ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

ویجیاتو - بازی

بررسی بازی State of Decay 2؛ جنگیدن برای ماندن

بازی های انحصاری همیشه بیشتر از هر عنوان منتشر شده دیگری برای مخاطبان، طرفداران و حتی رقیبان یک پلتفرم اهمیت دارد. این عناوین بار اضافه ای را بر دوش می کشند که رسالت آن ها ...

حسین توکلی
نوشته شده توسط حسین توکلی | ۴ مرداد ۱۳۹۷ | ۲۳:۰۰

بازی های انحصاری همیشه بیشتر از هر عنوان منتشر شده دیگری برای مخاطبان، طرفداران و حتی رقیبان یک پلتفرم اهمیت دارد. این عناوین بار اضافه ای را بر دوش می کشند که رسالت آن ها را از دیگر عنوان های منتشر شده متمایز میکند: لزوم موفقیت.

در تکاپوی سازندگان برای رسیدن به این اصل، پشتوانه ای به اسم شرکت ناشر و پلتفرم هدف وجود دارد که راه را برای موفقیت آن ها هموار می سازند. پس یک وزنه دو طرفه برای به سرانجام رسیدن زحمات سازندگان وجود دارد.

  • سازنده: آندد لبز
  • ناشر: مایکروسافت
  • پلتفرم ها: کامپیوترهای شخصی، ایکس باکس وان
  • پلتفرم بررسی: ایکس باکس وان

اگر هر یک از این کفه‌های ترازو در پروسه ساخت و عرضه کم بگذارند، تعادل محصول به کلی از بین می رود و اثر نهایی از قانون طلایی «لزوم موفقیت» پیروی نخواهد کرد و باعث شکست تجاری بازی و حتی در بعضی اوقات کنسول خواهند شد. اصولا مایکروسافت در این بعد عملکرد سینوسی ای را اتخاذ می کند و در رابطه با بعضی آی پی های خود بسیار قوی و در رابطه با باقی آن ها بسیار ضعیف عمل کرده.

البته هیچ گاه دیدگاه و عملکرد ضعیفی را در رابطه با عنوان State of Decay شاهد نبودیم و شخص فیل اسپنسر، خودش را یکی از بزرگترین هواداران بازی به شمار می آورد و بسیار هوای این آی پی را داشت.

این بار اول و آخری نبود که اسپنسر ارادت خود را نسبت به این بازی نشان داده.

اما آیا Undead Labs رسالت خود را به طور کامل انجام داده است و تعادل وزنه موفقیت را حفظ کرده است؟ در ادامه با بررسی این عنوان با ما همراه باشید.

صورتی زیبا، سیرتی تکراری

نسخه دوم State of Decay بر اساس ادعای مایکروسافت قرار بود دید ما را نسبت به بازی های آخرالزمانی با محوریت زامبی ها تغییر دهد. البته مکانیزم های در نظر گرفته شده در نگاه اول نوید این را می دهند که این بازی متفاوت از چیزی است که قبلتر دیده ایم.

اما در طول تجربه اولیه گیم پلی، متوجه این می شوید که این تجربه صرفا پوسته ظاهری است که چند ساعت اول سرگرم کننده هستند و در ادامه به سرعت رنگ تکرار به خود می گیرند.


داستان بازی نسخه قبل یکی از نقاط ضعف آن به شمار می رفت و حالا نسخه دوم نیز جای پای بازی اول گذاشته است و با اختلاف بسیار فاحشی، آن را به کنار زده است. داستان به قدری بچگانه و ساده نگارش شده است، که در نگاه اول وجود چنین روایتی برای چنین عنوانی با این حجم تبلیغات و سرمایه باور پذیر نیست.

بازی در سال ۲۰۱۹ اتفاق می افتد؛ جایی که زامبی ها همه جا را تسخیر کرده اند و حتی نیروهای نظامی را شکست داده اند و حالا این مسئولیت بر دوش شما است که گروهی از آدم های مختلف را تشکیل دهید و به همراه آن ها سعی کنید که در این هرج و مرج برای زنده ماندن تلاش کنید.همین قدر سر راست و پیش پا افتاده. دستاورد تیم نویسندگی بازی با چنین بستر عظیمی، کارنامه غیرقابل قبولی است.

در اولین برخورد یک صفحه از اطلاعات قدیم و جدید اضافه شده به شکل بی نظم و بی سلیقه ای به نمایش در می آید. انتقال این حجم از اطلاعات آموزشی برای بازیکن حرفه ای و یا حتی آماتور بسیار زننده به نظر می آید. اوضاع جایی بدتر می شود که دیدن آن ها در اولین قدم اجباری است و می توان این رفتار بازی با بازیکن را نوعی بی احترامی قلمداد کرد.

پس از این مرحله به سراغ خود بازی می رویم؛ جایی که پستی و بلندی های اثر خودشان را نمایان می کنند.

گیم پلی بازی به چند بخش مبارزه، جمع آوری آیتم، گشت و گذار و ساخت و ساز تقسیم می شود که در چند ساعت اول دو بخش اول لذت بخش ولی دو بخش بعدی ملال آور و خسته کننده به نظر می رسند.

البته باز هم این المان ها می توانند تا حدودی سلیقه ای عمل کنند ولی مبارزات واقعا هیجان انگیز هستند؛ یکی از عوامل جذابیت نوع هدف گیری بازی است که بسیار روان و کاربردی عمل می کند که این نشان می دهد سازنده ها از نقطه ضعف نسخه اول درس گرفته اند و کمر به حل مشکلات آن ها بسته اند.

اگر حتی چند ساعت هم PUBG یا The Division بازی کرده باشید، شباهت محیطی را در اولین نگاه حس خواهید کرد.

تنوع بالای سلاح های بازی هم از دیگر نکات قوت به شمار می رود. شما می توانید نسبت به موقعیت و موضع خود، از بین سلاح های گرم و سرد متنوع بازی، ابزار کشتار مورد علاقه خود را انتخاب کنید تا بحث از تنوع است لازم است به وجود رنج بالایی از دشمنان متفاوت، هر چند تکراری و وام گرفته شده از دیگر آثار این سبک اشاره کنم.

مانند نسخه قبل در این بازی هم وسایل نقلیه برای جا به جایی در دنیای نسبتا بزرگ بازی وجود دارند که البته هندلینگ آن ها هیچ چنگی به دل نمی زنند.

این نکته که جمع آوری آیتم ها کاری اجباری و حیاتی در بازی است، می تواند با توجه به ذات سبک بازی توجیه پذیر باشد. ولی این نکته که بسیار بیش از حد روی این پدیده مانوور داده شده است در ساعات متمادی می تواند اذیت کننده شود.

در کل این چرخه مبارزه، جمع آوری و ساخت ساز پتانسیل این را داشت تا بسیار بهتر به آن پرداخته شود تا استیت آو دیکی به یک آی پی خوب تبدیل شود اما افسوس که این اتفاق نیافتاده است و بازی پس از مدت کوتاهی جذابیت خود را از دست می دهد.

شهر زنده مردگان

بازی از نظر بصری یک عنوان قابل قبول است. با توجه به بزرگی نقشه، و تعداد NPC ها می توان گفت که آندد لبز کار خود را در این زمینه به طور قابل قبولی ارائه کرده است.

محیط های بازی در مواقعی بسیار سر سبز و درندشت هستند و گاهی بسیار سوت و کور و افسرده؛ این داینامیک بودن اتمسفر بازی یک امتیاز مثبت برای آن محسوب می شود که می تواند نشان گر فضای آخرالزمانی و انتقال آن به بهترین نحو باشد. البته نکته قابل توجه دیگر، شباهت استایل بازی به بازی PUBG است. محیط های شهری-ساختمانی بسیار حال و هوای بازی ترند شده ی سبک بتل رویال این روزها را دارد.

صدا گذاری محیطی هم به خوبی انجام شده است و تقریبا می توان گفت که بازی هم از نظر بصری و هم از نظر صوتی، سینماتیک جلوه می کند. الته در این بین دیالوگ های پیش پا افتاده روی اعصاب بازیکن قدم می زنند و در ادامه این سمفونی عذاب آور، صدای بد تفنگ ها و زامبی های بازی یک نقطه اوج فاجعه آمیز شکل می دهند.

در کل می توان گفت که بازی چشم های شما را نوازش و گوش هایتان را آزار می دهد. البته برای التیام بخشیدن به جنبه صوتی، موسیقی بازی وارد عمل می شود و عملکرد خوبی را از خود به نمایش می گذارد؛ صد البته از جسپر کید کمتر از این هم انتظار نمی رفت.

تا دم مرگ با من باش

می رسیم به بهترین بخش بازی: بخش چند نفره و آنلاین. تمام ماهیت استیت آو دیکی در این بخش خلاصه می شود، جایی که نقطه قدرت صرف بازی به شمار می رود. تمام آموزش ها و بخش داستانی و تک نفره کم فروغ بازی، مقدمه ای برای این بخش هستند که نشان از هدف اصلی سازندگان دارد.

ساخت یک گروه از نجات یافتگان و تعامل با آن ها بسیار لذت بخش است و می تواند ساعت های زیادی شما را سرگرم کند. البته به شرطی که بتوانید تیم یک دست و همدلی را بسازید که با وجود تعداد کم بازیکنان و سرور های ضعیف بازی، امر مشکلی به نظر می رسد.

این تعاملات و رد و بدل کردن آیتم ها بسیار شبیه به چیزی است که ما از آخرالزمان در ذهن داریم، از این رو می توان به State of Decay 2 عنوان طبیعی ترین شبیه ساز آخرالزمانی اعطا کرد.

البته از  چنین عنوانی که گرایش اصلی آن بر جنبه تیمی و آنلاین آن است، عدم وجود چنین موفقیتی شکست صرف محسوب می شود؛ پس فقط می توان گفت که این نکات مثبت باعث می شوند که بازی از یک اثر بد، به یک عنوان معمولی تغییر موضع بدهد.

بال های شکسته

در بخش اول بررسی در رابطه با نقش دو قطبی ناشر و سازنده در رابطه با بازی های انحصاری توضیح دادم. حالا بعد از گفتن جنبه های مختلف بازی می توانیم نتیجه گیری کنیم در رابطه با State of Decay 2، مایکروسافت نقش خود را به طور تمام و کمال اجرا کرده است.

بودجه بالا، تبلیغات عظیم، پشتیبانی سیستمی همه و همه نشان از این دارند که فیل اسپنسر و تیم اش به Undead Labs و دست اندر کارانش ایمان کامل داشته اند؛ اما محصول نهایی چیزی نیست که بتواند آن ها و مخاطبان را راضی کند.

وجود چنین بازی هایی است که باعث شد ایکس باکس در این نسل نمایشی ضعیف ارائه کند و به طور کامل یک نسل را از رقیب سنتی خود یعنی سونی عقب بیافتد.

سازندگان با عرضه این بازی، یکی از بال های دوگانه موفقیت را شکستند و به همین دلیل موجب سقوط کلی یک آی پی دیگر از سوی مایکروسافت شدند. استیت آو دیکی در کنار اسم هایی مانند Recore ،Sea of Thieves و Quantum Break در لیست انحصاری های نا امید کننده نسل هشتمی مایکروسافت جای می گیرد.

  • تنوع سلاح ها
  • طراحی محیطی
  • صداگذاری محیطی
  • گرافیک قابل قبول
  • مبارزات اولیه نسبتا جذاب
  • بخش آنلاین و چندنفره
  • داستان فاجعه آمیز
  • دیالوگ های پوچ
  • پتانسیل تکراری شدن بالا
  • صداگذاری ضعیف زامبی و سلاح ها
  • هندلینگ ضعیف خودرو ها
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی