل بیان نمود اعتراضی داشته باشد.
کوک این حرف ها را سپتامبر گذشته و در مصاحبه ای با "چارلی رز" به زبان آورده، آنهم درست پس از هفت سال سرمایه گذاری قابل توجه برندهای مختلف بر روی تولید تلویزیون های هوشمند.
تنها رابط کاربری و اپ های بی مصرف اسمارت TV ها نیست که سبب گشته این گجت ها نتوانند در خانه ها برای خود جایی باز کنند، مشکل بسیار بزرگشان، در این نکته خلاصه می گردد که نمی توانند تجربه ای شخصی و یکتا را به کاربران ارائه و نیازی معین را برطرف نمایند.
هیچ کاربری نمی خواهد بر روی ابزار هوشمندش، همانند اسمارت TVها، انبوهی از اپ های غیر کاربردی به صورت پیش فرض و بدون امکان حذف کردن موجود باشند.
این روزها مردم در طول یک روز با انواع مختلفی از دیوایس های هوشمند سر و کار دارند و این مسئله تقریباً جز بدیهیات محسوب می گردد؛ در این ابزارها کاربران با لیستی سفارشی از مخاطبان، اپ های اختصاصی و انتخابی خود جهت کار با شبکه های اجتماعی، فهرستی از سایت های برگزیده شان، فهرستی از سرویس های پخش موسیقی و ویدئوی آنلاین که آنها را مطلوب می دانند و تصاویر و فایل های شخصی خود را جای می دهند و از آنها در زمان لازم بهره می جویند.
اینها قابلیت ها و امکاناتی است که هر فرد صاحب یک کامپیوتر شخصی، موبایل یا تبلت از گجت خود انتظارش را دارد و در نهایت نیز سبب می شوند آن فرد احساس کند یک دیوایس مختص و ویژه اش به او ارائه گشته و تجربه ای منحصر به فرد و بر حسب نیازش را به دست آورده.
هیچ کاربری نمی خواهد بر روی ابزار هوشمندش، همانند اسمارت TVها، انبوهی از اپ های غیر کاربردی به صورت پیش فرض و بدون امکان حذف کردن موجود باشند. از همه مهم تر اینکه آنها هرگز تمایل ندارند فرد دیگری به فضای هوشمند شخصی شان و ابزارهای مرتبطش دسترسی پیدا کند؛ ایمیل ها، محتوای اپ های شبکه های اجتماعی، تصاویر دیجیتالی و... همگی بخشی از حریم خصوصی هستند و حاوی اطلاعاتی بسیار شخصی.
تلویزیونی که در اتاق نشیمن قرار گرفته بر حسب ذات وجودیش برای استفاده چندین و چند فرد کاربرد دارد، در چنین شرایطی چطور یک گجت هوشمند می تواند تجربه ای شخصی و سفارشی از دنیای دیجیتالی را به کاربر عرضه کرده و ضمناً حریم خصوصی او را حفظ نماید؟
در مورد ضرورت ارائه تجربه ی منحصر به فرد توسط ابزارهای هوشمند دیجیتالی صحبت کردیم، اما علیرغم اینکه اسمارت TV ها به صورت ذاتی در ارائه ی این تجربه دچار مشکل هستند ولی از سوی دیگر تولید کنندگان نیز هیچ تلاشی برای یافتن راه حل و رفع این مسئله صورت نداده اند.
لازم است از خود بپرسید تمایل دارید همه ی اعضای خانواده تان از آنچه که شما تماشا می کنید مطلع شوند یا خیر؟
در همه ی تلویزیون های هوشمند اپ های فیس بوک و توییتر حاضر هستند ولی از آنجایی که چند کاربر به یقین از یک تلویزیون استفاده می نمایند سوییچ کردن از یک اکانت توییتر به یک اکانت توییتر دیگر یا همینطور فیس بوک کاری بسیار دشوار و البته پر دردسر است.
جدای از اینکه طبق گفته ها و اشارت پیشین تایپ کردن و وارد نمودن متون در اسمارت TV بسیار سخت و آزار دهنده به حساب می آید، هر کس هم که در کنار شما حاضر باشد می تواند پسورد اکانت تان را ببیند.
برخی از تلویزیون های هوشمند دارای یک سیستم پیشنهادی هستند، بدین صورت که این ابزار رفته رفته در مورد برنامه های مورد علاقه شما آموخته و بعد شروع به پیشنهاد دادن مواردی مشابه و مطابق سلیقه تان می نماید.
اگرچه در نگاه اول این ایده به نظر خیلی جالب می آید ولی لازم است از خود بپرسید تمایل دارید همه ی اعضای خانواده تان از آنچه که شما تماشا می کنید مطلع شوند یا خیر؟
تعدادی از اسمارت TV ها برای رفع این مشکل امکان ایجاد صفحات خانگی شخصی مناسب چندین کاربر را در خود جای داده اند، ولی به شکل رایج پروسه جا به جایی بین صفحه خانگی یک فرد به صفحه خانگی فرد دیگر به حدی پیچیده است که به احتمال زیاد بسیاری از اعضای خانه شما آن را یاد نگرفته یا مرتباً فراموش می کنند.
مواردی دیگر از تلویزیون های هوشمند مجدداً تلاش نموده اند تا این مشکل را رفع و رجوع نمایند و لذا به شناسایی کاربر از طریق تکنولوژی تشخیص چهره به وسیله دوربین و پردازش نرم افزاری متکی گشته اند، لذا می توانند مشاهده نمایند که چه کسی در اتاق حضور دارد و سپس صفحه خانگی وی را آماده ی استفاده نمایند.
اما در این بین دو مشکل وجود دارد، اول اینکه سیستم به کار رفته برای شناسایی کاربر از طریق صورتش دارای عملکردی بسیار ضعیف است و دوم اینکه در اکثر مواقع تلویزیون درک صحیحی از اینکه چندین نفر همزمان در مقابلش حضور دارند و باید به سراغ پروفایلی عمومی برود ندارد.
از جمله ی سایر موارد عذاب آور در ارتباط با تلویزیون های هوشمند می توان به اپ های اجباری و البته عدم در دسترس بودن بسیاری از اپهای مفید و کاربردی در محصولات برندهای مختلف اشاره نمود.
تولید کنندگان طی سال ها تلاش کرده اند با بستن قرار دادهای انحصاری و ویژه برخی از اپ ها و پلتفرم های پخش آنلاین محتوا را به انحصار خودشان در بیاورند، مثلاً در انگلستان پلتفرم استریم آنلاین Sky در انحصار ال جی است و اگر شما از این موضوع نا آگاه بوده و اسمارت TV خود را از برند دیگری بخرید عملاً استفاده از این پلتفرم به شکل مستقیم و از طریق اپ های تلویزیون جدیدتان امکان پذیر نخواهد بود و شاید لازم باشد دست به دامن ستاپ باکس ها گردید.
ناگفته نماند که این شیوه ممکن است رفته رفته سبب انحصارگرایی بیشتر سازندگان تلویزیون های هوشمند شده و هر یک تلاش نمایند پلتفرم هایی خاص و محبوب از خدمات پخش محتوا را مالک گردند. به یقین هیچ یک از ما دوست نداریم قبل از خرید یک تلویزیون جدید برای اتاق نشیمن مان مجبور باشیم بررسی کنیم و ببینیم با کدام برند چه پکیج هایی عرضه می شود.
با توجه به آنچه در طول این مطلب نوشتیم شاید بگویید پس باید بخواهیم تلویزیون ها به پیش از سال ۲۰۰۸ بازگشته و دقیقاً قابلیت هایی مشابه یک مانیتور را در اختیار کاربران بگذارند.
اما به واقع اینطور نیست، نکاتی وجود دارد که در صورت رعایت و اجرایی شدن توسط بزرگان عرصه ساخت تلویزیون، می توانند سبب گردند در نهایت ما محصولاتی را تجربه کنیم که پاسخگوی نیاز کاربران زمان حاضر باشند و البته دیگر لقب دروغین هوشمند را یدک نکشند. در پایان قصد داریم به همین نکات بپردازیم.
چند تقاضای دوستانه برای بهبود اوضاع
برای شروع بد نیست تولید کنندگان از توسعه انبوهی از اپ های بی مصرف و غیر کاربردی جلوگیری نمایند. تلویزیون برای تماشای محتوی است، پس بنابراین فقط اپ هایی مفید و بهینه در این زمینه لازم هستند. از همین رو بهتر است که تنها توسعه ی اپ های پخش محتوای آنلاین و همچنین اپ های سرویس های گمینگ با کیفیت همانند Playstation Now در دستور کار قرار گیرند.
با در نظر داشتن آنچه اشاره کردیم اقدام اخیر سونی و فیلیپس برای به خدمت گرفتن پلتفرم اندروید و تلاش برای آوردن تعداد زیادی از اپ های این پلتفرم بر روی تلویزیون ها عملاً خلاف انتظاری است که وجود دارد و از همین الان می توان فهمید که این کوشش نباید صورت بگیرد. تجربه نشان داده سعی برای بدل کردن تلویزیون به یک موبایل عظیم الجثه عملاً بیهوده و پوچ است و کاربران هم چنین تقاضایی ندارند.
در حالیکه طی سال های اخیر شاهد افزایش تقاضا برای ستاپ باکس های مختلفی همانند اپل TV و یا ابزارهایی همانند کروم کست بوده ایم شاید این تصور به وجود بیاید که فلسفه اسمارت بودن تلویزیون ها از پایه دچار اشکال است.
اما هنوز هم بسیاری از افراد ترجیح می دهند یک ابزار را با سادگی هر چه تمام تر به کار گرفته و با کمک آن به تماشا محتوای آنلاین بپردازند. این قشر کسانی هستند که دنیای تکنولوژی برایشان چندان حائز اهمیت نیست و ساده ترین تجربه ی ممکن را می خواهند، لذا اسمارت TV هایی با اپ های کاربردی پخش محتوی که سریعترین دسترسی ممکن به برنامه های دلخواه کاربر را فراهم کنند هنوز هم شانس موفقیت خوبی دارند.
تلویزیون های هوشمند لازم است توان سخت افزاری، کارایی و نحوه تعامل خود با کاربران شان را بهبود دهند. رابط کاربری باید ظاهری بهتر پیدا کند، نرم افزار ارائه شده بر روی این محصولات باید عملکردی سریع تر داشته و همچنین دفعات کمتری دچار خطا شود.
ضمناً اپهای کلیدی و مهم اسمارت TV ها باید تجربه ای مشابه اپ های همتای خود در سایر ابزارهای هوشمند ارائه نمایند. برای مثال بسیاری از کاربران گله مند هستند اپی که برای پخش ویدئوهای آنلاین یک سرویس خاص در تلویزیون هوشمند آنها نصب شده، در قیاس با همان اپ برای کنسول بازی اکس باکس و وقتی هر دو به یک خط اینترنت یکسان متصل هستند عملکردی مشابه ندارد.
اپ موجود روی اکس باکس سریعتر عملکرده و ویدئوهای سرویس مورد بحث را بسیار با کیفیت تر و البته با مدت زمان بافر کمتری در قیاس با نسخه ای که برای اسمارت TV ها عرضه گشته به نمایش در می آورد. این نکته جای تامل دارد و الزام در رفعش ضروری محسوب می شود.
سامسونگ به عنوان یک پیشرو در این صنعت، ظاهراً پیش از همه به نیاز فوق الذکر پاسخ داده و در محصولات ۲۰۱۵ خودش تکنولوژی با عنوان "stream-cleaning" را عرضه کرده که در اصل استریم ویدئوهای آنلاین را نسبت به آنچه در گذشته شاهد بودیم به مراتب بهتر و روان تر نموده است.
نکته بسیار بسیار مهمی که تولید کنندگان تلویزیون های هوشمند باید به آن توجه داشته باشند و بپذیرند، این است که تلاش برای ایجاد یک رابط کاربری ویژه اسمارت TV ها که به سادگی رابط کاربری ابزارهایی مانند تلفن های هوشند و یا تبلت ها باشد بی فایده است. تکیه کردن بیش از این به کنترل از راه دورهای سنتی و سعی برای مدرن کردنشان هم نتیجه ای در پی ندارد.
پس بهتر است شیوه ای جدید اتخاذ نموده و با توجه به ذات تلویزیون ها، نحوه کاربردشان و شیوه های تعاملی که ارائه می نمایند، هدایت و کار کردن با آنها به یک ابزار جانبی دیگر مثلاً اسمارت فون ها و یک اپلیکیشن ویژه سپرده شود.
در اتخاذ چنین راه حلی دو اصل وجود دارد که رعایت آنها ضروری به نظر می آید. اپی که به این منظور پیاده سازی می شود نباید دارای پیچیدگی چندانی باشد و ضمناً باید پروتکل های ارتباطی به درستی اجرا گردند و ارتباط بین تلفن هوشمند (یا تبلت) با تلویزیون به سرعت و به سادگی از طریق یک شبکه بی سیم مشترک امکان یابد.
بازهم سامسونگ در این زمینه پیش قدم شده و تلویزیون های مبتنی بر سیستم عامل تایزن این شرکت که در سال جاری راهی بازار شده اند ارتباط مطلوبی را با تلفن های تولیدی همین برند یعنی S4 یا Note 3 برقرار می نمایند. ولی حتی کمپانی کره ای مذکور نیز راه درازی را تا تکامل یافتن و ایجاد یک پلتفرم واحد در پیش دارد.
مواردی که به آنها اشاره کردیم نکاتی هستند که می توانند اوضاع را برای تلویزیون های هوشمند دگرگون کنند و آنها را از گجت های بی استفاده با قابلیت های معمولی به ابزارهایی کاربردی و دلخواه کاربران بدل نمایند.
شواهد اخیر نشان می دهد برندهای بزرگ اهل کره جنوبی تا حدی متوجه شده اند که محصولات شان در دوران ژوراسیک به سر می برد و نیاز به بازنگری جدی دارند، ولی این بازنگری به خاطر عدم وجود یک محصول پیشرو بسیار کند در حال صورت پذیرفتن است، یا به نوعی می توان گفت تهدیدی وجود ندارد پس چرا هزینه های تحقیق و توسعه باید بالا بروند؟
بر طبق همین اصل اگر یک محصول انقلابی از اپل یا حتی مایکروسافت به یکباره وارد بازار نشود شاید لازم باشد سال های بسیار دیگری با همین تلویزیون های به ظاهر هوشمند ولی در باطن خنگ بسوزیم و بسازیم.
باید منتظر ماند دید آینده چگونه رقم می خورد و چه زمان آنچه کاربران می خواهند پاسخ داده می شود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چقد دنبال یه مقاله بودم که حرف دلمو اینجور بگه. آخ که گل گفتی.
من یه ایده خوب به ذهنم میرسه. به نظرم بهترین کار اینه که یه تلویزیون خنگ یا همون غیر هوشمند اما با کیفیت با صرفه جویی بالا در هزینه بگیرم و با الباقی پول یه کیس یا لپ تاپ بگیرم و بذارم کنار مانیتور. یه موس و کیبورد بیسیم هم بگیرم. هر وقت خواستم اچ دی ام آی رو وصل میکنم. و میشینم هر کار بخوام میکنم با سیستمم میکنم. هم وب گردی هم فیلم دیدن. هم لذت کار کردن.
مزخرفترین چیز همین تلویزیون های هوشمند هستند که واسه همین کلمه هوشمندش 1 میلیون پول اضاف میگیرن. اپل تی وی هم داشتم چندان چیز مالی نیست چون کلی محدویت داره و نمیشه بهش هارد وصل کرد. من یه X8-H Plus اندروید باکس MINIX خریدم بعدش فهمیدم واقعا لذت مدیا و اسمارت بودن یعنی چی. اندروید کیت کت با ساپورت 4K و هارد 2 ترابایت. ضمنا خوبیش اینه که هر تلویزیونی داشته باشی خیلی راحت میتونی با هر دیواسی چه اندروید چه iOS و چه ویندوز براحتی فیلم و عکس و موزیک رو با TV به اشتراک بزاری. ISO 3D هم ساپورت میکنه که واسه من خییللییی مهم و کاربردیه. یه 55 اینچ باکیفیت معمولی گرفتم و این اندروید باکس . الان تلویزیونم عالیه و از هر اسمارتی اسمارت تره
١٠٠٪ با اين مطلب موافقم.يك سال از خريد سرى هفت اسمارت سامسونگ ميگذره و فقط روز به روز بيشتر حال آدم رو به هم ميزنه،از كنترل سخت و رابط كاربرى خشك و زشتش بگير تا كنترل صوتى و حركتى كه هر وقت ميخواى كار نمى كنن ولى يهو وسط يه كار ذيگه خود به خود بين حرفات يه دستور رو انجام ميده و گند ميزنه به اعصابت.حالا هزار بار داد بزن close guide يا كنسل،تا دست به كنترل نشى نميشه كنترلش كرد واقعا،شرم آوره.
تنها امكان خوبى كه برا من داره اسكايپ هست كه اونم فك مى كنم اگه تو خونه تنها زندگى نمى كردم تا ابد بلااستفاده بود.به لطف فيلترينگ از امكانات مربوط به سوشال نتورك ها هم هنوز نتونستم استفاده كنم.