موجودات عجیب: قورباغه ای که نوزادانش را زیر پوست خود پرورش می دهد
اغلب دوزیست ها همانطور که احتمالا می دانید تخم گذار هستند، بدان معنا که زنده زایی نمی کنند و در نتیجه تجربه آن فرایند دردناک و دشوار زایمان پستانداران از جمله انسان را پشت سر ...
اغلب دوزیست ها همانطور که احتمالا می دانید تخم گذار هستند، بدان معنا که زنده زایی نمی کنند و در نتیجه تجربه آن فرایند دردناک و دشوار زایمان پستانداران از جمله انسان را پشت سر نمی گذارند.
اما نوعی از دوزیست ها در این سیاره خاکی زندگی می کنند، که از این لحاظ کاملا با گونه های هم نوع خود فرق دارند. موجودی که از آن حرف می زنیم وزغ سورینام یا Pipa pipa نام دارد که گونه های ماده آن، تخم هایشان را از قسمت پشت به بدن خود جذب می کنند و در این ناحیه، وزغ های جوان فرصت می یابند بدون ترس از خطرات خارجی کاملا رشد کرده و در انتها از پوست بدن مادرشان بیرون بجهند.
اما بگذارید نگاهی داشته باشیم به نحوه شکل گیری این موجود از مراحل نخستین. وزغ سورینام موجودی کاملا آب دوست است و در نتیجه آنطور که دیوید کاناتلا می گوید فرصت کافی را در اختیار خواهد داشت که جفت گیری لازم را در این محیط با گونه نر داشته باشد.
فرایند جفت گیری در حالی آغاز می شود که وزغ ماده در حال پشتک زدن و جهیدن در آب است (که این مساله از نظر زیست شناسان بسیار عجیب به نظر می آید زیرا وزغ ها و قورباغه ها تا این اندازه زمان خود را در آب سپری نمی کنند).
اما پیش از این اتفاق، پوست قسمت پشت وزغ به خاطر ترشح برخی هورمون ها در بدن آن شروع به ضخیم شدن می کند. در زمان جفت گیری، گونه ماده تخم ها را یکی بعد از دیگری از بدن خود به بیرون می اندازد تا توسط گونه نر بارور شوند. این تخم ها در ادامه پشت بدن ماده و داخل حفره های ریز روی آن قرار داده می شوند (یعنی نقطه ای که پوست مرتبا ضخیم و ضخیم تر می شود تا تخم ها را در بربگیرد) و در نتیجه طولی نمی کشد که آن تخم هایِ بارور شده در داخل بدن مادر کار گذاشته شوند.
در پایان جفت گیری که حدودا یک شبانه روز طول می کشد بالغ بر 100 تخم وزغ روی بدن مادر قرار می گیرند. در ادامه نوزادان رشد و پرورش خود را زیر پوست مادر آغاز کرده و یکی از مراحل رشد خود موسوم به tadpole یا بچه قورباغه را به کلی جا می گذارند.
وقتی نوزادان برای ترک بدن مادر آماده شدند، یک به یک و در حالی که مادر زیر آب حضور دارد، از پشت بدن آن خارج می گردند. این گونه تولد ضمن آنکه به ندرت در طبیعت دیده می شود از جمله عجیب ترین شیوه های تکاملی موجودات به شمار می رود.
در واقع وزغ به جای آنکه تخم هایش را در جای دیگری بگذارد و آنها را در معرض خطر شکارچیان قرار دهد ترجیح می دهد که در پشت بدن خود نگهداری شان کند تا ایمنی شان حفظ گردد و فرایندی شبیه به رشد جنین در رحم پستانداران را شبیه سازی می کند. در انتها هم وقتی نوزادان آماده ورود به طبیعت هستند مادر بخشی از پوست بدن خود را از دست می دهد و به سراغ زندگی اش می رود.
بعد از زایمان بدن این وزغ آنقدر تخت است که کاناتلا (مردی که تمام زندگی اش را صرف مطالعه روی دوزیست ها کرده) آن را غیر قابل باور می خواند و به قورباغه ای تشبیه می کند که زیر چرخ های ماشین له شده است. سر این جانور نیز شکلی شبیه به مخروط دارد و در قسمت راس تیزی خاصی روی آن مشاهده می شود.
اما درست مانند هر موجود زنده ای، شکل بدن این جانور نیز در واکنش به محیط زیستش به این شمایل درآمده و در واقع خود را با محیط بیرونی اش انطباق داده است. این وزغ روزها خود را در میان برگ های اعماق برکه های آمریکای جنوبی پنهان می کند و دست بر قضا این محیط به واسطه شکل مسطح و زاویه دار بدن وزغ و رنگ قهوه ایش بهترین مکان برای زندگی به شمار می رود. در این موقعیت وزغ منتظر طعمه هایش می ماند و سپس با حمله ای برق آسا آنها را به چنگ می آورد.
جالب است بدانید که وزغ های سورینام زبان ندارند و در نتیجه برای گرفتن طعمه هایشان از عمل مکش استفاده می کنند؛ در واقع زمانی که ماهی یا هر طعمه ای از مقابل شان حرکت می کند آنها دهان خود را در کمترین زمان گشوده و هوا را به داخل می کشند و با این عمل ماهی نیز وارد دهانشان میشود.
همانطور که احتمالا مطالب قبلی را خوانده اید، گونه ای از سمندر عظیم الجثه در ژاپن و چین زندگی میکند که از همین شیوه برای شکار طعمه هایش بهره می گیرد و نمی توان آن را صرفا در انحصار وزغ سورینام دانست.
جالب است بدانید که این جانور درست مانند آن سمندرها چشمان کوچکی دارد و به همین خاطر برای تشخیص طعمه هایش از همان سیستم شناسایی کوسه ها در آب بهره می گیرد که در واقع برپایه اندازه گیری تغییرات ایجاد شده در فشار آب استوار است.
جالب است بدانید بچه های دیگر قورباغه ها و وزغ ها نیز چنین سیستمی دارند اما بعد از بلوغ آن را از دست می دهند. وزغ سورینام همانطور که گفته شد بسیار آب دوست است و به همین خاطر حفظ سیستم یاد شده در آن کاملا معقول و منطقی به نظر می آید.
از طرف دیگر، این دوزیست برای تشخیص طعمه هایش از انگشتان کاملا جدا از هم خود استفاده میکند که هرکدام چهار لبه در قسمت راس خود دارند و آنها نیز هرکدام منشعب می شوند.
کاناتلا می گوید: در این کره خاکی هیچ قورباغه دیگری یافت نشده که چنین سیستم حسی قدرتمندی برای شناسایی طعمه هایش داشته باشد. آنها در جای خود ساکن و بی حرکت می مانند و بازوهای خود را مقابل بدنشان قرار میدهند. اگر طعمه ای با آنها برخورد نماید یا اینکه جریانی از آب را به واسطه حرکتش به آن لوب ها یا انشعاب های راس انگشت وزغ برخورد دهند، آنگاه این سیگنال برای دوزیست ارسال می شود که چیزی مقابلش قرار دارد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چه جالبه واقعا آدم قدرت خدا رو میبینه دهنش باز میمونه ????
یه بنده خدایی ترایپوفوبیا داشته باشه، این پستو ببینه که جا در جا از دنیا میره