نقد فیلم Battle Angel Alita؛ فرشته نابودی به پا میخیزد
انیمه و هالیوود هیچ گاه رابطه خوبی نداشتند و تا به امروز هر بار سردمداران هالیوودی سعی کردند تا یک انیمه را تبدیل به یک فیلم سینمایی کنند، حاصل کار یک اثر سینمایی خیلی بد ...
انیمه و هالیوود هیچ گاه رابطه خوبی نداشتند و تا به امروز هر بار سردمداران هالیوودی سعی کردند تا یک انیمه را تبدیل به یک فیلم سینمایی کنند، حاصل کار یک اثر سینمایی خیلی بد یا در بهترین حالت یک اثر سینمایی بد از آب در آمده است. فیلمهایی مثل دراگن بال یا روح در صدف نمونهای از این موارد شکست خورده به حساب میآیند و اکران آنها باعث شد که بسیاری از کارشناسان بر این باور باشند که لزوما یک انیمه خوب نمیتواند به یک فیلم هالیوودی خوب تبدیل شود. اهل فن اعتقاد دارند که لایههای زیرین داستانی یک انیمه در نوع هالیوودی آن نابود شده و اکثر این آثار از جزییات ریز و جذاب انیمهها غافل میمانند.
- کارگردان: رابرت رودریگوئز
- نویسنده فیلمنامه: جیمز کامرون
- استودیو تهیه کننده: فاکس قرن بیستم
- بازیگران: کریستف والتز، جنیفر کانلی، ماهرشالا علی، رزا سالازار
- بودجه: ۱۷۰ میلیون دلار
خبر ساخت فیلم Battle Angel Alita به حدود ده سال پیش برمیگردد؛ زمانی که جیمز کامرون (کارگردان شهیر هالیوودی و سازنده فیلمهای بزرگی چون تایتانیک) هنوز صحبتی درباره ساخت فیلم آواتار به میان نیاورده بود. در آن زمان اعلام شد که جیمز کامرون قصد دارد فیلمی لایواکشن بر اساس مانگای محبوب Battle Angel Alita (یا به بیان ژاپنیاش Gunmo) بسازد. خبر کوتاه بود و بعدها هم در هالهای از ابهام فرو رفت و کامرون با ساخت آواتار توانست دنیا را به تسخیر خود در بیاورد.
Battle Angel Alita در حقیقت یک مانگا (کمیک از نوع ژاپنی!) است که در ۹ مجلد و در حد فاصل ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ توسط یوکیتو کوشیرو نوشته و منتشر شد. البته استقبال از این مانگا باعث شد که در سالهای بعد از انتشار نسخه اولیه، دنبالهها و داستانکهایی فرعی از دل آن ساخته و منتشر شود. امروزه مانگای Battle Angel Alita: Mars Chronicle که از سال ۲۰۱۴ به طبع چاپ رسیده همچنان هم در حال انتشار است.
Battle Angel Alita در سال ۱۹۹۳ تبدیل به دو انیمه کوتاه OVA شد که مدت زمان هر یک از این قسمتها به حدود نیم ساعت میرسید. این دو قسمت بر اساس جلدهای اول و دوم مانگا ساخته شده بودند و در زمان خود با استقبال نسبتا خوبی مواجه نشدند اما بنا به دلایلی استودیو سازنده از ساخت انیمه سریالی اثر صرف نظر کرد. یوکیتو (نویسنده و خالق اثر) گفته که هیچگاه اقتباسی انیمهای در نظر نداشته و سرش شلوغ بوده و وقت نداشته که بتواند روی یک انیمه مجزا و مستقل کار کند.
در هر حال سفر Battle Angel Alita در مدیایی خارج از مانگا همینجا تمام شد تا اینکه به سالهای اخیر رسیدیم. بعد از اکران موفقیت آمیز فیلم آواتار و تبدیل شدنش به پرفروشترین فیلم تمام اعصار و تاریخ هالیوود تا به امروز؛ جیمز کامرون تصمیم گرفت به پروژه Battle Angel Alita خود بازگردد و آن را فراموش نکند. او پیشتر هم سریالی با نام Dark Angel ساخته بود که البته ربطی به Battle Angel Alita نداشت ولی شخصیت اصلی آن هم دختری کم سن و سال بود که بنا به یک سری تغییرات ژنتیکی تبدیل به یک ماشین کشتار شده بود. جیمز کامرون اما به شدت درگیر ساخت قسمتهای دوم و سوم حماسه بزرگ خود (آواتار) بود و سکان کارگردانی فیلم را به دوست خوبش رابرت رودریگوئز داد و ترجیح داد خود در نقش نویسنده و تهیه کننده ظاهر شود.
Battle Angel Alita در سال ۱۹۹۰ داستانی ناب و جدید داشت و شاید امروزه کمی تا قسمتی این داستان کلیشهای به نظر برسد؛ به خصوص اینکه فیلمی به نام Elysium در سال ۲۰۱۳ با بازی مت دیمون اکران شد که از بسیاری جهات در هسته داستانی خود شبیه به آخرین کار جیمز کامرون و رودریگوئز است. در Battle Angel Alita با شهری ویران شده روبرو هستیم که Iron City نام دارد و در بالای این شهر، روی آسمان، یک شهر بزرگ به نام Zalem قرار دارد. ساکنین Iron City افرادی هستند که بضاعت رفتن به Zalem را ندارند و جزو شهروندان درجه یک به شمار نمیآیند. برخی از شهروندان آیرون سیتی هم افرادی طرد شده از Zalem هستند که این افراد با داغ کردن یک نقطه روی پیشانیشان قابل تشخیص هستند.
در Iron City زندگی در شرایط حداقلی میگذرد و گفته میشود که آن بالا، در Zalem، اوضاع زندگی کاملا فرق میکند. در این بین دانشمندی به نام ایدو (با بازی کریستف) که از ساکنین گذشته Zalem بوده و بنا به دلایلی نامشخص به این شهر فرستاده شده؛ در حال ساخت روباتهای انساننما و کمک به این رباتها در این شهر نفرین شده است. او در ابتدای فیلم در میان تلمباری از زباله، یکی از مدلهای پیشرفته این نوع رباتها را پیدا میکند و با راست و ریست کردن آن، زندگی تازهای به آن میبخشد.
ایدو نام ربات را آلیتا میگذارد و به او جهان زیرین را نشان میدهد. آلیتا ربات پر جنب و جوشی است که عاشق پرتقال و شکلات شده و هیچ چیزی هم از زندگی گذشته خود به خاطر نمیآورد. او کم کم دوستانی برای خود پیدا میکند تا اینکه بر اساس یک سری اتفاقات، به چند قابلیت ویژه و مهم خود پی میبرد که او را به گذشته تاریکش نزدیک میکند...
Battle Angel Alita توسط جیمز کامرون نوشته شده و این شخص تا توانسته به منبع اقتباسی خود وفادار مانده است به طوری که بسیاری از دیالوگها و صحنهها بازسازی عینی صحنههای رخ داده در داخل مانگا است. راز اصلی موفقیت فیلم هم در همین نکته نهفته است که کامرون برخلاف بسیاری از کارگردانان سعی نکرده تا المانهای بیخودی به داستان قوی مانگا اضافه کند. طبیعتا بازسازی نه جلد مانگا و جزییات نوشته شده در آن در یک اثر سینمایی دو ساعته کار سختی است و به همین دلیل هم میتوان گفت که Battle Angel Alita هم فعلا دو فصل اول این مانگا را در نظر گرفته است. این یعنی اینکه اگر انیمه دو قسمتی این اثر را دیدهاید، تقریبا بیش از نصف داستان فیلم سینمایی را میدانید.
اما چرا میگویم نصف؟ چون جیمز کامرون و تیم سازنده سعی کردهاند از داستانکهای فرعی دنیای سایبرپانک مانگا عناصر و المانهای جذابی را خارج کنند و در فیلم بگنجانند. ورزشهایی عجیب و غریب که جوانان Iron City به آن مشغول هستند و یا نبردهای رباتها در میدان مبارزه با یکدیگر که در دو فصل اول انیمه صرفا به آن اشاره میشود و روی آن مانور داده نمیشود در فیلم به نمایش در میآید. جیمز کامرون با هوشمندی داستان و شاکله اصلی قصه فیلم را بر اساس دو فصل ابتدایی مانگا پیش میبرد و قرضهایی هم از گوشه و کنار این جهان پهناور میگیرد تا به فیلمنامه خود یک حال اساسی دهد.
با این وجود باید اعتراف کرد که بازهم فیلم نمیتواند لایههای زیرین داستان انیمه را درست به رگهای خود تزریق کند و از پیش کشیدن بحثهای فلسفی مانگا حذر میکند. Battle Angel Alita میتوانست به اثری علمی-تخیلی تبدیل شود که به مراتب از فیلمهایی چون ماتریکس، بیشتر و بیشتر مفاهیم عمقی داشته باشد و شاید بد نبود که کامرون و واچوفسکیها دنیای پر از پتانسیل Iron City را به تصویر بکشند.
شهر Zalem (دقت کردید که تلفظ این شهر دقیقا مصداق ظالم در زبان عربی است و هیچ بعید نیست این واژه برای نویسنده الهام بخش نامگذاری شهری ظالم و ستمگر نسبت به دیگر شهروندان بوده باشد؟ البته اساسا ظالیم یا سالیم یا شالیم در زبان عبری یعنی صلح که اورشلیم (JeruZalem) نیز از آن میآید و تداعی کننده معنی آرمانشهر است.) سرزمین موعودی است که تقریبا برای هیچ یک از شهروندان دون پایه آیرون سیتی قابل دسترس نیست. عدهای در این بین حضور دارند که ادعا میکنند میتوانند با دریافت پول هنگفت، مردم را به Zalem ببرند.
از آنسو داستان تجارت اعضای بدن روباتهای انسان نما در دل شبهای تاریک این شهر خوفناک وجود دارد (که این بخش داستانی قطعا وام گرفته از داستان مشهور آیا اندرویدها خواب گوسفند برقی میبینند یا همان بلید رانر خودمان است) و از سوی دیگر جایزه بگیرانی در دل شهر وجود دارند که با خلافکاران میجنگند و نقش پلیسهای امروزی را به طور کثیفی ایفا میکنند. تمامی این داستانکها به علاوه چندین مورد دیگر در خلال فیلمنامه پیچیده فیلم وجود دارد و کامرون توانسته تاحد زیادی انسجام را حفظ کند اما در برخی موارد هم افسار از دستش خارج شده و داستان تو در توی فیلم گنگ میشود.
درواقع این نکته را باید دانست که اعضای سازنده فیلم قصد دارند تا دنبالههایی برای فیلم بسازند و طبیعتا هرچه که در آستین داشتند را در این فیلم رو نکردهاند اما فیلم به عنوان یک اثر مستقل سینمایی، پرسشهای بیجواب زیادی از خود به جا میگذارد که شاید به مذاق برخی تماشاگران خوش نیاید. البته همین اتفاق درباره فیلم قبلی کامرون یعنی آواتار هم تا حدی رخ داد و مردم خیلی هم استقبال کردند! تا لحظه نوشتن این مطلب هم فروش فیلم Battle Angel Alita رقم کمی نبوده هرچند انتظارات را هم برآورده نکرده است.
مانگا و انیمه Battle Angel Alita از یک خشونت ذاتی برخوردار بودند و از نشان دادن خون و خونریزی و البته برهنگی ابایی نداشتند. خالقان نسخه هالیوودی اثر اما کمی تا قسمتی این موضوع را کاهش دادند تا درجه بندی سنی فیلم به R تغییر پیدا نکند. رودریگوئز اما استاد این موضوع است که در قالب یک فیلم PG-13 (رتبه بندی سیزده سال به بالا) صحنههایی خلق کند که چندان با فیلمهای درجه بندی سنی بالا تفاوت نداشته باشد (دسپرادو را به یاد دارید که در آن کابویها به هم شلیک میکردند و هندوانههای پشت سرشان با رنگ سرخشان میترکید؟ رودریگوئز همینقدر زبر و زرنگ است!).
خشونت فیلم از نوع فانتزی است و تکه پاره شدن رباتها و جاری شدن روغن درون بدن آنها و پاشیدن آن به در و دیوار و یا آویزان شدن اجزای رباتیک آنها، تقریبا توانسته همان خشونت بی حد و مرز مانگا را تکرار کند. صحنههای اکشن فیلم خارقالعاده از آب در آمدهاند و ریتم فیلم با اینکه در اواسط تا آخرهای میانه دوم آن کمی از حال میافتد، اما تقریبا از اول تا آخر هیجان انگیز است.
مهمترین ویژگی فیلم، جلوههای ویژه بینظیر آن است که توسط همان تیم خلاق فیلم آواتار صورت گرفته است. تیم جیمز کامرون در لحظه به لحظه ساخت فیلم حضور داشتند و حالا بعد از تجربه اعجاب انگیزی چون آواتار، بار دیگر اثری سینمایی ساختهاند که مثل و مانند آن در هیچ اثری دیده نمیشود. Battle Angel Alita از حیث جلوههای ویژه و جلوههای بصری در بالاترین رتبهای که تصورش را میکنید قرار دارد و باید برای تک تک زحماتی که تیم سازنده آن کشیده ایستاده دست زد. خود شخصیت اصلی یعنی آلیتا، با بازی رزا سالازار همراه بوده که البته یک روکش فانتزی روی آن کشیده شده است. طراحی آلیتا با آن چشمان بزرگ که تداعی کننده انیمه است، با استفاده از تکنیکهای روز سینمای جهان و پیشرفتهترین سیستمهای استاپ موشن، آنقدر طبیعی از آب در آمده که کمتر کسی امکان دارد نسبت به پیادهسازی دقیق و درست آن به حیرت نیفتد.
در کنار طراحی کاراکتر آلیتا، خود دنیای Iron City را داریم که بهترین شهر سایبرپانکی خلق شده در سینمای هالیوود به شمار میرود و طراحی دیگر رباتها و میدان مسابقه و... آن با صبر و حوصله تمام صورت گرفته است. Zalem با اینکه نشان داده نمیشود (این اسم میتواند جدا از ظالم در عربی مصداق کلمه اورشلیم هم باشد، مانند عبارات زایان در ماتریکس) اما بیننده برای دیدن آن در فیلم بعدی لحظه شماری میکند. فیلم Battle Angel Alita با رعایت همین نکات میتواند نقصان جزیی فیلمنامه خود را بپوشاند و خودش را تبدیل به اثری بینهایت دیدنی کند. به جز رزا سالازار که نقش اصلی را برعهده دارد، کریستف والتز هم در نقش ایدو ظاهر شده که هم شکل و شمایل کاراکتر مانگا را حفظ کرده و هم توانسته روحیه همین شخصیت را به خوبی به تصویر بکشد. دیگر بازیگران فیلم از جمله ماهرشالا علی و جنیفر کانلی با اینکه حضور مهمی در فیلم دارند اما در واقع به خاطر نپرداختن درست فیلمنامه به شخصیت آنها، کمی تا قسمتی مقوایی از آب در آمدهاند. این موضوع در مورد کاراکتر شیرن (جنیفر کانلی) بیشتر هم به چشم میخورد و معلوم نیست که چرا کامرون بیخیال پردازش بهتر و دقیقتر این شخصیت در فیلم نخست شده است.
جدا از جلوههای بصری فیلم، باید گفت که جلوههای سمعی فیلم نیز در جایگاه بسیار بالایی قرار دارد و گل سر سبد این موضوع نیز موسیقی جادویی فیلم به شمار میرود. این موسیقی سراسر هیجان و کاملا متناسب با جهان سایبرپانک فیلم، در جای جای صحنهها مینشیند و با جلوههای ویژه بینظیر فیلم ادغام شده و معجونی محسور کننده را تحویل تماشاگر میدهد.
جیمز کامرون و رابرت رودریگوئز بهترین فیلم اقتباسی از مانگا را تا به امروز ساختهاند و با وجود کهنه شدن داستان بیست و چند سال پیش، توانستهاند به آن شاخ و برگهایی بدهند که داستان همچنان با وجود نقصهایش حرفی هم برای گفتن داشته باشد. همانطور که گفتم Battle Angel Alita میتوانست از یک فیلم اکشن بینظیر تبدیل به فیلمی عمیقتر از نظر مضمون داستانی شود اما فیلمساز ترجیح داده که این موضوع را در لایه سطحی خود نگهدارد و با ورود جزیی نکات سیاسی به فیلمش، تمامی تماشاگران را برای ادامه آن هایپ کند و چشم به انتظار نگهدارد. Battle Angel Alita با این وجود همچنان دیدنی است و یک دگرگونی عظیم در هالیوود به شمار میرود و میتواند تا مدتها صحنههایش در ذهن بارها و بارها مرور شود و هر بار هم ذهن آدمی را به بهت در بیاورد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
از نقد نویس محترم که نوشتارشون حکایت از اطلاعات جامع و دقیق داره بعیده چنین اشتباهی در تفسیر کلمه zalem !! البته تشکر میکنیم که حدسشون را قید احتمال بیان کردند.
بهرحال کلمه zalem ربطی به زبان عربی و کلمه "ظالم" نداره بلکه ریشه عبری داره و مفهومی کاملا برعکس داره. زالیم یا سالیم یا شالیم مترادف صلح و امنیت هست در زبان عبری (= سلیم به زبان عربی) که اورشلیم (JeruZalem ) به معنی شهر صلح و امنیت یا "آرمانشهر" از همین ریشه هست.با احترام
مرسی از اطلاعات تکمیلی و دقت و حسن شما. .هر دو مورد گفته شده البته.فقط مورد دوم در انتهای مطلب هست
اگه جلوه گریِ فلسفه یِ عمیقِ انیمه در توان هالیوود بود که الان وان پانچ من, آسورا و برسرک پرفروش ترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان بودن..
البته اینجوری انیمه سینمایی آکیرا میتونست یک تنه فرمانروایی کنه بر دیگر آثار
این نقد تحلیل خودتون بوده یا ترجمه
توی دیجیاتو اگه مطالب ترجمه باشن در انتهای مطلب منبع ذکر میشه گرامی
نقد خوبی بود اطلاعات مناسبی در مورد فیلم بیان کردین که دیدنش با خوندن این پست ، نگاه و فهم بهتری از داستان و شکل گیریش میده
منتظر برای نسخه بلوری که نگاهش کنم
برام سوال هست که این فیلمها رو کجا می بینید شما ?
این لایو اکشن هم چندان مورد استقبال قرار نگرفته و به پای بازیکن شماره یک اسپیلبرگ نمی رسه
سلام . میتونم بهتون اطمینان بدم که از بازیکن شماره یک به مراتب بهتره