بررسی بازی Spyro Reignited Trilogy؛ دود آتش اژدها از کنده بلند میشود
کمتر بازی را در دنیا سراغ دارم که بتواند بعد از گذشت دو دهه، همچنان جذاب باشد. البته جذابیت بازی Spyro Reignited Trilogy مدیون بسیاری از چیزهاست که هسته اصلیاش به زیرساخت و ریشههای این سری ...
کمتر بازی را در دنیا سراغ دارم که بتواند بعد از گذشت دو دهه، همچنان جذاب باشد. البته جذابیت بازی Spyro Reignited Trilogy مدیون بسیاری از چیزهاست که هسته اصلیاش به زیرساخت و ریشههای این سری توسط Insomniac Games برمیگردد و خلاقیت و ذوق تیم فعلی یعنی Toys for Bob که توانستهاند روح جدیدی را به این بازی کهنه بدمند.
- برای تهیه جدیدترین بازیها به فروشگاه @GameSyS در تلگرام و @gamesys_org در اینستاگرام مراجعه کنید.
بازسازی سه عنوان کلاسیک اسپایرو آنقدری زیبا و جذاب از کار در آمده که چه طرفدار قدیمی آن باشید و چه از دوستان جدید این اژدهای بنفش به شمار بیایید، بیشک در سرزمین پهناور و رنگارنگ بازی غرق خواهید شد.
نسخه اول بازی اسپایرو در سپتامبر ۱۹۹۶ عرضه شد و رقبایی چون کرش را در برابر خود میدید. اسپایرو اما توانست با اضافه کردن بسیاری از المانهایی که فقدانش در بازی کرش حس میشد، خودی نشان دهد و در صنعت گیم بدرخشد. مو به موی ساخته بازی نخست اسپایرو با سیاستها و انتخابهای هوشمندانه استودیو صورت گرفت و این سختگیریها توانست کاری کند که بازی تبدیل به یک شاهکار شود.
- سازنده: Toys for Bob
- ناشر: Activision
- پلتفرمها: پلی استیشن ۴
- پلتفرم بررسی: پلی استیشن ۴
نسخه دوم و سوم بازی هم به فواصل چند سال بعد از عرضه نسخه اول به طور انحصاری برای کنسول پلی استیشن ۱ عرضه شدند و هر دوی آنها توانستند موفقیتهای اسپایرو را دوباره و دوباره تکرار کنند.
اسپایرو بعد از این سه گانه در بازیهای زیادی ظاهر شد و روی کنسول دستی گیمبوی هم توانست بسیار خوب عمل کند. هرچند سازنده و ناشر اصلی آن را رها کرده بود و ساخت این عناوین به دست استودیوی دیگری سپرده شده بود. شرکت Digital Eclipse اژدهای بنفش را در کنسولهای دستی زنده نگه داشت و بعد از گذشت چند سال Vivendi Universal Games اسپایرو را بار دیگر میزبان کنسولهای خانگی کرد. عنوان Spyro: A Hero's Tail برای کنسولهای نسل ششم عرضه شد و نتوانست آنچنان که باید عمل کند و از همین رو پرونده بازی روی کنسولهای خانگی دوباره بسته شد و بازی Spyro: Shadow Legacy تیر خلاصی بر این فرنچایز بود: عنوانی که برای کنسول دستی Nintendo DS در سبک نقش آفرینی عرضه شد و با دور شدن از ماهیت این سری، شکست بدی را برای فرنچایز در پی داشت.
- اسپایرو فراز و نشیب زیادی داشته تا به اینجا برسد. این اژدهای بنفش رنگ کوچولو در ابتدای امر اصلا چیزی نبوده که الان شاهدش هستیم. به عنوان مثال قرار بود که نام اسپایرو، پیت باشد ولی به دلیل نشابه اسمی با اژدهای دنیای والت دیزنی به اسم پیت (یک اژدهای سبز و گنده) استودیو حاضر نشد تا با وکلای دیزنی گلاویز شود و بیخیال نام پیت شد. بعدها قرار شد که نام شخصیت پایرو باشد و این نام هم به خاطر تلفظ خشن آن کنار گذاشته شد. در نهایت نام اسپایرو برای اژدهای قهرمان انتخاب شد، نامی که از ترکیب دو واژه پایرو (به معنای اژدها در یونانی) و فعل Spiro در زبان انگلیسی (به معنای دمیدن و تنفس) خلق شد و دقیقا به یک اژدهایی که از دهان خود آتش میدمید، میآمد.
اما ناشر جدید بازی یعنی Vivendi Universal Games به پتانسیلهای نهفته در این سری ایمان داشت و دست از کار نکشید. سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۶، بازی نخست از یک سه گانه جدید از اسپایرو عرضه شد که توانست با حضور صداپیشگان مشهوری چون الیجا وود (بازیگر فیلم ارباب حلقهها که در سری جدید جای اسپایرو حرف زد) و مارک همیل (بازیگر سری جنگ ستارگان که دوبلور معروف شخصیت جوکر هم هست) و دیگر افراد، داستانی جذاب را روایت کند.
سه گانه فوق با عنوان The Legend of Spyro: Dawn of the Dragon به اتمام رسید و بازی توانست در حد متوسط رو به بالا فروش کند. این میزان فروش و استقبال چندان از سوی ناشر مورد قبول واقع نبود و با واگذاری فرنچایز به استودیو اکتیویژن، سرنوشت این سری در هالهای از ابهام فرو رفت. اکتیویوژن حق نشر بازی بر اساس دو شخصیت محبوب بازیهای پلتفرمینگ یعنی کرش و اسپایرو را بر عهده داشت و تا سالها خبری از عرضه شدن بازیهای جدید بر اساس این کاراکترها نبود. این ناشر در نهایت اعلام کرد که قصد بازسازی نسخههای کلاسیک و محبوب این سری را دارد و سال گذشته با عرضه بازسازی کامل سه گانه کلاسیک کرش و استقبال بیش از حد آن، کلید استارت بازسازی سه گانه کلاسیک اسپایرو را نیز فشار دارد.
حالا بعد از ۲۲ سال که از عرضه اولیه بازی گذشته، پلی استیشن ۴ میزبان سه بازی اولیه اسپایرو است و این پکیج بینظیر به مراتب بهتر و زیباتر از بازسازی سه گانه کلاسیک کرش از آب در آمده است. در حقیقت اگر بازسازی سال گذشته اکتیویژن پیرامون بازیهای Crash را دوست داشتید، میتوانم بهتان قول بدهم که این بازسازی جدید بسیار بسیار بیشتر شما را جذب خود خواهد کرد و از تلاش سازندگان برای ساخت یک بازسازی به معنای تام، مدهوش خواهید شد.
- اسپایرو در ابتدا قرار بود که یک اژدهای سبز باشد ولی بعد به علت اینکه بسیاری از محیطهای بازی در چمنزار برگزار میشد و شخصیت اصلی میتوانست در بین این چمنزارها گم شود، تصمیم گرفته شد تا رنگ دیگری جایگزین آن شود. بعد از امتحان کردن بسیاری از رنگها، در نهایت رنگ بنفش برای اسپایرو انتخاب شد چرا که اصلا ربطی به ماریوی قرمز و سونیک آبی و کرش نارنجی نداشت و همچنین یک رنگ خاص و متمایز برای یک شخصیت بازیهای ویدیویی محسوب میشد.
بازیهای اسپایرو در زمانی که عرضه شدند هم در عالم بازیهای پلتفرمینگ پیشتاز بودند و مواردی را درون خود داشتند که در کمتر بازی به چشم میخورد. گرافیک بازی در زمان خود بینظیر بود و از همه اینها مهمتر، طراحی شخصیتها و گیمپلی بازی بود که جنجالی و غوغایی بود. بازی سوم بیش از صد شخصیت جدید داشت و ۵ شخصیت قابل بازی هم به جز اسپایرو به آن اضافه شده بودند و سنگ تمامی که ناشر آن روزها یعنی Insomniac Games برای این سری گذاشت، ستودنی بود (این ناشر بعدها پدید آورنده فرنچایز محبوب و فوقالعاده رچت و کلانک هم شد).
اولین بازی اسپایرو همانند اولین بازی کرش، از داستان خاصی بهره نمیبرد و اژدهایی که توسط دیگر اژدهایان زشترو خطاب شده، از لجش تمام اژدهایان دنیا را به سنگ تبدیل میکند و اسپایرو به کمک تک تک این اژدهایان میرود. داستان عنوان دوم اما حول شخصیت منفی و البته محبوب این سری یعنی Ripto میگردد که میخواهد بر دنیای اژدهایان حکمرانی کند و قسمت سوم بازی با پیچیده تر شدن داستان، روایتگر جدیدی از سرزمین اژدهایان و نوزادان اژدهایانی است که ربوده شدهاند و باید توسط اسپایرو و دوستانش نجات داده شوند.
داستان سری اسپایرو آنچنان غنی نیست اما در حد و اندازه یک بازی پلتفرمینگ کارش را راه میاندازد و طنز نهفتهای که در دیالوگها و صحنهها وجود دارد، آن را بسیار جذاب کرده است. کات سینهای بازی در قبل و بعد از انجام هر مرحله، همانند دیدن یک کلیپ انیمیشن کوتاه بامزه است و طنز تاریکی که در آن وجود دارد با حال و هوای بازی کاملا جور است.
- اسپایرو قرار بود یک اژدهای بالغ باشد ولی بعدها سازندگان دیدند که یک اژدهای بالغ نمیتواند آن ارتباطی که میخواهند را با مخاطبین بازی یعنی کودکان بگیرد و تصمیم گرفتند تا سن و سال اسپایرو را کوچکتر کنند. اسپایروی داخل بازیها حدودا ۲۰ سال سن دارد و آنچنان هم کوچک نیست ولی خب همانطور که میدانید اژدهایان هزاران سال عمر میکنند و بیست سالگی آنها مصادف است با دوران تاتی کردن آدمها.
گیمپلی بازی حرف اول و آخر را میزند و به زیبایی هرچه تمامتر توسط ناشر در نسخه جدید پیادهسازی شده است. گیمپلی تقریبا دستخوش هیچ تغییری نشده و همان سبک بازی ۲۲ سال پیش بازسازی شده و با نزدیکتر شدن دوربین به کاراکتر، انجام حرکات اسپایرو را دیدنیتر کرده است. البته این نزدیک بودن بیش از حد دوربین در برخی مواقع مشکلساز شده و متاسفانه نمیتوان برای تنظیمات فاصله دوربین هم به جایی از منوی تنظیمات پناه برد! گیمپلی بازی اسپایرو با اینکه کمی رنگ و بوی کهنگی میدهد و در برخی موارد (مثل پرشها) حسی قدیمی دارد، ولی همچنان میتواند جذاب و سرگرم کننده باشد.
اسپایرو برخلاف همتایان خود همانند سونیک و ماریو و کرش و... از همان اول میتوانست تند بدود و پرواز کند. این دو نکته از مهمترین ویژگیهای اژدهای بنفش رنگی بودند که هم با زبانههای آتش خود دشمنان را از بین میبرد و هم با شاخ زدن به آنها و جدای از این، مراحلی که برای بازی در نظر گرفته شده بود آنچنان روال خطی نداشت. Hub Worldهایی که برای سری بازی اسپایرو در نظر گرفته شده، در زمان عرضه خود بینظیر بودند و همین مناطق پر از راز و رمزها و دشمنانی بودند که قابل شناسایی و کشف بودند (اگر نمیدانید Hub World چیست به طور خلاصه بگویم که منظور مکانهایی است که کاراکترها در آن میچرخند و میتوانند به مراحل اصلی بازی دسترسی داشته باشند).
- استودیو Toys for Bob که وظیفه بازسازی کرش و اسپایرو را برعهده داشته، برای عنوان Spyro Reignited Trilogy دستش بازتر بوده و احتمالا ذوق بیشتری هم داشته چرا که در کارنامه این استودیو نام بازیهای Skylanders به چشم میخورد؛ بازیهایی که از دل دنیای اسپایرو برخاستهاند و با اینکه از نظر بسیاری از طرفداران عناوین خوبی نیستند اما در بین جمع زیادی از گیمرها طرفداران خود را دارند و حتی یک سریال انیمیشنی محبوب هم بر اساس آن ساخته شده است.
اما چیزی که در نسخه بازسازی اسپایرو به چشم میخورد، گرافیک بینظیر و طراحی مجدد کاراکترها توسط تیم سازنده جدید است. ذوق و خلاقیتی که توسط تیم سازنده در این بخش صورت گرفته آنچنان چشمنواز است که بازی را تبدیل به یکی از خوش گرافیکترین عناوین پلتفرمینگ نسل کنونی کرده است. مراحل و Hub Worldها و کاراکترها از نو طراحی شدند و تک تک حرکات دشمنان و خود قهرمانان بازی هم دوباره بازآفرینی شدهاند. نتیجه این شده که به سختی میتوان در قالب کلمات از لذت بالای چرخیدن در دنیای خلق شده توسط Toys for Bob سخن گفت و باید اذغان داشت که با یک بازسازی تمام عیار روبرو هستیم.
- طراحی مراحل اسپایرو با دقت و وسواس بسیاری صورت گرفته و برخی از مراحل هم اقتباسی هستند از شهرهای بزرگ فیلمهای مشهور هالیوودی. سازندگان اعلام داشتند که بسیاری از مراحل از شهرهای واقع شده در سری فیلمهای جنگ ستارگان و یا ایندیانا جونز و حتی فیلم اینک آخرالزمان اقتباس شدهاند. با تجربه بازی و دیدن مراحل بازی که از تنوع بسیار گستردهای برخوردار هستند و راههای مخفی فراوانی هم در آنها دیده میشود، احتمالا شما هم با من هم عقیده خواهید شد که طراحی مراحل سه بعدی بازیهای اسپایرو در زمانه خودش کولاک عظیمی بوده است.
اژدهایانی که در نسخه اول اسپایرو به نجات آنها میرود، حالا هر یک تیپهای شخصیتی مجزایی دارند و در طراحی یکایک آنها ذوق و خلاقیت دیده میشود. دشمنان بازی به زیبایی هر چه تمامتر دوباره طراحی شدند و هوش مصنوعی به کار رفته در آنها همانند نسخههای کلاسیک بسیار بالاست (در آن زمان اکثر دشمنان بازیها در یک مسیر خطی پیش فرض حرکت میکردند و اسپایرو جزو اولین عناوینی بود که دشمنان در بازی به سمت و سوی مختلف حرکت میکردند). بازی Spyro Reignited Trilogy جهان پهناور سه گانه اصلی بازی را طوری بازآفرینی کرده که تجربه آن در سال ۲۰۱۸ باعث میشود که با خود بگوییم چگونه تیم سازنده اصلی بازی توانستهاند بازی در این حجم و اندازه را روی کنسول پلی استیشن ۱ عرضه کنند.
نورپردازیها و گرافیک فنی و بصری بازی خیره کننده است و در کنار این گرافیک چشمنواز، موسیقی کلاسیک بازی هم گنجانده شده و البته در کنار آن نسخه بازسازی شده این موسیقی نیز قرار دارد؛ نسخهای که همچون گرافیک بازسازی شده آن بینظیر است و شنیدن آن لذتی مضاعف دارد. صداپیشگان زیادی به بازی اضافه شدهاند و تمامی دوبلوران نیز کار خود را به نحو احسنت انجام دادند.
- اینکه چرا اسپایرو در بازی الماس میخورد هم حکایتی دارد که احتمالا بعد از دیدن اسماگ در سری فیلمهای هابیت (پیش در آمد ارباب حلقهها) متوجه آن شدهاید. در اکثر افسانهها و اساطیر، اژدهایان علاقه زیادی به جمع کردن طلا و جواهرات دارند و سازندگان هم با همین فلسفه کاری کردند که اسپایرو در طول مراحل بازی به جای اینکه مثلا سیب و قارچ بخورد، الماس نوش جان کند. البته دلیل دیگر هم درخشش الماسها بود که باعث میشد با وجود دور بودنشان در محیط پهناور و سه بعدی بازی، همچنان با یک برق درخشان قابل مشاهده باشند.
مشکلات فنی ریز و درشتی در طول بازی وجود دارد و باگهایی هم در بین مراحل دیده میشود، ولی میتوان امیدوار بود که این مشکلات با آپدیتها رفع شود. بازی از نظر تکنیکی در برخی موارد بیش از حد روی اعصاب میرود اما میتواند با چشمههایی که درون خود دارد، گیمر را به ادامه بازی کردن مجاب کند.
اکتیویژن توانست با بازسازی سه گانه کلاسیک کرش، یک اثر بینظیر پلتفرمینگ را به کنسولهای نسل حاضر اعطا کند و این رسالت خود را با عرضه عنوان Spyro Reignited Trilogy تکمیل کرده است. هر دوی این عناوین به زیبایی هرچه تمامتر دوباره احیا شدند و حالا میتوان زنگ خطری را از سوی این استودیو برای ناشرانی چون نینتندو شنید چرا که این بازیها پتانسیل این را دارند تا بتوانند بار دیگر فرنچایز خود را راه اندازی کنند. البته نباید فراموش کرد که هسته اصلی هر دوی این سه گانهها به استودیوهای غول و بینظیری همچون ناتی داگ و اینسومنیاک گیمز برمیگردد و در واقع افراد خلاق این استودیوها بودند که توانستند عنوانی را سالیان سال پیش بسازند که بتواند در بیست سال بعد هم همچنان بدرخشد.
باید دید که آیا اکتیویوژن و تیمهای همراهش همچون استودیوی Toys for Bob میتوانند بازی مجزا و اورجینالی هم بسازند که به همین زیبایی بازسازی عناوین قدیمی باشد یا اینکه باید به این ضرب المثل ایمان آورد که دود همچنان از کنده بلند میشود و بازسازیهای اخیر هم در حقیقت موج سواری روی این دود کنده بودند.
- گرافیک چشمنواز
- موسیقی بینظیر
- طراحی مراحل خارق العاده
- گیم پلی درگیر کننده و دارای بالانس مناسب
- طراحی شخصیتهای قوی
- مینی گیم های درگیر کننده
- داستان ضعیف
- کهنه بودن گیم پلی در برخی مواقع
- عدم وجود زیرنویس
- مشکلات فنی ریز
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
برسی ویدئو چرا ندارید
ممنون از نقدت