بررسی بازی The Witcher 3: Wild Hunt؛ در تقابل با یک دنیا شرارت
در دورانی به سر می بریم که نسل هشتم کنسول های بازی نتوانسته اند چندان به روند رو به افول صنعت بازی کمکی کنند و روز به روز اهمیت پول، از خریداران و گیمرها بیشتر می ...
در دورانی به سر می بریم که نسل هشتم کنسول های بازی نتوانسته اند چندان به روند رو به افول صنعت بازی کمکی کنند و روز به روز اهمیت پول، از خریداران و گیمرها بیشتر می شود. در کنار این، شرکت های چند میلیون دلاری عظیم مانند یوبیسافت یا اکتیویژن با عرضه ی مداوم و سالانه ی بازی های مطرح خود به خالی کردن جیب مردم می پردازند.
در این میان اما استودیوها و کمپانی های کوچک و بزرگی هستند که هنوز مردم را به مثال کیسه های پول نمی بینند و سعی می کنند در کنار فروش موفقیت آمیز، رضایت گیمرها را هم جلب کنند. یکی از این معدود استودیوها CD Project RED است که شاید تا سال 2007 کمتر کسی نام شان را شنیده بود.
CD Project RED کار خود را در زمینه ی بازی از سال 2007 و با عرضه نسخه اول سری بازی The Witcher آغاز کرد. با موفقیت نسخه اول، نسخه دوم نیز در سال 2011 برای پی سی و کنسول اکس باکس 360 عرضه شد تا این سری بازی بتواند جایگاه خود را در میان گیمرها تثبیت کند.
بد نیست بدانید که در 8 سال گذشته و بین عرضه نسخه اول تا نسخه سوم (تحت عنوان Wild Hunt) تا به حال چندین بازی مختلف توسط استودیو های زیر نظر CD Project RED برای سری ویچر تهیه شده است که از جمله آنها می توان به 2 بازی برای موبایل، چند بازی کاردبورد و البته یک بازی تحت وب اشاره کرد.
برای کسانی که اطلاعات کمتری درباره بازی دارند باید گفت، داستان سری ویچر همواره براساس سری رمانی با همین نام، به قلم نویسنده ی موفق لهستانی، آندره ساپکوسکی (Andrzej Sapkowski)، نوشته شده است.
هر یک از نسخه های بازی ویچر سعی داشته اند که به بهترین نحو به پیاده سازی داستان هر یک از جلد های این رمان فوق العاده بپردازند و در انجام این مهم موفق بوده اند. داستان نسخه سوم بازی هم با برداشت از روی دومین رمان مربوط به جهان ویچر یعنی Time of Contempt نوشته شده است.
در ادامه با دیجیاتو همراه باشید.
CD Project RED یکی از معدود شرکت هایی است که به DRM (قفل بازی) اعتقاد ندارد و از نسخه ی دوم سری بازی ویچر به بعد تصمیم گرفت که تمام بازی های خود را بدون قفل عرضه کند.
این تصمیم براساس اطلاعاتِ حمع آوری شده از نسخه های کپی شده ی The Witcher 2: Assassin’s of Kings به دست آمد و بعدا با عرضه ی نسخه ی بدون قفل همان بازی، این شرکت متوجه شد که قفل، تاثیر چندانی بر روند کپی بازی نخواهد داشت. به همین دلیل ویچر 3 بدون قفل بوده و حتی بسته های الحاقی آن هم به صورت رایگان قابل دانلود و بازی هستند!
با توجه به این که نسخه سوم ویچر، اولین نسخه ای است که برای کنسول های سونی منتشر می شود و داستان آن تقریبا بی ربط به نسخه های قبلی است، سازندگان سعی کرده اند تا حد امکان داستان را طوری پیش ببرند که گیمرهای جدید هم به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند. بنابراین اگر به هر دلیلی نتوانسته اید سری بازی ویچر را تجربه کنید، هنوز دیر نشده!
داستان کلی سری Witcher روایت مردی بنام گِرالت، اهلِ ریویا است. افرادی چون گرالت دارای قدرت های فرابشری خاص هستند و از کودکی تحت تعالیم شدید قرار می گیرند تا بتوانند با موجودات پلید و شیطانی به مبارزه بپردازند.
البته برخلاف آنچه که به نظر می رسد، این تعلیمات در پی هدف بزرگ و معینی نیست و در واقع گرالت به عنوان مزدور برای افراد مختلف کار می کند. داستان کلی بازی از جایی به نام Kaer Morhen آغاز می شود. کائر مورن یکی از چند مکانی است که در آن به تربیت جادوگرها پرداخته می شود.
10 دقیقه ی اول بازی که در کائر مورن به وقوع می پیوندد، در واقع بخش آموزشی بازی است که در کنار آن به معرفی شخصیت مهم دیگری نیز پرداخته می شود. این شخصیت، سیری (Ciri)، دختر کوچکی است که توسط گرالت آموزش دیده و بعدا در طول داستان می توان با وی به انجام ماموریت پرداخت.
بعد از تمام شدن بخش اولیه ی بازی متوجه می شویم که گرالت در حال خواب دیدن بوده است و بازی به صورت جدی آغاز می شود. چند ساعت ابتدایی بازی به یافتن Yennefer (معشوقه ی قدیمی گرالت) سپری می شود و بعد از آن، بازی بر جستجو برای سیری تمرکز میکند؛ چرا که King of Wild Hunt (پادشاهی خطرناک که شب ها در آسمان و زمین جولان می دهد و اهداف پلیدی در سر دارد) به دنبال اوست و مشخص نیست که چه نقشه ای در سر دارد.
به علت ماهیت نقش آفرینی بازی، دست گیمر در طول داستان بسیار باز است و بازی اصلا سعی نمی کند که به شما بگوید "این شخصیت گرالت است و این ویژگی ها را دارد" بلکه به شما اجازه می دهد خودتان شخصیت گرالت را شکل بدهید.
یکی از بزرگ ترین جذابیت های داستان بازی هم همین است که گرالت به هیچ عنوان شخصیت مثبت بازی به حساب نمی آید بلکه با توجه به سبک بازی هر گیمر، شخصیت او هم می تواند متفاوت باشد. برای مثال از آن جایی که گرالت یک مزدور است، گیمر می تواند تصمیم بگیرد که آیا می خواهد انسان خوبی باشد و به دیگران کمک کند و یا این که حاضر است هر کاری را در عوض مقدار معینی سکه ی طلا به انجام برساند؟
البته انتخاب ها تنها به همین محدود نیست؛ بلکه گیمر بسیار بیشتر از آنچه که حتی بتواند تصور کند در روند اتفاقات پیرامون خود تاثیر گذار است. برای مثال ممکن است شخص خاصی در طول بازی از شما درخواست انجام کاری کند و اگر شما با انجام آن موافقت نکنید، پیامدهای مشخصی خواهد داشت؛ اگر جان آن فرد در خطر باشد و شما از کمک به وی سر باز بزنید، ممکن است آن فرد کشته شده و بعدا به دلیل اهمیتی که وی در یک روستا یا دهکده ای مشخص داشته، بسیاری از مسائل پیچیده تر خواهند شد.
ممکن است بعد از مدتی نیاز به جمع آوری اطلاعات از افراد همان دهکده داشته باشید ولی آن ها دیگر حاضر به ارائه اطلاعات حیاتی مورد نیاز شما نخواهند بود. همین انتخاب های ساده، در مجموع (چه در ماموریت های اصلی بازی و چه در ماموریت های جانبی آن) به شکل فوق العاده ای، دنیای گیمر را شکل می دهند و آن را دگرگون می کنند.
جالب اینجاست که حتی اگر گیمر در روند شکل گیری محیط تاثیرگذار نباشد هم، باز دنیای بازی آن طور که خود بخواهد پیش خواهد رفت. مجموع تمام این انتخاب ها در نهایت به بیش از 30 پایان مختلف می رسد که باعث می شود هر گیمر، روند و پایان نسبتا منحصر به فردی نسبت به گیمر دیگر داشته باشد.
نکته ی جالب توجه بازی، سیستم اقتصادی آن است که قیمت گذاری آیتم ها در آن کاملا متغیر و پویاست. برای مثال اگر دهکده ی خاصی دور از دریا وجود داشته باشد و بخواهید در آن جا ماهی خریداری کنید باید قیمت بسیار بیشتری نسبت به قیمت معمولی آن بپردازید.
همین ماجرا برای سایر آیتم ها هم مطرح است و جالب است که مثلا شمشیر در منطقه ای که معدن آهن در آن جا بیشتر است، قیمت بسیار کمتری نسبت به دیگر نقاط محیط دارد.
البته این تمام ماجرا نیست! همان طور که احتمالا می دانید، سبک نقش آفرینی به گیمر اجازه می دهد که به هنگام اکثر مکالماتِ شخصیت اصلی با دیگر شخصیت ها، از میانِ دیالوگ های مختلف، دیالوگ مورد نظر خودش را انتخاب کند.
هر یک از دیالوگ ها خود به دیالوگ های دیگری منتهی می شوند و در نهایت بسته به چگونگی انتخاب این مکالمات از سوی گیمر، نتیجه ی صحبت گرالت با سایر شخصیت ها مشخص می شود.
این مکالمات تاثیر شگرفی در پیشبرد بازی دارند. برای مثال ممکن است گرالت در اقامتگاهی در میان راه خود، در حال استراحت و نوشیدن باشد که سر و کله چند سرباز پیدا می شود و هر یک شروع می کنند به سر به سر گذاشتن با گرالت!
در این حالت چندین نوع دیالوگ مختلف برای گرالت ظاهر می شود که انتخاب هر یک به اتفاق متفاوتی منتهی خواهد شد. دیالوگ اول کاری می کند که گرالت سربازان را تهدید کند، دیالوگ دوم باعث می شود به آن ها حرفی کنایه آمیز بزند و در نهایت دیالوگ آخر گرالت را مجبور به عذر خواهی از سربازان و خروج از اقامتگاه می کند.
در این حالت دیالوگ اول منجر به درگیری گرالت با سربازان می شود که مشخصا آخر و عاقبت خوشی ندارد! مکالمات دیگر هم به همین شکل پیامد های خاص خود را خواهند داشت.
در کنار همه ی این ها، دو ویژگی منحصر به فرد در مکالمات وجود دارد که لذت این بخش را دو چندان می کند. اولین ویژگی، یکی از توانایی های گرالت است که به کمک آن می توان برخی از کارکترها را به حرف زدن وادار کرد (درباره این توانایی بیشتر در ادامه توضیح داده خواهد شد) و دیگر آن که برای معاملات گرالت با شخصیت های جانبی، امکان چانه زدن وجود دارد!
درسته! وقتی که می خواهید یک ماموریت را بپذیرید، بازی این امکان را به شما داده است که با شخص مقابل بر سر میزان پول دریافتی چانه بزنید! البته باید اشاره کرد که نوعی نوار برای این بخش تعبیه شده است که با ناراضی بودن شخص مقابل، دائما مقداری به آن افزوده می شود و اگر به صورت کامل پر شود، ممکن است معامله کاملا به هم بخورد!
همان طور که اشاره کردیم گرالت در واقع شکارچی شیاطین و موجودات ماورا طبیعی است. بنابراین دشمنان در طول بازی به دو دسته ی انسان ها و موجودات شیطانی تقسیم می شوند. گرالت هم برای مبارزه با هر یک از این دسته ها، شمشیر یا سلاح خاص خود را دارد؛ شمشیر معمولی برای مبارزه با انسان ها و سایر حیوانات معمولی و شمشیر نقره ای برای مبارزه با دیگر موجودات.
تنوع دشمنان بازی به چیزی در حدود 80 نوع و ده ها نژاد مختلف می رسد و به قدری تعدادشان زیاد است که شاید حتی در یک دور اتمام کامل بازی، نتوانید با همه آن ها برخورد داشته باشید!
البته تنوع دشمنان تنها به این معنا نیست که آن ها از لحاظ ظاهری با هم متفاوت اند؛ بلکه هر نوع از آن ها ویژگی های خاص خود را نیز دارند. هر یک از این دشمنان تاکتیک های حمله و دفاع منحصر به فردی از خود نشان می دهند و شیوه مبارزه با هر کدام زمین تا آسمان نسبت به دیگری متفاوت است.
از سوی دیگر نیز هر یک از آن ها درجه ی قدرت متفاوتی دارند و اگر شخصیت گیمر به درجه ی قدرتِ دشمن خود نرسیده باشد، شکست دادن اش امری تقریبا غیرممکن خواهد بود.
با توجه به این که سازندگان در تلاش بوده اند که بتوانند قشر عظیمی از گیمرهای جدید را به سمت بازی خود بکشانند، سیستم مبارزات کاملا از نو طراحی شده است و شباهت چندانی به نسخه های قبلی بازی ندارد.
اشاره کردیم که مبارزه با هر یک از دشمنان تاکتیک های متنوعی می طلبد و باید خاطر نشان کرد که این تاکتیک ها به صورت اتوماتیک و توسط گرالت انجام داده نخواهند شد؛ بلکه گیمر باید با امکاناتی که در دست دارد این تاکتیک ها را پیاده کند.
به طور کلی، گرالت قابلیت انجام کارهایی مانند جاخالی دادن، شیرجه زدن، بلاک کردن حمله دشمن و چیزهایی از این دست دارد. اما در مبارزات، علاوه بر شمشیر و انواع زره، گیمر به چیزی بسیار کاربردی تر دسترسی دارد.
گفتیم که ویچرها ها به توانایی هایی ماورا الطبیعه دسترسی دارند و گرالت هم از این قاعده مستثنی نیست. این توانایی ها که در بازی "نشان" نامیده می شوند در قالب 5 نوع جادوی مختلف قابل استفاده هستند. این 5 نشان Aard، Igni، Yrden، Quen و Axii نام دارند.
نشان Aard باعث ایجاد نوعی موج به سمت دشمنان می شود که هم به به آن ها صدمه می زند و هم برای مدتی گیجشان کرده و به گرالت فرصت حمله می دهد. از این توانایی برای از بین بردن برخی اشیای محیط هم می توان استفاده کرد. برای مثال می توان برخی دیوار ها و یا اشیایی که بر سر راه قرار گرفته اند را از بین برد.
Igni به گرالت این توانایی را می دهد که دشمنان را آتش بزند. با پیشرفت در بازی و ارتقای این توانایی، شعاع آتش بیشتر خواهد شد و می توان تعداد بیشتری از دشمنان را در یک بار حمله به آتش کشید. هم چنین در برخی از نقاط محیط ممکن است گازهای طبیعی قابل اشتعال وجود داشته باشد که به کمک Igni می توان محیط بزرگی را در یک آن، به آتش کشید.
Yrden نیز نوعی تله جادویی بر روی زمین است که دشمنان به محض ورود به آن از سرعت حرکتشان کاسته شده و صدمه می بینند. در حالت ابتدایی این جادو، تنها می توان یک تله را در یک زمان خاص بر روی زمین قرار دارد اما با ارتقا، می توان از 3 تله به صورت هم زمان استفاده کرد.
Quen اما نوعی سپر دفاعی برای گرالت ایجاد می کند و از او در مقابل یک ضربه ی دشمن محافظت می کند. با اولین ضربه ای که از سوی دشمن وارد شود، سپر از بین خواهد رفت اما گرالت صدمه ای نمی بیند. البته هنگام مبارزه با دشمنان قوی تر، اگر این قدرت ارتقا داده نشده باشد، ممکن است با ضربه دشمنان، به گرالت آسیب برسد.
این سپر در حدود 30 ثانیه از گرالت محافظت می کند و با ارتقای آن هنگام حمله دشمنان نه تنها آسیبی متوجه گرالت نمی شود بلکه با از بین رفتن سپر، نیمی از آسیب ضربه ی وارده، به خود دشمن باز می گردد.
Axii هم در نهایت به گرالت اجازه می دهد که دشمنان را برای مدت کوتاهی به حالتی شبیه به هیپنوتیزم در بیاورد و آن ها را با خود متحد کند تا در کنار او با دیگر دشمنان بجنگد. از این ویژگی، همان طور که اشاره شد، می توان در مکالمات هم استفاده کرد.
تمام ویژگی های مبارزاتی گرالت تا حدود 25 مرحله قابل ارتقا هستند که به مرور زمان او را به یک قاتل بالفطره تبدیل می کنند! به جز 5 توانایی جادویی گرالت، توانایی های حرکتی و مبارزه با شمشیر هم قابل ارتقا هستند. مثلا گرالت به دو شکل سریع و قدرتمند حمله می کند و ارتقایشان به ترتیب، سرعت و قدرت هر کدام را افزایش می دهد.
بنابر داستان، ویچرها افرادی هستند که علاوه بر توانایی در مبارزه، دستی در علم کیمیاگری و مسائل مربوط به آن هم دارند. به همین دلیل، کیمیاگری بخش عمده ای از بازی را شامل می شود و اگر بخواهید در دنیای خشن بازی زنده بمانید، باید حتما از آن بهره ببرید.
هزاران آیتم مختلف در دنیای بازی وجود دارد که از هر یک می توان در کیمیاگری، آهنگری و چیزهایی از این قبیل استفاده کرد. برای به دست آوردن این آیتم ها راه های زیادی وجود دارد و کاملا به توانایی ها و سلیقه ی گیمر وابسته است.
سیستم غارت (Loot) یکی از مهم ترین سیستم های بازی های نقش آفرینی است و در ویچر هم اهمیت بسیار دارد. این سیستم به گیمر اجازه می دهد که به غارت آیتم های موجود در سراسر محیط بپردازد، آیتم هایی را که متعلق به دشمنان کشته شده هستند را بردارد و کارهایی از این دست.
البته نکته جالب توجه اینست که نمی توانید هر جایی را که می خواهید غارت کنید؛ بدین معنا که اگر مثلا به غارت اموال یک قصر بپردازید برایتان دردسر زیادی درست خواهد شد و باید جوابگوی کارتان باشید.
اگر فکر می کنید که غارت، چندان روش جالبی نیست، راه های دیگری برای به دست آوردن آیتم های مورد نیازتان وجود دارد مثلا می توانید بسیاری از آیتم ها را خریداری کنید. البته بگذارید روراست باشیم، اگر غارت نکنید به هیچ عنوان بازی پیش نخواهد رفت.
چرا که اولا بسیاری از آیتم های ارزشمند تنها از طریق غارت به دست می آیند و حتی اگر بر اثر شانس به آن ها برای خرید دسترسی پیدا کنید به قدری گران هستند که مطمئنا از پس هزینه های خریدش بر نمی آیید!
ثانیا آن که بازی سیستمی دارد که اجازه می دهد آیتم های به درد نخورتان را به چیزهای خردتر تبدیل کنید؛ مثلا یک پیراهن را می توان به پارچه و نخ تبدیل کرد. بنابراین استفاده از غارت در طول بازی بسیار مقرون به صرفه (!) خواهد بود و می توانید پول رایج بازی را صرف چیزهای مهم تر کنید.
سیستم کیمیاگری در هر لحظه (حتی در حین مبارزات، برخلاف نسخه های قبلی) به شما اجازه می دهد که به ساخت انواع و اقسام دارو، زهرابه، روغن و چیزهایی مانند این ها بپردازید. هر یک از این موادِ تهیه شده، کاربردهای زیادی دارند و صد البته که ده ها و بلکه صد ها آیتم مختلف را می توان در کیمیاگری پدید آورد.
بخش زیادی از مواد ساخته شده مربوط به مبارزات هستند و می توانید از آن ها هنگام نبرد بهره ببرید. مثلا اگر گرالت شمشیر نقره اش را به روغن Specter آغشته کند می تواند گروهی از دشمنان شبح وار به نام Wraith را سریع تر و بدون دردسرتر از بین ببرد. یا با استفاده از برخی دارو ها می توان جان از دست رفته ی گرالت را بازیابی کرد.
تجهیزات گرالت خصوصا زره ها و شمشیر های وی از مهم ترین ویژگی های بازی هستند که باید دائما به آن ها رسیدگی شود. هم چنین با بالاتر رفتن مرحله ی کارکتر (که از طریق انجام مراحل اصلی و فرعی صورت می گیرد) باید حتما به خریداری و یا پیدا کردن سلاح ها و لباس های بهتر بپردازید.
اگر وضع مالیتان مساعد باشد، می توانید به راحتی به آهنگر مراجعه کنید و تجهیزات مورد نیازتان را بخرید. البته اگر کمی حوصله داشته باشید می توانید با پیدا کردن نقشه ها و متون آموزشیِ ساخت تجهیزات خاص و صد البته فراهم کردن مواد لازم برای ساخت آن، از آهنگر بخواهید که به صورت سفارشی برایتان زره یا شمشیر خاصی بسازد.
اهمیت رسیدگی به تجهیزات گرالت زمانی بیشتر می شود که بدانید باید هر از چند گاهی با یک باس فایت یا "غولآخر" بجنگید و اگر پیش از آن نسبت به ارتقا تجهیزاتتان اقدام نکرده باشید، بازی بدون هیچ رحمی شما را مجبور به مبارزه با غولآخر می کند و کوچک ترین آیتمی در اختیارتان نمی گذارد. البته این طور نیست که بازی بخواهد روان گیمر را به هم بریزد به همین دلیل معمولا هنگام مبارزه با غولآخرها، یک امکان کمکی برایتان وجود خواهد داشت.
مثلا در برخی از مبارزات با غولآخرها، بازی یک یار کمکی در اختیارتان قرار می دهد که شاید چندان کارآمد نباشد اما به هر حال از آن جایی که باعث پرت شدن حواس غولآخر می شوند، دست گیمر بسیار بازتر خواهد بود. یا در برخی دیگر از مبارزات، پیش از شروع نبرد، نوعی انتخاب به گیمر داده می شود.
توضیح این که مثلا در یکی از مراحل بازی نوزادی که کشته شده بود به زندگی بازگشته است و گرالت (به دلایلی که توضیح آن از حوصله مطلب خارج است) می تواند تصمیم بگیرد که او را بکشد یا به لپرکان (نوعی کوتوله در افسانه های ایرلندی) تبدیل کند! انتخاب هر یک از این دو، شرایط متفاوتی از مبارزه را به وجود می آورد که عبور از مراحل دشوار را کمی راحت تر می سازد.
برای آن دسته از افرادی که نسخه ی قبلی بازی را تجربه کرده اند، باید گفت که نقشه ی نسخه ی سوم ویچر چیزی در حدود 35 برابر نسخه قبلیست و برای افرادی که تا به حال موفق به تجربه بازی نشده اند به گفتن این جمله که "محیط بازی خیلی خیلی بزرگ است" بسنده می کنیم!
مهم ترین ویژگی محیط ویچر اینست که سازندگان صرفا یک نقشه ی بی در و پیکر مثل بازی Skyrim پدید نیاورده اند بلکه محیط پر است از جزییات فراوان و البته فعالیت های بسیار برای گیمر. صد ها ماموریت فرعی وجود دارد که با صحبت با افراد مختلف می توانید به انجام هر یک بپردازید.
همچنین در محیط، تعداد بسیار زیادی سیاهچال و غار قرار داده شده است که ورود به هر یک به معنای ورود به یک ماجراجویی فوق العاده و البته محک زدن توانایی های مبارزه ای است.
در کنار این ها، بخش های بسیار زیادی از نقشه، شامل اقامتگاه های سایر موجودات شیطانی می شود و هر یک از این اقامتگاه ها آیتم های فوق العاده ای برای غارت دارند.
مثلا کنار دریا و مرداب ها بهترین مکان برای زندگی موجوداتی به نام Drowner ها است و اگر به زبان و مغز آن ها برای کیمیاگری نیاز داشته باشید، می توانید در چنین جاهایی بیابیدشان!
همچنین مقبره های خاصی در جای جای نقشه وجود دارد که در آن ها می توانید توانایی های گرالت را افزایش بدهید و برای این کار ابتدا باید با چند Wraith بسیار قدرتمند بجنگید.
نقشه به قدری بزرگ است که رسیدن از یک سر آن تا سر دیگر، چندین و چند ساعت (به زمان دنیای واقعی) طول خواهد کشید؛ بنابراین دو ویژگی مهم برای گرالت در نظر گرفته شده است.
اول آن که گرالت اسب بسیار با وفایی به نام Roach دارد که در هر زمان می توان او را صدا زد. ویژگی دیگر هم امکان Fast Travel یا جا به جایی سریع میان نقاط مشخصی از نقشه است.
یکی از نکاتی که بسیار برای تیم سازنده مهم بوده و بسیار به روند بازی هم کمک کرده تعداد کم بارگذاری ها یا لودینگ های بازیست. هنگامی که گیمر در حال حرکت در نقشه باشد و یا کلا هر فعالیتی به جز مراحل اصلی انجام دهد، تمامی بارگذاری ها در بک گراند انجام می شوند و گیمر را خسته نمی کنند.
البته این قضیه هنگام ورود به بازی و یا در برخی از مراحل مهم اصلی، کمی متفاوت است اما به هر حال، آن لودینگ ها هم به قدری کوتاه هستند که اصلا باعث آزار نخواهند شد.
به لطف موتور قدرتمند RedEngine3 یکی از قابل توجه ترین ویژگی های محیط بازی، چرخه ی روز و شب و البته سیستم آب و هوای پویای آن است. 24 ساعت روز کاملا در بازی پیاده سازی شده است و هنگام تمام فعالیت هایتان در محیط، می توانید شاهد چیزهایی مانند طلوع و غروب آفتاب باشید.
در کنار آن، بازی بدون برنامه ریزی قبلی (به جز در برخی از مراحل) و به صورت پویا به تغییر آب و هوا می پردازد و دائما هوا ممکن است آفتابی، ابری، بارانی، برفی و غیره شود که البته تمامی این ها، با توجه به منطقه ای از نقشه که در آن حضور دارید هم، متفاوت است.
گرافیک بازی به جرئت یکی از بهترین های چند سال اخیر است. هر چند نسخه ی اول بازی دچار ضعف های گرافیکی بسیار بود اما سازندگان از تجارب خود درس گرفتند و گرافیک نسخه ی دوم را بسیار بهبود دادند و در این نسخه به غایت خود رساندند.
گرافیک بازی بر روی هر سه پلتفرمی که بازی بر روی آن ها منتشر شده است (کامپیوتر های شخصی، پلی استیشن 4 و اکس باکس وان) در حد فوق العاده ای است. نسخه های پلی استیشن 4 و اکس باکس وان البته نسبت به نسخه کامپیوتر بازی بسیار ضعیف تر هستند اما در هر صورت بدون یک مقایسه ی پایاپای و در کنار هم، ورژن های کنسولی بازی هم سطح فوق العاده ای از گرافیک را به نمایش می گذارند.
جمع بندی
Witcher را می توان به جرئت بهترین بازی عرضه شده برای کنسول های نسل هشتم تا به امروز و صد البته یکی از کامل ترین بازی های نقش آفرینی تمام دوران دانست. داستان و جهان غنی آندره سپکوسکی در کنار هنرمندی اعضای تیم CD Project RED به خلق شاهکاری بی نظیر منجر شده است که قطعا هر گیمری را راضی خواهد کرد.
در صفحه دوم اطلاعات جالبی در مورد پیش زمینه داستان سری The Witcher، کاراکترها و همچنین بازی Gwent وجود دارد. صفحه سوم نیز به مقایسه تصویری بازی روی حالات مختلف گرافیکی اختصاص یافته است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام خسته نباشید بچها من همون اول بازی گیر کردم فکر کنم باس اوله ی عنکبوته داخل ی غار هرچقدر میزنمش هیچ خونی ازش کم نمیشه ولی اون عوضی با ی حرکت منو میکشه درجه بازی رو روی خیلی راحتم گذاشتم ولی اصلا هیچ فرقی نکرد اصلا سختر شد من این عنکبوت عوضی رو چطوری باید بکشمش اگه میشه راهنمایی کنید ممنون میشم دمتون گرم خدایی کمکم کنید
:sony:
سلام خسته نباشید بچها من همون اول بازی گیر کردم فکر کنم باس اوله ی عنکبوته داخل ی غار هرچقدر میزنمش هیچ خونی ازش کم نمیشه ولی اون عوضی با ی حرکت منو میکشه ? ? درجه بازی رو روی خیلی راحتم گذاشتم ولی اصلا هیچ فرقی نکرد اصلا سختر شد من این عنکبوت عوضی رو چطوری باید بکشمش اگه میشه راهنمایی کنید ممنون میشم دمتون گرم خدایی کمکم کنید
? ?
گرافیکش ی جورایی از رایز بالاتره . چون قیافه ها توو رایز تکرارین ولی ویچر ن . آقا من این بازیو 2 بار بازی کردم با 2 آخر عاقبت کاملا متفاوت . من این بازیو هرچی بیشتر بازیش کنم بیشتر یاد میگیرمو بیشتر بش علاقه مندمیشم . امیدوارم نسخه ی 4 هم رو تولید کنن .
اقاي عارف ميشه لطفا بگيد اخرش چي شد وچطور مسير بازي رو تغيير داديد؟من اصلا از پايانش راضي بنودم همه مردن ميخوام ببينم در غير اين صورت چي ميشه