آقای ماسک، سفر به مریخ چالشی مشابه با قانون مور نیست
«ایلان ماسک» انسان قابل احترامی است. او بود که باعث شد کاربران با خدمات شرکت هایی نظیر پی پَل، سولار سیتی و البته تسلا موتوز رو به رو شوند. اما ماسک برنامه های بسیار بزرگتری در ...
«ایلان ماسک» انسان قابل احترامی است. او بود که باعث شد کاربران با خدمات شرکت هایی نظیر پی پَل، سولار سیتی و البته تسلا موتوز رو به رو شوند. اما ماسک برنامه های بسیار بزرگتری در سر می پروراند که البته باید دید باز هم می توانند ستایش شدن او را ادامه دار کنند؟
به آخرین ایده هایش توجه کنید. ماسک می خواهد مردم را به مریخ ارسال کند. اگرچه هنوز هم جزییات با ابهام رو به رو هستند ولی او در مورد کلیت مسئله صحبت کرده و خبر داده که هر بلیت برای رفتن به مریخ، در سال ۲۰۲۴ با مبلغ ۲۰۰ هزار دلار به فروش خواهد رسید.
زمانی که او اسپیس اکس را تاسیس کرد، وعده داد که راکت های توسعه یافته از سوی این شرکت ۱۰ برابر ارزان تر و قابل اطمینان تر خواهند بود. وی همچنین اشاره کرد که راکت های آتی می توانند نرخ پروازی ۱۰ برابر بیشتر از سایر راکت ها داشته باشند. لازم است بدانید بهبودی که او وعده داده، هنوز محقق نشده است.
بلند پروازی ماسک با نوعی از تفکر جادویی اهالی سیلیکون ولی گره ای محکم خورده است. او تصور می کند که رشد اعداد باعث دستیابی ارزان تر به فضا می شود. مشکل اینجاست که ماسک نه تکنولوژی خارق العاده ای را در این رابطه به نمایش می کشد و نه شواهدی که به تقاضا برای خرید بلیت سفر ۲۰۰ هزار دلاری به مریخ ربطی داشته باشند را رو می کند. به هر حال ایلان از دنیایی آمده که هنوز هم «قانون مور» را سرلوحه ای برای خود می داند. مسئله اینجاست که مریخ ربطی به قانون مور ندارد.
در تکنولوژی سفر به مریخ مشکلات بزرگی وجود دارد که می توان آنها را به دو بخش تقسیم کرد: مشکلات مهندسی و مشکلات دنیای فیزیک. مشکلات دنیای مهندسی معمولاً با گذر زمان قابل حل هستند ولی قوانین دنیای فیزیک را نمی توان دور زد. در نتیجه در مورد مشکلاتی که از سبب دنیای فیزیک پیش می آید، مهندسان یا راهکارهایی موقت برای آنها پیدا می نمایند و یا به راحتی قبولشان می کنند.
راهکارها برای مشکلات مرتبط به دنیای مهندسی معمولاً پارامتر «کارایی» را در نظر دارند و بر روی همین نقطه تمرکز می کنند. برای مثال، خود قانون مور. در سال ۱۹۶۵، یکی از موسسین اینتل به نام «گوردن مور» متوجه این موضوع شد که قدرت کلی پردازنده ها در کامپیوتر ها -تعداد ترانزیستورها در پردازنده مرکزی سیستم- تقریباً هر دو سال یک بار دو برابر می شود. سپس قانون مور متولد شد و تلاش برای پا به پا آمدن با همین قانون، سبب شده تا با وسعت تکنولوژی کنونی و آینده، رو به رو باشیم.
برداشته شدن یک گام در زمینه پیشرفت قانون مور، مستلزم برداشته شدن قدم های بسیار کوچک میانی در راستای بهبود وضعیت است. پردازنده ها، هواپیماها و یا حتی خودروهای امسال بهتر از نمونه هایی هستند که در سال پیش رونمایی شدند و هزینه تولید آنها نیز در قیاس با نمونه های قبلی کمتر است. زمانی که هزینه تولید کاهش پیدا کند، بازار تقاضا برای آنها نیز گسترش پیدا می کند.
بر خلاف دنیای کامپیوترها یا خودرو ها، تکنولوژی راکت ها که ایلان ماسک و اسپیس اکس با آن سر و کار دارند نمی تواند به شکل سیستماتیک و یا مرتب از پایه دگرگون شده و بهبود پیدا کند. «تکانه ویژه» -تکانه ای که به ازای سوختن مقدار مشخصی از سوخت به موتور راکت وارد میشود- کلید اصلی در راستای کاهش هزینه دستیابی به فضا است.
در حال حاضر بهبودی که می توان به شرایط تکانه ویژه داد، با ساختن راکت های سبک تر و یا کشف گونه جدیدی از سوخت محقق می شود. مسئله اینجاست که پژوهشگران علوم فضایی در سال هایی که «دیوید آیزنهاور» رییس جمهور آمریکا بود، هر دو این کارها را انجام دادند.
با این حال مشکل فیزیک همچنان پابرجاست: جرم در برابر گرانش. تنها راه برای حل آن هم استفاده از روش «صرفه جویی به مقیاس» (کسب مزیت کاهش هزینه در اثر افزایش تقاضا) است. به این معنی که با افزایش تقاضا برای سفر به مریخ، هزینه های عملیاتی آن کاهش پیدا کنند.
مشکل استفاده از روش صرفه جویی به مقیاس، اتکای بیش از اندازه اش به «تقاضا» است. در حال حاضر روند فعالیت اسپیس اکس به سفارش هایی که برای ارسال ماهواره ها به فضا دریافت می کند، متکی است چراکه در حال حاضر «اطلاعات» بزرگترین بازار فضاست.
در گذشته ای نه چندان دور شاید تصور می شد که رشد ماهواره های ارتباطی باعث افزایش تقاضا برای ارسال آنها به مدار می شود و شرکت ها نیز در اثر افزایش تقاضا، قیمت های کمتری را برای ارسال آنها به مدار طلب می کنند. با این حال چنین ظرفیتی در بازار فضایی به شکل غیر منتظره ای دست خوش قانون مور شد: ماهواره های ارتباطی قابلیت های بیشتری پیدا کردند و قادر به انتقال اطلاعات بیشتری نیز شدند و سفارش برای ارسال آنها به فضا نیز به شکل قابل توجهی افزایش نداشت.
پروازهای فضایی همراه با خدمه هنوز در حالتی ابتدایی به سر می برند، در حالی که اگر قرار باشد تقاضا برای آنها با افزایش رو به رو شده و هزینه ها سرشکن شود، صنعت فضایی که اکنون حالتی مثل اولین پروازهای برادران رایت دارد، باید بدون برداشتن گام های میانی، از همان ابتدا و در اولین تلاش به هواپیمای مافوق صوت کنکورد دست پیدا کند. از طرفی قرار دادن مردم درست در میان این معادله، بهبودهای استمراری اش را دشوارتر می کند.
دسته بندی سفرهای فضایی به چنین شکلی است و چند «جزیره ثبات» وجود دارد:
- ۱۰۰ کیلومتر فراتر از زمین برای توریست های فضایی
- مدار نزدیک زمین
- ماه
- مریخ
اگرچه روزی رسیدن به ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری امری قابل تقدیر بود ولی کسی اهمیتی نمی دهد اگر به ارتفاع ۲۰۰ کیلومتری بروید. در هر صورت، شما در این حالت فضانورد هستید. (توضیح: افرادی که به بالاتر از ارتفاع ۸۰ کیلومتر سفر کنند فضانورد به حساب می آیند.) این در حالیست که هزینه سفری در ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری با سفر در ارتفاع ۲۰۰ کیلومتری قابل مقایسه نیست. دلیلش این است که مرحله بعد از ۱۰۰ کیلومتر، نقطه دیگری است.
هیچ کس نام فضانوردانی را که تا نیمه راه ماه بروند اما به آن نرسند را به خاطر نمی سپارد. در عوض نام «نیل آرمسترانگ» جاودانه شد چرا که قدم کوچک او بر روی سطح ماه، گام بزرگی برای بشریت به حساب می آمد.
یکی از نقص های ساختاری و بنیادی پروژه های بلند پروازانه ای همچون ارسال انسان به مریخ این است که اساساً هیچ یک از مشکلات فیزیک، قوانین ترمودینامیک و البته مهم تر از همه، تامین هزینه در آن مطرح نمی شود.
آقای ماسک توجهی به این موضوع ندارد که ناسا و سایرین بیش از ۵۰ سال است که برای سفر به مریخ برنامه ریزی می کنند. او به راحتی از کنار خطرات این کار عبور کرده، توجهی به محدودیت تکنولوژی های کنونی ندارد و صرفاً می خواهد این کار را به گونه ای قابل اطمینان، ارزان و امن انجام دهد. گویی قرار است شاهد کاربرد ساده قانون مور باشیم. او همچنین از صحبت در خصوص زیرساخت ها و اقدامات مورد نیاز برای چنین اهدافی طفره می رود و صرفاً با این کار باعث می شود تا دیگران در مورد آن گمانه زنی کنند.
«قانون مور» زاده دره سیلیکونی است و جالب اینجاست که در بیشتر مواقع برای به نمایش کشیدن راهکار برای حل مشکلات بزرگ از آن استفاده می شود. چند سال پیش خبر رسید که گوگل می خواد یکی از مشکلات بزرگ بشریت را حل کند: مرگ. نشریه TIME روی جلد شماره سپتامبر ۲۰۱۳ خود نوشت: «گوگل می تواند معادله مرگ را حل کند؟» و می دانید چیست؟ مردم هنوز هم می میرند.
مارک زاکربرگ و همسرش «پریسیلا چَن»، مدتی پیش اعلام کردند که با تلاشی ۳ میلیارد دلاری، در پی حذف بزرگترین بیماری ها تا پایان قرن جاری هستند. و می دانید چیست؟ صرفاً بودجه سالانه موسسه ملی سلامت (که تنها یکی از شاخه های وزارت بهداشت ایالات متحده آمریکاست) بیش از ۳۰ میلیارد دلار است. این موسسه در واقع تا سال ۲۰۹۹، بودجه ای تقریباً ۲.۵ تریلیون دلاری دریافت می کند و هیچ وقت ادعا نکرده که می تواند در بازه مشخصی از زمان، بیماری ها را ریشه کن کند.
ماسک اکنون گمانه زنی می کند که رسیدن به مریخ ۱۰ میلیارد دلار هزینه دارد. با این حال هر زمان که ناسا به فکر ماموریت های سرنشین دار به مریخ افتاده، برآوردها چند برابر بیشتر از سفر ۱۵۰ میلیارد دلاری انسان به ماه بوده است (هزینه در آن زمان ۲۵ میلیارد دلار محاسبه شد که معادل ۱۵۰ میلیارد دلار کنونی است). همه مشکلات راه حل های مهندسی ساده ندارند.
ایده پردازی بدون منابع مالی، رویاپردازیست. مریخ مشکلی نیست که به دنبال چگونگی رسیدن به آن باشیم. بلکه باید به چرایی رفتن به آن فکر کنیم. آقای ماسک اکنون بخش ساده ای از نقشه اش را کشیده و یک هدف بدیهی را مشخص نموده. بخش سخت این نقشه، همان جاییست که به چرا می رسیم - چرا باید چنین هزینه ای پرداخت کنیم؟ این همان سوالیست که برای چند دهه، کسی پاسخی منطقی به آن نداده است و راکت های خوش بر و روی ایلان ماسک هم ما را امروز به دورتر از جایی که نیم قرن پیش رفته بودیم، نمی برند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این چه مقاله ای بود خیلی نامید کننده