نقد و بررسی سریال Krypton ؛ بدون ذرهای ادعا
مگر میشود کسی از سوپرمن بدش بیاید؟ به خصوص که در آثار متفاوت در دنیای سینما و تلویزیون با هنرنمایی بازیگران مطرح با این ابر قهرمان کریپتونی بیشتر آشنا شدیم. حال نوبت به آن رسیده ...
مگر میشود کسی از سوپرمن بدش بیاید؟ به خصوص که در آثار متفاوت در دنیای سینما و تلویزیون با هنرنمایی بازیگران مطرح با این ابر قهرمان کریپتونی بیشتر آشنا شدیم. حال نوبت به آن رسیده تا در سریال کریپتون (Krypton) به گذشتههای سوپرمن یا همان کل-ال نگاهی داشته باشیم. در مطلب بررسی سریال Krypton میخواهیم بفهمیم که آیا شبکه Syfy در تهیه سریال Krypton توانسته موفق عمل کند؟
در سریال Krypton به زمانی سفر میکنیم که «Seyg-El»، پدر بزرگ سوپرمن (کامرون کاف) در نقش یک جوان در تلاش است تا اسم و رسم خاندان «ال» را از بحران اجتماعی که به آن گرفتار شده، نجات دهد. هر چند در اپیزود افتتاحیه، محیط داستانی ایجاب میکرد تا دیوید اس.گویر، یکی از سازندههای اصلی سریال Krypton (که گیمرها احتمالا او را با نوشتن داستان دو بازی اولیه سری Black Ops بشناسند)، نوجوانی «Seyg-El» را به مخاطب نشان دهد اما او به جای تصویرسازی بیشتر پیرامون این موضوع، ترجیح میدهد بیشتر به حواشی بپردازد. در سیاره کریپتون «راو» به نوعی خداوندگار خورشید است و در ابتدای سریال هم میبینیم که خانواده ال، شخصی را که منصب «سخنگوی راو» (Voice of Rao) را برعهده دارد، به رسمیت نمیشناسند و به همین سبب، پدر «Seyg-El» یا همان «وال-ال» (یان مک الینی) توسط شورای کاندور سیتی به خیانت محکوم شده و در نهایت به دنیایی دیگر تحت عنوان «منطقه فانتوم» تبعید میشود.
در درجه اول حس میکنیم این حادثه، یگانه و تنها نیروی محرکهای است بر ماجرایی که در ۱۰ اپیزود باید روایت شود. جریانی که تا جان بگیرد حداقل ۵ اپیزود طول کشیده و در نهایت هم با پیچ و خمهای متعدد به یک نقطه پایان میرسد. مشکل از جایی آب میخورد ریتم سریال Krypton نسبت به دیگر سریالهای ابرقهرمانی مشابه، کند پیش میرود که آن هم علل متفاوتی دارد که در ادامه به آن میپردازیم.
در اپیزود افتتاحیه پس از آشنا شدن با خانواده «ال» و تبعید شدن «وال-ال» به منطقه فانتوم، آدام استرنج یکی از ابرقهرمانهای دنیای دیسی از ناکجاآباد در کاندورسیتی ظاهر شده و «Seyg-El» را از نابودی کریپتون و همچنین در خطر قرار گرفتن نوهاش سوپرمن یا همان کال-ال بیم میدهد ولی چطور و چگونه آدام استرنج به کاندورسیتی راه پیدا کرده؟ آیا هدف شومی در سر دارد یا وی به عنوان یک دانای کل و معتمد، وارد ماجرا شده؟ این کاشت روایی در افتتاحیه سریال نسبتا خوب از آب در آمده ولی باید دید که آیا این کاشت میتواند انگیزه کافی برای دیدن ادامه سریال را هم به همراه داشته باشد؟
- سازندگان: دیوید اس.گویر، دامیان کیندلر
- بازیگران: کامرون کاف، جورجینا کمپبل، شان سیپوس، الیوت کاوان
- شبکه: سایفای
- کمپانی سازنده: دیسی انترتینمنت، فانتوم فور، وارنر هورایزن
خط داستانی سریال krypton ضعیف است یا قوی؟
ماجرا اینجاست «سخنگوی راو» برخلاف آنچه در اپیزود افتتاحیه سریال Krypton انتظار میرود، تنها شخصیت منفی این قصه به شمار نرفته و با جریان پیدا کردن داستان، آنتاگونیست پر اهمیت دیگری تحت عنوان برینیاک معرفی میشود. در حقیقت وقتی متوجه میشویم برینیاک قصد حمله به زادگاه سوپرمن دارد، نه تنها ذوق مرگ شده، بلکه بی حد و اندازه منتظر هستیم تا ریخت و قیافه برینیاک را حتی در چند نما هم که شده ببینیم ولی این اتفاق آن طور که دلمان میخواسته رخ نمیدهد.
تا جریان داستانی سخنگوی راو با جریان حمله برینیاک در یک شاهراه واحد قرار بگیرند چند اپیزود طول میکشد. شاید به همین خاطر، در نیمه اول سریال Krypton کلافه شده و بیصبرانه منتظر هستیم تا برینیاک، خودی نشان دهد. از طرفی هم در اپیزودهای اولیه سریال Krypton نام «بلک زیرو» را از زبان شخصیتهای مختلف شنیده و با این حال نه اطلاعات دقیقی دستگیرمان میشود و نه بلک زیرو(نام یکی دیگر از آنتاگونیستهای دنیای دی سی)، جلوی دوربین عرض اندام میکند. به همین خاطر ماجرای فصل اول سریال Krypton آشفته بازاری است که ظاهرا خود دیوید اس.گویر عامدانه و بیمهابا برای ماجراهای این فصل در نظر گرفته و اینها را کاشته تا در آینده سریال به مسیر بهتری سرانجام پیدا کند.
اشتباهی که قرار بود برگ برنده سریال Krypton باشد اما نشد!
گویر در پروژههای متعددی حضور داشته و او را در درجه اول به اسم یک نویسنده خلاق و خوش فکر میشناسیم. وی علاقه شدیدی به ایجاد چند جریان در بطن ماجرا دارد و این مسئله را پیشتر در سریالهایی همچون کنستانتین (Constantine) و اهریمنان داوینچی (Da Vinci’s Demons) به چشم دیدیم. گویر سعی میکند هیجانی را به مخاطب القا کند که صرفا به خاطر حفرات داستانی است.
فرض کنید ماجرای شنل قرمزی از دو زاویه دید گرگ و شنل قرمزی برای شما روایت شود. مسلما زمانی خط داستانی را کامل متوجه میشوید که بتوانید دو قصه تعریف شده از دو زاویه متفاوت را به یکدیگر متصل کنید. گویر در سریال Krypton نیز این گونه رفتار کرده و زمانی قصههای خودش را به یکدیگر میدوزد که دیگر دیر شده و مخاطب به احتمال زیاد، چندان حوصله ندارد سریال را دنبال کند. این موضوع از دید نویسنده در کاهش چشمگیر ریت فصل اول سریال Krypton بیتاثیر نیست ولی با این اوصاف این سریال کمی بیش از حد تینایجری به نظر میرسد و بیانصافی است صرفا به خاطر تدوین و چند پاره بودن داستان، این سریال مورد سرزنش قرار گیرد.
روابط عاشقانه در کاندور سیتی؛ کم رمق یا بیش از حد نوجوانپسندانه؟
در همین اوضاع نابهسامان جریانهای فصل اول که با روایتی مشوش و آشفته در پیش گرفته میشود، روابط عاشقانهای میان کاراکترها میبینیم که به هیچ عنوان خوب از آب در نیامده است. تقریبا همه میدانیم روابط عاشقانه و رومانتیک جزو اجتنابناپذیری از سریالهای تینایجری یا همان نوجوانانه محسوب میشود. گاهی اوقات این روابط عاشقانه را همانند سریال خاطرات خونآشام (The Vampires Diaries) به عنوان بخشی از جریان اصلی و گاهی هم به عنوان یک وصله به قصهی جریان اصلی میبینیم؛ خواه میخواهد این وصله به یک فیلم سینمایی زده شود یا یک سریال تلویزیونی.
در سریال Krypton روابط عاشقانه میان «seyg»، «نیسا» و «لیتا زاد» قرار است یک مثلث عشقی را تشکیل دهد؛ منتها آنقدر جریانهای مختلفی به سرعت در حال شکلگیری هستند که فرصت و مجالی برای پرورش عشق میان این سه کاراکتر وجود ندارد و صرفا در چند پلان قرار است «Seyg» یک عاشق دل خسته معرفی شود. به همین خاطر اعتقاد دارم در درجه اول رابطه میان این شخصیتها به درجهای نمیرسد که بتوانیم آن را عشق بنامیم؛ حال هر چقدر هم بخواهد یک سریال، نوجوانپسندانه یا به اصطلاح تینایجری باشد.
حضور خانواده زاد در ماجراهای کاندورسیتی؛ خوب یا بد؟
سریال Krypton هر چقدر هم ایراد ریز و درشت داشته باشد به مدد جلوههای ویژه کامپیوتری در القای اتمسفر کاندور سیتی به شدت موفق عمل کرده است. در میان سایر سریالهای ابرقهرمانی دنیای دیسی شاید تنها سریال گاتهام (Gotham)، محصول شبکه فاکس توانسته این مسئله را به خوبی اعمال کند. در حقیقت در سریال Krypton صرفا با درگیریهای خانواده ال با صدای راو و برینیاک روبهرو نیستید. بلکه سریال krypton سعی میکند با نماهای مختلف از کاندور سیتی اطلاعاتی هر چند کم به شما تحویل دهد. به خصوص که در یک اپیزود سعی شده تا به طور کامل با خانواده زاد آشنا شویم. چرا که پیش از شروع سریال Krypton، حرف و حدیثهای زیادی وجود داشته آیا جنرال زاد به این سریال راه مییابد یا خیر. دیوید اس.گویر هم اجازه داده تا در فصل نخست Krypton مفصل با خانواده «زاد» آشنا شویم.Krypton الزاما سریال بدی نیست و ایراد فاحشی نیز ندارد تا به عنوان یک هوادار دنیای کمیک از آن دل سرد شویم.
حضور جنرال زاد در کنار سایر کاراکترهای نسبتا گمنام و کمتر شناخته شده کریپتون، توانسته جزو انگیزههای ادامه دادن سریال باشد نه صرفا یک مدل فضاپرکن در قصهی ماجرای این فصل. انصافا ایفای نقش نسبتا خوبی از کالین سالمون در نقش جنرال زاد شاهد بودیم ولی اگر قرار باشد بهترین بازیگر سریال Krypton را در این فصل انتخاب کنیم، مسلما وی در درجه دوم قرار میگیرد.
- برخلاف سایر شخصیتهای نام آشنا که در سریال به تازگی با آن آشنا میشویم، کاراکتر جنرال زاد در فیلمهای مختلف زیادی حضور داشته؛ از فیلم سوپرمن محصول سال ۱۹۷۸ گرفته تا حضور این شخصیت منفی دوست داشتنی در فیلم سینمایی مرد پولادین (Man of Steel)، از معدود ساختههای خوب زک اسنایدر که مایکل شانون عهدهدار نقشش بود. در هر صورت انتظار داریم در فصولِ آیندهِ سریالِ کریپتون، با جنرال زاد بیشتر آشنا میشویم. از طرفی هم امیدواریم نویسندههای فصل دوم به جای پرداختن به موضوعات احساسی و رومانتیک در سریالی این چنینی، به فکر تکامل روابط سایر کاراکترهای اصلی از جمله جنرال زاد باشند.
گل سر سبد تیم بازیگری را باید الیوت کوان (Elliot Cowan) در نقش دارون وِکس دانست که شخصیتِ خاکستری متمایل به سیاه را در سریال Krypton به زیبایی هر چه تمامتر ایفا میکند. اگر گمان میکنید یک سریال باز قهار هستید، به احتمال زیاد از کارنامه الیوت کوان اطلاعاتی در دست دارید. از ایفای نقش استثنایی وی در نقش لورنزو مدیچی در سریال اهریمنان داوینچی (Da Vinci Demons) گرفته تا هنرنماییاش در نقش تولِمی در کنار کالین فرل در فیلم سینمایی اسکندر باعث شده تا الیوت کوان هر نقشی را بتواند آنگونه که از وی خواسته شده، به زیبایی هر چه تمامتر بازی کند. قطعا حضور وی در فصلهای آینده میتواند جزو نقطه قوتهای این سریال باشد.
آخر میتوان عاشق سریال Krypton شد یا خیر؟
میتوان سریال Krypton را در مقایسه با دیگر سریالهای تلویزیونی دنیای دیسی، اثری نسبتا متوسط دانست. نه بار کمدی و طنز زیادی به قصه تزریق میشود تا به فضاسازیها لطمه وارد شده و نه به حدی دنیای کریپتون را تیره و تار نشان میدهد تا مخاطب از این جو تاریک، احساس خفگی کرده و نتواند با آن ارتباط برقرار کند. اگر قرار باشد سریال Krypton را دوست داشته باشید، احتمالا مجذوب کاراکترهای کریپتون میشوید و نه خط داستانی ضعیفش.
به خصوص که ریتم سریال هر از گاهی یک سکته ناقص میزند که پیش از این نیز اشاره شد گویر عامدانه این اشتباه را انجام داده و فکر میکرده مخاطب از ندانستن یک سری از اطلاعات، بیشتر کنجکاو میشود ولیکن افول نزولی فصل اول، گواهی است بر تصورات اشتباه گویر.
فصل اول در حالی به اتمام میرسد که پایانبندیاش، نوید یک ماجرای هیجانانگیز را در فصل دوم میدهد. اخیرا هم شایعاتی مبنی بر معرفی لوبو، یکی دیگر از کاراکترهای منفی و البته محبوب دنیای دیسی در این ماجرا گرم افتاده که در حال حاضر عوامل دستاندرکار سریال کریپتون هنوز آن را تکذیب نکردهاند.روند سریال کریپتون تا نیمه تقریبا با ریتمی یک نواخت سپری میشود.
روی هم رفته Krypton الزاما در فصل اول خود، اثری مایوسکننده نیست. اگر تا حدودی با دنیای دیسی آشنا هستید، این سریال میتواند در پایان فصل اول تا حدودی شما را به خود جذب کند. مسلما تماشای برینیاک در مقام یک آنتاگونیست، اتمسفر حاکم بر کاندورسیتی و صد البته آشنا شدن با دیگر شخصیتهای کریپتون مثل جنرال زاد و صدای راو میتواند چند علل مهم برای تماشای این سریال ابرقهرمانی باشد.
فقط اگر به پای این سریال تینایجری نشستید، به خودتان قول دهید دنبال سوژهای نگردید که کامتان را تلخ کند. در میان خیل عظیمی از سریالهای ریز و درشت دنیای دیسی، Krypton در حد و اندازه یک سریال متوسط و بدون ادعا قادر است شما را سرگرم کند. فقط باید کمی تحمل کنید تا فصل اول، پر و بال بگیرد. آن وقت خواهید دید کاراکترهایی که با آن آشنا نبودیم چقدر میتوانند در هیبتهای ریز و درشت در دل کوچکمان جا باز کنند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.