فیسبوک و سودای تسلط بر دنیا در سر؛ تهدیدات پیش رو و استراتژی های این شبکه اجتماعی کدامند؟
موسم بهار از راه رسیده و در اسکله فورت ماسون سانفرانسیسکو که پیشتر نقش یک پایگاه نظامی را داشته منظره بسیار زیبایی خلق شده است. انبار بزرگی که زمانی محل نگهداری آذوقه و تسلیحات بوده حالا ...
موسم بهار از راه رسیده و در اسکله فورت ماسون سانفرانسیسکو که پیشتر نقش یک پایگاه نظامی را داشته منظره بسیار زیبایی خلق شده است. انبار بزرگی که زمانی محل نگهداری آذوقه و تسلیحات بوده حالا نقش سازمانی پیدا کرده و به چراغ های چشمک زن، تابلو و سازه های اداری مزین شده است.
درست در پشت بنا نمایی بسیار زیبا از جزیره آلکاتراز دیده می شود که جان می دهد برای گرفتن عکس و آپلود کردن در اینستاگرام. اما بگذارید به موضوع اصلی این مطلب بپردازیم. حدودا دو هفته پیش یعنی در تاریخ 24 فروردین این بنا میزبان کنفرانسی به نام F8 بود (عبارت F8 از سنتی دیرینه در فیسبوک ریشه گرفته و به یک رقابت هشت ساعته هک مربوط می شود).
این مراسم که با حضور برنامه نویس ها و هکرها برگزار می شود از همان ابتدا هم شکل رسمی و خشک خود را نداشت و برای نمونه از یک گروه موسیقی اسکاتلندی دعوت شده بود تا در جریان آن برای حاضران بنوازند.
در مقابل گروه موسیقی اما جمعیتی عظیم گرد آمده بودند که گاه با گروه همخوانی می کردند و گاهی نیز ترجیح می دادند شنونده باشند. این رویداد از سال 2007 میلادی تا به امروز تقریبا هر سال برگزار شده است و در ابتدا به عنوان ابزاری برای جلب توجه جامعه توسعه دهندگان مورد استفاده قرار می گرفت و حالا به نوعی سکوی پرتاب فراگیر و مهندسی شده برای طرح های سالانه این شرکت بدل گردیده است.
بسیاری از 2600 نفر شرکت کننده این مراسم مبلغی در حدود 595 دلار را پرداخت نموده بودند تا دریابند چطور می توانند محصولات دیجیتالی خود را با فیسبوک یکپارچه سازی نمایند و از این طریق به نوعی در میان خیل عظیم مخاطبان این شبکه اجتماعی حضور پیدا کنند.
گروه موسیقی که به آن اشاره کردیم درست روی همان استیجی مشغول به اجرا بود که مارک زاکربرگ حضور داشت و نطق افتتاحیه کنفرانس را هم از روی آن ارائه کرد.
در ادامه تک خوان گروه شروع بذله گویی کرد و مدیرعامل 31 ساله این شرکت را با کایلو رن شرور در جنگ ستارگان مقایسه نمود تا به نوعی یخ جمع را بشکند و از سردی آن بکاهد.
از آن نقطه به بعد، هورا کشیدن و کف زدن های حاضرین در سالن بلند و بلندتر شد و بهتر می شد شوخ طبعی و طنز خاص مراسم را تشخیص داد. اما شاید هیچیک از این اتفاقات همانند وعده چند ساعت قبل زاکربرگ در مورد عرضه یک هدست رایگان واقعیت مجازی و اسمارت فون سامسونگ نتوانست نظر حاضران را به خود جلب نموده و آنها را با مراسم همرنگ و همسو کند.
برای این مخاطبان که بی صبرانه انتظار دریافت هدست رایگان را می کشیدند، زاکربرگ ستاره واقعی بود و بیش از هر فرد دیگری در سالن به او توجه می کردند.
به همین خاطر، وقتی حاضرات سالن را خطاب قرار می داد، مثل این می ماند که مردم پای صبحت رئیس جمهور خود هستند و با دل و جان به حرف هایش گوش می دادند. او اینطور صحبت هایش را شروع کرد: «ما از دنیای جوامع منزوی به یک جامعه جهانی تبدیل شده ایم و این جامعه برایمان از هر چیز دیگری بهتر است. زاکربرگ «ماموریتش» را متصل کردن این دنیا به هم قلمداد می کند.»
مدیرعامل این شبکه اجتماعی پرمخاطب در ادامه اینطور گفت: شجاعت می خواهد که امید را بر ترس ترجیح دهید. پیام این مدیر جوان با آن لباس های ساده و روزمره اش کاملا واضح و روشن بود: فیسبوک حالا یکی از «کله گنده ها»ی دنیاست و در چالش های بزرگ جهانی و برنامه ریزی هایی که برای سعادت و آینده جوامع صورت می گیرند، در نظر گرفته می شود.
مقیاس مخاطبان این شبکه اجتماعی غیرقابل پیش بینی است. بالغ بر 1.6 میلیارد نفر دست کم ماهی یک بار از فیسبوک استفاده می کنند که در واقع نیمی از کل جمعیت کاربران اینترنت را تشکیل می دهد. البته باید در نظر داشته باشید که این رقم بدون احتساب کاربران دیگر سایتهای متعلق به این شبکه اجتماعی نظیر واتس اپ است که حالا شمار استفاده کنندگان ماهانه آن از مرز یک میلیارد نفر فراتر رفته است و البته سایت اشتراک گذاری عکس یعنی اینستاگرام که چهارصد میلیون کاربر دارد.
این را هم باید اضافه کنیم که فیسبوک سرویس Free Basics را هم به بیش از 37 کشور دنیا ارائه نموده که در واقع پکیج رایگان و البته محدودی از اپلیکیشن ها را در اختیار کاربران موبایل قرار می دهد اما برخی از منتقدان باور دارند که فیسبوک با این کار می تواند تجربه آنلاین یک میلیارد نفر بعدی از کاربرانی آنلاین را تحت کنترل خود درآورد.
اُم مالک سرمایه گذار و روزنامه نگار سابق که پیشتر در مورد دستور کار پنهان شبکه های اجتماعی قلم می زد در این باره می گوید: «حتما شما هم شعارهای کلیشه ای فیسبوک در مورد متصل کردن دنیا به هم را شنیده اید اما اینکه آنها چنین کاری را صرفا برای خیرخواهی و امور بشردوستانه انجام می دهند به هیچ وجه پذیرفته شده نیست. او ادامه می دهد: اگر شما پولی را پرداخت نمی کنید پس خود محصول هستید.»
فیسبوک که در جریان سه ماهه آخر سال 2015 میلادی، حدود 5.8 میلیارد دلار درآمد داشت قادر است از کاربران خود پول در بیاورد، البته نه به این دلیل که جمعیت شان زیاد است بلکه به خاطر میزان زمانی که این افراد صرف استفاده از سرویس های ارائه شده توسط آن می کنند.
براساس اعلام تحلیلگران شرکت ComScore در ایالات متحده آمریکا، افراد 18 تا 34 ساله این کشور به طور متوسط 30 ساعت در ماه را صرف استفاده از سرویس های این شبکه اجتماعی می کنند که البته 24 ساعت این میزان به فیسبوک اختصاص دارد.
هر کلیک، هر لایک، هر نظر و هر ارتباطی که از طریق فیسبوک برقرار می شود برای غنی تر شدن پروفایل کاربران آن مورد استفاده قرار می گیرد. از این مرحله به بعد، برندها می توانند کاربران این شبکه اجتماعی را بر اساس سن و سال، موقعیت، وضعیت تاهل و علایق شخصی شان هدف فعالیت های بازاریابی خود قرار دهند. این همان نحوه پول در آوردن توسط فیسبوک است؛ پروفایل های ما که در واقع طعمه خوبی برای شرکت های تبلیغاتی هستند.
اما باز گردیم به خود فیسبوک. در پلتفرم این شبکه اجتماعی عاملی که کاربران را مشتاق به فعالیت نگه می دارد «محتواست». در فاز نخست نیز محتوای یاد شده شخصی بود؛ آپدیت هایی که در مورد حال و روز خود می گذاشتیم، عقایدمان، احساساتمان همگی در زمره این موارد بودند اما طولی نکشید که همگی دریافتیم دوستانمان آنطور که تصور می کردیم جالب نیستند.
فاز دوم عکس ها بودند. رواج اسمارت فون ها و بیشتر شدن جمعیت کاربران این دستگاه ها بدان معنا بود که دیگر هر کسی یک دوربین درون جیب خود دارد و این باور در میان بسیار شکل گرفت که تنها یک عکس می تواند هزار حرف نگفته را در مورد احساسات در خود داشته باشد.
و همین سرآغازی شد برای رشد و توسعه فیسبوک. در واقع همین قدرت تغییر است که به این شرکت امکان داده قدم به جایی بگذارد که دیگرانی نظیر توئیتر و مای اسپیس از آن عاجزند. این شبکه اجتماعی به لطف همین توانمندی توانسته از یک دایرکتوری یا بهتر بگوییم فهرست دیجیتالی برای دانشجویان به غول ارتباطات بدل شود.
وقتی این شرکت تشخیص داد که ما دوست داریم ارتباطاتمان خصوصی بمانند مسنجر را در قالب یک اپلیکیشن اختصاصی ارائه نمود که البته با موفقیت قابل توجهی هم همراه بود. به محض آنکه خطر سایت اشتراک گذاری عکس (یعنی اینستاگرام) محسوس تر شد، فیسبوک خریداری اش کرد اما به جای آنکه آن را با شبکه اجتماعی خود یکی نماید و برند اینستاگرام را از بین ببرد به آن اجازه داد که به صورت مستقل به فعالیت خود ادامه دهد.
فیسبوک برای منفعت عموم سرویس اینترنت رایگانش را راه اندازی نکرده است.
و حالا ما در فاز سوم هستیم:مقالات، ویدئو و عکس هایی را از طریق آن با دوستانمان به اشتراک می گذاریم که توسط سازمان های رسانه ای تهیه شده اند. این امکان نتنها برای کاربران بلکه برای رسانه ها نیز جذابیت دارد زیرا فیسبوک در واقع همان پلتفرمی است که هر کسی در آن در حضور دارد.
به لطف این شبکه اجتماعی دیگر نیازی نیست که شرکت های رسانه ای، کاربران را به سمت وبسایت های خود جذب نمایند و برای این منظور صرفا کافیست که محتوای مورد نظر خود را روی فید خبری کاربران قرار دهند. این استراتژی برای بالا بردن ترافیک کاربران در وبسایت متعلق به ناشران بسیار سودمند واقع شده است چراکه معمولا یک چهارم بازدید کنندگان آنها از این شبکه اجتماعی می آیند.
جدیدترین اقدام این شرکت «Instant Articles» یا مقالات فوری نام دارد که به ناشران امکان می دهد نمایی از مقالات خود را به صورت کامل و با امکان بارگذاری سریع به کاربران نشان دهند بی آنکه نیازی به ترک کردن اپلیکیشن این شبکه اجتماعی داشته باشند.
البته این امکان برای بازدیدکننده بسیار مفید است اما خالقان محتوا، ترافیک کاربران به وبسایت خود را از دست می دهد و دیگر کنترلی روی نحوه ارائه آن محتوا ندارد. ناشران می توانند روی این نوع مقالات تبلیغات هم انجام دهند یا اینکه به فیسبوک اجازه دهند که این کار را برایشان انجام دهد که البته انجام این کار نیز به صورت رایگان امکان پذیر نخواهد بود.
ابزار تازه دیگری که توسط این شبکه اجتماعی ارائه شده است لایو ویدئو یا ویدئوهای زنده نام دارد و چندی پیش سایت BuzzFeed از طریق آن به جمعیتی هشتصد هزار نفری از مخاطبانش نحوه منفجر کردن هندوانه با نوار چسب را نشان داد (از آن زمان ویدئوی مربوط به این تجربه بالغ بر 10 میلیون بار دیده شده است). این سرویس نیز احتمالا دوراهی تازه ای را پیش روی ناشران محتوا قرار خواهد داد.
یکی از توسعه دهندگان شرکتی رسانه ای که در کنفرانس F8 حضور داشت در این باره گفت: حالا فیسبوک قدرت و تاثیرگذاری بالایی روی تمامی برندهای خبری دارد. بخش اعظمی از رشد ما در دو سال اخیر به خاطر فیسبوک و گوگل بوده است.
فیسبوک چنان سلطه ای دارد که حتی استراتژی های مبتکرانه و خلاقانه خود را به شرکت های رسانه ای دیکته می کند. وقتی این شرکت امکانات و قابلیت های جدید خود را اعلام می کند ناشران به تکاپو می افتند تا اولویت های خود را از نو سازماندهی نمایند که مبادا توسط الگوریتم های فیسبوک دور انداخته شوند.
حالا که این شبکه اجتماعی بخش اعظمی از صنعت خبری را تحت سلطه خود درآورده است، نظرش را معطوف به سرویس های دیجیتالی کرده که می تواند علاوه بر این موارد، به سمت خود جلب نماید و در اختیار کاربران تشنه اش قرارشان دهد: امکاناتی نظیر بوک مارک کردن، ویدئوی 360 درجه، ربات های سرویس دهنده به مشتریان، پرداخت و واقعیت مجازنی.
برای هر کدام از مواردی که یاد شد، ابزارهای رایگانی وجود دارند که به راحتی هم می توان از آنها استفاده نمود و قطعا مورد توجه کسب و کارهای مختلف قرار می گیرند. اما برای این منظور نیازی به راه اندازی یک سیستم از صفر نیست و فیسبوک می تواند این موارد را به سایر امکانات خود اضافه نماید.
کامپیوترها بیش از هر زمان دیگری به تجربه ما از دنیای واقعی و حسی که با انگشتان و دهان خود تجربه می کنیم نزدیک تر شده اند.
فیسبوک تلاش دارد که به تدریج دلایل کاربران برای ترک کردنش را مرتفع نماید؛ حال می خواهد علت، خبر کردن تاکسی باشد، یا تماشای محتوای ویدئویی، برقراری تماس های صوتی، پرداخت آنلایت یا حتی خواندن مقالات خبری.
اگر ویدئوهای لایو فاز چهارم فیسبوک را تشکیل دهند، آنگاه هوش مصنوعی و واقعیت مجازی احتمالا بخش های اصلی از فاز پنجم را خواهند ساخت. در هر حال، هر دوی این موارد همراستا با استراتژی اصلی این شرکت یعنی پول در آوردن حداکثری از تعاملات کاربران هستند.
کریس کاکس مدیر محصولات این شرکت گفت: به نظر من کاملا عقلانی است اگر کامپیوترها بیش از هر زمان دیگری به تجربه ما از دنیای واقعی و حسی که با انگشتان و دهان خود تجربه می کنیم نزدیک تر شوند.
فیسبوکهم اکنون نیز از هوش مصنوعی برای شخصی سازی فید خبری خود بهره می گیرد تا برای مثال شما را در عکس ها تشخیص داده و پست هایتان را ترجمه کند. این شرکت تکنولوژی هایی را ارائه کرده که می توانند آبجکت ها را شناسایی نمایند و حتی نژادهای مختلف سگ ها را در ویدئوها یا عکس ها از هم تفکیک نمایند.
هدف نهایی اما توسعه الگوریتم هایی است که بتوانند تفاوت های ظریف میان تعاملات فیزیکی افراد را تشخیص دهند. این مساله خصوصا در صورتی اهمیت می یابد که قرار باشد واقعیت مجازی به شکلی همه گیر در بیاید و برای نمونه به ما امکان دهد مکالماتی را با عزیزان راه دور خود انجام دهیم که همان حس بودن در یک مکان را به ما می دهند (اسکایپ به صورت سه بعدی را در نظر بگیرید).
فیسبوک برای آنکه درک این فناوری را برای ما راحت تر نماید نوعی نمونه اولیه را در جریان کنفرانس F8 خود نشان داد تا نشان دهد که کاربران چطور ممکن است در فضاهای ایجاد شده توسط هدست واقعیت مجازی آکیلس ریفت با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند. البته دموی این شرکت در برگیرنده آواتارهای کارتونی بود که اجزای صورتشان هم جزئیات اندکی داشتند و دست هایشان نیز فاقد چنین مشخصه ای بود.
یاسر شیخ که تیم تحقیقات آکیلس ریفت را مدیریت می کند هم اکنون در تلاش است تا از نوعی سازه کره ای متشکل از دوربین به نام استودیوی panoptic (یا تمام اپتیک) برای ضبط حرکات افرادی استفاده کند که درون آن قرار می گیرند. این تصاویر از تمامی زوایا ثبت می شوند و از طرفی، آقای شیخ سعی می کند هزاران ژست و عبارتی را طبقه بندی نماید که آدم ها در زمان تعامل با دیگران مورد استفاده قرار می دهند.
Edward Sapir زبان شناس و انسان شناس آمریکایی این کتابخانه از ژست ها را تحت عنوان «کد دقیق و همراه با جزئیاتی خواند که هیچ کجا نوشته نشده و هیچکس از آنها اطلاعی ندارد اما همه آنها را درک می کنند.»
شیخ می گوید: ما به درکی کامپیوتری از کدهایی نیاز داریم که Sapir به آنها اشاره دارد. به بیان دیگر، فیسبوک می خواهد تمایلات و احساسات ما را بخواند و تصور اینکه چنین اتفاقی چطور قرار است در حوزه هایی فراتر از واقعیت مجازی رخ دهد هم کار دشواری نیست.
Mike Schroepfer مدیر ارشد تکنولوژی این شرکت می گوید یک دستگاه واقعیت افزوده مثلا عینک و یا هدست می تواند «اطلاعات اضافه ای» را زمانی که با فردی مشغول مکالمه هستید در رابطه با او در اختیارتان قرار دهد. اما این اطلاعات اضافه به صورت کاملا آگاهانه نیز ارائه نمی شوند و مثلا می توانند در قالب هشداری باشند که نشان می دهند فرد مقابلتان در مورد آنچه می گویید تردید دارد.
زاکربرگ در نطق امروز خود گفت: هدف ما در مورد هوش مصنوعی این است که سیستم هایی با توانایی های ادراکی، شنوایی، بینایی و زبانی بهتر در قیاس با مردم بسازیم.
بنابراین فیسبوک می تواند خود را از چهارچوب اپلیکیشن هایش خارج نماید و به قلمرو فراگیر و گسترده دستیارهای مجازی قدم بگذارد که به افراد کمک می کنند شرایط اجتماعی پیچیده را مدیریت نمایند.
شیخ می گوید: تا ایجاد یک مدل از تعاملات کامپیوتری هنوز زمان زیادی باقیست اما پیشرفت های زیادی در این حوزه به دست آمده و مطمئنم که ما به این نقطه خواهیم رسید.
در عین حال اما، فیسبوک همچنان می تواند پول زیادی از سرویس های فعلی خود به دست آورد و این مساله خصوصا با در نظر داشتن این نکته اهمیت می یابد که شرکت مورد بحث دست به تبلیغ دارایی هایی زده که تا پیش از این تحت عنوان «فاقد تبلیغات» از آنها یاد می کرده.
Jan Dawson تحلیلگر ارشد شرکت Jackdaw Research در این باره می گوید: فیسبوک هنوز هم که هنوز است درآمد زایی از واتس اپ و مسنجر را آغاز نکرده است اما زمان زیادی تا آن موقع باقی نمانده.
این در واقع همان نقطه ای است که ربات ها وارد عمل می شوند (اگر خاطرتان باشد در جریان کنفرانس F8 معرفی شدند). ربات ها اپلیکیشن هایی سبک با قابلیت مکالمه هستند که درون اپ پیام رسان این شرکت می نشینند. شما آنها را دانلود نمی کنید و صرفا درخواست های خود را از طریق پیام برای آنها ارسال می کنید، درست مثل اینکه با فرد دیگری مشغول گفتگو هستید.
David Marcus رئیس مسنجر در این باره می گوید: تجربیات ما با کسب و کارها، سرویس ها و برندها بی نهایت پراکنده است و ما به آنها فرم های پر کردنی روی وبسایت ها، ایمیل ها و اپ های دانلود می گوییم.
او در ادامه می گوید: ربات ها می توانند بسیاری از این درخواست های ساده را به صورت خودکار پاسخ بدهند و فرقی ندارد کهآن درخواست دنبال نمودن یک سفارش باشد یا چک کردن پرواز و حتی سفارش گل.
فیسبوک با آوردن این ربات ها به مسنجر همچنین قادر خواهد بود که مکالمات کاربران با برندها را تحت نظر بگیرد و از این طریق درآمدزایی بیشتری داشته و فرصت های مالی بهتری پیش روی آن قرار می گیرند.
مارکوس از پیامهای حمایت شده چتبات ها تحت عنوان روشی برای پول درآوردن یاد می کند اما همزمان پیش بینی می کند: دور نیست روزی که فیسبوک با یکپارچه سازی آنها با سیستم های پرداخت کارت اعتباری یا PayPal به نوعی موتور فروش قدرتمند بدل گردد.
اثر بخشی این الگو برای سرویس شرکت سرمایه گذار Tencent در وی چت (مخصوص کاربران چینی) فوق العاده بوده است؛ به لطف این سرویس کاربران می توانند با بیش از 10 میلیون «حساب کاربری رسمی» متعلق به برندها تعامل داشته باشند و از طریق آنها، غذا سفارش دهند، بلیط سینما بخرند، پول برای دوستانشان بفرستند و حتی قبض هایشان را پرداخت نمایند. آنها حتی می توانند خبرها را دنبال نمایند، موسیقی مورد نظرشان را تشخیص دهند و سرویس یا موقعیت ذلخواهشان را رزرو کنند.
Dawson این را بخشی از استراتژی فیسبوک برای پشت سر گذاشتن آمازون می داند و می گوید: آنها ظاهرا به صورت پنهانی مشغول ساخت نوعی پلتفرم تجاری هستند. این روزها هر شرکتی در فیسبوک صفحه دارد و تبلیغات خود را پیش از هر جای دیگری در این شبکه اجتماعی شروع می کند و کاربران می توانند با ربات های مربوط به بخش خدمات مشتریان آنها از طریق پلتفرم یاد شده ارتباط برقرار نمایند. در واقع این شرکت کالایی به شما نمی فروشد اما هرکاری را برای پول درآوردن انجام میدهد.
البته بعید به نظر می آید که این شرکت در زمینه تحویل مرسوله های پستی فعالیتش را آغاز نماید اما قطعا می تواند با مشتریان ارتباط برقرار کرده و از هر فروشی که رقم می خورد مبلغی را بردارد.
این شرکت البته نتوانست پیش بینی کند که کاربران تا چه اندازه سریع از دسکتاپ به سیستم های موبایلی مهاجرت می کنند و همین سهل انگاری تنها خطر جدی علیه موجودیت آن را رقم زد.
با این همه طولی نکشید که زاکربرگ و تیم تحت سرپرستی اش به خود آمدند و تصمیم گرفتند با صرف هزینه یک میلیارد دلاری اینستاگرام را خریداری نمایند و دریابند که چطور باید از افرادی که اپلیکیشن آن را روی تلفن های هوشمند خود نصب کرده اند پول در بیاورند. از آن زمان تاکنون فیسبوک به شکلی حریصانه تکنولوژی هایی که آن را به چالش می کشیدند تحت تملک خود درآورد.
از همین رو، مهاجرت یک کاربر به سرویس های جایگزین آن اگر غیر ممکن نباشد بسیار بعید به نظر می آید. فیسسبوک جمعیت عظیمی از کاربران را دارد و ردپایش را در هر نقطه ای از زندگی مان می توانیم ببینم. هر کسی که برای آن تهدید به حساب بیاید خریده می شود و این سرنوشتی است که وبسایت های محبوبی چون اینستاگرام و واتس اپ به آن دچار شدند.
در مواردی مانند اسنپچت که شرکت ها حاضر به فروش نمی شوند، فیسبوک دست به ایجاد نمونه های مشابه می زند و راه اندازی سرویسی به نام Slingshot را هم می توان پاسخ فیسبوک به دهان کجی مدیران اسنپ چت خواند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مث اینکه تو. توهم هستین ها قدرت که الان دست اینستاگرامه
این موفقیت ها همیشگی نیست و غول بعدی حساب شان میرسه ?