
از خط بحران تا خط تولید؛ کسبوکارها در شرایط جنگ چطور زنده میمانند؟
«محمدرضا عبادی صوفلو»، روزنامهنگار و توسعهدهنده کسبوکار، در یادداشتی که در اختیار دیجیاتو قرار داده درباره چگونگی گذر از این دوران توضیح داده است.

«محمدرضا عبادی صوفلو»، روزنامهنگار و توسعهدهنده کسبوکار، این یادداشت را در اختیار دیجیاتو قرار داده است.
با افزایش تنشها در منطقه و ورود ایران به وضعیتی جنگی، ضرورت بررسی آیندهی کسبوکارها نیز با تغییر اتمسفر اجتماعی کشور از «حالت عادی» به «حالت بحرانی»، فوریت یافته است. تجربهی کشورهایی مانند اوکراین و لبنان –با در نظر گرفتن ناهمگونیهای ژئوپولتیک- دورنمایی از فردای پس از این بحران توصیف میکنند که میتواند کارآمدیهایی برای شرایط فعلی ما داشته باشد. مدیریت شرایط بحرانی، مستلزم به کار بستن شیوههایی متفاوت از حالت عادی است. آنچه از تجربه کشورهای دور و نزدیک در شرایط مشابه به چشم میخورد، این است که با بازتعریف شیوهها در دل بحران، رونق و نوآوری میتواند ادامه پیدا کند.
در جهان مدرن، «جنگ» دیگر تنها بر خاک و مرزها نمیگذرد. زیرساختهای فناورانه، روان جمعی و بسترهای تعاملات اقتصادی جزو کلیدیترین اهداف جنگهای نوین هستند. بقای کسبوکارها در چنین فضایی، نه صرفاً نیازمند زیرساخت فنی، بلکه محتاج آمادگی ذهنی و اجتماعی است. ایران، پس از حملاتی مستقیم و اختلالهای سایبری اخیر، درحال تجربهی فاز متفاوتی از بحرانهای برآمده از جنگ است.
البته هر کشوری با توجه به شرایط اقتصادی، موقعیت ژئوپولتیکی، ساختار اجتماعی و تعاملات فرهنگی، سیاسی و اقتصادیای که با سایر کشورها دارد، واکنش متفاوتی به بحران نشان میدهد. آنچه در ادامه خواهید خواند، دورنمایی از وضعیت کسبوکارها در اوکراین بهعنوان نمونهای از جنگ تمامعیار و لبنان بهعنوان کشوری در منجلاب بحرانهای اقتصادی و سیاسی پیچیده است.
با شروع تهاجم نظامی روسیه به اوکراین در فوریهی ۲۰۲۲، چالشهای عظیمی برای اکوسیستم فناوری و کسبوکارهای این کشور به وجود آمد. با وجود تخریب زیرساختها و ناامنی شدید، شرکتهای فناوری اوکراین موفق شدند ضمن حفظ فعالیت و ثبات، مدلهای نوینی از تابآوری و مدیریت بحران را معرفی کنند.
بیش از ۹۸٪ شرکتهای فناوری حتی در مناطق جنگی فعال باقی ماندند. صادرات فناوری این کشور در سال ۲۰۲۲، با وجود بمباران و اختلالات، رشد ۷ درصدی را تجربه کرد. این آمارها نه نشانهی خوشبینی، بلکه حاصل طراحی استراتژیهایی مبتنیبر تطابق سریع، استفاده از فناوریهای مقاوم و مهندسی بحراناند.
بسیاری از فعالان و تحلیلگران انتظار داشتند که اکوسیستم فناوری این کشور بهسرعت فلج شود، اما برخلاف این پیشبینی، استارتآپها و شرکتهای فناوری توانستند با بهرهگیری از استراتژیهای منعطف، فعالیت خود را حفظ کنند. به گزارش فایننشال تایمز از ۵۱۱ شرکت فناوری در شهر خارکیف، بیش از ۵۰۰ شرکت به فعالیت خود ادامه دادند. این موفقیت مرهون برنامهریزیهای پیشگیرانه مانند آمادهسازی نقشههای جابهجایی کارکنان، نگهداری ارتباطات و تأمین منابع برق اضطراری بود.

بحران جنگ کمپانیهایی چون Reface را که به ساخت اپلیکیشنهای مبتنیبر هوش مصنوعی مشغول هستند، ملزم کرد تا بخشی از تیم خود را به لهستان منتقل کنند و با انتقال سرورها به آلمان و فرانسه، ثبات خدماترسانی به مشتریان را حفظ کنند. همینطور برنامهای تحت عنوان پشتیبانی روانی از کارمندان بهصورت آنلاین راه انداختند که سلامت روانی تیم را در شرایط جنگی تضمین کند.
استارتآپ Awesomic نیز با انتقال بخشی از سرمایهی انسانی خود به کشورهای مجاور، توانست سرمایهگذاریهای جدیدی جذب کند. سناریوی تازهی مؤسس این استارتآپ در شرایط جنگی، از زبان خودش اینطور تعریف میشود: «مردم پول را تنها به شرکتهای اخلاقمحور میسپارند. جنگ، اعتماد را بازتعریف میکند.»
لبنان از سال ۲۰۱۹ با یکی از شدیدترین بحرانهای اقتصادی تاریخ مواجه شده است. به گزارش Lebanon Economic Monitor، شاخص GDP این کشور از سال ۲۰۱۹ تا سال ۲۰۲۴ بیش از ۳۸ درصد کاهش یافت و اقتصاد کشور با تورم سهرقمی مواجه شد.
قطعی برق گسترده و ناکارآمدی دولت منجر شد کسبوکارها برای پاسخگویی به نیازهای اولیهی خود، به خرید ژنراتورهای شخصی روی بیاورند؛ اما این امر بالارفتن هزینهی تولید را در پی داشت.
طولانیتر شدن شرایط بحرانی، تأثیرات روانی عمیقی بر کارکنان گذاشت و لبنان نیز مانند آنچه درخصوص اوکراین گفته شد، برنامههای حمایت روانی مانند آموزش مدیریت استرس و مقابله با بحران را به بخش اصلی روند کار خود اضافه کرد تا سلامت روانی سرمایههای انسانی را تضمین کند.
هماهنگی تیمها؛ کلید پنهان پایداری
در فضای بحرانی، تیمهایی به فعالیت خود ادامه میدهند که نهتنها هماهنگ و ساختارمند، بلکه دارای شناختی دقیق از شخصیتها و عملکرد اعضا باشند. یکی از مهمترین نقاط تمایز کسبوکارهای مقاوم در برابر بحران، درک شخصیت کاری اعضا و نوع برخورد روانی آنها با بحران است. تفاوتی اساسی بین انسانهای مضطرب، فعال در بحران و منفعل وجود دارد. مدیران تیمها نیز باید بتوانند این شخصیتها را شناسایی کرده و مدل مدیریت خود را برای هر دسته تنظیم کنند.
در چنین فضاهایی، Virtual design and construction) VDC) بهعنوان یک مدل توسعهیافته از همکاری تیمی، اهمیت مضاعف مییابد. VDC به معنای جایی است که تیمها از مکانهای متفاوت با استفاده از ابزارهای مختص به خودشان همزمان روی پروژهای واحد کار میکنند. با در نظر گرفتن تعدد ابزارهایی که ممکن است در تخصصهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد، VDC ابزاری تکنولوژیک محسوب نمیشود؛ بلکه استراتژی مبتنی بر اعتماد، تفویض اختیار، شفافیت اهداف و روانشناسی ارتباطات مجازی است.
پس از آغاز تجاوز اسرائیل به خاک ایران، دورکاری سریعاً در میان مجموعهها -مخصوصاً شرکتهایی که در پایتخت فعالیت میکنند- بهعنوان اولین استراتژی بقا انتخاب شد. با جدیتر گرفتن VDC و ایجاد ارتباط جمعی و مستقیم بین اعضای تیمها، همزمان نهتنها حس همدلی و همکاری بین اعضا بیشتر میشود، بلکه با ایجاد بستری برای ارتباط مستمر میتوان از ظرفیتهای بالقوهی اعضا برای همفکری در معادلات پیچیدهی ناشی از بحران استفاده کرد.
آنچه VDC در اختیار ما میگذارد
1.پلتفرمهای دیجیتال هماهنگکننده
VDC با استفاده از نرمافزارهای همکاری آنلاین مانند Microsoft Team، Slack، Zoom، Google Workspace یا ابزارهای تخصصیتر مانند Jira و Asana اجرا میشود که امکاناتی مانند چت، تماس صوتی/تصویری، بهاشتراکگذاری فایل، مدیریت پروژه و کارها را فراهم میکنند.

2.سازماندهی و ساختار تیمی منعطف
تیمها در این مدل غالباً کوچک و چندوظیفهای هستند؛ اعضا مسئولیتهای مشخص و درعینحال منعطفی دارند و بهسرعت میتوانند وظایف را بر اساس اولویتها تغییر دهند.
3.پروتکلهای ارتباطی و تصمیمگیری سریع
یکی از چالشهای مهم در VDC، حفظ سرعت و کیفیت تصمیمگیری در محیطی است که اعضا حضور فیزیکی ندارند؛ بنابراین باید دستورالعملهای روشن برای هماهنگی و گزارشدهی طراحی شود.
4.امنیت و پایداری زیرساختهای ارتباطی
در شرایط بحران، اینترنت ممکن است قطع یا محدود شود. VDC موفق نیازمند استفاده از VPN و حتی اینترنت ماهوارهای برای تضمین پایداری است.
البته این روزها و با توجه به محدودیتهای اینترنت بینالمللی در ایران، وظیفهی پلتفرمهای مدیریت پروژه را پیامرسانهای داخلی به دوش میکشند؛ اما باید در نظر داشت که پلتفرمهای دیجیتال برای هماهنگی اعضا، متفاوت از پیامرسانها است و نیازمند فضاهای مختلف و ابزارهایی متفاوت برای رصد متغیرهای مورد نیاز مدیران ارشد است.
اهمیت VDC
- انعطافپذیری جغرافیایی: تیمها میتوانند از مناطقی امن به کار خود ادامه دهند و در بروز هرگونه وضعیت ویژهای، فعالیت مجموعهها متوقف نشود.
- کاهش ریسک تجمع فیزیکی: در شرایط حملات نظامی یا بحران امنیتی، تجمع اعضای تیم در یک محل میتواند خطرناک باشد؛ VDC این خطر را به میزان چشمگیری کاهش میدهد.
- هماهنگی روانی و شناخت شخصیتی: با توجه به اینکه ارتباطات مجازی بهصورت غیرحضوری است، شناخت دقیق شخصیتها و شیوههای تعامل هر عضو اهمیت بیشتری پیدا میکند تا بتوان از بروز تنش و سردرگمی جلوگیری کرد. مدیران ارشد باید مدلهای رفتاری اعضا را بشناسند و سازوکارهای مدیریت استرس و ارتباط مؤثر را در تیم پیاده کنند.
از آنجا که یکی از بازوهای اصلی VDC حفظ ارتباط مجازی اعضای تیم است، نیاز مبرمی به زیرساختهای پایدار برق و اینترنت دارد. بنابراین، مجموعهها باید در کنار توسعهی این مدل، برنامههای پشتیبانی انرژی مانند ژنراتورها، باتریهای ذخیرهسازی یا اینترنت ماهوارهای را نیز همزمان اجرا کنند تا قطعیهای احتمالی موجب اختلال در روند پیشرفت نشود. در این میان، محدودیتهای تحریم و فیلترینگ نیز ممکن است چالشهای مربوط به VDC را برای ما ایرانیان دوچندان کند. جای خالی نرمافزارهای مدیریت پروژهی بینالمللی در زمان قطعی گستردهی اینترنت را شاید بتوان به نرمافزارهای مدیریت پروژهی داخلی سپرد. البته این تغییر نیز ملزم تغییر نرمافزارهای مدیریت پروژهی داخلی و آمادگی آنها برای شرایط بحرانی و محدودیت اینترنت است.
انرژی؛ گلوگاه حیاتی پایداری کسبوکارها
حملات اخیر به زیرساختهای انرژی، بار دیگر نشان داد که برق، قلب تپندهی فناوری است. شرکتهای ایرانی باید نقشهی پشتیبان انرژی خود را طراحی کنند: از سرمایهگذاری در پنلهای خورشیدی و ژنراتورها تا مدلهایی برای کاهش مصرف غیرضروری. تجربهی لبنان نشان داد که شرکتهایی که زودتر به انرژیهای جایگزین فکر کردند، فردای بحران، زنده ماندند.
به گزارش دلویت، بسیاری از مجموعهها در اقدامی هماهنگشده، پیش از آغاز جنگ و با شروع تنشها میان اوکراین و روسیه، نقشههای عملیاتی اضطراری تهیه کرده بودند که شامل انتقال کارکنان به مناطق امن، استفاده از اینترنت ماهوارهای و تأمین برق اضطراری بود. در شرایط مشابه، اتحادیههای صنفی، تشکلهای اجتماعی و تعاونیهای محلی نقش حیاتی در توزیع منابع ایفا کردند.
این، تنها مسئلهی فنی نیست؛ شرکتها باید واحدهایی برای مدیریت مصرف انرژی و بهینهسازی عملکرد سیستمها با الگوهای قطعی برق تعریف کنند. سازماندهی رفتار مصرف، جزئی از طراحی عملیات بقا است.

بازطراحی ساختار و تغییر کاربریها در زمان جنگ
مفهومی که در فضای نظامی با نام "Peace-War Mode" شناخته میشود، به معنای آمادگی برای عبور از عملکرد روزمره به عملکرد بحرانی است. برخی مجموعهها در اوکراین و غزه، با تغییر کاربری فعالیت خود، به خدمات مرتبط با جنگ، امداد، امنیت سایبری و آموزش آنلاین روی آوردند.
این تصمیم نشان از سازگاری با شرایط جدید دارد. برای مثال، پلتفرمهای آموزش آنلاین در اوکراین با افزودن دورههای کمکهای اولیه، مدیریت استرس و نحوهی پاسخ به حملهی سایبری، نه تنها فعالیت خود را حفظ کردند، بلکه تبدیل به نهادهای حیاتی در حفظ سلامت و امنیت جامعه شدند.
برای اینکه فضای کسبوکار در ایران بتواند در چنین وضعیتی باقی بماند، باید ایرادات ساختاری موجود را بهجای پنهانسازی، استخراج و یکپارچهسازی کرد. بخشهای مختلف –از انرژی و ارتباطات تا نیروی انسانی– هریک چالشهایی دارند. تجمیع این چالشها در قالب یک مدل ملی تابآوری، اقدامی حیاتی است.
اصل مشترک تجربهی میدانی از اوکراین، لبنان، یمن و دیگر نقاط بحرانزده اینطور روایت میکند: «در بزنگاههای جنگی و ناامنی، مردم و مجموعههایی پایدار و باثبات میمانند که پیشنویس بقا را پیش از وقوع فاجعه نوشتهاند.» پایداری در برابر بحران لزوماً در گرو سرمایههای عظیم یا تجهیزات پیشرفته نیست. بررسی سناریوهای بحران مختلف و حفظ انسجام درونی جزو نکات کلیدی ثبات در شرایط بحرانی هستند.
در روزهایی که نشانههایی از پیچیدگی مضاعف شرایط بحرانی سرزمینمان به چشم میخورد، شاید نوشتن از آیندهی کسبوکارها در وضعیت جنگی، اقدامی عجولانه به نظر برسد؛ اما تاریخ به ما آموخته است که تأخیر در طراحی سناریوها، بهای گزافی دارد.
منابع کلیدی:
- UNDP Human Development Report: Lebanon 2023
- Ukraine IT Export Statistics 2022, Ministry of Digital Transformation
- Lebanon Economic Monitor 2024, World Bank
- Deloitte Global Crisis Resilience Report
- Internews: Business and Conflict Report 2022
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چرا این موارد در ایران جوابگو نیستند؟ چون دولت و بخش خصوصی باید با یکدیگر هماهنگ عمل کرده و سابقه هماهنگی، ارتباط عمیق و درک متقابل از قبل وجود داشته باشد. دولت در شرایط عادی، هیچ ارتباط عمیق و دوجانبهای با بخش خصوصی نداشته و بنابراین در شرایط بحران نمیتواند از ظرفیتهای تخصصی این بخش در رفع چالشها استفاده کند. همچنین هیچ اراده و یا تمرکزی برای رفع چالشهای حوزه اقتصادی و بخصوص کسب و کارهای فناوری از جانب دولت وجود ندارد و جزو حتی ده اولویت اول هم محسوب نمیشود. نه تنها زیرساختهای موجود برای شرایط بحرانی آماده نیست که هیچ دوراندیشی و همفکری برای عبور از بحران و رفع چالشها - برای طولانی مدت - وجود ندارد. به نظر میرسد این وضعیت دستکم تا چند هفته تداوم داشته باشد که میتواند علاوه بر حورههای مختلف، در زمینه اقتصاد دیجیتال، کسب و کارهای بخش خصوصی و بقای بسیاری از استارتآپ ها خسارات عظیم به بار آورد.