موجودات عجیب: خون آشام کوچک جزایر گالاپاگوس
مجموع جزایر گالاپاگوس در اقیانوس آرام آنقدر زیبا هستند که هیچگاه از ذهن بینندگانشان پاک نمی شوند. پاتریک واتکینز ملوانی است که در سال 1805 میلادی مورد خشم و غضب کاپیتان کشتی اش قرار گرفت ...
مجموع جزایر گالاپاگوس در اقیانوس آرام آنقدر زیبا هستند که هیچگاه از ذهن بینندگانشان پاک نمی شوند. پاتریک واتکینز ملوانی است که در سال 1805 میلادی مورد خشم و غضب کاپیتان کشتی اش قرار گرفت و آنطور که در افسانه ها آمده، تنها در یکی از جزایر گالاپاگوس رها شد.
او در این دوران، با فروش سبزیجات به کشتی های گذری امرار معاش می کرد. در یکی از روزها، واتکینز موفق میشود یکی از قایق های کوچک متعلق به کشتی های گذری را سرقت کند و از آنجا راهی اکوادور شود.
اما واتکینز تنها فردی نبوده که ترس و وحشت در این جزایر را تجربه کرده است. ولف آیلند یکی از این جزایر است که زمینی خشک دارد و گویی خون آشام ها بر آن حکمرانی می کنند؛ گروه گروه خون آشام های ریزنقشی که ترس را در آن حاکم کرده اند.
این موجودات که فنچ های خون آشام لقب گرفته اند خوب می دانند که چطور پرهای دم پرندگان دیگر را از جا بکنند و از خونی که از آن ناحیه خارج می گردد تغذیه کنند، بی آنکه قربانی تقلایی برای نجات یافتن کند.
کن پترن یکی از بوم شناسان دانشگاه سینسناتی است که در ماه آوریل به ولف آیلند آمد تا این خون آشام ها را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد (این موجودات گونه دیگری از فنچ های زمینی تیز منقار هستند).
او می گوید وقتی نخستین بار درمورد این پرنده ها شنیدم نمی توانستم خون آشام بودنشان را باور کنم. البته پیشتر چیزهایی در مورد آنها شنیده بودم و می دانستم که اطلاعات زیادی در مورد آنها وجود ندارد.
اما چیزی که پاترن با چشمان خود دید به مراتب ترسناک تر از تعریف هایی بود که از این موجود شنیده بود. او می گوید: آنها در این جزیره به سراغ جوجه پرندگان کودن در آشیانه شان می رود و به راس دم آنها که مملو از غده های چربی است نوک می زند تا خون از آن محل خارج گردد و سپس از آن خون تغذیه می کند.
حتی جنون آمیزتر اینکه خون آشام های این جزیره عادت دارند گروهی به سراغ این کار بروند و کار یکدیگر را نگاه کنند تا یاد بگیرند که چطور باقی عمر خود را با خشونت زندگی کنند.
پترن البته در مشاهده خود دیده است که این پرنده بعضا به جوجه های مرده نیز حمله می کند اما نمی تواند با اطمینان بگوید که مرگ آن جوجه ها کار آنهاست. زندگی در این محیط گرم و خشک بسیار دشوار است و به همین خاطر آمار مرگ و میر پرندگان دریایی در آن نیز بالاست و پترن تا به حال به چشم خود ندیده که فنچ های خون آشام باعث مرگ این جوجه ها شده باشند و احتمال می دهد که این موارد به خاطر گرمی هوا باشند.
اما جوجه های جوان هیچ ابزاری برای دفاع از خود ندارند پس این سوال در ذهن به وجود می آید که چرا مادر آنها اطراف لانه حضور ندارد تا خون آشام های کوچک را شکار کند؟ قطعا میزان خون موجود در بدن مادر این جوجه ها از آنها بیشتر است.
انگار فنچ های خون آشام همان بورگ واقعی جزایر گالاپاگوس هستند و راه گریزی از آنها نیست: در واقع مقاومت در برابر آنها بی فایده است. جمعیت این پرنده ها بسیار زیاد است و شمارشان از هر گونه فنچ دیگری که در این جزایر زندگی می کند بیشتر است. بنابراین شاید به باور مادر این جوجه ها، نبرد با آنها بی فایده است. تنها کافیست که مادر با یکی از آنها وارد نزاع شود تا یکی دیگر از این خون آشام ها به او حمله کند.
البته چنین اقدامی را می توان نوعی رفتار پاکسازی هم تلقی کرد. پترن می گوید: ما در سفر خود بارها شاهد بودیم که این فنچ ها روی سر سوسمارها می نشستند و شپش های بدنشان را بر می دارند. شاید اینطور باشد که فنچ های خون آشام زمانی این سرویس را به پرندگان دریایی ارائه می کرده اند و بعدها به این نتیجه رسیده اند که خوردن خون پرنده در این حین که مملو از انرژی هم هست برایشان بهتر است.
در نظر داشته باشید که حتی زندگی در یک پوسته و قشر محافظ خوب هم نمی تواند شما را در برابر این فنچ ها حفظ کند. این پرنده ها بعضا مشغول دید زدن لانه پرنده های دیگر هستند تا در وقت مناسب تخم های آنها را سرقت کنند. آنها برای این کار ابتدا سر خود را روی زمین می گذارند، پایشان را بالا می آورند و با آن، تخم های مورد نظر خود را به سمت صخره یا سنگی هل می دهند تا بشکند و بعد تمام زرده آن را می خورند.
پترن اضافه می کند: و این کار جالب است. وقتی یکی از این پرنده ها برای حرکت دادن تخم های سرقتی تقلا می کند، به تدریج سر و کله دیگر هم نوعانش هم پیدا می شود و به تماشای این اتفاق می نشینند و هر یک به نوبه خود سهمش را ادا می کند و برای شکاندن تخم تلاش می کند.
خون و تخم پرندگان تنها بخشی از آیتم های موجود در منوی غذای فنچ های خون آشام است. این پرنده علاوه بر موارد ذکر شده از بذرهای مختلف و غذای بالا آمده از معده پرندگان دیگر نیز تغذیه می کند.
منقار تیز این پرنده به خوبی با سبک و سیاق زندگی آن همخوانی دارد و به آن امکان می دهد که علاوه بر تکه و پاره کردن گوشت پرندگان میوه ها را باز کرده و از شهد گیاهان بنوشد. درواقع لازم است که این خون آشام کوچک در جزایر خشک محل سکونتش (به ویژه در دوران خشکسالی) ابتکار عمل را حفظ نماید تا بتواند بقای خود را تضمین کند.
دیگر فنچ هایی که در این جزایر زندگی می کنند به لحاظ ابعاد و شکل منقارهایشان با هم تفاوت دارند که هر کدام برای مقصودی آن شکل را پیدا کرده و مثلا منقارهای بزرگ برای خرد کردن دانه های سخت به کار می روند. در واقع هرچه منقار این پرنده بزرگ تر باشد توانایی اش برای خوردن دانه های سخت تر هم افزایش یافته و شانس بیشتری برای زنده ماندن می یابد.
اما حتی سال های متمادی تکامل این پرنده هم نتوانسته آن را در برابر اصلی ترین خطر موجود در این جزایر (حتی خطرناک تر از خشکسالی) مقاوم نماید و آن چیزی نیست جز انسان. خوشبختانه تدابیر لازم برای حفاظت از این پرنده ها به ویژه در ولف آیلند دیده شده و حتی دانشمندی نظیر پترن نیز پیش از ورود به جزیره و بعد از خروج مورد تفتیش و بازرسی های سخت گیرانه قرار می گیرد (توریست ها اجازه پا گذاشتن به داخل این جزایر را ندارند اما می توانند در اطراف آنها گشت بزنند).
به لطف همین تلاش ها، در بسیاری از سکونتگاه های گالاپاگوس از جمله ولف آیلند، گونه های مختلف بدون ترس از درندگان تکثیر شده اند که البته این مساله آنها را در برابر حیوانات مهاجم آسیب پذیر می کند. پترن می گوید، به خاطر همین نبود ترس، این پرنده ها از دیدن انسان متعجب نمی شوند و حتی او را نادیده می گیرند و در نتیجه می توان به راحتی رفتار طبیعی شان را مورد بررسی و مطالعه قرار داد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فکر کنم سهره اسم مناسب تری باشه تا جایی که من یادمه گالاپاگوس و داروین و سهرههاي داروین اسم هایی هستن که به هم گره خوردن
سهره یکی از گونه های فنچ هست، اون چیزی که تو کتاب زیست نوشته رو قاطی نکنید با این مقاله