شعار آزمایشگاه اکس آلفابت برای موفقیت: اول میمون
اگر تابحال نام واحد اکس آلفابت به گوشتان خورده باید بگوییم که این بخش مسئولیت دنبال نمودن پروژه های جاه طلبانه هلدینگ مذکور را بر عهده دارد. برای درک بهتر فرایندهای کاری آن بهتر است ...
اگر تابحال نام واحد اکس آلفابت به گوشتان خورده باید بگوییم که این بخش مسئولیت دنبال نمودن پروژه های جاه طلبانه هلدینگ مذکور را بر عهده دارد. برای درک بهتر فرایندهای کاری آن بهتر است که در وهله نخست یک میمون را در نظر بگیرید؛ میمونی که روی یک چهارپایه چند متری ایستاده و بخش هایی از نمایشنامه های شکسپیر را می خواند.
Astro Teller سکان دار این واحد که به او «استاد آپولو هوا کردن» می گویند برای به تصویر کشیدن اصل اساسی جریان کاری در آزمایشگاه مذکور از تصویر بالا استفاده می کند. او می پرسد: اگر می خواستید این میمون را بگیرید چه کاری انجام می دادید و از کجا شروع می کردید؟
پاسخ صحیح طبق گفته Teller آموزش دادن به میمون است و پاسخ نادرست ساخت یک چهارپایه. علت هم این است که آموزش دادن به میمون قطعا دشوارتر از ساخت چهارپایه است و در این واحد از آلفابت ضروریست که کارکنان همیشه دشوارترین گزینه را برای انجام امور مختلف انتخاب نمایند.
در واحد اکس کارکنان همواره باید دشوارترین راهکار را برای انجام یک فعالیت انتخاب کنند
طبق مقاله ای که اخیرا توسط Derek Thompson یکی از نویسندگان نشریه The Atlantic منتشر شده هشتگ MonkeyFirst# در واحد اکس کاربردهای زیادی دارد.
در توضیحاتش در اینباره به Thompson گفته:
همیشه می توانید یک چهارپایه بسازید اما همه ریسک ها و یادگیری از کار به شدت دشوارتر آموزش دادن به میمون منتج می شوند.
وی در مصاحبه ای که سال ۲۰۱۶ با Rebecca Blumenstein معاون سابق سردبیر نشریه وال استریت ژورنال انجام داد از دلایل تفاوت داشتن واحد اکس با دیگر شرکت ها گفت و اینکه این دلایل کاملا در MonkeyFirst# نهفته هستند.به گفته او بسیاری از شرکت ها بخش زیادی از تلاش و زحمت خود را صرف ساخت همین چهارپایه می کنند زیرا معمولا فشارهای زیادی روی آنها قرار دارد تا کار محول شده را به بهترین شکل و در موعد مقرر به انجام برسانند. حتی در برهه هایی مدیر یک شرکت از نیرویی که مسئولیت انجام یک کار را بر عهده دارد می خواهد که وضعیت و روند پیشرفت را برایش تشریح نماید و آن فرد نیز در مواجهه با چنین شرایطی بیشتر تمایل دارد که به جای ارائه فهرستی طولانی از دلایل برتری آموزش به میمون، هرچه سریع تری کاری با نتیجه ملموس تر را انجام دهد.
وی در ادامه برای درک بهتر این مساله به ذکر یک مثال پرداخت: تیم Foghorn روشی برای تبدیل عرق بدن به سوخت مایع پیدا کرده بود. چهارپایه آنها ایجاد تکنولوژی لازم برای تولید سوخت بود و «میمون» تشخیص اینکه چطور هزینه تولید را پایین بیاورند.
وقتی تشخیص دادند که میمون شان به این زودی ها رنگ واقعیت به خود نمی گیرد تصمیم گرفتند که پروژه را به کل متوقف نمایند تا منابع اکس به هدر نرود و صرف پروژه هایی شود که از شانس بیشتری برای موفقیت برخوردارند.می توانیم MonkeyFirst# را نسخه ای از «قورباغه را قورت بده» (مبدع این عبارت مارک تواین است که اعتقاد دارد اگر اول صبح دشوارترین کار که مانند قورت داده قورباغه است را انجام دهید تا انتهای روز اتفاق بدی برایتان رخ نمی دهد) اما به وسعت یک سازمان در نظر بگیریم یا حتی انجام سخت ترین کار در فهرست وظایف.
اما باید در نظر داشتن باشید که در این مورد، خوردن قورباغه یا آموزش میمون قبل از سایر وظایف صرفا به انجام رساندن وظایف دشوار قبل از تمام شدن انرژی و هیجان نیست، بلکه بررسی عملیاتی بودن طرح یا ایده تان هم هست زیرا اگر ایده ای در سر دارید که امکان تحققش نیست همان بهتر که در ابتدای کار این را بدانید.آنطور که Teller در صحبت هایش گفته هر مدیر یا شرکتی هم از شنیدن این موضوع که ایده هایش امکان تحقق ندارند خوشحال نمی شود و باید امیدوار باشیم که مدیران بیشتری در آینده با این دیدگاه آشنا شوند. اضافه کنیم که MonkeyFirst# شاید در وهله نخست باعث ایجاد تنش و استرس کوتاه مدت شود اما احتمالا بهره وری یک فرد یا شرکت را در دراز مدت بالا می برد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
آفرین موسوی ... متن جالبی کار کردی