تسلا اپل بعدی است؛ از جابزِ کیفیت گرا تا ماسکِ ماجراجو
«جین مانستر» یکی از تحلیلگران بزرگ و با سابقه صنعت تکنولوژی است و مقاله ای که در ادامه می خوانید، ترجمه تحلیلی است که او از وضعیت تسلا در ۱۰ سال آینده دارد. اگر امروز که ...
«جین مانستر» یکی از تحلیلگران بزرگ و با سابقه صنعت تکنولوژی است و مقاله ای که در ادامه می خوانید، ترجمه تحلیلی است که او از وضعیت تسلا در ۱۰ سال آینده دارد.
اگر امروز که این مقاله را می خوانید، تعداد سهام منتشر شده توسط اپل را در ارزش روز هر سهم آن ضرب کنید، به رقمی معادل ۷۷۰ میلیارد دلار می رسید. اپل با ارزش ترین شرکت جهان است در حالی که تسلا با ارزش ۵۵ میلیارد دلاری اش، یکی از بزرگترین شرکت های سازنده خودرو در جهان به حساب می آید.
در این نقطه از زمان، دو شرکت با هم قابل مقایسه نیستند اما به نظر می رسد که قصه ی تسلا تازه در حال شروع شدن باشد. از طرفی، نگاهی به تاریخ نشان می دهد که یک دهه قبل، اپل تشابهات زیادی با تسلای امروز داشته. در سه ماهه چهارم سال مالی ۲۰۰۵، ارزش اپل ۵۴ میلیارد دلار محاسبه شد که به ارزش امروز تسلا نزدیک بود. یک دهه بعد، بعید است تسلا چیزی از اپل کم داشته باشد.
میان تسلای امروز و اپل ِدهه اول هزاره سوم تشابهات زیادی وجود دارد که در ادامه به هر یک از آنها خواهیم پرداخت:
- برند
- رهبر آینده نگر
- تلفیق سخت افزار و نرم افزار
- تاثیر هاله ای
- شکل دهی مجدد بازار
برند
برند تسلا در صنعت خودرو وضعیتی مشابه با برند اپل در صنعت تولدی محصولات الکترونیکی مصرفی دارد. صاحبان خودروهای تسلا، عاشق اتومبیل هایشان هستند.
آنطور که نظرسنجی نشریه «Consumer Reports» نشان می دهد، ۹۱ درصد از کسانی که تسلا دارند عنوان کرده اند که دوباره قطعاً از این سازنده خودرو خواهند خرید. تا کنون هیچ سازنده خودرویی در جهان به چنین آماری دست پیدا نکرده و شرکت هایی که در این نظرسنجی به تسلا نزدیک می شوند، پورشه با ۸۴ درصد و آئودی با ۷۷ درصد هستند.
خودتان مقایسه کنید: تیم کوک در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۶ گفته بود که میزان رضایت مشتریان اپل از آیفون ۹۷ درصد است.
جدا از معیارهای مشخص رضایت مشتری، به نظر می رسد که یک معیار تقریباً پنهان در موفقیت های اخیر این شرکت بی تاثیر نبوده. معیاری به نام «جذابیت»؛ جذابیتی که اپل هم در انتهای دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ به خوبی آن را به مشتریانش ارائه می کرد. به کلامی ساده تر، تسلا امروز از راه و رسم «متفاوت فکر کن» که اپل باعث عامه پسند شدن آن شد بهره برداری می کند.
تسلا برندش را به گونه ای متفاوت از سایر خودروسازان طراحی کرده. نه تنها به این دلیل که خودروهایش صرفاً با الکتریسیته کار می کنند، بلکه بیشتر به این دلیل که از مدل سال در نام آنها خبری نیست و آپدیت های نرم افزاری دریافت می کنند. گویی در حال آپدیت کردن یک اپ در آیفون خودتان هستید نه آپدیت کردن یه خودرو.
تسلا در واقع خودش را به عنوان یک برند آرمان گرا و متفاوت به صنعت خودرو و مشتریان آن معرفی کرده است.
رهبر آینده نگر
ایلان ماسک و استیو جابز شباهت های زیادی دارند. هر دو کارآفرین هایی رویاپرداز و آینده نگر هستند که تجربه مدیریت همزمان چند شرکت متحول کننده شرایط را داشته اند. ماسک با تسلا و اسپیس اکس، و جابز با اپل و پیکسار. هرچند، این دو فرد تفاوت هایی با هم دارند.
جابز به دنبال ساخت بهترین محصول بود، ماسک می خواهد جهان را نجات دهد
جابز تمرکزش را بر توسعه بهترین محصول ممکن برای مشتری قرار می داد اما ماسک بیشتر می خواهد جهان را نجات دهد. از توسعه محصولاتی که بر مصرف انرژی های پاک تاکید دارند تا کشف فضا و حفاظتِ بشر از هوش مصنوعی. اما همه این ها به معنای آن نیست که ماسک در مورد جزییات وسواس به خرج نمی دهد. وی تاثیر کیفیت را در مسیر موفقیت می داند (میزان رضایت مشتریان تسلا را به خاطر بیاورید) ولی همیشه انگیزه و دلایل بزرگتری برای حرکت رو به جلویش دارد.
در مقایسه اپل و تسلا، ایلان ماسک متمایزترین شخصیت داستان است. انگیزه ساخت بهترین محصول از نقطه نظر تجاری بهترین نوع خود است ولی همین انگیزه تا زمانی زنده است که شرکت پشتیبان آن زنده و فعال باشد. نجات جهان، اگر واقعاً انگیزه ماسک باشد، اتکایی به یک شرکت خاص ندارد. آنچه جهان نیاز دارد هم ممکن است در گذر زمان تغییر کند.
در مقایسه اپل و تسلا، ایلان ماسک متمایزترین شخصیت داستان است
ماسک همین حالا به عنوان مدیر عامل در تسلا و اسپیس اکس حضور دارد و اخیراً اعلام شد که می خواهد مدیر عامل «Neuralink» هم باشد؛ شرکتی که در زمینه توانمندسازی مغز انسان و برابر سازی قدرت آن با ماشین فعالیت می کند. ماسک از طرفی در «بورینگ کمپانی» دخیل است که هم اکنون مشغول آزمایش تونل ها در لس آنجلس برای حل مشکل ترافیک شهری است. و در آخر، می رسیم به OpenAI که قرار است به شکل باز دستاوردهایش در زمینه هوش مصنوعی را منتشر کند.
همیشه افرادی وجود دارند که قوانین مرسوم را می شکنند و ایلان ماسک هم بی شک یکی از همان افراد است. تنها سوالی که می ماند این است که آیا علاقه اش به نجات دادن بشر، باعث نمی شود تا در چندین مسیر مختلف گام بردارد؟ ریسک رخ دادن چنین مسئله ای وجود دارد اما او پیش از این ثابت کرده که می تواند استعدادهای سطح بالایی را در کنار خود به کار گیرد و همین موضوع به وی اجازه می دهد از زمانش بهتر استفاده کند.
تلفیق نرم افزار و سخت افزار
تسلا هم مثل اپل، سخت افزار و نرم افزارش را خودش تولید می کند. این رویکرد یکپارچه به شرکت مورد بحث اجازه می دهد تا تجربه کاربری را کاملاً در اختیار داشته باشد که نکته بسیار مهمی است، چرا که وقتی وارد خودرو می شوید، درون تجربه کاربری تان از محصول قرار می گیرید تا زمانی که از آن خارج شوید.
تسلا چند سال است که آپدیت هایش را به شکل OTA برای خودروها ارسال می کند و در این زمینه کاملاً پیشتاز است. از طرفی خریداران اتومبیل های مدرن اکنون به دنبال ویژگی رانندگی خودکار هستند که تسلا در این زمینه هم از دیگر فعالان خودرو جلوتر است و هر روز با استفاده از سیستم نقشه هایش، عملکرد ناوبری خودکار را بهبود می دهد.
بقیه خودروسازان برای نرم افزار مجبورند بروند سراغ گوگل، مایکروسافت یا حتی اپل
سایر خودروسازان در راستای هوشمند سازی محصولاتشان، مجبور به همکاری با گوگل یا مایکروسافت می شوند. حتی احتمال دارد که اپل تبدیل شود به توسعه دهنده نرم افزار برای خودروهای هوشمند که البته این مسئله مربوط به اهداف پروژه تایتان در اپل است.
اگرچه کمپانی های تکنولوژیک می توانند برای شرکت های فعال در صنعت خودرو، نرم افزارهایی با رابط کاربری بهتر از آنچه خود خودروسازان ساخته بودند بسازند (و این اتفاق قبلاً افتاده) ولی در هر صورت کار توسعه سخت افزار و نرم افزار توسط دو شرکت مختلف انجام می شود و این یعنی محدودیت هایی طبیعی برای هر دو طرف، که در توسعه جداگانه و سپس تلفیق آنها به وجود می آید.
اثر هاله ای
به کلام ساده، خطا یا اثر هاله ای به معنای حس پیش داوری در مورد شخص یا چیزی است و شاید هیچ شرکت دیگری در طول تاریخ به اندازه اپل از این اثر به نفع خود بهره نگرفته باشد.
داستان اثر هاله ای اپل با اولین محصولی آغاز شد که اهالی کوپرتینو موفق شدند آن را به شکل واقعاً عمده به مردم بفروشند؛ محصولی که آیپاد نام داشت. اپل سال ها کامپیوتر مک می فروخت ولی هیچ وقت مدل های مختلف مک، مورد استقبال عموم مردم قرار نگرفت.
اما وقتی کاربران آیپاد را خریدند و دیدند که چه توجهی به جزییات در طراحی آن شده و چقدر استفاده از آن ساده است، ترغیب شدند تا به سمت خرید مک هم گام بردارند.
آیپاد همچنین محصولی بود که زمینه توسعه و فروش بالای آیفون را فراهم کرد. ترکیب آیپاد با یک موبایل مدت ها مورد بحث جوامع تکنولوژیک بود و اپل این دو قابلیت را در کنار ویژگی اتصال به اینترنت قرار داد و آن را به عنوان آیفون معرفی کرد. اثر هاله ای آیفون حالا از سایر محصولات اپل بیشتر است، و حالا کاربران این موبایل را می بینید که به سراغ خرید مک، آیپد، اپل واچ و حتی ایرپادهای بی سیم می روند.
تسلا هم قابلیت آن را دارند که تاثیر هاله ای را با استفاده از ماشین هایش مورد استفاده قرار دهد. «مدل ۳»، خودرویی فراگیر خواهد بود که قیمت آن از ۳۵ هزار دلار شروع می شود. این قیمتی است که خودروهای لوکس رده پایین را می توان در آن دید و صاحبان آینده تسلا مدل ۳، کیفیت و قابلیت های این خودرو را با اتومبیل های تقریباً لوکس قبلی خود مقایسه کرده و تسلا را باور خواهند کرد.
اینجاست که تاثیر هاله ای وارد بازی می شود و افراد می روند تا ببینند تسلا چه محصولات دیگری تولید می کند. فعلا، می توانند Powerwall را به همراه پنل های خورشیدی خریداری کنند. بعید نیست اگر پس از مدت کوتاهی استفاده از خودروی تسلا، شخص بخواهد نیازش را به انرژی های سنتی تر کاهش دهد.
تسلا بیش از ۴۰۰ هزار پیش-سفارش برای مدل ۳ دریافت کرده. در صورتی که تصور کنیم اکنون ۱۰۰ هزار خودروی مدل S و X وجود دارد (۵۰۰ هزار خودروی تسلا تا پایان ۲۰۱۸) و تنها ۱۰ درصد از خریداران خودروها بخواهند پنل های خورشیدی و پاور وال های تسلا را بخرند، این شرکت با موقعیت تجاری بالاتر از یک میلیارد دلار رو به رو می شود که صرفاً به دلیل اثر هاله ای شکل گرفته است.
شکل دهی مجدد بازار
ماموریت تسلا این است که به حرکت جهان به سوی انرژی های پاک سرعت بدهد و برای همین کار، به سراغ دو صنعت خودرو و تاسیسات الکتریکی رفته است. صنعت خودرو در سال ۲۰۱۶ فروشی معادل ۹۹۶ میلیارد دلار در آمریکا داشت در حالی که صنعت تاسیسات الکتریکی درآمدی ۳۷۷ میلیارد دلاری کسب نموده است.
۷۰ درصد مصرف نفت در آمریکا صرف سیستم های حمل و نقل می شود و در این کشور هنوز هم ۶۴ درصد از الکتریسیته، توسط گاز طبیعی تولید می شود.
اگر با دقت به آیفون نگاه کنید، می بینید که تقریباً بیشتر اجزای تکنولوژیک آن توسط خود اپل توسعه پیدا نکرده اند. برای مثال کارایی کامپیوترهای شخصی، دوربین دیجیتال، جی پی اس، موزیک پلیر دیجیتال و... همه ویژگی هایی بوده اند که پیشتر به شکل پراکنده وجود داشته اند اما هنر اپل در این بوده که تمام آنها را در قالب یک محصول به دست کاربر رسانده است.
تسلا هم در حال انجام همین کار است. پلتفرمی توسعه داده که از خودرو تا خانه شما را تحت پوشش قرار می دهد و به نظر می رسد که می تواند با همین شیوه به موفقیت برسد.
تسلا با گام برداشتن در مسیر ماموریت خود، ارزشمندتر می شود
همانطور که تسلا در راه رسیدن به هدف و ماموریت خود گام بر می دارد، استعداد تبدیل شدن به یکی از با ارزش ترین شرکت های جهان را هم پیدا می کند. اگر به لیست با ارزش ترین شرکت ها در ۱۰ سال گذشته نگاهی داشته باشید، یا به نام اپل بر می خورید یا اکسون موبایل و پتروچاینا.
اگر بخواهید لیست با ارزش ترین شرکت های ۲۰ سال اخیر را داشته باشید، به لیست فوق تنها دو شرکت مایکروسافت و جنرال الکتریک اضافه می شوند. می بینید که شرکت های با ارزش یا شرکت تولید کننده لوازم الکتریکی مصرفی بوده اند یا شرکت انرژی و یا شرکتی خوشه ای (درگیر در چند صنعت و چند ملیتی)، و حالا تسلا همه این حالت ها را با هم دارد.
خودروهای تسلا عملاً وسیله الکتریکی مصرفی هستند، هرچند یکی از گران ترین نمونه هایش، که وابستگی بشر به نفت را کاهش می دهند. تصمیم تسلا در خریداری Solar City و تولید Powerwall و Powerpack باعث می شود تا در نسل بعدی انرژی، تلاش برای جایگزینی زغال سنگ و گاز افزایش یابد.
تسلا یک خودروساز نیست؛ سیستم عاملی برای انرژی پایدار است که موفق به ترکیب یک برند قدرتمند، رهبر آینده نگر، تلفیق سخت افزار و نرم افزار شده و با تاثیر هاله ای اش به خوبی می داند چگونه خود را وارد بازارهای بزرگ کند. «TSLA» شاید روزی «AAPL» بعدی باشد ولی تفاوت واقعی اش با اپل در این است که در همین راه، جهان را هم تبدیل به مکان بهتری خواهد کرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اینها پولی که دارند ؛ سرمایه ایست که پشتیبان شرکتشون هست . لاقل ایلان ماسک کسی نیست که بخواد پوشل رو خرج زندگی تجملاتی بکنه ... و به قول دوستمون ساده زیست هست ...
اینها یک سرویس ایجاد میکنند ، پول در میارند ، میرن باهاش سرویس رو گسترش میدند و مردم رو اسنخدام میکنند و خدمات به بقیه مردم ارایه میدند ...
بد اونه که بری با انحصاری گیری و محدود کردن و بیکار کردن مردم پول در بیاری ( به روش چپوندن جیب مردم ) و بری باهاش پاساژ بسازی جنس چینی وارد کنی کارخونه ها و کارگراش رو از کار بیکار کنی ... بعد بری با این پول ها ماشین لامبورگینی برای بچه ات بخری که کارش صبح تا شب بشه متر زدن خیابون ها و حسرت به دل کردن بیشتر مردم ...
والا .... شما برو یک نگاه به تیپ مارک زاکربرگ بنداز ... به همین ایبان ماسک ... به جابز که حتی تو خونه اش یک مبل هم نداشت .. بنداز .. میبینی که هبچ وقت نرفتند سمت زندگی اشرافی و آدم ها رو حسرت به دل نکردند.... بیل گیتس هم میخواد هر چی در آورده تا آخر عمر صرف خیریه کنه .... و ارث قابل توجهی برای بچه های نگذاره ! ..
بنده خودمم ساده زیستی رو به پولدار شدن به روش ایرانی ( چپوندن مردم ) ترجیه میدم ... اما بدم نمیومد تو کشورم راه برای سرمایه دار شدن باز بود ... که بتونی مثل ماسک یک سایت بسازی شبیه پی پل و سرمایه جمع کنی و بری اتومبیل تولید کنی و بزنی تو پوز سایپا و ایرانخودرو ... که امری محاله تو این خراب شده
ماسک اینجور ک پیش میره... ایکس من میسازه
چرا تو این عکسه انگار ماسک رژ لب زده؟؟