گردشی در قلمروی شکوریها؛ صبا ایده از غیرمنتظرهها میگوید
تقاطع اتوبان مدرس تهران و خیابان معروف ظفر همانجایی است که خودروها معمولاً در ترافیک ایستادهاند. بوق میزنند و رانندهها با خشم به خودروهای اطراف نگاه میکنند اما در همین تقاطع پرهیاهو، یکی از بزرگترین ...
تقاطع اتوبان مدرس تهران و خیابان معروف ظفر همانجایی است که خودروها معمولاً در ترافیک ایستادهاند. بوق میزنند و رانندهها با خشم به خودروهای اطراف نگاه میکنند اما در همین تقاطع پرهیاهو، یکی از بزرگترین هلدینگهای نرمافزاری ایران به نام «فن آوران ایده پرداز صبا» که به اختصار با نام «صبا ایده» شناخته میشود قرار گرفته که با آرامش و در سکوت خبری رو به جلو حرکت میکند و خدماتش را در اختیار ۳۷ میلیون کاربر قرار میدهد.
وقتی واردش میشوید نه خبری از آن خشمی است که در بیرون درها موج میزند و نه هیاهویی که به آرامترین انسانها هم استرس وارد میکند. کارکنان شاد و غیر رسمی هستند، با یک اپلیکیشن مخصوص روی موبایلشان به کافهی صبا ایده سفارش میدهند و برای موضوعات مختلف دور هم برای همفکری جمع میشوند و یا برخی پروژههای رازآلود خود را پشت درهای بسته اتاقهای فکر پیش میبرند.
پس از ماهها پیگیری بالاخره موفق میشوم «محمدجواد شکوری مقدم»، مدیرعامل صبا ایده را راضی کنم تا درهای هلدینگش را به روی دیجیاتو و دوربین ما باز کند؛ هلدینگی که اگرچه با آپارات، فیلیمو، میهن بلاگ و صباویژن به چند ده میلیون ایرانی خدمات ارائه میدهد اما کمتر پیش میآید که بخواهد خود را رسانهای کند؛ برعکس مایل است در سایه و به دور از هیاهو کارش را انجام دهد و پیشرفت کند. پیشرفتی که واقعی است و شکوری در این گفتگو با دیجیاتو برای اولین بار عنوان میکند که خودش به همراه برادرش «محمد مهدی» کار را تا ثبت پتنت در «دفتر ثبت اختراعات و علامات تجاری ایالات متحده» پیش بردهاند.
این دوری از رسانه البته علت دیگری هم دارد و آن هم اظهارنظرهای گاهاً تند مدیرعامل است؛ اظهار نظرهایی که گهگاه در وبلاگ شخصی و یا توییتر شکوری مقدم هم سروصدا راه میاندازند. این اظهارنظرها در همین گفتگو هم وجود دارند و داشتند؛ هرچند، صادقانه میگویم که تمامش را ننوشتم؛ اینطور هم برای صبا ایده بهتر است و هم برای دیجیاتو.
هلدینگ بزرگ روی نقطه آبی کمرنگ
در سال ۱۹۹۰ کاوشگر «Voyager 1» از فاصله ۶ میلیارد کیلومتری زمین تصویری را ثبت میکند که نقطهای بسیار کوچک و آبی رنگ با ابعاد تقریبی یک پیکسل، با زحمت فراوان در آن قابل مشاهده است. زندگی ما، افرادی که میشناسیم و هرچه داریم و هرچه میخواهیم به آن دست پیدا کنیم در همین نقطهای که حتی در تصویر به راحتی قابل مشاهده نیست خلاصه شده است.
چهار سال بعد از ثبت همین تصویر، «کارل سیگن» نویسنده معروف آمریکایی کتابی مینویسد به عنوان «نقطه آبی کمرنگ: چشمانداز آینده بشر در فضا». در بخشی از این کتاب، همین تصویر مورد استفاده قرار میگیرد و در قسمتی مشهور از آن، هیچ بودن ما روی زمین خاکی به بیرحمانهترین شکل ممکن در برابرمان قرار میگیرد:
- از این دیدگاه مسلط دورافتاده، زمین ممکن است هیچ علاقه خاصی را بر نه انگیزاند. اما برای ما، این فرق میکند. دوباره به آن نقطه نگاه کن. آن نقطه همینجاست. آن نقطه خانه است. آن نقطه ماییم. بر روی آن هر که را دوست داری، هر که را که میشناسی، هر آنکه تابهحال نامش را شنیدهای، هر انسانی که تاکنون بوده است، زندگیشان را سپری نمودهاند.
- زمین صحنه بسیار کوچکی در عرصهی وسیع گیتی است. به رودهای خونی که توسط ژنرالها و امپراتورها ریخته شده تا با افتخار و پیروزمند بتوانند اربابان زودگذر جزیی از یک نقطه شوند، به بیرحمیهای بیشماری که از ساکنان یکگوشهی این نقطه علیه ساکنان مشابه گوشهای دیگر سرزده بیندیش، چه مکرّر است عدم تفاهمهایشان، چه مشتاقاند به کشتن یکدیگر، چه پرحرارت است نفرتهایشان.
- رفتارهایمان، خودمهمبینی خیالیمان، توهم اینکه یک جایگاه ویژه در عالم داریم، توسط این نقطه کمنور به چالش کشیده شده است. سیاره ما یک ذرهی تنهای احاطهشده در تاریکی عظیم کیهانی است. در گمنامیمان، در تمامی این وسعت، هیچ نشانی از اینکه کمکی از جایی دیگر برای حفظمان از خودمان، برسد نیست.
- شاید هیچ اثباتی برای حماقتِ غرور بشری بهتر از این تصویرِ دور، از دنیای کوچکمان نباشد. برای من، این تأکیدی بر مسئولیتمان است که با یکدیگر مهربانتر رفتار کنیم و نقطه آبی کمرنگ، تنها خانهای که تاکنون شناختهایم را گرامی داشته، محافظت کنیم.
آنچه «سیگل» درباره نقطه آبی کم رنگ نوشته امروز تبدیل شده است به مانیفست صبا ایده؛ مانیفستی که شکوری به آن اعتقاد کامل دارد و تصمیماتش را بر اساس آن میگیرد. صبا ایده یک هلدینگ نرمافزاری است که به گفته مدیرعاملش در سال ۱۳۸۳ با سرمایهای حاصل از فروش یک پراید شکل گرفته اما همانطور که سیگل هم در کتابش مینویسد، «نجوم یک تجربه متواضع کننده و شخصیت ساز است»؛ مدیرعامل صبا ایده هم در حالی یکی از بزرگترین هلدینگهای نرمافزاری ایران را به پیش میراند که این تواضع در کنار جدیت در رفتارش به سادگی قابل مشاهده است.
صبا ایده با توجه به همین مانیفست، آرام آرام در گذر ۱۵ سال رشد کرده، خرج سرویسهای جدیدش را از محصولات قدیمی درآورده و هیچزمان جذب سرمایه از سرمایهگذار داخلی و خارجی نداشته است. هرچند امروز اندازه شرکت به نقطهای رسیده که به گفته شکوری مشغول مذاکره برای جذب سرمایه هستند چون برای سالهای پیش رو برنامههای بزرگتری در سر میپرورانند.
با این حال همین برنامهها نیز باعث نمیشوند تا او بخواهد هر سرمایهای را قبول کند چون بیش از هرچیز، فرهنگی که در این هلدینگ ساخته برایش مهم است و سرمایهگذار به راحتی میتواند ساختار فرهنگی یک شرکت را دگرگون کند. عقیده دارد که خدشهدار شدن فرهنگ سازمانی، بزرگترین خسارت است: «وقتی این فرهنگ نباشد من دیگر چه دارم و با چه میخواهم ادامه دهم؟»
«هفت سال پیش جلوی شرکت خودم در مقابل کارمندانم دستگیر شدم»
آنطور که شکوری در وبلاگش مینویسد، روزی که صبا ایده شروع به کار کرد، فعالیت اینترنتی و ایجاد شبکههای اجتماعی چندان تفاوتی با فروش مواد مخدر در کشور نداشت و میشنید که اگر دستگیر نمیشود از روی لطف است. او امروز عقیده دارد که اگرچه فضا به شکل قابل توجهی تغییر کرده اما روند فعلی هم کافی نبوده است:
«حدود هفت سال پیش جلوی شرکت خودم در مقابل کارمندانم دستگیر شدم. در راه به من گفتند اگر کراک جابهجا میکردی بهتر از این کار بود. آن روزها فقط تحملمان میکردند اما امروز فضا تا حدی بهتر شده. عقیده دارم که باید نسل جوانتری مسئولیتها را بر عهده بگیرد. وزیر ارتباطات فعلی دستکم حرف آدم را میفهمد و از همین ابزار استفاده میکند. وقتی کسی از این ابزارها استفاده نکند تحلیلی هم نمیتواند برای آنها داشته باشد و شما را محدود میکند.»
در این گفتگو که با گردشی هم در هلدینگ صبا ایده و بخشهای مختلف آن همراه شد، با محمدجواد شکوری مقدم در رابطه با موضوعات مختلفی صحبت میکنیم؛ موضوعاتی که همواره برای خود ما و دیگر کاربران سرویسهای مختلف صبا ایده سوال بودهاند و در برخی موارد باعث نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت این هلدینگ نیز شدهاند.
کسب درآمد از آپارات
در چند سال گذشته کسب درآمد از آپارات همیشه یکی از موضوعات بحثبرانگیز بوده چراکه مدتهاست کاربران یوتوب میتوانند در طرحهای درآمدزایی این پلتفرم شرکت کرده و درآمد مناسبی داشته باشند؛ درآمدی که در صورت افزایش بازدید ویدیوها میتواند همین افراد را از کار کردن به عنوان یک کارمند بینیاز کرده و تولید ویدیو را که علاقه بسیاری از افراد است تبدیل به شغل اصلی آنها کند.
این روند تقریباً سه سال است که در آپارات هم وجود دارد و شروط خاصی هم برای آن تعیین شده. به عنوان نمونه، اگر قرار باشد یک ویدیو برای سازندهاش درآمدزایی داشته باشد باید زمان آن بالای ۲ دقیقه باشد و از سوی دیگر، تماشاگر باید دست کم ۳۰ درصد ویدیو را ببیند تا درآمد برای سازنده محاسبه شود.
به گفته شکوری این یک فرآیند بسیار فعال در آپارات است که هم سایتهای خبری در آن شرکت میکنند و هم نوجوانی از آنسوی کشور: «نکته اینجاست که با توجه به کیفیت محتوای تولیدی، قیمتگذاری انجام میشود. دلیلش این است که گاهی یک تیم ده نفره ویدیویی طولانی میسازد و از طرفی یک نوجوان روی یک بازی فوتبال داستانی را روایت میکند و نمیتوان پرداختی یکسانی به این دو گروه داشت.»
۱۶۰ تیم حرفهای و ۹۰۰ کانال عادی از آپارات کسب درآمد دارند
مدیرعامل صبا ایده خبر میدهد که حدود ۱۶۰ تیم حرفهای اکنون مشغول تولید محتوای با کیفیتی هستند که آپارات برای محتوای آنها اسپانسر تهیه میکند چراکه درآمد حاصل از تبلیغات ابتدای ویدیو پاسخ نیازهای چنین تیمهایی را نمیدهد. از سوی دیگر ۹۰۰ کانال دیگر نیز وجود دارند که در لایهای پایینتر کسب درآمد دارند؛ درآمدی که به نظر میرسد صرفاً از نمایش تبلیغات ابتدای ویدیو به دست میآید:
«البته درحال ارتقاء این سیستم هستیم چون باگهایی داشته و بعضی از همین کانالها درآمدهایی غیرواقعی برای خودشان تولید کردهاند. پیش از این به ازای هر پخش پول پرداخت میشد اما حالا میخواهیم آن را تغییر داده و به سمت درآمد به ازای هر دقیقه تماشای محتوا ببریم. به این شکل وقتی کاربری یک محتوای جذاب و بلند تولید میکند که دیده هم میشود، درآمد بیشتری هم به دست میآورد.»
شکوری علاقهای به بیان رقمی که به شکل ماهانه یا سالانه به تولیدکنندگان محتوا پرداخت میشود ندارد اما میگوید که تولیدکنندگان محتوای غیرحرفهای در ازای هر پخش، رقمی بین ۳۰ الی ۵۰ ریال دریافت میکنند. به کلامی سادهتر یک تولیدکننده ویدیو برای هر ۱۰۰۰ بازدید ویدیو اش ۵ هزار تومان درآمد خواهد داشت. از سوی مقابل یوتوب سیستمی دارد به نام «CPM» که برای هر کاربر متغیر است. CPM یا درآمد تولیدکننده ویدیو از هر ۱۰۰۰ بازدید، متغیرهای زیادی دارد؛ اینکه چه تعداد کاربر تبلیغ ابتدای مطلب را تماشا کردهاند، چه تعداد کاربر با آگهی تعامل پیدا کردهاند و مواردی از این دست. CPM یوتوب معمولاً برای هر ۱۰۰۰ بازدید از ویدیو، رقمی در حد ۲ دلار است که البته برای تولیدکنندگان محتوای حرفهای تر بسیار بالاتر هم میرود.
البته اینجا یک تفاوت بزرگ میان یوتوب و آپارات وجود دارد. در یوتوب تا زمانی که کاربر درخواست درآمدزایی نداشته باشد، آگهی ابتدای ویدیوی او پخش نخواهد شد اما از سوی دیگر آپارات چه سهمی را به کاربر پرداخت کند و چه نکند، معمولاً یک آگهی را ابتدای ویدیو پخش میکند. از طرفی افرادی نیز وجود دارند که مدعی هستند وارد شدن به طرح درآمدزایی از آپارات چندان ساده نیست، مخصوصاً زمانی که با چنین عبارتی در سایت آپارات مواجه میشویم: «این روند با اعلام درخواست برای شرکت در برنامه "کسب درآمد از آپارات" آغاز شده و با بررسی تیم آپارات صلاحیت ایشان احراز می شود.» شکوری در پاسخ میگوید:
«عضویت در این طرح سخت نیست. مشکل اینجاست که کاربرانی داریم که ویدیوهای دیگران یا فیلم و سریال را در کانال خودشان قرار میدهند و انتظار دارند بتوانند به این شکل درآمدزایی کنند. در خود یوتوب هم شما باید از یک حدی بالاتر مشترک و ساعت مشاهده ویدیو داشته باشید تا بتوانید درآمدزایی کنید. ما سعی کردیم این سطوح را کاهش دهیم. در مورد احراز صلاحیت، ما کمیتهای داریم که بر اساس محتوای تولیدی شخصی که ویدیو آپلود میکند، تعیین میکند که شخص باید درآمدزایی داشته باشد یا خیر. برای مثال یک کاربر، نوعی موسیقی را به یک سریال یا فیلم اضافه میکند. سوال اینجاست که چه چارچوبی به کاربر ارائه دهیم و بگوییم که چنین مواردی قابل قبول نیست؟ این موارد تشخیصی هستند و نمیتوان آن را در قوانین نوشت. شاید از نظر من مشکلی نداشته باشد اما دستور حذف هزاران کلیپ به همین شکل از سوی کمیته فیلترینگ برای ما آمده است. مجبوریم بنویسیم «احراز صلاحیت» و نمیشود همه اینها را موردی ذکر کرد.»
کسب درآمد ۲ میلیون تومانی از آپارات چندان دور از دسترس نیست
یوتوب مشخصاً با چنین مواردی از سوی قانونگذار مواجه نیست اما از سوی دیگر در سالهای گذشته مفهوم «یوتوبر» به عنوان یک شغل پذیرفته شده است؛ یوتوبر شخصی است که درآمد اصلیاش از ساخت و آپلود محتوای ویدیویی در یوتوب به دست میآید و دیگر نیاز به داشتن شغل دیگری ندارد. اما آیا کاربر ایرانی که به دلیل تحریم و مسائل دیگر نمیتواند از یوتوب درآمد داشته باشد، قادر است تبدیل به یک «آپاراتر» شود و منبع اصلی درآمد خود را از این راه به دست آورد؟ شکوری پاسخ را مثبت میداند و اشاره میکند که همین امروز هم چنین مواردی وجود دارد:
«کسی که کار درست میکند و استعدادش را دارد میتواند درآمد بسیار مناسبی از آپارات به دست آورد؛ چیزی در حد ۲ الی ۲.۵ میلیون تومان در ماه. بحث استعداد اینجا مهم است چون محتوایی تولید میکند که شما به دنبال کردن شخص و محتوای بعدیاش تمایل پیدا میکنید. از طرفی در یوتوب فرهنگ تولید محتوا جلو رفته در حالی که در ایران چنین اتفاقی هنوز آنطور که باید رخ نداده؛ تیمهای حرفهای تولید محتوا در یوتوب آموزش دیدهاند و اگر درآمد آنها بیشتر است، به این دلیل است که آن سرویس برای چند میلیارد نفر کار میکند اما اینجا آپارات برای چند ده میلیون نفر. پتانسیل بازدید در یوتوب بیشتر است چون بیشتر محتوایش به زبان بینالمللی تولید میشود. تمرکز آپارات روی زبان فارسی است که در ایران و چند کشور همسایه مورد استفاده است. به همین دلیل طبیعتاً نمیتوانیم بازدید یک محتوا به زبان فارسی را در آپارات با یک محتوا به زبان انگلیسی در یوتوب مقایسه کرد و اختلاف درآمد آنها را نادیده گرفت. اگر یوتوبری هست که ماهانه ۴۰ هزار دلار درآمد دارد، محتوایش با زبان مناسب در دسترس چند میلیارد نفر است نه ۳۴ میلیون نفر.»
از نظر مدیرعامل صبا ایده، سیستمی مشابه با یوتوب Red هم در ایران جواب نمیدهد چون کاربر ایرانی علاقهای به خرج کردن پول برای این نوع محتوا ندارد. یوتوب رد پلتفرمی درون یوتوب است که برای دیدن محتوای اختصاصی آن باید ماهانه مبلغی را به عنوان حق اشتراک پرداخت کنید. سازندگان محتوا نیز در این پلتفرم که بدون تبلیغ برای بیننده پخش میشود، در ازای بازدیدی که گرفتهاند مستقیماً از خود یوتوب درآمد دریافت میکنند.
شکوری در آپارات قبلاً یک بار چنین روندی را به شکل آزمایشی جلو برده که موفقیتآمیز نبوده اما عقیده دارد که میتواند یک بار دیگر آن را در فیلیمو انجام دهد: «امروز ارزش چنین سرویسهایی در خانه کاربران جا افتاده است. برنامهسازان ما هم مشغول تولید محتوای بلند هستند و برای مثال کسی را نمیشناسم که حوزه بدنسازی فعال بوده باشد و برنامه «فیت» را نشناسد چون تا پیش از آن محتوای تخصصی در این رابطه تولید نشده بود. میتوانیم نوعی از این محتواها را روی فیلیمو عرضه کنیم.»
تعریف انحصار
اگرچه این روزها خبر میرسد که دولت در تلاش برای رفع فیلتر توییتر و یوتوب است اما همواره این تصور عمومی در شبکههای اجتماعی مطرح بوده که یکی از عوامل بسته ماندن یوتوب در ایران، وجود آپارات و رانت یا انحصاری است که شکوری مقدم از آن برخوردار بوده. این تصور از سوی کاربران شبکههای اجتماعی زمانی قوت گرفت که شکوری تصمیم گرفت در روزهای اخیر در یک «عملیات هوایی» توییتری، پاسخ یکی از مدیران پیام رسانهای داخلی را بدهد اما خودش با حجم زیادی از انتقادات مرتبط با فیلترینگ یوتوب روبهرو شد.
اما آپارات و شکوری چقدر در بسته ماندن یوتوب در ایران نقش دارند؟ شکوری قبول دارد که این حوزه به ایرانیها سپرده شده و خارجیها قادر نبودهاند سهمی از آن داشته باشند اما معتقد است که صبا ایده و آپارات در این میان انحصاری ندارند چون سایر بازیگران ایرانی هم میتوانند پلتفرم اشتراک گذاری ویدیو داشته باشند و امروز هم چندین سرویس دیگر داخلی برای همینکار وجود دارد. به باور او، وقتشناسی و بزرگتر شدن یک رقیب از دیگر رقبای داخلیاش، به مفهوم انحصار نیست:
«اگرچه بازار ایران را به ایرانی سپردهاند اما امروز چند سرویس دیگر ویدیویی در داخل وجود دارد. اینکه رقیبی در هرجای دنیا بزرگتر از دیگران میشود، تعریفش انحصار نیست. زمانی که یوتوب بسته شد، ما این فضا را شناسایی کردیم و اصلاً هم باورمان نمیشد که مردم آنقدر از آن استقبال کنند؛ این را بدون تعارف بارها گفتهام و میگویم. اما در هر صورت این اتفاق افتاد. سوال اینجاست، افرادی که چنین حرفی میزنند فضای مملکت را میشناسند؟ بسته یا باز شدن یوتوب چه ربطی میتواند به من داشته باشد؟ اگر هم فضا را نمیشناسند و از زاویه تنگنظری میگویند، باید از آن آقا یا خانم پرسید که اگر شما آپارات را راهانداخته بودید و امروز با این اتهامات روبهرو میشدید چه حالی داشتید؟»
«آیا محتوای یوتوب در این ایدئولوژی و فضا میتواند منتشر شود؟»
شکوری میگوید که نه تنها ارتباطی میان یوتوب و فیلترینگش با آپارات وجود ندارد بلکه خود آپارات هم با مشکلات محتوایی بسیاری درگیر است؛ مشکلاتی که او برای حل شدن آنها میجنگد: «در کشوری که تلگرام فیلتر میشود و نظر بر این است که اینستاگرام هم بسته شود، آیا محتوای یوتوب در این ایدئولوژی و فضا میتواند منتشر شود؟ زمانی که من کار آپارات را شروع کردم، تصورم بر این بود که کشور ما محتوای یوتوب را نمیپذیرد و این کسبوکار پایدار خواهد بود. انتقاد میکنند که فلان محتوا نمیتواند روی آپارات وجود داشته باشد. حقیقت این است که ما بر اساس قوانین همین کشور کار میکنیم. وقتی قوه قضاییه یا دادگستری کشوری دستوری میدهد، شما نمیتوانید هم به کارتان ادامه دهید و هم به این دستورات بیاعتنا باشید. ما هم در این چارچوب کار میکنیم و برای انتشار برخی از انواع محتوا میجنگیم. اما این زاویهی ماجرا را هیچکس نمیبیند.»
او توجه به عامل «زمان» را یکی از دلایل اصلی موفقیت آپارات میداند و میگوید زمانی که کلوب در ایران راه افتاد یا تیم اولیه میهن بلاگ را خریدند، این نوع کسبوکار در ایران خندهدار بود: «شبی که داشتیم آپارات را لانچ میکردیم امیدی نداشتم. چون کاربر میتوانست در یوتوب محتوایی را تماشا کند که اینجا اجازه وجودش در سایت نبود. اما واقعیت این است که ما زودتر از رقبای داخلی شروع کردیم و از نظر فنی شاید کمی اوضاع بهتری داشتیم. به شما قول میدهم هر کس دیگری در آن زمان درست شروع به کار کرده بود اکنون جای آپارات قرار گرفته بود.»
رایانش ابری سس مایونز نیست
برخلاف کسبوکارهای جدیدتری که مایل هستند تا جای ممکن از خدمات دولتی استفاده کنند، آپارات و مجموعه صبا ایده به گفته مدیرعاملش تاکنون از هیچ حمایت داخلی بهرهمند نبوده -به جز یک پروژه سال با سازمان ملی جوانان- و پیشرفتش را مدیون خودش است. البته در این میان کوتاه شدن دست رقیب خارجی از بازار ایران کمتاثیر نیست اما با این حال شکوری میگوید که نه تنها حمایتی وجود ندارد بلکه در هفته گذشته ۴ بار به مراجع قضایی بابت پرونده های مختلف احضار شده است:
«اینها را کسی نمیداند. صدا و سیما از ما شکایت میکند، با ما قرارداد نمیبندد، پول بدهیم اجازه نمیدهد در تلویزیون تبلیغ کنیم. یک نفر درخواستهایی از شخص دیگری داشته. یکیاش این بود که رایانش ابری به ما بدهید. رایانش ابری سس مایونز نیست که از جایی بخرند و به کسی بدهند. سازمان ملی جوانان حدود ۶ سال پیش پروژهای داشت که به شکل حمایتی تعریف شده بود و به همین شکل ۲۰ میلیون تومان به ما تعلق گرفت که در آن زمان و این زمان همیشه مایه شوخی و خنده ما بوده.»
«از پیشرفت دیگران خوشحال نمیشویم حتی اگر برایشان کف بزنیم»
حقیقت دیگری که وجود دارد این است که به دلایل مختلف، کاربر ایرانی علاقهای به استفاده از محصول و سرویس ایرانی نشان نمیدهد؛ حقیقتی که شکوری ریشههای آن را در مسائل فرهنگی میداند: «ما بر عکس تصورمان که معمولاً از فرهنگ غنی خود میگوییم، از پیشرفت دیگران خوشحال نمیشویم حتی اگر برایشان کف بزنیم. اگرچه انتقاد مطرح است اما امروز وقتی در جامعه نگاه میکنیم میبینیم که بسیاری از افراد از همین سرویسها هم استفاده میکنند. نزدیک ۱۶۰ تیم به شکل حرفهای و دو تیم خارجی -انگلیسی و کانادایی- در حال تولید محتوا برای ما هستند. نباید سرویس ما را با یوتوب مقایسه کرد؛ نه تکنولوژی و نه سرمایهای که نیروی محرک آن است.»
یونیکورن شدن هدف نیست
شکوری در مورد آمارهای آپارات میگوید که این سرویس اکنون به صورت روزانه با ۱۵ میلیون استریم پایدار ویدیو نمایش میدهد اما علاقهای به بیان سهم آپارات در برابر سایر سرویسدهندههای ویدیویی نشان نمیدهد. او صرفاً اشاره میکند که سرویسدهندهای که در مقام دوم آپارات را دنبال میکند مطابق با آماری که خودش در جراید منتشر کرده، روزانه ۲.۵ میلیون استریم پایدار دارد.
محتوای پیشنهادی آپارات در آینده نزدیک هوشمندتر میشود
آپارات جدا از ۱۵ میلیون استریم روزانهی ویدیو، اکنون میزبان ۱۱ میلیون ویدیو است و به گفته مدیرعاملش قرار است در آیندهای نزدیک با استفاده از یادگیری ماشینی، هوشمندتر شود. در آینده آپارات میتواند کاربرانش را بهتر بشناسد و محتوای سفارشیسازی شده و پیشنهادهای جذابتری را برای تماشا به آنها ارائه دهد؛ قابلیتی که یوتوب سالهاست از آن بهرهمند است: «مدتها است که یک تیم آنالیز داده تشکیل دادهایم و کارهای خوبی هم انجام شده که نتیجهاش ظرف دو ماه آینده برای کاربران قابل مشاهده خواهد بود.»
حدود ۱۶۰ نفر به شکل مستقیم در صبا ایده مشغول به کار هستند و نمیتوان در این میان گفت که میهن بلاگ چه تعداد کارمند را به خود اختصاص داده و یا تعداد پرسنل آپارات چند نفر هستند. علت این است که صبا ایده تیمهای مختلفی دارد که به همه محصولات این هلدینگ سرویس میدهند. برای مثال تیم فنی صبا ایده که در خدمت تمام قسمتهاست، حدود ۸۰ نفر نیرو دارد. اما سرویسی مانند آپارات اشتغال غیرمستقیم هم ایجاد کرده و آنطور که مدیرعامل این سرویس میگوید، در حال حاضر حدود ۱۳۰۰ برنامهساز در سراسر کشور مشغول تولید محتوای اختصاصی خودشان هستند و از آپارات کسب درآمد میکنند.
درحال حاضر آپارات ۳۴ و کل صبا ایده ۳۷ میلیون کاربر یونیک دارد که حدود ۱۵ درصد آن خارج از ایران هستند. آپارات با این تعداد کاربر، پربازدیدترین سایت در ایران پس از گوگل است اما سوال اینجاست که پربازدیدترین سایت ایران و مجموعهای که آن را پشتیبانی میکند چقدر ارزش دارد؟ شکوری عنوان میکند که این ارزشگذاری انجام شده و صبا ایده در حال انجام مذاکرات برای جذب سرمایه است اما به دلیل در جریان بودن همین مذاکرات، فعلاً مایل به ارائه آمار و ارزش صبا ایده نیست.
«پتانسیل یونیکورن شدن در آیندهی نه چندان دور وجود دارد اما واقعاً هدف نیست»
از سوی دیگر این روزها بحث «یونیکورن» یا «تکشاخ» در ایران داغ شده و اسنپ هم مدتی پیش اعلام کرد که ارزشش فراتر از یک میلیارد دلار رفته؛ ارزشی که خودش آن را بین ۱.۳ الی ۱.۷ میلیارد دلار پیشبینی میکند. صبا ایده هم یکی از بزرگترین شرکتهای نرمافزاری ایرانی است که شاید بتوان امید داشت تا بتواند در آینده به ارزش میلیارد دلاری دست پیدا کند، هرچند وزیر ارتباطات در گفتگویی با «ماهنامه پیوست» عنوان کرده بود که استارتاپها و شرکتهایی که صرفا مبتنی بر ویدیو فعالیت میکنند ممکن است پتانسیل یونیکورن شدن را نداشته باشند. با این حال خود صبا ایده تصور میکند با مجموعه سرویسهای برنامهریزی شده در چند سال آینده میتواند در بین چند یونیکورن اول ایران قرار بگیرد:
«پتانسیل وجود دارد و برنامههایی هم داریم اما هر شرکتی اهدافی دارد و بر اساس همین اهداف برای آیندهاش تصمیم میگیرد. اینکه هدف یک شرکت یونیکورن شدن باشد، از نظر من اشتباه است چراکه اگر همین هدف مد نظر قرار داده شود، خیلی از کارها و رفتارهای دیگر در کنارش توجیهپذیر میشود. از روز اول تاکنون سعی کردهایم تیم خوبی باشیم و به مردم سرویس بدهیم.
مدتهاست که سودآور هستیم و همیشه از پولی که خودمان درآوردهایم خرج توسعه سرویسهای جدید کردهایم. برای مثال امروز فیلیمو پروژهای است که به شدت دارد از کل شرکت جذب سرمایه میکند و آینده روشنی هم دارد. به نظر من پتانسیل یونیکورن شدن در آیندهی نه چندان دور وجود دارد اما واقعاً هدف نیست. از طرفی واقعیت این است که ارزش شرکتهای دات کام با توجه به شرایط ارزی یک سوم شده. نظر آقای جهرمی از این جهت درست است که سرویسهای به اشتراک گذاری ویدیو جذب مالی بالایی دارند اما شما وقتی رسانهای داشته باشید که ده ها میلیون کاربر در اختیار داشته باشد، محصولات جانبی بسیاری از کنار آن متولد میشود. شاید خود آپارات به تنهایی به دلیل هزینه بالای نگهداری و توسعه نتواند یونیکورن شود اما با قرار گرفتن فیلیمو و سرویسهای دیگری که امروز در دست توسعه و برنامه ریزی داریم، ممکن است این اتفاق رخ دهد که البته هرگز الویت و هدف اصلی نیست، ولی در مسیر پیشرفت می تواند ثمرهای در کنار دیگر میوه های یک مزرعه کسبوکار باشد.»
آن سوی مرز ایران
ایران با آمار ۵۷ میلیونیاش، بیشترین کاربران اینترنت را در بین کشورهای منطقه خاورمیانه به خود اختصاص داده اما تبدیل شدن به یک یونیکورن تنها با فعالیت در کشوری مانند ایران چندان هم ساده نیست. شکوری نیز میگوید که قبلاً صبا ایده برای فعالیت خارج از ایران آزمون و خطاهایی داشته اما آیا آپارات به عنوان پراستفادهترین سرویس صبا ایده، میتواند به یک پلتفرم ویدیویی منطقهای تبدیل شود؟
آپارات برای تبدیل شدن به یک پلتفرم ویدیویی منطقهای به ۵۰۰ میلیون دلار سرمایه نیاز دارد
شکوری بزرگترین مانع در این راه را سرمایه میداند و برآورد میکند که رسیدن به چنین هدفی نیاز به سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیون دلاری دارد:
«با توجه به وجود سرویسی مانند یوتوب بیرون از ایران، برای اینکار نیاز به یک سرمایهگذاری ۴۰۰ الی ۵۰۰ میلیون دلاری است. از نظر فنی، شاید در ابتدای راه اوضاع مناسبی نداشتیم اما امروز از تکنولوژی نمایش و کدکهای کاملاً به روز استفاده میکنیم. برای قرار گرفتن در کنار یک برند جهانی دیگر در منطقه، نیاز به یک بازوی مارکتینگی قوی است. از طرفی تصور اینکه بگوییم یک برند به شکل جهانی برای همیشه روی یک موضوع سلطه یافته در دنیای تکنولوژی صحیح نیست، همیشه همه چیز محتمل است.
زمانی که «مای اسپیس» در جهان شناخته شده بود کسی فکرش را نمیکرد که یک برند دیگر مانند فیسبوک بتواند شرایط را عوض کند. یا یک دهه پیش زمانی که موبایلهای نوکیا بر بازار سلطه داشتند خود من فکر میکردم که شرکتی مانند سامسونگ چرا خودش را وارد این بازی کرده است. امروز ذهنیت جهانی به این شکل است که یوتوب سلطه دارد اما بیش از یک میلیارد مسلمان در جهان داریم و با یک سرمایهگذاری درست و جریان محتوایی صحیح، شرایطِ عوض کردن بازی وجود دارد. بسیاری از افراد نمیتوانند چنین تغییری را متصور باشند اما از این دست اتفاقها در دنیا زیاد رخ داده. برای ورود به این حوزه برنامههایی داریم اما نیاز به جذب سرمایه جدی خارجی است. کسانی که میگویند این فرصت وجود ندارد اشتباه میکنند؛ این فضا وجود دارد و زمانی که چنین اتفاقی افتاد، دور هم مینشینند و میگویند چه کسی فکرش را میکرد یک سرویس بتواند به دلیل ایدئولوژی بخشی از مردم، جایگاهی اینچنینی پیدا کند.»
شکوری اگرچه به یک فرصت اشاره میکند اما نام سرویسهای خودش را به عنوان شرکتی که میتواند از این فرصتها استفاده کند به میان نمیآورد. میگوید آپارات هم فعلاً به شکل جدی به دنبال کسب چنین جایگاهی نیست و شروع حرکت برای تبدیل شدن به یک هاب ویدیویی منطقهای و جهانی را منوط به پیدا شدن یک سرمایهگذار قدر خارجی میداند: «ما برنامهریزیهای خودمان را کردهایم ولی این اتفاق با هر سرمایهگذار یا شریکی نمیافتد. پیش آمده که به کشورهای عربی برای مذاکره رفتهایم؛ برای بعضی از آنها جذاب و برای برخی هم باورش سخت بوده. ریسک بالاست و باید کمی رویایی فکر کرد تا به هدف رسید.»
سریالهای اختصاصی فیلیمو
فیلیمو را میتوان اولین تلاش صبا ایده برای جذب درآمد مستقیم از کاربران دانست؛ پلتفرمی که امروز بر اساس آماری که شکوری ارائه میدهد پیشتاز بازار VODهاست و سهمی بیش از ۵۰ درصد از همین بازار را در اختیار گرفته است. فیلیمو اکنون ۴۰۰ هزار مشترک دارد که به شکل ماهانه هزینه سرویس را پرداخت میکنند و حدود ۱۰ هزار اپیزود محتوا روی آن قرار گرفته است. با این حال فیلیمو تا رسیدن به نقطه سر به سر، فاصله دارد و شکوری رسیدن به این نقطه را حدود یک سال و نیم آینده پیشبینی میکند.
فیلیمو تا رسیدن به نقطه سر به سر، فاصله دارد
فیلیمو در مرحله بعدی توسعه خود به دنبال ساخت سریال اختصاصی به واسطه یک سرمایهگذاری است؛ پروژهای که شکوری میگوید از ابتدای سال جاری اقدامات اولیه در رابطه با آن آغاز، وارد مرحله پیش تولید شده و تولید و توزیع آن در ۵ ماه آینده خواهد بود.
محتوای اختصاصی تمایز جدی در سرویسها ایجاد میکند و به همین دلیل شکوری نیز میگوید صبا ایده مطالعات بسیاری روی سرویسهای جهانی مانند نتفلیکس و رشد آنها انجام داده است. او ساخت سریال اختصاصی را یکی از ابزارهایی میداند که قابلیت تبدیل شدن به یک موتور پیشران را برای فیلیمو دارد. مدیرعامل صبا ایده اگرچه رقبای فیلیمو را قابل احترام توصیف میکند اما میگوید که با این روش، میتواند فاصله را با آنها افزایش دهد.
سریالی که نام آن همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد «سبک مخاطب پسندی به همراه مایههایی از طنز» دارد و برای فصل اول در ۲۸ قسمت ارائه میشود. مدیرعامل صبا ایده پیشبینی میکند که هزینه ساخت یک فصل از سریالی با کیفیت مطلوب بین 10 الی 14 میلیارد تومان است: «ساخت سریال زمان خاص خودش را دارد. باید ابتدا میتوانستیم به اندازه کافی کاربر جمع کنیم و بعد به سراغ تولید چنین محصولی میرفتیم تا دست کم بتواند هزینههای خودش را پوشش دهد. سبک این سریال مخاطب پسند است و مایههایی از طنز دارد.»
او بر اساس رفتار و رشد کاربران سرویسهای VOD در دو سال اخیر، سال جاری را برای VODها زمان رشد و یک مقطع طلایی میداند؛ مقطعی که این سرویسها میتوانند سهم زیادی را از بازار آفلاین بگیرند: «فیلیمو سال پیش رشد قابل توجهی داشت. از پنج ماه پیش تا کنون این رشد دوباره افزایشی بوده است و فکر میکنیم انتهای امسال با توجه به وضعیت محتوایی مانند فیلم و سریالهایی که میدانیم در حال توسعه هستند، بازار سینمای خانگی بسیار گرم شود. همه این موارد در کنار گرایش رشد کاربران، باعث میشود تا امسال را یک زمان طلایی برای سرویسهای پخش ویدیو بدانم. پیشبینیهای قبلی ما هم در مورد رشد نهتنها محقق شد بلکه از آنچه میخواستیم رد شدیم.»
شکوری در مورد سایت پرطرفدار دانلود فیلم «تاینی موویز» هم اظهار نظر میکند و میگوید پس از دستگیر شدن اعضای این سایت، این اتهام به برخی VODها از جمله فیلیمو وارد شد که آنها پشت این اتفاق بودهاند: «ما خودمان در فیلیمو از تاینی موویز محتوا میخریدیم چون کار دوبله را انجام میدادند و نیازی نبود دوباره کاری شود. با تاینیموویز قرارداد داشتیم و گاهی هم آنها از محتوای دوبله شدهی ما استفاده میکردند. با این حال این اتهام به فیلیمو و چند سرویسدهنده دیگر وارد شد که تعطیل شدن این سایت، کار آنها بوده است. از بابت این اتهامات آن زمان واقعا غمگین شدیم چرا که ابدا پایه و اساسی نداشت و فقط برای تخریب تیری در تاریکی زده بودند. امروز هم تاینی مویز دوباره برگشته و سایتهای دانلود فیلم زیادی هستند، واقعیت این است که سرویس VOD رقابت مستقیمی با سایت دانلود فیلم ندارد و البته وجوه حداقلی مشترکی دارند ولی واقعا چرا باید چنین رفتار ناجوانمردانهای را بدون هیچ اطلاع و آگاهی به ما و چند سرویس فعال دیگر بزنند؟»
«اگر بفروشند میخریم»
فیلیمو محتوای رسانهای مختلفی را منتشر میکند که مشخصاً تعدادی از آنها از کپیرایت بیبهرهاند؛ روندی که البته در همه پلتفرمهای VOD به چشم میخورد. در حال حاضر سه نوع محتوا در سرویسهای VOD منتشر میشود: محتوای ایرانی، محتوای خارجی قابل خرید و محتوای خارجی غیر قابل خرید.
سازندگان ایرانی سریال یا فیلم در فیلیمو پنلهایی دارند که میتوانند از طریق آن درآمد روزانه و ماهانه خود را در کنار مدت زمانی که محتوا تماشا شده را ببینند. اما محتوای خارجی به دو دسته قابل خرید و غیرقابل خرید تقسیم میشود. شکوری در این باره میگوید:
«حتی برخی از محتواهای نتفلیکس مانند House of Cards چون با همکاری سونی توسعه یافته قابل خرید است و یک شرکت پخش خانگی آن را قانونی خریداری کرده و ما هم با او قرارداد داریم. معمولاً تصور این است که بخش زیادی از محتوای خارجی بدون کپی رایت پخش میشود اما ما از طریق واسطههایی که داریم این محتوا را میخریم. اما نوع سوم مربوط به شرکتهایی است که محتوای خود را به ایران نمیفروشند؛ مانند شرکت وارنر. در این وضعیت باید تصمیمگیری کرد چون همین محتوا اکنون بدون سانسور قابل دانلود است. تصمیمی که وزارت ارشاد گرفت این بود که با یک ساسنور مشخص که مورد تایید خودشان است، محتوا صرفاً در داخل پخش شود. این تصمیم پیشتر برای همین حوزه در قالب فیزیکی هم گرفته شده بود.»
او عنوان میکند که اگر تولیدکنندهها به ایران محتوا را بفروشند، فیلیمو آن را خواهد خرید چون رقم اینگونه قراردادها برای پخش در خاورمیانه برخلاف تصور وحشتناک نیست: «ما امروز محتوای داخلی را با مبلغ بیشتری میخریم. اما زمانی که نمیفروشند، راه دیگری نیست و به نظر من هم تصمیم ارشاد درست بوده است.»
روح صدا و سیما
در روزهای ابتدایی اردیبهشت ماه بود که خبر رسید اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس به دنبال تصویب طرحی هستند که مسئولیت صدور مجوز و تنظیم مقررات صوت و تصویر در فضای مجازی و نظارت بر آن را انحصاراً در اختیار صدا و سیما قرار میدهد. در واقع صدا و سیما به دنبال آن بود تا بخش عمدهای از فضای مجازی را نیز مدیریت کند.
صدا و سیما آیندهی وب و ۵۰ درصد از سهم شرکتها را میخواهد
شکوری میگوید که مشکل با تعریف صدا و سیما از مجوز صوت و تصویر فراگیر است و اگرچه باور دارد که صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی با تعریف و دامنهای که صدا و سیما علاقه دارد به ایشان سپرده نخواهد شد اما میگوید حتی اگر چنین احتمالی مطرح باشد، مشکلات زیادی به وجود خواهد آمد:
«برای مثال پیامرسانهایی که بخش زیادی از پیامهای آنها حاوی محتوای ویدیویی است زیر نظر چه کسی خواهند بود؟ VODها، اپلیکیشنهای مختلف که ارسال ویدیو دارند چطور؟ به نظر میرسد که نمیدانند چه میگویند و اینها منطقی نیست. میگویند ما «این» را میخواهیم؛ «این» همهاش است؛ این یعنی آیندهی وب.»
او عقیده دارد که ساز و کار صدا و سیما نمیتواند صوت و تصویر در فضای مجازی را مدیریت کند و حتی چارچوب IPTVها هم به تازگی در حال شکل گیری است: «زمانی از من شکایت کرده بودند و میگفتند باید تحت نظارت صدا و سیما فعالیت کنید، با وجود اینکه ما تحت نظر کمیته فیلترینگ فعالیت میکردیم که خودشان هم عضو آن کمیته بودند. از آنها خواستم قوانین نظارتی را با ما به اشتراک بگذارند تا آن را مطالعه کنیم. گفتند «هنوز تدوین نشده است». از همان روز تا کنون هم هنوز هیچ سندی مربوط به قوانین به ما ندادهاند و ما نمیدانیم خواستهشان از ما چیست.»
از سوی دیگر پخش زنده برنامههای تلویزیونی در آپارات از ماه گذشته غیرفعال شده چون صدا و سیما دیگر اجازه نمیدهد تا محتوایش به این شکل پخش شود. شکوری میگوید پس از این اتفاق، آپارات قراردادی با یکی از IPTVها میبندد تا این محتوا به دست آپارات نیز برسد اما صدا و سیما جلوی اینکار را نیز گرفته و عنوان کرده که «روح قرارداد صدا و سیما» باید در این قرارداد لحاظ شود. روح قرارداد چیست؟ ۵۰ درصد مالکیت از برندی که میخواهد محتوای صدا و سیما را پخش کند:
«قراردادی کاملاً یکطرفه را در اختیار ما گذاشتند که به قول خودشان روح قراداد صدا و سیما در آن اعمال شده بود. ۵۰ درصد برند، دسترسی به اسناد مالی در هر زمان که بخواهند و یا دسترسی به بیگدیتا؛ مواردی که مشخص نیست چرا به آن نیاز دارند. شرکتی که هیچ چیز ندارد و به این روش دارد شروع میکند شاید با دادن ۵۰ درصد سهمش مشکلی نداشته باشد اما شرکتی که زحمت کشیده و به جایی رسیده چرا باید ۵۰ درصد سهامش را به صدا و سیما بدهد؟»
با همه این تفاسیر صبا ایده مشغول تلاش است تا قراردادی جدید با صدا و سیما منعقد کند و پخش زنده تلویزیونی را به آپارات برگرداند، هرچند که شکوری عقیده دارد پخش زنده صدا و سیما چندان هم اهمیتی ندارد و برخی کاربران در زمان پخش رویدادهای ورزشی علاقه دارند تا از آن استفاده کنند.
اتاقهای فکر برای غیرمنتظرهها
وقتی از بیرون به هلدینگ صبا ایده نگاه میکنیم یک محصول موفق به نام آپارات میبینیم که در سطحیترین نگاه یک نمونه بومی شده از یوتوب است اما صبا ایده میخواهد چیزی فراتر از یکی از زیرشاخههای گوگل باشد. میتوان اینطور به این هلدینگ نگاه کرد که صبا ایده یک نسخه بومی شده از آلفابت البته در مقیاسی بسیار کوچکتر است که روی فناوریهای نوین هم کار میکند.
صبا ایده آرام آرام فعالیتهای غیر دات کامی اش را آغاز کرده است
شکلگیری این ساختار به معنای واقعی کلمه به زمان زیادی نیاز دارد و شکوری میگوید این هلدینگ نرمافزاری باید مرحله به مرحله بتواند سایر پروژههایش را به موفقیتی که آپارات به آن دست پیدا کرده برساند و سپس به سراغ حوزههای «غیر دات کامی» برود.
صبا ایده در گذر این یک و نیم دهه، هیچگاه روی یک سرویس و یک پروژه متوقف نبوده و وقتی که با مدیرعاملش گفتگو میکنید مشخص است که چنین روندی، به دلیل عملگرایی شخص او تا اینجا پیش رفته: «کلوب، میهنبلاگ، صباویژن، آپارات، فیلیمو و سایر سرویسها هیچکدام آخر خط نبودهاند و ما همیشه حرکت کردهایم تا مجموعه پویا بماند و از ظرفیتش استفاده کنیم.»
اگرچه مدیرعامل صبا ایده علاقهای ندارد تا زمانی که کاری را انجام نداده، در موردش صحبت کند اما بالاخره میگوید که در گذشته نیز این هلدینگ به دنبال فناوریهای دیگری هم بوده که معمولاً شرکتهای تکنولوژیک ایرانی در پی آن نیستند و حتی پتنتهایی در رابطه با برخی محصولات ثبت کرده است: «اتاق فکرهایی داخل شرکت راه انداختهایم که برخی پروژهها را جلو میبریم؛ پروژههایی که ارتباطی با محصولات فعلیمان ندارند. در این اتاقهای فکر به افرادی نیاز داریم که هوش بالا، خلاقیت و باور داشته باشند که میتوانند به ایده هایی برسند که شاید قبلا به ذهن کسی در دنیا نرسیده باشد. در حال حاضر هم ایدههای جالبی داریم که پروسه زمانبری برای پتنت شدن طی میکنند.»
در حال حاضر برادران شکوری هر کدام صاحب یک پتنت در دفتر ثبت اختراعات و علامات تجاری آمریکا هستند و تلاش میکنند تا چند ایده دیگر را هم ثبت کنند. شکوری برخی از این ایدهها را با دیجیاتو به اشتراک میگذارد و میگوید که یکی از آنها، چتری است که در آن گاز هلیوم به کار رفته تا حمل آن سادهتر باشد: «با این ایده دیگر لازم نیست یک چتر سنگین را حمل کنید بلکه صرفاً آن را مدیریت و کنترل میکنید، بدون اینکه وزن آن آزاردهنده شود. این حوزهها نیاز به ساخت ندارند بلکه صرفاً باید طراحی آنها انجام شود، اسناد قابل استنادی ارائه کنید و ایده جدیدی داشته باشید. به همین شکل پتنت میشود و بعداً میتوان آن را فروخت؛ احتمالی که کم نیست.»
صبا ایده در واقع یک تیم ایده پردازی در داخل شرکت دارد که به مسائل نوین اینچنینی فکر میکند؛ تیمی که هفتهای دو جلسه منظم و برنامه ریزی شده دارد. یکی دیگر از ایدههایی که صبا ایده برای پتنت کردن آن تلاش میکند «یخچال ماژولار» است. خاصیت این محصول هم قرار است مدیریت انرژی باشد: «یخچالهای امروزی تمام بخشهای خود را خنک میکنند اما اگر ماژولار باشند، شما به آن دستور میدهید تا صرفاً قسمتهای مورد نظر خنک شوند. اینطور دو قسمت از یخچال خنک میشود و چهار قسمتی که نیاز ندارید خاموش میماند.»
گازآشپزخانه با شعله های شطرنجی، سرقلیون کشو دار، دستگاه جوراب شور، قابلمه هوشمند، چتر هلیومی و دهها ایده دیگری که هر کدام شاید بتوانند پس از طی مسیر ثبت پتنت قابل فروش به شرکتها و برندهای معتبر حوزه خود باشند نیز از سایر پروژههایی هستند که صبا ایده در حال توسعه آنهاست.
آدمهای غیر رسمی
مدیرعامل هنوز هم با تمام متقاضیان استخدام مصاحبه میکند
تعداد پرسنل صبا امروز به ۱۶۰ نفر رسیده که خود شکوری به عنوان مدیرعامل هلدینگ، در همه مصاحبههای استخدامی به عنوان نفر آخری که شخص را تایید میکند حضور دارد اما با هیچکس مصاحبهی فنی نمیکند بلکه شخصیت او را ارزیابی میکند. صبا ایده از ابتدا روی تیمسازی تمرکز کرده و شکوری معتقد است که تا حد زیادی در این زمینه موفق بودهاند:
«این تیم کار خودش را با سه نفر یعنی من، برادرم مهدی و محمد فضل اللهی شروع کرد و سپس آن را گسترش داد. در مقطعی اندازه تیم به حدی کوچک بود که با یک ماشین شمال میرفتیم. فضای شرکت برای من مهم است و سعی میکنم از تجربه ۱۵ سالهام در مصاحبه افراد استفاده کنم. برایم مهم نیست دانش شخص مقابلم چقدر است بلکه این موضوع مهم است که شخص چطور میتواند خودش را با فضای شرکت ما تطبیق دهد و آیا از نظر شخصیتی به تیم ما میخورد یا نه. ما آدمهای غیر رسمی و راحتی هستیم؛ به همین دلیل افراد اتوکشیده اینجا هم خودشان قابلیت کارکرد ندارند و هم جو را برای ما سنگین میکنند.»
شکوری معتقد است که کارآفرینان باید برای ورود افراد جدید به تیمشان وقت و انرژی صرف کنند تا یک تیم یکدست داشته باشند. یکی از سوالهایی که شکوری در مصاحبههایش میپرسد این است که شخص آخرین بار چه زمان گریه کرده و حاضر هم نیست در مورد آنچه از پاسخ فرد دریافت میکند به ما توضیحی بدهد. مورد دیگری که برای استخدام در صبا ایده مورد نظر شکوری است، علاقه افراد به غذاست: «آدمهایی که بلد هستند از یک غذای خوب لذت ببرند یا خودشان آشپزی میکنند، استعدادهای خاصی دارند.»
میگوید زمانی که شرکت ۲۰ کارمند داشته، تصور میکرده که انجام مصاحبه با همه افرادی که وارد هلدینگ میشوند در آینده برایش دشوار میشود اما هنوز هم از اینکار لذت میبرد چون این تیم آرام آرام به سوی بزرگتر شدن گام برمیدارد تا به ایدههای بعدیاش جامه عمل بپوشاند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
هر کسی که پیشرفت میکنه آقازاده نیست اونایی که نتونستن یا تلاش نکردن به جایی برسن برای توجیه خودشون دیگرانو تخریب میکنن میگن یارو چون آقا زادس تونسته تو این کشور پیشرفت کنه این جور افراد باید برن بمیرن چون تا ابد پیشرفت نمیکنن و دارن اشتباهات خودشون رو با تخریب دیگران توجیه میکنن به نظر من اونی که توی ایران تونسته به این پیشرفت برسه قطعا توی کشوری که یه مقدار تکنولوژی شناخته شده تر باشه و بهش بها بدن یوتوب رو رد میکنه چرا؟ چون تلاش میکنه ،چون انگیزه داره، چون منتظرِ این نیست که دنیا بیاد به کامش خودش دنیا رو به کامِ خودش تغییر میده اون طوری که دوست داره .
هیچ وقت منتظر نباش تا دنیا اون طوری که میخوای تغییر کنه یا خودتو بهتر کن یا دنیا رو.