یادداشت: مزایا و معایب کار کردن در شرکتهای بزرگ
* نویسنده این یادداشت، «هادی محمدآبادی» مدیرعامل استارتآپ «جابویژن» است. آمارهای موجود در سایت جاب ویژن نشان می دهد تعداد کارجویانی که برای فرصت های شغلی سازمانهای بزرگ و اصطلاحا برند رزومه ارسال میکنند، به ...
* نویسنده این یادداشت، «هادی محمدآبادی» مدیرعامل استارتآپ «جابویژن» است.
آمارهای موجود در سایت جاب ویژن نشان می دهد تعداد کارجویانی که برای فرصت های شغلی سازمانهای بزرگ و اصطلاحا برند رزومه ارسال میکنند، به مراتب بیشتر از فرصت های شغلی مربوط به استارتآپها و سازمانهای کوچک است. اما دلیل این موضوع چیست و آیا واقعا کارجویان اطلاع درستی از مزایا و معایب کار در اینگونه شرکت ها دارند؟ اجازه بدهید مزایا و معایب کار در شرکت های بزرگ را با هم مرور کنیم.
مزایا
استفاده از برند و اعتبار سازمان در رزومه: مطالعات صورت گرفته بوسیله تکنولوژی های eye – tracking که زمان توقف چشم را بر روی نقاط مختلف رزومه مورد آنالیز قرار می دهد، نشان می دهد که مدیران جذب و استخدام، هنگام بررسی رزومهها و در اسکن اولیه تنها ظرف مدت ۶ ثانیه تصمیم میگیرند که آیا باید یک رزومه را با دقت بیشتری بررسی کنند و یا باید آن را کنار بگذارند. طبیعتا مشاهده نام سازمانهای بزرگ می تواند عاملی جذب کننده باشد که بتواند رزومه شما را از میان انبوه رزومههای دریافتی متمایز کند. بنابراین کار کردن برای برندهای بزرگ در صورتی که در آینده قصد تغییر شغل را داشته باشید، اهمیت دارد و احتمالا شانس شما را برای دیده شدن افزایش میدهد.
امکان ارتقا و رشد در همان سازمان: بزرگی تا حد قابل قبولی به معنی ساختار چند لایه در سازمان است و این یعنی در صورت توانمندی شما این امکان را دارید تا در همان سازمان ارتقا پیدا کنید. این موضوع در سازمانهای کوچک سختتر محقق می شود چرا که ساختار مسطح است و احتمالا فرصتهای رشد کمتری هم وجود دارد.
درک فرایندها و ساختارها: کار کردن در شرکتهای بزرگ به شما کمک می کند تا مفاهیمی مثل فرایندها و ساختارهای سازمانی و ارتباطات درون سازمانی را بهتر درک کنید. این موضوع برای کسانی که درآینده نگاهی به پست های مدیریتی دارند، مزیت محسوب میشود. توجه داشته باشید که منظور از پست های مدیریتی به هیچ وجه کارآفرینی و تاسیس یک شرکت مستقل نیست.
امنیت شغلی بالاتر و ریسک کمتر: این گزاره لزوماً صحیح نیست ولی در شرایط بد اقتصادی و تلاطم های موجود، شرکتهای بزرگ که پشتوانه قویتری دارند کمتر تحت تاثیر قرار میگیرند. شاید بگویید که اگر اینطور است چرا مثلا دیجی کالا همین چند وقت پیش نیروهایش را تعدیل کرد و خبر ساز شد؟ پاسخ روشن است. اتفاقا اینکه این موضوع یعنی تعدیل نیرو توسط دیجی کالا تا این حد برای همه عجیب بوده و به عنوان خبر دست به دست شده، تایید کننده این ادعاست.
اگر این موضوع امری رایج بود که دیگر اینقدر برای همه شوک آور نبود. مطمئن باشید که وقتی شرکت های بزرگ سیاست های انقباضی و تعدیل نیرو را به دلیل مسایل سیستماتیک در دستور کار قرار می دهند؛ بدان معناست که متاسفانه تعداد زیادی از شرکتهای کوچک در این طوفان نتوانستهاند حتی به بقای خود ادامه دهند و کلا فعالیت خود را متوقف کردهاند.
پرستیژ اجتماعی: کار کردن در شرکت های بزرگ یعنی دیگر نیازی نیست که به اطرافیان و خانواده توضیح دهید که برای چه شرکتی کار میکنید و صرفا می توانید با غرور یک اسم را به زبان بیاورید و تمام!
ولی این همه ماجرا نیست. زرق و برق شرکت های بزرگ در کنار مزایای بالا باعث میشود طیف وسیعی از کارجویان اصلاً توجهی به معایب کار کردن در اینگونه شرکت ها نکنند. پر بیراه نیست اگر بگوییم درصد زیادی از کارجویان خصوصاً در سالهای اولیه اشتغال اصلا از این معایب آگاه نیستند. بهتر است این معایب را هم بدانیم و مسیر شغلی خود را درست انتخاب کنیم.
معایب
مسئولیت ها و وظایف مشخص و تعریف شده: در سازمانهای بزرگ، عمدتا شرح شغل مشخصی برای شما وجود دارد و شما در طول کل روز معمولا مشغول یک کار مشخص هستید و در آن کار استاد می شوید ولی فقط در همان کار!
برای مثال اگر شما کارشناس جذب سازمان باشید فقط و فقط بر روی همین کار متمرکز خواهید شد و احتمالا در سایر حوزه های مرتبط با منابع انسانی یعنی آموزش، ارزیابی عملکرد، تجزیه و تحلیل مشاغل، جبران خدمات و ... چیز زیادی یاد نخواهید گرفت. چرا؟ چون هر کدام از این وظیفه ها یک و یا چند کارشناس مخصوص به خود دارد. برعکس، در سازمان های کوچک چون کل کسب و کار توسط عده معدودی اداره میشود، همه افراد نقش های کلیدی دارند و معمولا هر کسی چندین وظیفه را در کنار یکدیگر انجام می دهد و در عین حال تجربه کسب میکند.
عدم ارتباط مستقیم با مدیران ارشد سازمان: وقتی در یک سازمان بزرگ با هزاران نفر پرسنل کار میکنید، با تقریب خوبی باید اطمینان داشته باشید که هیچگاه قرار نیست با مدیران ارشد و تیم راهبری سازمان کار کنید، در حالی که در سازمان های کوچک تر شما این فرصت را دارید تا با بنیان گذاران و راهبران سازمان کار کنید که این موضوع مزایای زیادی دارد. نه تنها با استراتژی ها و چشم انداز سازمان آشنا میشوید بلکه فرصت دارید تا نظرات و دیدگاه های خود را نیز با مدیران به اشتراک بگذارید. میتوانید توانایی های خود را به راحتی به مدیران تصمیم گیر اثبات کنید و از این طریق بسیار سریعتر در سازمان رشد کنید.
میزان تاثیرگذاری پایین بر کل کسب و کار: در سازمان های بزرگ نقش شما به عنوان یک مهره هر چند مهم است ولی شما هیچگاه نمیتوانید در تعیین خطوط اصلی کسب و کار و یا حتی خط مشی واحد خود تاثیر گذار باشید. در حالی که در سازمانهای کوچک تاثیر شما می تواند به مراتب بیشتر باشد و حتی پروژه هایی که به شما محول میشود میتواند به صورت جدی وضعیت کسب و کار را متحول کند. این موضوع برای رزومه شما نیز بسیار ارزشمند است و شما می توانید از این گونه موفقیتها به عنوان دستاوردهای کلیدی خود یاد کنید.
عدم وجود فرهنگ کار تیمی در کل سازمان: هرچند فرهنگ کار تیمی بصورت مستقیم به اندازه سازمان ربط ندارد ولی بصورت معمول در بیشتر موارد ساختار گسترده و بزرگ باعث می شود تا این کار تیمی صرفا به واحد خودتان محدود شود. در حالی که در سازمانهای کوچکتر کل مجموعه ارتباط بهتری با هم دارند و مانند یک بدن واحد عمل می کنند.
وابستگی زیاد: استخدام شدن در سازمانهای بزرگ و بهره مندی از مزایای آن ممکن است شما را هر روز وابسته و وابسته تر کند و جدا شدن را سختتر و سختتر. این موضوع زمانی گریبان شما را میگیرد که بنا به هر دلیلی زمان ترک سازمان فرا رسیده باشد. از آن جایی که تعداد این سازمانهای بزرگ اندک است در خیلی موارد اتفاقا گزینه جایگزین کار در شرکت های کوچکتر با شرایط دشوارتر است. پس اگر قرار است در شرکت های بزرگ کار کنید باید برنامه مشخصی داشته باشید و برای این روزها نیز خود را آماده کنید.
در نهایت باید به این نکته توجه داشت که چیزهای مهمتری هم از اسم سازمان وجود دارد. به شخصه اعتقاد دارم برای افرادی که در سالهای اولیه اشتغال هستند، مهمترین موضوع این است که با چه شخصی کار می کنند تا اینکه کجا کار میکنند. اگر سرپرست و مدیر شما یک منتور و مربی واقعی باشد، میتواند مسیر رشد و یادگیری شما را تسهیل کند و به شما کمک کند تا در زمان کوتاهتری بتوانید برنامهریزی دقیقتر و در عین حال درست تری برای مسیر شغلی پیش روی خود داشته باشید.پ
به شخصه پیشنهاد میکنم روی شغلهایی با پتانسیل رشد بالا که بیشترین همخوانی را با شخصیت و علاقه شما دارد، تمرکز کنید و سعی کنید انتخابهای شما در راستای اهدافتان باشد و از این شاخه به آن شاخه پریدن پرهیز کنید. مطمئن باشید که این مسایل از برند سازمانی که برای آن کار می کنید، قطعا مهمتر است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالی بود
خیلی عالی بود این مقاله، ممنون از شما