گزارش تدکس امیرکبیر ؛ ایدههایی که بذر شدند
«تدکس امیرکبیر» روز گذشته با سخنرانی «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه کشورمان در دانشگاه امیرکبیر آغاز و با سخنرانی ۱۱ متفاوت دیگر ادامه پیدا کرد. نکات کلیدی مذاکره، آموزش کوکان و توجه به قشر آسیب ...
«تدکس امیرکبیر» روز گذشته با سخنرانی «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه کشورمان در دانشگاه امیرکبیر آغاز و با سخنرانی ۱۱ متفاوت دیگر ادامه پیدا کرد. نکات کلیدی مذاکره، آموزش کوکان و توجه به قشر آسیب پذیر از جمله موضوعاتی بودند که در تدکس امیرکبیر پیرامونشان سخنرانی شد.
فنون مذاکره ظریف
ظریف وزیر امور خارجه کشور به عنوان اولین سخنران، اشتباهاتی که منجر به شکست در مذاکره کنشگران اجتماعی میشود را ۴ اشتباهعنوان کرد و توضیح داد:
«گوش ندادن به صحبتهای طرف مقابل و مجادله به جای گفتگو، مجادله بر اساس پیش فرضها و باور نکردن احتمالات دیگر، برد و باخت دیدن بازی یا حاصل جمع صفر که البته در دنیای واقعی منجر به باخت و ضرر هر دو طرف خواهد شد. پیشگوییهای خودکامبخش یا همان پیشگوییهایی که خود براساس آن عمل میکنیم و خودمان آنها را محقق میکنیم. اشتباهاتی هستند که در دنیای واقعی و فضای بینالمللی فاجعه بار خواهد بود و ما تنها با خودباوری و نگاه انتقادی و آگاهانه به رفتارهای خودمان میتوانیم آنها را اصلاح کنیم.»
وزیر امورخارجه کشور تاکید کرد که متاسفانه سیاستمداران بازی را برد و باخت میبینند و به همین دلیل تمام تلاش خود را برای شکست جناح مقابل بکار میگیرند: «درصورتیکه شکست جناح مقابل به معنای شکست و تحمیل زیان به کل کشور است.» او همچنین ادامه داد که برخی مسئولان پیشگوییهای خودکامبخش میکنند و از این موضوع خوشحال هستند:
«بعد از برجام یکی از آقایان اعلام کرد کدام عاقلی در کشور ما سرمایهگذاری خواهد کرد. بدیهی است که طرف خارجی با شنیدن چنین اظهار نظری از سوی یک مقام ایرانی در کشورمان سرمایهگذاری نمیکند.»
ظریف در بخشی دیگر از صحبتهای خود به پیشفرضهای آمریکا در مورد ایران اشاره کرد که همواره ذهنیت ساخت بمب هستهای توسط ایران با آنهاست: «چون بر اساس پیشفرضها قضاوت میکنند، تصور میکنند که ایران بخاطر دستیابی به بمب هستهای این فشارها را تحمل میکند و نه مصارف دیگر.»
شهر برای همه
«شادی عزیزی» معمار و طراح شهری در رویداد تدکس امیرکبیر در مورد تسلط جنسیت یا گروه خاصی از اجتماع بر قسمتهایی از فضای شهری مانند بازار بزرگ تهران در دهه ۷۰ و ۸۰ اشاره کرد و توضیح داد که این فضا به مرور با تغییرات فضای این منطقه مانند ساخت پیاده راه، مبلمان شهری، دسترس پذیر شدن، احیای بناهای تاریخی و راه اندازی کافهها، رستورانها و... مسیر ورود زنان را به بازار تهران هموار کرد و موجب تغییر فرهنگ حتی فرهنگ کلامی در این منطقه شد.
خانواده پایهگذار تربیت جنسی کودکان
«آزیتا محمد کریمی» دانشجوی مقطع دکترا روانشناسی است که درباره فعالیتهایش پیرامون تربیت جنسی کودک و نوجوان صحبت کرد. او آزارگران کودک را به دو دسته آزارگران خوب و آزارگران بد تقسیمبندی کرد و توضیح داد:
«آزارگران خوب، والدینی هستند که برای تربیت فرزندشان به آنها دروغ میگویند، فریاد میکشند یا تهدید میکنند و حتی آنها را کتک میکنند تا کودکشان کارهایی که خطرناک است یا صلاح نیست را انجام ندهد. اما آزارگران بد افرادی در بیرون از خانواده هستند که به جز تندخویی، کودکان و نوجوانان را مورد اذیت و تعرض قرار میدهند.»
محمدکریمی باور دارد که اگر پدر و مادر جزو آزارگران خوب باشند، فرزندانشان نه تنها به آنها اعتماد نمیکنند تا در صورت بروز مشکل به آنها مراجعه کنند، بلکه اعتماد به نفس مقابله با افراد خطرناک و توان محافظت از خود را هم نخواهند داشت.
صدای افراد که صدایشان شنیده نشد
«مهرداد اسکویی» مستندساز و عکاسیست که زبان بیزبانها شده است. او در سخنرانی تاثر برانگیز خود به گفت در ۱۵ سالگی قصد خودکشی داشت اما متوجه شده که بعد از مرگ او زندگی و شادی ادامه خواهد داشت. او سپس وارد عرصه بازیگری تاتر شد اما چون حس کرد که باید گوینده صدا و افکار دیگران باشد صحنه بازیگری را رها کرد و وارد عرصه فیلم سازی مستند از مشکلات اقشار جامعه شد.
«خانه مادریام مرداب»، «از پس برقعه»، «روزهای بیتقویم» و «رویاهای دم صبح» از جمله فیلمهای مستند ساخته اسکویی هستند که در دو فیلم اول صدای زنان رنجکشیده و در دو مستند بعدی صدای کودکان مراکز اصلاح و تربیت با غم دوری از خانواده شنیده میشود.
اسکویی یکی خاطرات جالب خود را هوش بالای دختران کانون اصلاح و تربیت عنوان کرد و گفت:
«بعد از چند روز متوجه شدم که من کارگردان و بازیگردان فیلم نیستم بلکه آنها هستند که کارگردانی میکنند و من را بازی میدهند. زمانیکه از آنها پرسیدم شما چطور اینقدر باهوش هستید، گفتند اتفاقی که ممکن است برای شما هر دو سال یکبار در خیابانها بیفتد برای ما هر نیم ساعت یکبار رخ میدهد و ما برای زنده ماندن باید باهوش باشیم.»
او در انتها از حاضران درخواست کرد تا به افرادی که صدایشان شنیده نمیشوند، بیشتر توجه کنند، همچنین این سوال را مطرح کرد که سهم ما از فقر فرهنگی و مالی که موجب شده کودکان و نوجوانان پشت دیوارهای بلند کانون اصلاح و تربیت دوری از خانواده و ترس از مرگ را تحمل کنند، چقدر است؟
مشکل نخواستن است نه ندانستن
پس از برگزاری یک کارگاه توسط «محمدمهدی افشار آزاد» که فضای همکاری درون شرکتها و همچنین فضای رقابتی میان شرکتها را بازسازی کرده بود، او نکاتی در مورد همکاری و عدم همکاری نیروها با مدیران خود بیان کرد که نشان میداد آگاهی یا عدم آگاهی کارکنان دلیل پیشرفت یا شکست کار نیست:
«واحد منابع انسانی تلاش میکند تا نیروهایی متناسب با اهداف خود جذب و آنها را آموزش دهد. درصورتیکه بهترین مدیران تنها میتوانند یک نیرو را به سمتی هدایت کنند که خودشان تصمیم بگیرند در راستای هدف همگانی انتخاب کنند و تصمیم بگیرند. مسئله دانستن و ندانستن نیست، مسئله خواستن و نخواستن است. بسیاری از ما نغع همگانی را میدانیم اما تصمیم دیگری میگیریم.»
معلولان هم عاشق میشوند
«بزرگترین ترس من این است که بیهوا عاشق شوم.» این اولین جمله «وحید رجبلو» بنیانگذار استارتآپ «توانیتو» بود. او در سخنرانی خود ابتدا داستان عشق نافرجام خود را تعریف کرد و سپس از نگاه منفی جامعه درباره ارتباط عاطفی یک فرد معلول و یک فرد معمولی انتقاد کرد:
«اطرافیان میترسند که نکند برقرار ارتباط فرد سالم با فرد معلول منجر به سواستفاده یا شکست عشقی شود اما این اتفاقی است که برای افراد معمولی هم میافتد. ممکن است یک فرد سالم و معلول باهم آشنا شوند، عاشق هم شوند و بعد باهم ازدواج کنند و حتی از یکدیگر طلاق بگیرند، دقیقا مانند افراد عادی؛ این موضوع چه ایرادی دارد؟ چرا عاشق شدن و طلاق گرفتن برای افراد معمولی پذیرفته شده است اما برای معلولان اینطور نیست.»
رجبلو ادامه داد: «آمار طلاق در کشور ما بسیار بالاست. چرا بخشی از این آمار متعلق به معلولان نیست؟ ما هم می توانیم ازدواج کنیم؛ مشاوره برویم و زندگی داشته باشیم. چرا این مسائل برای معلولان پذیرفته شده نیست؟» او عاشق شدن را یکی از مشکلات معلولان عنوان کرد و افزود روابط عاطفی، جنسی و ازدواج افراد معمولی با انسانهای سالم در جامعه ما بسیار عجیب است درحالیکه در سایر کشورها در این مورد فکر شده است.
ببخشیم، این نیز بگذرد
۴۷ قتل توسط کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال که حکم اعدام به آنها داده بودند و تلاش برای دریافت رضایت از خانوادههای مقتولان، موضوع سخنرانی «شارمین میمندینژاد» موسس جمعیت خیریه امام علی (ع) بود. میمندینژاد لحظه به لحظه تلاشهای خود برای دریافت رضایت از خانواده یک مقتول را تشریح کرد و گفت:
«تمام تلاش من این بود تا کودکان را به خانوادههایشان بازگردانم اما چطور میتوانستم از مادران و پدرانداغ دار رضایت بگیرم؟ اعدام کودکی دیگر و گرفتن کودکی از مادری دیگر مرحمی نخواهد بود دردهای مادری که فرزند خودش را از دست داده است.»
میمندینژاد همچنین درخواست کرد تا زمان خشم، دیگران را ببخشند چراکه این روزها هم خواهد گذشت.
زخمهایی هستند که دیده نمیشوند
«مرضیه ابراهیمی» قربانی اسیدپاشی اصفهان ضمن ابراز بیفایده ماندن شکایات برای شناسایی فرد اسیدپاش در اصفهان و ناامیدی از پیدا کردن او گفت:
«سوالاتی در ذهنم باقی مانده که دوست دارم از فرد اسیدپاش بپرسم. چرا این کار را کرد؟ چرا اسید از اسید استفاده کرد؟ چه هدفی داشت؟ اما پرسیدن این سوالات چه کمکی خواهد کرد؟ آنها همیشه دلیلی برای خشم و نفرت دارند.»
او روزهای تلخ و سختی که پشت سر گذاشته بود را بازگو کرد و گفت: «بدن من دیگر از این آسیب رنج نمیبرد اما زخمی که در روح من وجود دارد به راحتی خوب نخواهد شد. سوزشی که من تحمل کردم و هیچ کس به من کمک نکرد و دیگران تنها من را تماشا میکردند، خاطرات تلخیست که فراموش نخواهم کرد.»
قربانی اسیدپاشی اصفهان باور دارد که خشم میتواند بهانه آسیب زدن به دیگران شود چراکه افراد خشمگین مسیر آسیب به دیگران را پیدا میکند، اما باید قوانینی وجود داشته باشد تا مانع از آسیب رساندن به دیگران شود. همین تصمیم موجب شد تا او و دوستانش به دنبال تصویب قانون منع خرید و فروش اسید باشند و در این مورد با مجلسیان و سایر مسئولان صحبت کنند:
«اسید منِ من را زخمی کرد که نمی دانم چه زمانی خوب خواهد شد؟ اما شروع تغییر در رفتارهای ماست اگر به دنبال بهانه هستیم تا ناراحتی خود را بروز دهیم و به شخصی آسیب برسانیم، باید بدانیم که در سمت دیگر فردی هست که آسیب میبیند و زخمهایی در او ایجاد میشود که ممکن است به چشم نیاید.»
فرصت زبانآموزی کودکان از دست میرود
«فرزانه شهرتاش» معلمی باتجربه است که حدود ۲۵ سال از زندگی خودش را صرف آموزش کودکان به خصوص زبان آموزی کرده است. او در سخنرانی خود تاکید کرد که بهترین زمان برای یادگیری زبان توسط کودکان، ۶ ماهگی تا ۶ سالگی است و آنها میتوانند در این دوران تا ۶ زبان را آموزش ببینند در حالیکه این فرصت در کشور ما از دست میرود:
«یادگیری زبان دوم کمی سخت است اما در صورت یادگیری زبان دوم، انسان میتواند باقی زبانها را به راحتی یاد بگیرد. این فرصتی است که در مناطق مختلف کشور که چند زبانه هستند وجود دارد و کودکان میتوانند با یادگیری زبان فارسی در کنار زبان محلی و بومیشان این استعداد را در خود قدرتمند کنند. درصورتیکه این اتفاق نمیافتد و ما شاهد آن هستیم که تنها زبان فارسی تدریس میشود و زبان محلی بومی فراموش میشود. موضوع دیگر آنکه زبان آموزی از سن ۷ سالگی آغاز میشود که توان یادگیری فرد نصف شده و زبان انگلیسی و عربی سالهای بعد آموزش داده میشود که بسیار دیر است.»
کمک هوش برای لبخند معلولان
«سالانه ۵ هزار نفر در تصادفات دچار ضایعه نخاعی میشوند و دیگر توان راه رفتن ندارند.» اینطور که «مصطفی نقیپورفر» میگوید همین جرقهای بود در ذهن او، تا با کمک هوش مصنوعی دستگاه شبیهساز راه رفتن را طراحی کند. نقیپورفر میگوید ضایعات نخاعی و سایر بیماریها که توان راه رفتن را از فرد میگیرند، به جز ضعیف شدن عضلات بدن، عدم جذب کلسیم در استخوانها و جذب کلسیم در کلیهها را درپی دارند:
«اکوپد یا پای بیرونی تا وزن ۱۰۰ کیلوگرم را تحمل میکند و تاکنون بیش از ۱۰۰ نفر، بیش از ۳۰۰ ساعت از این شبیه ساز استفاده کردهاند. در سایر کشورها این دستگاهها تولید شده و ارتقا یافتهاند به نحوی که دستگاه با اراده ذهنی فرد حرکت خواهد کرد.»
نقیپورفر معتقد است با حمایت و توسعه این دستگاه افراد زیادی میتوانند دوباره راه بروند و لبخند بزنند.
گفتنیست «ژیل موتا» کارافرین فرانسوی و «نسیم بیارجمندی» عکاس و صخرهنورد از دیگران مهمانان تدکس امیرکبیر بودند که به ترتیب در مورد نحوه جذب و قانع کردن افراد و همچنین عکاسی زخم صحبت کردند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.