بررسی فیلم The Cured ، یک زامبی درمان شده چگونه به جامعه برمیگردد؟
اگر کمی به مقوله گیم علاقه مند باشید حتما نام سری رزیدنت اویل را شنیدید و یا لااقل سعادت تجربه یکی از نسخههای آن را داشتید. در خط زمانی سری رزیدنت اویل و یا هر ...
اگر کمی به مقوله گیم علاقه مند باشید حتما نام سری رزیدنت اویل را شنیدید و یا لااقل سعادت تجربه یکی از نسخههای آن را داشتید. در خط زمانی سری رزیدنت اویل و یا هر سریال و فیلم و بازی زامبی محور دیگری، کمتر پیش آمده که شاهد ساخت پادزهری برای ویروس زامبی باشیم و این مردگان متحرک را دوباره در کالبد انسان ببینیم. تصور کنید که واکسن زامبی بودن کشف شده و حالا تمامی این آدمخواران میتوانند دوباره به حالت انسانی خود برسند و به جامعه برگردند. این بنمایه و هسته اولیه فیلم Cured است، زامبیهایی که دوباره انسان شدند و جامعه و خانوادههایشان باید آنها را بپذیرند، مثلا مادری که کودکشان را شوهرش در حین زامبی بودن کشته و حالا همان شوهر دوباره تبدیل به بشریت شده و به خانه بازگشته است... لحظه عجیبیست، نه؟
- کارگردان: دیوید فرین
- استودیو تهیهکننده: Tilted Pictures، Bac Films، Savage Productions
- بازیگران: الن پیج،سام کیلی،تام ووگن لالر
- بودجه: نامشخص
از این قبیل صحنههای عجیب در طول فیلم The Cured زیاد به چشم میخورد و ایدههای خوبی در بطن داستان نهفته شده است. فیلم از جمله ساختههای هالیوود نیست و یک فیلم اروپایی (ایرلندی) به شمار میرود که تاکنون هم در سینما پروژههای پرخرجی را نساخته و فیلم Cured هم برخلاف موضوع زامبی محورش، فیلمی بلاک باستری مثل جنگ جهانی زد محسوب نمیشود بلکه به زیبایی یک حالت رئال پیدا کرده و بیننده ناخودآگاه زامبیهای درمان شده را همچون معتادانی میبیند که ترک کردهاند ولی جامعه همچنان از پذیرش آنها سرباز میزند. دوران پسازامبی فیلم دقیقا همچین چیزی را نشانمان میدهد.
داستان فیلم The Cured در شهر ایرلند رخ میدهد، جایی که برخلاف سایر کشورها مورد حمله ویروس زامبیها قرار گرفته (در داستان فیلم فقط در چند کشور از جمله ایرلند این ویروس شیوع پیدا کرده) و حالا بعد از چندین سال، دولت پادزهری برای ویروس پیدا کرده که به موجب سه چهارم مبتلایان درمان شدند و یک چهارم هم کماکان در بیمارستانهای مخصوص درمان زامبی هستند تا بلکه درمان شوند. این یک چهارم باقی مانده که بدنشان در برابر پادزهر مقاومت میکند، مایه نگرانی دولتمردان و شهروندان ایرلند شده و بسیاری معتقدند که آنها را باید قلع و قمع کرد تا مبادا دوباره ویروس جان بگیرد. جدا از این یک چهارم باقی مانده، افرادی که درمان شدهاند هم در بین عموم شهروندان جایی ندارند و هیچ ادارهای آنها را استخدام نمیکند و آنها مجبور به انجام کارهای رده پایینی چون رفتگری و... هستند. این افراد در حمل و نقل شهری و حق آموزش و دیگر مسایل یک شهروند عادی هم حتی جایگاهی ندارند و به خاطر علامتی که روی چهرهشان به سبب درمان شدن وجود دارد، به راحتی قابل تشخیص هستند.
کم کم متوجه میشویم که این زامبیهای درمان شده دورانی که بدنشان در تسخیر ویروس بود را کم و بیش به صورت خاطراتی محو به یاد دارند و همین موضوع باعث شده که اکثرشان دچار حالات روانی شوند (تصور کنید لحظه کشتن یکی و خوردن قلبش را به یاد بیاورید!) در این گیرودار یک خبرنگار آمریکایی با نام ابی (با بازی الن پیج که او را از بازی Beyond Two Souls به یاد داریم) طرفدار حق و حقوق زامبیهای درمان شده است و البته همسرش در زمان شیوع کشته شده و به همین دلیل آمریکا به داشتن ویروس در بدن این زن شک دارد و اجازه وارد شدن به کشورش را به او نمیدهد؛ در نتیجه او با برادر شوهر درمان شدهاش (با بازی سم کیلی) زندگی میکند. از آنسو زامبی درمانشدهای که پیش از این وقایع یک وکیل کارکشته و رده بالا بوده تصمیم میگیرد با جمع کردن همنوعان درمان شدهاش، حرکتی آنارشیستی در برابر مردمانی که با آنها مانند حیوان برخورد میکنند بزند...
داستان فیلم The Cured یک داستان بدیع و ناب است و خطوط بالا قدرت درامی که در این فیلم زامبی محور نهفته را تا حدی نشان میدهد. مقدمه کوتاهی که سریعا بیننده را به داخل فیلم و فضای شهر ایرلند پرتاپ میکند یک قلاب ماهیگیری موفق برای ترغیب کردن تماشاگر به دیدن ادامه فیلم و شنیدن داستان آن است. مخاطب در ابتدا کمی گیج میشود ولی ذره ذره پیرنگ داستانی پر رنگ تر میشود و البته بیننده عشق زامبی و خون و خونریزی شاید کمی دلسر شود چرا که فیلم به به جای تمرکز روی این موارد، روی حواشی موضوع زامبیها زوم میکند. (البته سکانسی نسبتا طولانی هم در فیلم گنجانده شده که بینندگان تشنه به حملات مهلک زامبیها را هم راضی نگه میدارد.)
گرچه سوژه و قصه Cured ناب و اصیل نیست (موضوع درمان شدگان و پذیرششان در جامعه و.. پیش تر در آثار متعددی همچون سریال In The Flesh شبکه بی بی سی نشان داده شده بود) اما چندان هم درگیر کلیشه نمیشود و مواردی را در خط داستانی خود پیاده میکند که او را متمایز از آثار همردهاش میکند. آنتاگونیست فیلم و هوش و ذکاوت و البته بینشی که نسبت به دنیای اطرافش دارد، او را از زمان زامبی بودنش هم بیشتر ترسناک میکند. انسانی که حالا به خاطر طرد شدن در جامعه نمیتواند آنطور که باید و شاید در آن فعالیت کند، ذره ذره خشمگین میشود و به حدی میرسد که دلش برای زامبی بودن و قدرت بیشتر داشتن تنگ میشود. اوج این افکار دیوانهوار که این وکیل را وحشتناکتر از برخی شخصیتهای منفی روانی نابغه مثل جوکر میکند در دیالوگی نهفته که در میانه فیلم به ابی میگوید: «اولش سعی میکنی باهاش درگیر بشی و اون کنترلت میکنه، حس خیلی بدیه و همه درباره این حس میگن که انگار توی بدن خودت اسیر شدی و زجر میکشی. اما چیزی که اونا نمیگن چند مدت بعدشه. وقتی که دیگه خسته میشی و دست از مبارزه با اون برمیداری و خودتو تسلیمش میکنی. خودتو تسلیم میکنی و بهش عادت میکنی...»
گرچه فی الواقع باید اعتراف کرد که شخصیت پردازی کاراکترها به مراتب میتوانست بهتر باشد و با اینکه فضاسازی و اتمسفرسازی شهر و محیط فیلم بسیار عالی از آب در آمده، اما کاراکترها کمی تا قسمتی مقوایی هستند و با این فضاسازی بینظیر جور در نمیآیند. همین نقش منفی فیلم با وجود اینکه در نماهایی از فیلم به خوبی ابهت و ترسناک بودن انسانی روانی را نشان میدهد ولی داستان فیلم (و شاید مدت زمان کوتاه نود دقیقهای فیلم) نمیتواند او را به یاد ماندنی بسازد.
از آنسو تیم بازیگری فیلم هم قدرتمند ظاهر شده و فیلم را یک پله بالاتر میبرد. الن پیچ که تهیه کنندگی کار را هم بر عهده دارد (به خاطر ندارم کلا نقش بدی بازی کرده باشد) در حقیقت نقش سوم فیلم است اما در تک تک لحظاتی که حضور دارد میدرخشد و سام کیلی هم درگیریهای یک انسان درمان شده را با کمک گریم مناسب خوب به تصویر میکشد.
از دیگر نقاط ضعف فیلم (یعنی به جز پرداخت نهچندان مناسب به شخصیتها) به فیلمبردای فیلم The Cured برمیگردد. کارگردان در نحوه نمایش داستان خود برخلاف داستان ناب و اصلیش، اسیر کلیشهها شده و با شاتها و نماهایی طرف هستیم که همانند سایر آثار زامبی محور هستند و لحن درام فیلم را به هم میزند.برخی صحنههای درام و عادی در فیلم با این نحوه فیلمبرداری، بیخود و بیجهت سعی بر هراسانیدن مخاطب دارند که با عقل چندان جور در نمیآید. جدا از این مورد، دقایق پایانی فیلم، کارگردان به سیم آخر میزند و رسما واکینگ دد یا همان رزیدنت اویلی را برپا میکند که قادر به پرداخت چندان جالب توجه آن هم نیست و با اینکه دلش میخواهد اوج فیلم را باشکوه نشان دهد، ولی عملا از این کار باز میماند.
فیلم دقیقا تا جایی که زامبیها به طور جدی وارد داستان نمیشوند خوب پیش میرود و بعد از آن عوامل و دست اندرکاران فیلم The Cured هم دچار یک ویروس گیشه پسندی شده که متاسفانه سریعا با پس زدن مخاطب هدشات میشود! هر چند تلاشهایی بیهوده در خلال همین سکانسها هم میشود تا کماکان حس متفاوت بودن فیلم با دیگر آثار را نشان دهد (مثلا سکانسی که دکتر پیش معشوقه قدیمی درمان شدهاش میرود و او را میبوسد) ولی این موارد نمیتواند به کلیت مخدوش بودن دقایق پایانی کمکی کند و در نهایت پایان بندی اصلی فیلم به هیچ وجه در سطح فیلم نیست و مخاطب در ذهن خودش پایان بندیهای بسیار بهتری میتواند خلق کند.
درمان شده اثری متفاوت در ژانر سینمای زامبی است که سالهاست به طرق مختلف و با بودجههای کم و زیاد (فیلم کالین ساخته انگلستان در همین ژانر تنها ۴۵ یورو خرج داشت و فیلم نبرد جهانی زد بیش از ۱۵۰ میلیون دلار) به اکران در میآیند. The Cured با وجود ایراداتی که دارد میتواند خودش را در این ژانر نشان دهد و علاقهمندان زامبی و حتی افرادی که کمتر به این آدمخواران علاقه دارند و بیشتر دنبال یک داستان درام با فراز و نشیبهای خاص این سبک هستند را جذب کند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.