چرا مدیران نباید کارکنان خود را شرمنده کنند؟
هدف از پیاده سازی تمامی استراتژی های مدیریتی رسیدن به موفقیت است. اما برخی از رهبران و مدیران ممکن است تصور کنند که تنها راه رسیدن به نتیجه، شرمنده کردن کارمندان یا تهدید کردن آنهاست. تردیدی ...
هدف از پیاده سازی تمامی استراتژی های مدیریتی رسیدن به موفقیت است. اما برخی از رهبران و مدیران ممکن است تصور کنند که تنها راه رسیدن به نتیجه، شرمنده کردن کارمندان یا تهدید کردن آنهاست.
تردیدی نیست که مدیریت کردن یک تیم کاری بسیار چالش برانگیز است و شاید به لحاظ اقتصادی چنین مدیرانی موفق باشند اما ایجاد حس شرمندگی در افراد یا حتی ترساندن آنها نمی تواند به پایدار شدن موفقیت یک شرکت یا کسب و کار بیانجامد.
در ادامه این مطلب با دیجیاتو همراه باشید.
برخی مدیران عادت دارند که با نمایش احساس خشم خود یا نشان دادن ناامیدی نسبت به یک فرد و در نتیجه ایجاد حس شرمندگی در او به نتیجه برسند و برخی دیگر ترجیح می دهند که با ملاطفت و مهربانی نتیجه مطلوب را به دست آورند.
اما حس شرمندی بر سلامت روحی و روانی کارکنان تاثیر می گذارد و این تصور را در آنها ایجاد می کند که فرد مفیدی نیستند. در هر صورت، اگر شما نیز از آن دسته مدیرانی هستید که این روش را روی کارکنان خود پیاده می کنید و به نتیجه مطلوبتان هم می رسید باید بدانید که کارکنان شما از روی ترسشان آن وظیفه را به انجام رسانده اند نه علاقه و رضایت قلبی.
در چنین شرایطی، زمانی که مشکلی پیش می آید، کارکنان دخیل غالبا به صورت کامل درک نمی کنند که مشکل از کجا به وجود آمده و کدام فعالیت ها باید بهبود داده شود. در واقع کارکنان صرفا تلاش می کنند تهدید به وجود آمده را از سر خود باز کنند تا بار دیگر شرمنده نشوند.
این شیوه مدیریتی، پیادمدهای منفی متعددی دارد که برخی از اصلی ترین آنها به شرح زیر هستند:
1- شکل گیری حس کم ارزشی
زمانی که کارکنان مورد انتقاد قرار می گیرند و یا به صورت عمومی طرد می شوند، به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و نوعی حس تردید و ترس از خود در آنها ایجاد می شود و در نتیجه سطح خطایشان افزایش می یابد.
اگر افراد عصبی باشند تمرکز حواس خود را از دست می دهند و دیگر به جزئیات کوچک توجهی ندارند و حاصل کارشان همواره دارای نواقصی است و در نتیجه به کندی در کارشان پیشرفت می کنند.
این باور که «من به اندازه کافی خوب نیستم» می تواند نگرش یک کارمند، اعتمادش به دیگران، حس موفقیت و توانایی حفظ انگیزه وی را تخریب کند. رهبری مبتنی بر ایجاد حس شرمندگی به سادگی می تواند روحیه فردی که پیشتر موفق بوده را تخریب کند.
2- از دست دادن صفات انسانی
کارکنانی که مدیرشان مرتبا سعی در شرمنده کردن یا ترساندشان دارد به ندرت به خاطر تلاش ها و دستاوردهایشان مورد تقدیر و ستایش قرار می گیرند. این کارکنان معمولا به این باور می رسند که هیچگاه به اندازه کافی خوب نیستند و در نتیجه خود را در سطحی پایین تر از انسان های دیگر در نظر می گیرند.
برخی کارکنان نیز پس از مواجه شدن با این رفتارها از سوی مدیران خود سعی می کنند «ناکارامدی هایشان» را از میان برداشته و به افراد بسیار موفق تبدیل شوند که گاهی نیز این مساله اثری عکس روی آنها داشته و آنها را به افرادی ناموفق تبدیل می کند.
اما این قبیل موفقیت ها لزوما به معنی سلامت روحی و احساسی فرد نخواهد بود و نمی توان گفت که چنین دستاوردهایی باعث موفقیت فرد شده است.
در هر صورت این رفتار خواه به موفقیت ختم شود و خواه به ناکامی، در هر دو مورد به خاطر وجود نوعی ترس و ایجاد کم ارزشی در فرد ایجاد شده است. اما برخی افراد هم تلاش می کنند که احساسات منفی را از خود دور کنند و با تلاش برای رسیدن به موفقیت و جلب توجه و نظر مدیریت ناکامی هایشان را جبران کنند در حالی که اکثر این افراد با نوعی حس شرمساری و درماندگی همچنان شیوه سابق را ادامه می دهند.
3- ناتوانی
زمانی که فردی از سوی مدیرش تحقیر یا شرمنده می شود مرتبا صداهایی نظیر «خیلی بی فایده هستی» یا «خیلی کودن هستی» در درون او شنیده می شوند و تمام وجودش را فرا می گیرند.
این قبیل افراد ممکن است دوست داشته باشند که مورد تقدیر قرار بگیرند اما به خاطر شنیدن چنین اصواتی در درونشان از تلاش کردن برای دستیابی به موفقیت خودداری می کنند.
آنها دوست دارند به جلو حرکت کنند و ایده های تازه ای که در سر دارند را با دیگران به اشتراک بگذارند اما همواره با این ترس دست و پنجه نرم می کنند که با مطرح کردن این ایده ها بیش از پیش در کانون توجه مدیر قرار گرفته و سرزنش خواهند شد.
4- ضعف در ابراز توانمندی ها
تجربه زخم زبان های مدیر باعث می شود که افراد به نوعی دچار خود سانسوری شوند و برای جلوگیری از شرمنده شدن دوباره یا کودن به نظر رسیدن، آنچه در ذهنشان می گذرد را با دیگران در میان نگذارند.
چنین افرادی همواره با ترس طرد شدن کار می کنند در نتیجه از بیان کنجکاوی ها و علایق خود در زمینه های گوناگون خودداری می کنند.
5- بروز احساسات پیش بینی نشده
تجربه تحقیر شدن توسط مقام بالادستی همواره افراد را از بیان تمامی احساساتشان به غیر از خشم باز می دارد و باعث می شود که مرتبا حس خصومت و دشمنی نسبت به دیگران داشته باشند.
6- حساسیت بیش از اندازه
زمانی که مدیران کارکنان خود را شرمنده می کنند، حسی شبیه به حقارت را در آنها به وجود می آورند. در نتیجه این افراد دچار نوعی ترس نسبت به افرادی می شوند که در مقام قدرت هستند و همین مساله ترس و خشم شان را بیشتر می کند.
این افراد دچار حساسیت بیش از اندازه می شوند و این تصور در ذهنشان به وجود می آید که مورد تایید هیچکس نیستند. همین امر باعث می شود که همه مسائل را شخصی کنند و حتی زمانی که هیچکس با آنها مشکلی ندارد خودشان دردسرساز شوند.
این قبیل افراد به متخصص تشخیص زبان اندام تبدیل می شوند و تفسیر خود را برای کوچک ترین رفتار مدیران یا اعضای تیم شان ارائه می دهند که در اغلب مواقع نیز با واقعیت تفاوت دارد.
اما پیامدهای نامطلوب این شیوه مدیریتی به تدریج به همه بخش های سازمان سرایت کرده و موفقیت آن را کند می کند. به این ترتیب کلمات و عباراتی که به نظر بسیاری از مدیران بدون ضرر هستند و آسیبی به دیگران نمی رسانند می توانند عزت نفس کارکنان را تخریب کرده و انگیزه را از آنها بگیرد.
لذا چنانچه مدیری خواه به صورت ناخواسته و خواه تعمدا کارمند خود را مورد تحقیر قرار داد و او را شرمنده کرد بهتر است که بلافاصله با عذر خواهی درصدد جبران این مساله برآید.
این رفتار انسان بودن را به کارکنان یاد می دهد و اینکه مسئولیت خطاهای خود را بر عهده بگیرند و پس از آنکه خطایی از آنها سر زد، آن را جبران کرده و شروعی دوباره داشته باشند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این سایت اخبار فناوری ارائه میده
این خبر چه ربطی به فناوری داشت؟؟؟؟
صاحب کار یه بار به من توهین کرد روز آخر یه بلایی سر دستگاه تزریق و خرد کنش آوردم تا به هیچ کس توهین نکنه هرکار ی با احترام متقابل باید باشه
آخی.
نگران نباش! پولش از حقوق بقیه کسر می شه و یه دستگاه دیگه خریداری میشه :)