استارتاپ شکست خورده ای که ۳۰۰ میلیون دلار فروخته شد
در تابستان سال ۲۰۱۱ میلادی، نیک تارانتو بعد از اتمام تحصیلاتش در دانشکده کسب و کار دانشگاه هاروارد و پایان خدمتش در نیروی دریایی آمریکا، به استخدام موسسه Goldman Sachs در آمد. «به سختی در وال ...
در تابستان سال ۲۰۱۱ میلادی، نیک تارانتو بعد از اتمام تحصیلاتش در دانشکده کسب و کار دانشگاه هاروارد و پایان خدمتش در نیروی دریایی آمریکا، به استخدام موسسه Goldman Sachs در آمد.
«به سختی در وال استریت کار می کردم و ظرف تنها هفت ماه کارم را در آنجا رها کردم.»
آنطور که تارانتو می گوید او در ژانویه سال ۲۰۱۲ میلادی کسب و کارش را منطقه اقتصادی منهتن نیویورک به اتمام رساند.
«می دانستم که می توانم یک کارآفرین باشم، آستین هایم را بالا بزنم، دیتا جمع آوری کنم و آن را در طیف وسیعی از صنعت به کار ببرم.»
او به همراه یکی از همکلاسی های دانشگاهش به نام Josh Hicks که حالا ۳۵ سال دارد وارد همکاری شد، به مدت ۵ ماه جلسات همفکری برگزار کردند و در نهایت تصمیم گرفتند که تجربه شام خوردن مردم آمریکا را متحول نمایند.
آنها نظرشان این بود که غذای گرم شده در مایکروویو آن طعم مطلوب را ندارد و سفارش غذا از رستوران هم می تواند هزینه بر باشد. اگر هم کارمندی از سرکار به منزل بیاید دیگر حوصله فروشگاه های خواربار بسیار شلوغ را ندارد.
لذا همان تابستان بود که این دو دوست ایده جدیدی به نام Plated را در زمینه تجارت الکترونیک مطرح کردند: ارسال جعبه های حاوی مواد اولیه طبخ غذا به درب خانه مشتریان تا خودشان در منزل اقدام به طبخ نمایند.
«ما دامینی با قیمت ۹.۹۹ دلار از GoDaddy خریداری کردیم و از آن زمان تاکنون مشغول آزمون و خطا روی این دامین هستیم.»
اما Plated مسیری طولانی را برای دستیابی به موفقیت طی کرد. روز چهارشنبه همین هفته این شرکت اعلام کرد که فروشگاه های زنجیره ای Albertsons Companies واقع در آیداهو آن را با عقد قراردادی به ارزش ۳۰۰ میلیون دلار خریداری کرده است.
بعد از این قرارداد Taranto همچنان در سمت خود به عنوان مدیر ارشد استراتژی این شرکت باقی خواهند ماند و Hix نیز پست آن را حفظ خواهد کرد.
به دنبال این توافق شرکت Albertsons می تواند از تکنولوژی و نوآوری های سرویس ارائه کیت غذایی طرف دیگر استفاده نماید و Plated هم از مقیاس فعالیت و منابع عظیم آن بهره می گیرد که هم اکنون بالغ بر ۲۳۰۰ فروشگاه در سرتاسر آمریکا دارد و به صورت هفتگی ۳۵ میلیون نفر از آنها خریداری می کنند.
او می گوید:
ما در اینجا بر سر رقم های چند میلیارد دلاری می جنگیم. در نظر داریم نام های دیگری چون Blue Apron را شکست دهیم و Amazon Fresh را پشت سر بگذاریم. با این همکاری می توانیم ظرف تنها چند سال به برندی ۱۰ میلیارد دلاری بدل شویم.
در لبه ورشکستگی
در روزهای نخست فعالیت بودجه بسیار محدودی داشتیم و برای آنکه کسب و کارمان پا بگیرد مجبور بودیم تصمیماتی سراسر ابهام و پر از تردید بگیریم.
پنج ماه اول بسیار سخت گذشت. هیچیک از ما چک نداشتیم و هرآنچه پس انداز کرده بودیم را روی کار سرمایه گذاری کردیم. به تدریج عرصه آنقدر برایمان تنگ شد که کسب و کار را صرفا با کارت های اعتباری جلو می بردیم. ریسک بسیار زیادی را به جان خریده بودیم.
در نقطه ای بدهی های من و شریکم از چندصد هزار دلار فراتر رفت و وام های دانشجویی تسویه نشده مان به بالاترین حد خود رسیده بود. به شدت دلهره داشتیم. به جایی رسیدیم که کسب و کارمان نتنها سودی عایدمان نمی کرد بلکه ضرر می داد و خودمان را به ورطه ورشکستگی کشانده بود.
آنها در ادامه تصمیم گرفتند که مسئولیت هایشان را تقسیم نمایند و حتی در برهه ای Taranto خودش شخصا بسته های مواد غذایی را به دست مشتریان می رساند.
Taranto می گوید: جاش وبسایت شرکت را توسعه داد و درگاه های پرداختی لازم را طراحی کرد تا بتوانیم کارت های اعتباری را هم قبول کنیم. من هم به فروشگاه های خواربار می رفتم. ماهی و سبزیجات تازه می خریدم، بسته بندی می کردم و در اختیار فروشگاه ها قرار می دادم. در برهه ای متوجه شدم که هیچکدام از مشتریانمان خرید مجدد انجام نمی دهند.
ما کارمان را اوایل جولای در گرمای شدید منهتن شروع کردیم و بسته های غذایی حاوی ماهی و سبزیجات باید در کمترین زمان به دست مشتریان می رسیدند تا فاسد نشوند. کاری به شدت سخت و پیچیده بود.
Taranto به خاطر دارد که علاوه بر تحویل مواد غذایی تازه به مشتریان با چالش های دیگری نظیر توفان سندی هم دست و پنجه نرم می کرده که اواخر اکتبر سال ۲۰۱۲ میلادی نیویورک را درنوردید. آنها همچنین در نظر داشتن یک سیستم یخچال اختصاصی را از صفر برای خود بسازند که آن پروژه نیز با شکست روبرو شد و هزینه های سنگینی را بر دوش کسب و کار نوپایشان متحمل کرد.
آنطور که این کارآفرین جوان می گوید: در روزهای نخست انگار هیچ چیز پایدار نبود اما می دانستیم ایده خوبی داریم که ریشه هایش در شکم مشتریان است. صرفا به یک تصمیم قاطع و البته راهکار درست برای عملیاتی کردن ایده مان نیاز داشتیم.
موفقیت حضور در شارک تنک
در ماه می سال ۲۰۱۴ میلادی Plated میزبان یکی از برنامه های پرمخاطب ABC به نام شارک تنک بود. آنها در برنامه رو در روی مارک کیوبن میلیاردر و سرمایه گذار حوزه فناوری قرار می گرفتند. برنامه شارک تنک قسمت دیگری به نام Beyond the Tank داشت که در واقع اوضاع و احوال شرکت کنندگان را مدتی بعد از قسمت اول مورد بررسی قرار می داد.
زمانی که قرار شد دست اندرکاران برنامه بار دیگر به سراغ Plated بروند و گزارش دیگری از عملکردشان تهیه کنند به شدت تحت تاثیر پیشرفت آن قرار گرفتند و حتی درآن سرمایه گذاری کردند.
در واقع حضور در آن برنامه باعث شد که نام Plated بر سر زبان ها بیافتد. یک ماه بعد از پخش برنامه، درآمد این استارتاپ حتی رقم ثبت شده برای بازه زمانی دوسال قبل از آن را پشت سر گذاشت و آنطور که خودشان می گویند: «بدون شوخی شارک تنک تحولی قابل توجه در کسب و کار ما ایجاد کرد.»
آنها از شرکت های مختلفی از جمله O'Leary سرمایه جذب کردند که در نهایت O'Leary حدود ۱۳۴۶ درصد بازگشت سرمایه داشت. طبق گفته مدیر این کمپانی امضای قرارداد فروش ۳۰۰ میلیون دلاری در تاریخ شارک تنک بی سابقه بوده است.
افسوس ممنوع
حالا پنج سال از شروع آن کسب و کار می گذرد و Taranto روزهای سخت گذشته را به خاطر می آورد: پدرم یک مهاجر ترک است و خانواده مادری ام همچنان در داکوتا کشاورزی می کنند و پنج سال گذشته برایم مانند جهنم بود.
اما موفقیت عجیب Plated را میتوان تاحدودی ناشی از علاقه بالای او برای تعیین اهداف بزرگ (که شاید از دید بسیاری غیرواقعی هم باشند) دانست.
وقتی ۱۹ سالش بود با خود قرار گذاشت که نامش را به عنوان جوان ترین فردی به ثبت برساند که در قطب شمال اسکی خواهد کرد. در یکی از سال های نوجوانی وقتی مدرسه اش تعطیل شد به شمال کانادا سفر کرد تا آموزش های لازم را از یک ماجراجوی قطب یاد بگیرد (به مادرش نگفت که به کجا سفر می کند).
در جریان همین آموزش ها زمانی به داخل آب سرد سقوط کرد و تقریبا مرگ را به چشم خود دید و در نهایت همین موضوع باعث شد به ماجراجویی هایش پایان دهد. این تجربه به Taranto ثابت کرد که می تواند پای را از مرزها فراتر بگذارد و آنچه در رویا دارد را به واقعیت بدل نماید.
او در این باره می گوید: هدف تان شخصی باشد یا رونق دادن به کسب و کار باید به آن خواسته درونی تان پاسخ دهید.
اگر برای رسیدن به آن تلاش نکنید بعدها پشیمان می شوید و تا آخرین روز عمرتان مرتبا حسرت می خورید. بنابراین توصیه من به کارآفرینان این است که اگر واقعا خواسته ای درونی دارید و ایده ای شما را تحت تاثیر قرار داده باید برای تحققش تلاش کنید.
اگه اینجا بود یکی از همین کله گنده ها همچین میزدش زمینو کارشو میدزدید که اصلا یادش بره داشته چکار میکرده.
درسته ولی باید بتونی تو ایران که هرروز پشت سر هم شکست میخوری راهت رو ادامه بدی و این جزو محالاته که بتونی سرپا باشی وقتی همه جا حرف از پارتی و رشوه ست
امریکا سرزمین فرصتها