آیفون در ۲۰۲۷؛ موبایلی با تغییرات رادیکال یا محصولی آشنا؟
۲۹ ژوئن، یعنی همین چند روز پیش، تاریخ تولد ۱۰ سالگی عرضه اولین آیفون بود. ۱۰ سال از عرضه محصولی که دنیای رایانش کامپیوتری را برای همیشه تغییر داده، سپری شده و طبیعیست که بخواهیم ...
۲۹ ژوئن، یعنی همین چند روز پیش، تاریخ تولد ۱۰ سالگی عرضه اولین آیفون بود. ۱۰ سال از عرضه محصولی که دنیای رایانش کامپیوتری را برای همیشه تغییر داده، سپری شده و طبیعیست که بخواهیم فکر کنیم ۱۰ سال بعد از زمان کنونی، آیفون چه سر و شکلی دارد و با چه تغییرات شگرفی قرار است هیجانزدهمان کند.
خیلیها پیشبینی میکنند که آیفونِ ۱۰ سال دیگر، از محصول کنونی به شدت متمایز است و با استفاده از تکنولوژی های روز، می تواند یک دستیار شخصی تمام عیار باشد. مقالات زیادی در این رابطه منتشر شده که یکی از آنها را هم در دیجیاتو خواندید. اما برخی از نقطه نظرهای درون اینگونه مقالات، از تخیل قوی نویسنده و البته تمایلات آنها سرچشمه گرفتهاند. اگربخواهیم واقعیتنگر باشیم، خیلی از آن ویژگیهایی که فقط می توان در فیلم های علمی-تخیلی دیدشان، قرار نیست ۱۰ سال دیگر در آیفون های اپل حضور داشته باشند.
آیفونی که اپل در سال ۲۰۲۷ روی صحنه میبرد، مشخصاً از آیفون ۷ فعلی، و البته آیفونی که در ۲۰۰۷ معرفی شد به شکل غیرقابل مقایسهای قدرتمندتر خواهد بود؛ اپهایی روی آن توان اجرا شدن را دارند که امروز اصلاً به ذهنمان هم خطور نمیکند.
آیفونی که معلوم نیست تا ۱۰ سال دیگر باشیم که ببینیمش یا نه، قطعاً از فناوریهای نوین در زمینه نمایشگر هم بهره خواهد برد. شاید روش کار با آن متفاوت باشد، طراحیاش هم قطعاً باریکتر و سبکتر است. پنل جلویی آن یک نمایشگر یکپارچهی درخشنده است که کیفیتی چشمنواز در اختیارتان قرار میدهد. در مورد سال ۲۰۲۷ حرف میزنیم؛ نکند هنوز انتظار وجود کوچکترین حاشیهای را در طرفین نمایشگر دارید؟
اما بحث اینجاست: اگر قادر باشید ماشین زمانی تهیه کنید و به ۱۰ سال آینده بروید و سری به اپل استور بزنید، مطمئن باشید که در نیمنگاه اول باز هم قادر به شناسایی آیفون خواهید بود. آیفون، محصولی است که سال ۲۰۲۷ هم مثل حالا، در مرکزیت دنیای رایانش افراد باقی خواهد ماند؛ به چند دلیل ساده که در ادامه، میگوییم.
نمایشگر
عدهای آیندهای را متصور هستند که دنیای رایانش شخصی، محو شده. کجا رفته؟ در بدن ما. در محیط اطراف ما. شاید هم در لباسهای فوق هوشمند ما. اینها تفسیرهایی عجیب هستند چرا که ما همواره به نمایشگر و دیدن محتوا روی آن نیاز داریم. نمایشگری که باید در حد و اندازه موبایلهای کنونی بماند. نه حاضریم اندازه نمایشگرها را بزرگتر کنیم و وارد حوزه تبلتها شویم، نه میخوایم به ۱۰ سال پیش و آیفونهای ۳.۵ اینچی برگردیم.
نمایشگرهای کنونی در موبایلها، همان اندازهای هستند که باید باشند و شرکتهای سازنده در کنار مشتریان، روی اندازه آنها به توافق رسیدهاند. این توافق چگونه حاصل شده؟ سازنده میسازد، خریدار با پولی که میدهد، محصول را تایید میکند. این فرایند سالها انجام شده و حالا به بهترین نقطهاش رسیده. افراد صفحه نمایشهایی میخواهند که بتوانند روی آن از دیدن یک ویدیو لذت ببرند، در حالی که اندازهاش طوری باشد که بتوان در دست نگهاش داشت.
سخت میتوان متصور شد که تا ۱۰ سال دیگر، دستگاههایی قرار است آماده شوند که بیایند و جای همین نمایشگرهای سایز-معقول را بگیرند. آیا روزی عینکهای مجهز به فناوری واقعیت افزوده خواهیم داشت که کیفیت و دوام باتریشان در حد آیفون های امروز باشد؟ بله، این اتفاق هم بالاخره میافتد ولی نه در ۲۰۲۷.
هدست یا عینکهای واقعیت افزوده (AR) در حال حاضر با مشکلات فنی بزرگی رو به رو هستند. بزرگترین آنها، یافتن راه چارهای برای دوام باتری است؛ نوعی از باتری که آنقدر کوچک و قدرتمند باشد که بتواند ساعتها انرژی مورد نیاز برای پردازشهای سنگین را آماده کند. مانع دیگر، وجود نوعی قدرت پردازشی برای دستگاهی با ابعاد یک عینک کوچک است.
همهچیز در یک شیشه
خب، اگر اندازه صفحه نمایش آیفون درست است و قرار نیست دست بخورد، تنها چیزی که باقی میماند، کاهش شدید ضخامت دستگاه است. اما به هر حال این مورد هم محدودیتهایی دارد. همانطور که در مقاله هفته پیش خواندید، شرکت «کورنینگ» (سازنده گوریلا گلس) مدتی است که در حال کار روی جاسازی مدارها درون شیشه نمایشگر بوده و گویا توفیقهایی هم داشته. اینها را که می شنویم، می بینم که انگار واقعاً میشود موبایلی باریکتر از دستگاههای فعلی داشت ولی سوال اینجاست که چند جزء مختلف را میشود با شیشه ترکیب کرد؟
حتی اگر فرض کنیم که کورنینگ می تواند برد و مدار اصلی آیفون را درون شیشه نمایشگر جاسازی کند، باز هم قادر نیست فکری به حال باتری بکند. (دست کم با وضعیت فعلی اش؛ ایلان ماسک که میگوید فعلاً نباید منتظر معجزهای بود.)
ساختن باتریهای کوچک و قدرتمند، مشکل علم شیمی است، نه مشکل بخش طراحی یا بخش برنامه نویسی. دربرابر فرضیه «قانون مور» هم مقاومت میکند. امروزه بیشتر ابزارهای الکتریکی ما مجهز به باتریهای لیتیوم-یونی هستند و محققان تا اینجا هر چه میتوانسته اند آن را بهینه کردهاند.
سوال اینجاست که آیا تا ۱۰ سال دیگر یک منبعِ کاملاً متفاوت برای انرژی دادن به دستگاهها پیدا میکنیم؟ شاید بشود باتریهای کوچکتر استفاده کرد، در عوض تکنولوژی شارژ بیسیم دوربرد را توسعه داد. این شاید منطقیترین حالت باشد. با این فناوری، میتوان به شکل دوربرد باتری دستگاههای همراه را شارژ کرد. اینطور باتری کوچک شده، ولی در هر صورت تمام روز کار میکند.
آیفون ۸ که تا چند ماه دیگر می آید، بر اساس گزارشهای مختلف به شارژ بیسیم مجهز شده اما آن هم احتمالاً از تکنولوژی القائی بهره میبرد که به معنای گذاشتن موبایل روی یک سطح فرستنده برای شارژ شدن است. اپل یک پتنت در رابطه با فناوری شارژ بیسیم دارد و اگر بالاخره شارژ بیسیم دوربرد به آیفون افزوده شود، نیاز به باتریهای بزرگ کمرنگتر میشود.
این وسط شاید ایده موبایل شیشهای، شدنیتر هم به نظر برسد. هرچند، باز هم پایداری تکنولوژی شارژ بیسیم زیر سوال است و مشخص نیست که تا ۱۰ سال دیگر، بتوانیم موبایلهای خود را به سادگی در محیطهای مختلف همراه خود داشته باشیم و از آن طرف، در حال شارژ شدن هم باشند.
بدن به مثابه یک شبکه
ایده دیگری که وجود دارد، تبدیل شدن آیفون به قطعات و سنسورهای کوچک دیگری است که شاید روزی روی بدنمان نصب کنیم. همه این سنسورها با هم شبکه ای را تشکیل می دهند که میشود آنها را با سیری مدیریت و هدایت کرد. اینطور، تمام قابلیت های آیفون به شکلهای مختلف وجود دارند، بدون اینکه خود آیفون وجود داشته باشد.
این هم یکی دیگر از ایدههای جالب است، و خیلیها هم عقیده دارند که موبایل، بهترین پایگاه برای حضور سیری نیست. شاید تا ۱۰ سال دیگر، ایرپادهای اپل رشد زیادی داشته باشند و بتوانند تبدیل به پایگاه اصلی سیری شوند. در کنار آن، عینکهای واقعیت افزوده شاید تا آن موقع کم کم از راه برسند.
اگر روزی ایرپاد میزبان اصلی سیری شود و عینکهای واقعیت افزوده بخواهند حضوری پررنگتر داشته باشند، باز هم به خود موبایل احتیاج داریم. احتیاجی که در واقع به نمایشگر دستگاه است. از سوی دیگر، زمانی که قرار باشد دستگاه های کوچکتری به جای آیفون ایفای نقش کنند، باید بخش زیادی از نیروی پردازشی آنها از طریق شبکه های ابری تامین شود.
اپل در سال های اخیر تلاش داشته تا قدرت پردازشی و حتی هوش مصنوعی را به شکل محلی روی دستگاه ها پیاده سازی کند تا حتی فرضیه هک شدن هم ممکن نباشد. بعید است با گذشت یک دهه، این شرکت بخواهد تمام ارزشهای کنونی خود را زیر پا بگذارد.
۳۶۵۰ روز
بخشی از بدبینیمان در مورد مقالاتی که آیفون را در ۱۰ سال آینده محصولی کاملاً متفاوت و شگفت انگیز جلوه میدهند، به این دلیل است که در دنیای کنونی، به نقطه ای رسیده ایم که واقعاً آنطور که به نظر می رسد، سرعت رشد و توسعه فناوری بالا نیست. از سوی دیگر ۱۰ سال مدت زمان چندان زیادی نیست.
برخی موارد در دنیای تکنولوژی رشد بسیار زیادی دارند (مانند رشد استارتاپهایی که به واسطه همین فناوریها متولد می شوند و سرویس میدهند) اما بسیاری از تکنولوژی ها به تدریج و در گذر زمان توسعه پیدا کرده و به سپس به سوی انبوه سازی میروند.
«بن باجریان»، تحلیلگر موسسه آماری-تحلیلی «Creative Strategies» میگوید:
«مشتریان راهکارهای جدید برای مشکلاتی که داشتهاند را به سرعت میپذیرند، در حالی که پذیرش تجربههای جدید برای آنها با سرعت بسیار کمی همراه است. هرزمان که مشتری با چیزی جدید، خارج از حوزه دانشش و ناشناخته روبهرو میشود، با سرعتی بسیار آهسته به سمت آن حرکت میکند.
به همین دلیل است که ابزارهایی مانند ساعتهای هوشمند، پهپادهای کوچک، تکنولوژیهای پوشیدنی، و هدستهای واقعیت مجازی و افزوده، درحال سپری کردن چرخه پذیرش کُندی از سوی کاربران هستند. با توجه به رفتارهای انسانی در مواجهه با فناوریهای نو، تحول بزرگ بعدی هنوز راه بسیار بسیار زیادی برای همهگیر شدن در پیش دارد.»
تکنولوژیهای پوشیدنی را در نظر بگیرید. سال ۲۰۱۲، خیلیها فکر میکردند که این فناوری، چشم انداز بعدی دنیای پردازش کامپیوتری است. فکر میکردیم ترکیب ساعتهای هوشمندِ مجهز به شبکه 3G، با هدفونهای وایرلس میتواند بالاخره باعث شود تا موبایلها را در خانه رها کنیم. اما پنج سال بعد، میبینیم که هنوز هم پذیرش پوشیدنیها از سوی کاربران حرکتی بسیار آرام داشته و بیشتر افرادی که به سراغ این تکنولوژی رفتند، به دنبال پایش حرکات خود و سلامتی بیشتر خود بودند.
فکر میکنیم باید چیزی از راه برسد و جایگزین موبایلها شود، در صورتی که برخی تکنولوژیها جایگزین خاصی ندارند. مک را در نظر بگیرید. حالا این نوع کامپیوترها زیباتر و قدرتمندتر از هر زمان دیگری هستند، ولی مک بوک پرو، دستگاهی است که ریشه های آن به اولین PowerBook میرسد، دستگاهی که یک ربع قرن پیش معرفی و راهی بازار شد.
جدا از همه اینها، شاید اپلِ امروزی به جای آنکه به تغییرات رادیکال آیفون در گذر یک دهه آینده فکر کند، بیشتر به فکر این باشد که چگونه این محصول را به مشتریان بیشتری بفروشد. بازارهای بزرگ موبایل در سالهای اخیر اشباع شده اند و یافتن مشتریهای جدید کار چندان ساده ای نیست.
شاید امروز بهترین ساز و کار برای تنومندتر کردن پایه های میراث آیفون و به تاخیر انداختن مرگ آن، ارائهاش در کشورهای در حال توسعه بیشتری باشد. گزارشات و تحقیقات اخیر نشان میدهند که در کل بازارهای در حال توسعه، تنها ۱۸ درصد از کاربران به سراغ iOS رفتهاند در حالی که ۷۸ درصد از پلتفرم اندروید استفاده میکنند.
بدون آیفون، اپل نمیتوانست عنوان موفقترین شرکت جهان را برای خود کنار بگذارد اما هیچ یگانه دستگاهی، برای همیشه نمیتواند تسلطش را روی صنعت تکنولوژی و مشتریان آن حفظ کند. با این حال، هنوز از عمر آیفون سال های زیادی باقی مانده و تکنولوژی های فوق العادهای در آینده به آن اضافه خواهند شد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دو تا اتفاق محتمل هست. پیشرفت بیوتکنولوژی و کارگذاشتن تراشه ها در بدن انسان و دومی پردازش ابری که باعث صرفه جویی در مصرف انرژی در دیوایس دست کاربر میشه و نیاز به باتری سنگین از بین میره.
ده سال که هیچی صد سال دیگه هم نمی تونن یه باتری مثل آدم بسازن
اپل همین امروزش هم از خیلیا عقبه و گرون فروش میکنه دیگه ده سال دیگه چه انتظاری ازش میره؟
صفحه اچ دی..طراحی سه ساله...با اون همه حاشیه صفحه نمایش قیمتش از خیلی از گوشیا بالاتره...واقعا این خصوصیات در مقایسه با بقیه جز برای عده ای ساده لوح ارزش خرید بالایی داره؟؟
اپل درسته قدیما خوب بود هنوز هم اعتبار اون موقع رو داره وگرنه الان از رقبا عقب تره
چند تا نكته
دوست عزيز اپل دنبال فريب دادن عوام با عناوين قلمبه سلمبه مثل صفحه 4k نيست؛در عمل چشم انسان هيچ تفاوتي رو بين صفحه با ٣٢٣ ppi و صفحه با 500ppi و بيشتر حس نميكنه.
فقط تنها چيزي كه ميمونه بار اضافي پردازش براي پردازندس.
اپل هنوزم تو نو آوري در موبايل اوله و حد اقل خودش ميدونه براي چي يدونه قابليت به گوشيش اضافه كرده(مثل تاچ سه بعدي) نه مثل سامسونگ كه بياد تو اس ٤ با هزار تبليغ سنسور بذاره؛تو اس ٦ برش داره.
در ضمن اينم بگم كه من گوشي هاي سامسونگ و بقيه ي برنداي اندرويد مثل اچ تي سي؛هوآوي؛الرجي و... تمام پرچمداراي ٣سال پيششونو داشتم براي تجربه ي كار باهاشون
اپل هم تمام گوشي ها از ٤اس به بعدو داشتم.
اپل رو بايد داشته باشين كه بفهمين دليل محبوبيت و قيمتش چيه.
نه از رو هوا بگين.
البته قبلا ایفون پیشرو در ارائه طرحهای نو اورانه بود ولی اخیرا شرکتهای دیگه بسیار زودتر و بهتر عمل میکنن.
محصولی که سخت افزار ۹۹ دلار لوگو ۱۰۰۰ دلار
پیداست شما یک بار هم ایفون دست نگرفتی
گل گفتب