چه شد که مایکروسافت در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ به جنگ نرمافزارهای متنباز رفت؟
مایکروسافت در ماجرایی که در تاریخ تکنولوژی بسیار معروف است، اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی و اوایل دهه ۲۰۰۰ به جنگ نرمافزارهای متنباز رفت. در تمام این سالها، بسیاری از مقاصد شرکت ساکن ردموند از این ...
مایکروسافت در ماجرایی که در تاریخ تکنولوژی بسیار معروف است، اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی و اوایل دهه ۲۰۰۰ به جنگ نرمافزارهای متنباز رفت. در تمام این سالها، بسیاری از مقاصد شرکت ساکن ردموند از این کار چندان واضح نبود و حالا استیون سینوفسکی، مدیر سابق واحد ویندوز مایکروسافت به ارائه جزییات بیشتری درباره این برهه پرداخته و از مسائلی پرده برداشته که باعث میشود حتی تا حدی حق را به مایکروسافت بدهیم.
مدتی پیش مدیر هیئت مشاوره مایکروسافت، برد اسمیت، در سخنانی جنجالی گفت که جنگ این شرکت با نرمافزارهای متنباز باعث شد که در «سمت اشتباه تاریخ» جای بگیرد. اما سینوفسکی در واکنش به این سخنان، حرفهای متفاوتی برای گفتن دارد که در این مقاله آنها را مرور میکنیم.
برجستهترین نقل قول از رویکرد پیشین مایکروسافت در رابطه با نرمافزارها متنباز، متعلق به استیو بالمر، مدیرعامل پیشین شرکت است. او در سال ۲۰۰۱ میلادی با اشاره به لایسنسهای متنباز، سیستم عامل لینوکس را «سرطان» نامید و موسس شرکت، بیل گیتس، هم در سخنانی جداگانه گفت که «پروانه عمومی همگانی گنو - GNU General Public License»، مالکیت نرمافزار را مثل پکمن بلعید.
مدت کوتاهی بعد از اینکه مایکروسافت در سال ۲۰۱۶ گفت میخواهد SQL Server را روی لینوکس پورت کند، بالمر اعلام کرد که دیگر لینوکس را نوعی سرطان تلقی نمیکند. اما او افزود که استعارهاش در آن زمان کاملا صحیح بوده و نبرد مایکروسافت با نرمافزارهای متنباز «انبوهی پول» برای ردموندیها به ارمغان آورد.
اسمیت، وکیل ارشد مایکروسافت در جریان مقابله با رویکرد متنباز، اخیرا گفت که کمپانیاش در آن برهه دست به اشتباه زده اما حالا تغییر کرده و یکی از مثالهای این تغییر، خرید گیتهاب و فعالیتهای متنباز در وبسایتهای اشتراکگذاری کد است.
حالا سینوفسکی، کسی که کتابی تازه راجع به مشکلات امنیتی و آنتیتراست مایکروسافت در سالهایی که بر واحد ویندوز و آفیس نظارت داشت نوشته، ابعاد مختلف ماجرا را روشن و رفتار جدید کمپانی را با مقابله شرورانهاش با نرمافزارهای متنباز مقایسه کرده.
مایکروسافت امروز رویکرد متنباز را به عنوان عامل تغییر مسیرش از پیسیهای ویندوزی به سمت اجرای آژور و آفیس روی کلاد معرفی میکند. اما سینوفسکی دلایلی را تشریح میکند که باعث میشوند رویکرد مایکروسافت در آن زمان قابل درک باشد. او در وهله نخست، همان سخنانی را تکرار میکند که بیل گیتس هم در سال ۲۰۰۱ راجع به پروانه عمومی همگانی مطرح کرده بود: «این رویکرد باعث میشود یک شرکت تجاری قادر به استفاده از کارهایی که به انجام رسانده یا بهبود آنها نباشد».
سینوفسکی در ادامه میگوید: «مایکروسافت براساس این فلسفه تاسیس شد که نرمافزار نوعی مالکیت معنوی است». این همان چیزیست که رویکرد مایکروسافت در قبال نرمافزار و سختافزار را از رویکرد آیبیام، گوگل و اپل متفاوت میکرد.
او در صحبتهایش به Altair BASIC اشاره میکند، نخستین محصول بیل گیتس و دیگر همموسس مایکروسافت، پاول آلن، که در دهه ۱۹۷۰ میلادی ساخته شد تا به کدنویسها اجازه برنامهنویسی در BASIC بدهد. جالب اینکه مایکروسافت همین اواخر GW-BASIC سال ۱۹۸۲ را به عنوان یکی از نرمافزارهای مهم تاریخ، متنباز کرد.
سینوفسکی ادامه میدهد: «وقتی مایکروسافت شروع به کار کرد، در دوران متفاوتی بودیم. خبری از توزیع شبکه نبود. در واقع توزیع نرمافزار هزینهبر بود.» او این را با اشاره به هزینههای اضافه توزیع نرمافزار در قیاس با توزیعهای نرمافزار تبلیغمحور گوگل در کلاد، چگونگی پیوند زدن نرمافزار و سختافزار از سوی اپل و همینطور رویکرد IBM در قبال فروش نرمافزارهایش همراه با هزینه مشاوره میگوید.
در نخستین روزهای مایکروسافت، گیتس و آلن بیشتر افرادی را هدف قرار داده بودند که به سراغ سختافزارهای DIY (سختافزارهای خودت انجام بده) میرفتند: درست مانند توسعهدهندگانی که امروز با خرید رزبری پای یا دیگر کامیپوترهای تکبرد، سیستمعاملهایی رایگان و مبتنی بر لینوکس را به اجرا در میآورند.
این دست از توسعهدهندگان عاشق محصول مایکروسافت شده بودند. در واقع آنها آنقدر عاشق Altair BASIC بودند که حاضر شدند نوارهای کاغذی کدنویسی شده را به رایگان برای یکدیگر ارسال کنند. و در همین زمان بود که مایکروسافت «نامه سرگشاده» معروفش را نوشت.
گیتس در سال ۱۹۷۶ نامهای خشمگینانه به توسعهدهندگان کامپیوتر نوشت و آنها را به دزدی از Altair BASIC متهم کرد. او از این شکایت داشت که بازفروشکنندگان نوارهای کاغذی، در حال کسب درآمدی بودند که باید روانه جیب مایکروسافت میشد.
گیتس در بخشی از نامه خودش به شکلی کنایهآمیز نوشت: «پول سختافزار را باید پرداخت، اما نرمافزار چیزیست که باید به اشتراک گذاشته شود. برای کی مهم است که پولی نصیب افرادی شود که روی آن کار کردهاند؟»
این همموسس عصبانی که در آن زمان رویای به سوددهی رساندن مایکروسافت را در ذهن داشت، از این شکایت کرد که مدت زمانی که خودش و آلن صرف نسخههای مبتنی بر چیپ BASIC کردهاند، با ۴۰ هزار دلار برابری میکند. آن هم در حالی که مایکروسافت تا آن زمان در ازای حق مالکیت محصولش، تنها ۲ دلار بر ساعت دریافت میکرد.
«کدام توسعهدهندهای میتواند سه سال کامل را صرف برنامهنویسی، یافتن تمام باگها، مستندسازی برای محصولش و توزیع رایگان آن کند؟ حقیقت اینست که هیچکس به جز ما این حجم از پول را صرف سرمایهگذاری روی نرمافزاری سرگرمیمحور نکرده. ما ۶۹۰۰ بیسیک نوشتهایم و مشغول نوشتن ۸۰۸۰ APL نیز هستیم، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که این نرمافزار را در اختیار افرادی قرار دهیم که برای سرگرمی به سراغشان میروند. مستقیم اگر بگویم، کاری که شما میکنید دزدی است.»
سینوفسکی این بحث را پیش میکشد که وقتی لینوکس به سرور آمد، تازه زمانی بود که مایکروسافت ضربهای سخت از نرمافزارهای متنباز و رایگان خورد. پیش از هر چیز، لینوکس قادر به انجام کارهایی در سطح اینترنت بود که WinNT نمیتوانست انجامشان دهد (و اگر صادق باشیم هنوز هم نمیتواند). این سیستم عامل هزینه کمتری برای اجرا داشت و بهتر اسکیل میشد.
«تا حدودی، مشتریان تجاری تمرکزی بر هزینه نداشتند و ترجیح میدادند با شرکتی سر و کله بزنند که میتواند نقش پشتیبانی را برایشان بازی کند. همین باعث ظهور سرورهای سازمانی ویندوز از سال ۲۰۰۰ شد. اساسا مشتریان میگفتند اگر قرار باشد نرمافزار را روی سرور نصب کنند، ترجیحشان به پرداخت هزینه است.»
بعد از این، گوگل وارد میدان شد و کدهای متنباز را روی دیتا سرورهایش به اجرا درآورد، بدون اینکه هیچ فعالیت قبلی در زمینه نرمافزارهای رایگان و متنباز داشته باشد. سینوفسکی میگوید: «آنها خیلی ساده نرمافزارهای متنباز را برداشتند، دستکاریشان کردند و مورد استفاده قرار دادند».
«این همان چیزی بود که داینامیک رقابت را بر هم زد و مایکروسافت خود را در جایگاهی یافت که قادر به مقابله با شرایط نبود. تجارت مایکروسافت براساس توزیع نرمافزار بنا شده بود. تمام لایسنسهای متنباز در مقابله با این رویکرد نوشته شده بودند. اگر شما از نرمافزار استفاده و بعد توزیعاش میکردید، در واقع "همهچیز" را توزیع کرده بودید».
«امروز این رویکرد و استفاده از نرمافزارهای متنباز به روش گوگل، به مدل تجاری بسیار موفقی تبدیل شده. اما برای درک بهتر تغییر رویکرد مایکروسافت، باید دانست که چه عواملی نگاه ابتدایی را شکل دادند و بعد به تغییر منجر شدند».
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تو کامتی گفتم بودم وجود قانونی برای داشتن حق مالکیت منوی برای پیشرفت ایران مناسبه اما همین مطلب وجهه ای از وجود نرم افزار متن باز باعث پیشرفت جهانی انسان ها میشه اما به یک انسان خاص ضرر میزنه