کارآفرینی با وام؛ آیا موفقیت استارتاپها فقط در گرو این مسیر است؟
وام گرفتن یا نگرفتن؛ مسئله این است. جار و جنجالهایی که اخیرا بر سر وامهای استارتاپی در کشور به پا شده و اعداد و ارقامی که در این رابطه منتشر شدهاند، یک بار دیگر پرسشی ...
وام گرفتن یا نگرفتن؛ مسئله این است. جار و جنجالهایی که اخیرا بر سر وامهای استارتاپی در کشور به پا شده و اعداد و ارقامی که در این رابطه منتشر شدهاند، یک بار دیگر پرسشی قدیمی را در اذهان فعالان و علاقهمندان به کسب و کارهای حوزه تکنولوژی در کشور مطرح کرده: آیا موفقیت یک استارتاپ در همان بدو شروع کار، فقط با دریافت وامهای کلان تضمین میشود یا مسائل مهم دیگری هم هستند که در این رابطه اهمیت دارند؟
موضوع وام گرفتن یا نگرفتن استارتاپها در کشور، موافقان و مخالفانی دارد. از یک سو صندوق نوآوری و شکوفایی دولت با رویکردی حمایتی، یکی از مهمترین نهادهایی است که به استارتاپهای کشور وام اعطا میکند؛ نهادی که چندی پیش هم اعلام کرد ۱۲ هزار میلیارد تومان وام (به صورت تسهیلات و ضمانت) به اکوسیستم تزریق کرده و قرار است بهزودی جزییات آن را منتشر کند. وزارت ارتباطات نیز وامهایی را به استارتاپها اعطا میکند و معاونت علمی ریاست جمهوری هم در همین راستا گامهای زیادی برداشته است.
با این وجود متخصصانی در حوزه استارتاپها بر این عقیدهاند که اعطای وامهای کلان از سوی نهادهای دولتی و غیردولتی، نه فقط دردی را از استارتاپهای نوپا درمان نمیکند بلکه با ایجاد مشکلات بزرگتر، باعث زمین خوردن کارآفرینان هم میشود.
سرمایهگذار جسور: اعطای وام به استارتاپها در دنیا یک موضوع رد شده است
«ناصر غانم زاده» مدیر سابق شرکت سرمایهگذاری جسورانه آپاتان و کارآفرین فناوری بر این عقیده است که اعطای وام به استارتاپها، مسئلهای کاملا منسوخ شده است و دلایل بسیار محکمی برای این کار وجود دارد. از جمله این که ذات کارهای استارتاپی بر این حقیقت استوار شده که به احتمال خیلی زیاد در مرحله ایده بمانند و شکست بخورند. برای همین هر استارتاپی واجد شرایط دریافت وام نیست و نباید هم این کار را انجام بدهد:
«بحث اعطای وام به استارتاپها در دنیا یک موضوع رد شده است، چرا که یکی از ویژگیهای استارتاپها این است که برایشان 90 درصد احتمال شکست وجود دارد. اما اصلا فرض بگیرید که میخواهیم یک وام خیلی خوب با بهره صفر درصد به یک استارتاپ بدهیم. این استارتاپ میآید و این وام را میگیرد و بعد از مدتی شکست میخورد. بعد از آن باید چه کار بکند؟ چندین سال با گرفتاریهای فراوان زیر قرض بماند و این وام را پس بدهد.»
غانم زاده معتقد است بسیاری از مجموعههایی که به نام استارتاپ، وام دولتی گرفتهاند در واقعیت استارتاپ نیستند و مدتهاست از آن فاز خارج شدهاند. همین موضوع هم سبب میشود مجموعههایی که واقعا به وام نیاز داشته و واجد شرایط آن هستند، عرصه برایشان تنگ شده و از دریافت این مزایا محروم بمانند:
«بخش زیادی از آنهایی که تا الان وام گرفتهاند، در واقع استارتاپ نیستند. به بیان بهتر آنها شرکتهای استارتاپی هستند، اما دیگر از مراحل اولیه استارتاپی خارج شدهاند و حالت سازمان پیدا کردهاند. بنابراین به نظر من باید بین یک استارتاپ تازه کار و شرکتهای استارتاپی که از این فاز خارج شدهاند تفکیک قائل شویم.»
مدیر شرکت سرمایهگذاری جسورانه آپاتان در پاسخ به این سؤال دیجیاتو که مسیر موفقیت یک استارتاپ، در صورتی که نخواهد کارش را با وام شروع کند از کجا میگذرد به ما گفت:
«تقریبا همه این مسائل جواب دارند، اما از آنجا که ما تقریبا بیست سی سال، در خوشبینانهترین حالت ده سال از دنیا در این زمینه عقب هستیم اقدامات درست را درباره این کار انجام نمیدهیم. استارتاپهای خیلی جوان معمولا به سه شکل تأمین مالی میکنند: یا سرمایه اولیه را خودشان و از طریق دوستان و آشنایان تأمین میکنند، یا اینکه شروع میکنند به درآمدزایی از مشتریان که به آن خودگردانی میگویند.
اما استارتاپ کمی که بالغتر شد، در واقع وقتی به مرحله پیش بذری یا Pre Seed رسید، گزینههای تأمین مالی مناسب برای استارتاپها فرشتگان سرمایهگذار یا Angel Investor ها، شتابدهندهها و شرکتهای VC یا سرمایهگذاری جسورانه خواهند بود. در حال حاضر این گونه سرمایهگذاریها در ایران هم انجام میشود و در مرحله پیش بذری، استارتاپها میتوانند چیزی مابین 50 تا 300 میلیون تومان دریافت کنند.»
اما حتی با علم بر وجود این گزینهها، باز هم استارتاپها علاقه خاصی به دریافت وامهای دولتی از خود نشان میدهند. غانم زاده چرایی علاقه مندی استارتاپهای ایرانی به دریافت وام را در گروی این میبیند که درصد بهره وامهای اعطا شده از درصد وامهای بانکی و تورم کشور کمتر است:
«این وامها، وامهای معمولی نیستند و درصد بهرهشان بسیار پایین است. در واقع این درصدها از درصد وامهای بانکی و تورم کشور خیلی کمترند. موضوعی که اینجا پیش میآید این است که بعضی از این وامگیرندهها میروند و در عوض خرج کردن این پول در کار، آن را در جاهای دیگری خرج میکنند. مثلا ملک میخرند، یا تجهیزات خاصی را با آن وام خریداری میکنند و بعدا به خاطر نوسانات ارزی و مسائلی از این دست، با افزایش قیمت آن ملک یا تجهیزات آن را با سود بیشتری میفروشند. در واقع این وام برای راهاندازی استارتاپ هزینه نمیشود که مصداقهای بارز آن را خودم به چشم دیدهام.»
غانمزاده اعتقاد دارد که به خاطر مسائل این چنینی، شفافسازی در وامهای استارتاپی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و حتما با پیگیریهای بیشتری در این مورد از سوی دولت و نهادهای تصمیمگیر انجام بگیرد، چرا که رقمهایی که در این زمینه جابجا میشود در ابعاد اقتصادی کشور بسیار بزرگ و قابل توجه هستند:
«وام 12 هزار میلیارد تومانی صندوق نوآوری و شکوفایی دولت به استارتاپها از لحاظ عددی بسیار مهم است. گفته میشود که کل سرمایهگذاری جسورانه (VC) کشور در سال 99 سیصد میلیارد تومان بوده. با یک محاسبه سرانگشتی میفهمیم که وام دولتی، تقریبا 40 برابر کل سرمایهگذاری جسورانه کشور (که مسیر درست استارتاپها برای وام گرفتن است) بوده که عدد بسیار بزرگی به شمار میآید و باید چگونه هزینه شده است.»
غانم زاده میگوید موارد خیلی زیادی را در اکوسیستم استارتاپی کشور میشناسد که با دریافت وام از همان شروع کار، به دردسرهای بزرگی افتادهاند هر چند که اذعان دارد نمیتواند اسمشان را بیاورد اما سرنوشت جالب یکی از آنها را مثال میزند: «مثلا کسی را میشناسم که از خود صندوق شکوفایی و نوآوری وام کلانی دریافت کرده، اما استارتاپش موفق نشده و همانجا کارمند شده! در واقع برای بازپرداخت این وام سنگین مجبور به انجام این کار شده بود.»
مدیر شتابدهنده منش: تا پیش از رسیدن به MVP، گرفتن وام برای استارتاپها منطقی نیست
«کتایون سپهری» مدیر شتابدهنده منش یکی دیگر از افرادی است که اعتقاد دارد دریافت وام برای استارتاپها تا پیش از آنکه به مرحله رشدی مشخصی نرسیدهاند، کار کاملا اشتباهی است و ممکن است خسارات جبرانناپذیری به فرد دریافت کننده وام وارد کند.
سپهری در گفتگو با دیجیاتو، میگوید که استارتاپها برای دریافت وام باید مراحل خاصی را طی کنند که هم استفاده درستی از منابع مالی داشته باشند و هم به سطحی رسیده باشند که بتوانند بازپرداخت وام را انجام بدهند:
«طبیعتا یک استارتاپ در شروع، و حتی مراحل بالاتر کارش هم نباید وام بگیرد. به این دلیل که یک استارتاپ برای ساخت MVP (تولید محصول یا خدمتی که حداقل ویژگیها و خصوصیات لازم برای ارائه به مشتری و سرمایهگذار را دارد) حداقل به چند ماه تا یک سال زمان نیاز دارد. در واقع بنیانگذار استارتاپ در این مدت باید ببیند که اصلا ایدهاش پتانسیل موفقیت و درآمدزایی و ارائه به سرمایهگذار را دارد یا نه، و این کار باید با «حداقل هزینه» انجام بشود. اینجا گرفتن وام کلان هیچ محلی از اعراب ندارد.»
مدیر شتابدهنده منش میگوید که یک استارتاپ برای شروع، حداقل باید 20 درصد از سرمایه اولیه را خودش تأمین کند و بعد از این مرحله هم نباید به سراغ وامهای کلان برود. بلکه رسیدن به مرحله دریافت وام منوط بر این است که استارتاپ برای خود یک MVP ساخته باشد:
«در راهاندازی استارتاپها یک اصطلاح خیلی رایج وجود دارد که میگوید برای شروع این کار، شما به سه F احتیاج دارید: Family، Friends and Fools. یعنی از همان اول کار باید از پول تو جیبیهای خودتان مایه بگذارید که میگویند این رقم باید 20 درصد از کل سرمایه اولیه باشد. بعدا که کار پیش رفت و به اصطلاح پول تو جیبی به اتمام رسید، حالا باید به اعضای خانواده و دوستان نزدیک مراجعه کنید و در نهایت نوبت به احمقها میرسد [اصطلاحی که برای افراد بیپروا در سرمایهگذاری اطلاق میشود]. این مراحل که تمام میشوند جاییست که بنیانگذار استارتاپ MVP خود را ساخته و حداقل یک تراکنش مالی به همین شیوه داشته است.»
سپهری میگوید این مدرکی است برای آنکه بنیانگذار به سرمایهگذار ثابت کند که محصولش خریدار دارد. تازه از اینجاست که بنیانگذار استارتاپ باید به سراغ جذب سرمایه برود که یا میتواند به شکل شریک تجاری و سرمایهگذار باشد یا به صورت وام. از آنجایی که وامهای دولتی نیز با بهره پایینی ارائه میشوند، بسیاری از استارتاپها این مسیر را انتخاب میکنند اما واقعیت اینجاست که مراجعه به سرمایهگذار از دیدگاه سپهری راه بهتری است. او چرایی این مساله را به دیجیاتو چنین توضیح میدهد:
«سرمایه گذار پول هوشمند را به استارتاپها میآورد. در واقع اگر یک مجموعه استارتاپی سرمایهگذار درست را انتخاب کند، هم به بازار شناخت پیدا میکند و هم ارتباطات مختلفی میگیرد و هم در تصمیمگیریها میتواند روی مشارکت سرمایهگذار حساب باز کند. اما در مجموع فقط زمانی که «گردش مالی» شروع میشود، بنیانگذار استارتاپ میتواند تصمیم بگیرد که به سراغ وام برود یا مذاکره با سرمایهگذار. از آنجا که خیلی از استارتاپها دوست ندارند سهام واگذار کنند، مسیر وام گرفتن را انتخاب میکنند که از نظر من استراتژی صحیحی نیست.»
سپهری میگوید دلیل علاقه بیش از حد بنیانگذاران استارتاپها برای گرفتن وام، این است که مخالف واگذاری سهام شرکت خود هستند و از دیدگاه وی این موضوع عاقلانهای نیست. سپهری در پاسخ به این پرسش دیجیاتو که چرا استارتاپهای زیادی در یاران خواهان دریافت وام هستند و تا حالا وام گرفتهاند، گفت:
«بستگی به نوع استارتاپ دارد. ما استارتاپهایی را داریم که مثلا ده سال است به شیوه استارتاپی کار میکنند و یک شرکت ثبت شده نیستند، اما با این حال به اصطلاح از آب و گِل درآمدهاند. اگر استارتاپی با این شرایط بخواهد برای کارهای مختلف وام بگیرد، هیچ اشکالی ندارد. اما استارتاپهای خیلی کوچک که وامهای بزرگ میگیرند، از نظر من مهمترین دلیل انجامشان برای این کار این است که نمیخواهند سهام واگذار کنند. اما با توجه به افزایش سرمایهگذارها در بازار اکوسیستم استارتاپی کشور، شاید رجوع به این نهادها یا افراد تصمیم عاقلانهتری نسبت به گرفتن وام باشد.»
سپهری که خود یکی از مشاوران سرمایهگذاری در استارتاپهاست، میگوید که طی دوران فعالیتش بارها و بارها دیده که استارتاپها با گرفتن وامهای کلان در همان مراحل ابتدایی رشد خود را به دردسرهای بزرگی میاندازند و نه تنها مشکلی از آنها رفع نمیشود، بلکه مشکلات بیشتری هم به گرفتاریهایشان اضافه میکنند:
«تیمی را میشناسم که وام کرونا گرفتند، اما به خاطر اینکه تهران نبودند برای بخشودگی آن وام یا به اصطلاح بلاعوض کردنش مجبور به نامهنگاری شدند و این نامهها به نتیجه نرسید تا زمان اینکه موعد پرداخت اولین قسطشان رسیده بود. تیم دیگری هم که با آنها همکاری داشتهایم و خواستهاند که نامشان را نبریم، یک وام صد میلیون تومانی درخواست کرده بود اما به دلایلی همکاری شکل نگرفت و در عین این اتفاق، بنیانگذار مجموعه ناچار شد که بازپرداختهای وام را بدون اینکه تیمی شکل گرفته باشد، انجام بدهد.»
با تمام این تفاصیل، شما به عنوان مخاطب دیجیاتو و شاید فردی که تا حالا برای دریافت وامهای استارتاپی تلاش کرده، در مورد این گفتهها چه نظری دارید؟ فکر میکنید استارتاپها باید در همان ابتدای کار وام بگیرند یا آنکه مخالف این دیدگاه هستید؟ حتما با ما در میان بگذارید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.