ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

علمی

ماجرای بی‌پایان بختگان: برای اینکه قبرستان پرندگان مهاجر نباشیم چه کرده‌‎ایم؟

این مدت در میان انبوه خبرهای بد اقتصادی و اخبار عجیب مربوط به انتخابات، ماجرای غم‌‎انگیز پرندگان مهاجری که با هزاران امید و آرزو ایران را به عنوان مقصد مهاجرت خود انتخاب کرده اند مدتی ...

مریم ملی
نوشته شده توسط مریم ملی | ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۹:۰۰

این مدت در میان انبوه خبرهای بد اقتصادی و اخبار عجیب مربوط به انتخابات، ماجرای غم‌‎انگیز پرندگان مهاجری که با هزاران امید و آرزو ایران را به عنوان مقصد مهاجرت خود انتخاب کرده اند مدتی رسانه‎‌ها را پر کرد و بعد از گذشت زمانی کوتاه با انتشار خبر تلاش فعالان محیط زیست برای نجات فلامینگوها و جوجه‎‌های تشنه‌‎شان همه تب‎ و‎تاب‌‎ها فروکش کرد.

تصاویری که از بختگان دیدیم شاید حالا حالاها از یادمان پاک نشود، فلامینگوهایی که پایشان در گل‎های دریاچه بختگان گیر کرده، جوجه‌هایی که تشنه در سرزمین ما جان داده‌‏اند و مردمی که با دستکش و چکمه در حال آب رسانی به مهمانان کشورشان هستند. سازمان محیط زیست اما غایب بزرگ این اخبار و تصاویر بود، سازمانی که به نظر می‎رسد مهم‌‎ترین مسئولیتش حفاظت از حیات وحش و محیط زیست آن باشد به جز انداختن تقصیر به گردن دیگر بخش‎ها کاری نکرد.

تالاب و دریاچه بختگان بزرگترین دریاچه استان فارس در سال‌های پر آب زیستگاه زمستانه پرندگانی مانند فلامینگو، درنا، کبوتر دریایی، آب‌چلیک، مرغابی و غاز است که از روسیه و دشت‌های سیبری به ایران مهاجرت می‌کنند. این دریاچه که در فاصله ۲۲۰ کیلومتری شرق شیراز در استان فارس قرار دارد در حفظ زیست بوم و محیط زیست شهرستان‌های اطراف بسیار تاثیرگذار است و متاسفانه این روزها درگیر مسائلی زیادی شده و حال خوبی ندارد.

در این بین ما تلاش کردیم تا ضمن گفت‏گو با دو فعال محیط زیست به ابعاد متفاوت ماجرا نگاهی بیندازیم و علت اصلی این فاجعه زیست محیطی در استان فارس را جست‎‏جو کنیم و بفهمیم بالاخره کدام نهاد و سازمان در اجرای مسئولیت‏ها و وظایفش قصور داشته است؟ در نهایت راه مقابله با این حوادث در سال‎های آینده چه خواهد بود و چه طور می‎شود کار کرد که دیگر کشورها ایران را به قبرستان پرندگان مهاجر نشناسند؟

«علیرضا هاشمی» کارشناس ارشد محیط زیست و مدیر موسسه پرنده‌شناسی و پرنده‌نگری طرلان که سالهاست در حوزه محیط زیست فعالیت دارد به دیجیاتو درباره شرایط فلامینگوها و جوجه هایشان می‏گوید و اینکه سازمان محیط زیست هیچ برنامه‌‏ای برای این ماجرا نداشته و ندارد.

 

حیوانات و پرنده‌‎ها حلقه‌های مهم زنجیره محیط زیست‌اند

علی‎رغم این که تالاب خشک شده اما در فصل‏ها پر بارش سال، هم‎زمان با بارندگی‎ها آبگیرهای کوچکی روی سطح زمین ایجاد می‎شود که فلامینگوها را به اشتباه می‎‌اندازد آنها فکر می‎کنند این مناطق همان تالابی است که قبلا به آن می‌‎آمدند و بنابراین در همان حوالی تخم‎‌گذاری می‎کنند غافل از این که بعد از گذشت زمان اندکی این آب‎ها تبخیر شده و جوجه‎‌ها بدون آب می‎‌مانند.

جوجه‌‎ها در چنین شرایطی نه توان پرواز دارند و نه می‎توانند برای خود آب و غذا به دست بیاورند بنابراین فلامینگوهای مادر ناچارند ده ها کیلومتر پرواز کنند تا غذا را تامین کرده و به جوجه‎‌های خود برسانند. این نشان می دهد ما میزبان خوبی برای فلامینگوها نبوده‌‏ایم.

حیوانات مانند حلقه‌‎های زنجیره محیط زیست هستند که هرکدام به یکدیگر وابسته‎‌اند و وجود ایراد در عملکرد هرکدام می‌تواند باعث بروز مشکلات جدی و یا حتی خطرات غیر قابل جبران برای بخش‎های دیگر شود که به مرور شاهد  تاثیراتشان را در اکوسیستم منطقه خواهیم دید.

سازمانی که برای حفاظت از محیط زیست پول می‏گیرد و کاری نمیکند

هاشمی می‌‏گوید: متاسفانه با این که در کشور ما سازمان محیط زیست بودجه دریافت می‎کند که به مشکلات محیط زیست رسیدگی کند و حیات وحش کشور را حفظ کند اما در حال حاضر به دلیل عدم برنامه‌‎ریزی و انجام ندادن مسئولیتش، مردم و گروه‌‎های غیر دولتی حامی محیط زیست با صرف هزینه شخصی در تلاش هستند.

مسئله فقط کم ‎آبی طبیعی در منطقه بختگان و اطراف آن نیست بلکه عدم مدیریت و برنامه‎‌ریزی سازمان محیط زیست است که انگار عملا هیچ ایده‌‎ای برای رفع مشکلات ایجاد شده در آن منطقه ندارد و این مسئله تنها به امسال محدود نمی‎‌شود بلکه سالیان متمادی است که تالاب بختگان با کمبود آب مواجه است و هر سال در زمان مهاجرت فلامینگوها به ایران بازتاب رسانه‎‌ای بیشتری پیدا می‎کند.

یکی از معضلاتی که گواه عدم برنامه‎‌ریزی سازمان محیط زیست است مدیریت نکردن همان روان آب‎هایی است که در اثر بارندگی ایجاد شدند و در صورتی که به سمت ‎و ‎سویی مشخص هدایت و کنترل می‎شدند می توانستیم حداقل جلوی مرگ جوجه فلامینگوها را بگیریم. در واقع باید بدانیم حتی اگر وزارت نیرو حقابه تالاب بختگان را هم بدهد، مشکل تامین آب آشامیدنی و تامین برق توسط آب جمع شده در پشت سدها همچنان وجود خواهد داشت و همه این موارد ناشی از عدم برنامه‎‌ریزی است.

فلامینگوها تنها مهاجرانی نبودند که قربانی عدم تدبیر شدند

در همین یکی دو سال اخیر چندین هزار فلامینگو را در میانکاله از دست دادیم، نزدیک به یک میلیون پرنده مهاجر در فریدونکنار کشته شدند و هرسال شاهد همین ماجراها هستیم. سازمان محیط زیست برای مقابله با صید و شکار پرندگان مهاجر چه برنامه‌‎ای دارد؟

در بسیاری از رسانه‌‎های خارجی و مجلات بین‌‎المللی حیات ‎وحش از کشور ما به عنوان سیاهچاله پرندگان مهاجر نام برده می‎شود این موارد ناشی از بی‌تدبیری‎‌هایی است که چندین سال ادامه پیدا کرده و سوال اصلی این جاست که چه زمانی وقت اصلاح فرا می‎رسد چه زمانی این سازمان تصمیم میگیرد به مسئولیت‎‌هایی که دارد و بابتش حقوق و بودجه دریافت می‏کند رسیدگی کند و تا این حد منفعل و بدون برنامه نباشد؟

امسال که گذشت سال دیگر را چه می‏کنیم؟

در حال حاضر گروه‎‌های غیر دولتی و فعالان محیط زیست با تانکر به محل تالاب آب می‎رسانند تا از تلف شدن جوجه فلامینگوها جلوگیری کنند و فعلا این راه تنها روشی است که برای زنده ماندن جوجه‎‌ها وجود دارد اما این راه یک مسکن موقتی است و هر سال نمی شود دست روی دست بگذاریم تا پرندگان مهاجر به ایران بیایند و تخم ‎ریزی کنند و آن وقت به این فکر بیفتیم که حالا چه روشی برای آب‎رسانی وجود دارد؟

انتقال جوجه ها به آبگیرهای اطراف، روش درستی است؟

در این بین بعضی‎‌ها ایده انتقال جوجه‎‌ها به آبگیرهای کوچک اطراف را مطرح می‎کنند، این ایده برای کشورهایی که از محیط زیستشان حمایت کرده و برایش هزینه می‎کنند می‎تواند عملی باشد اما در کشور ما تبعات و خطراتی را برای جوجه‌‎ها در پی خواهد داشت.

بحث زنده ‎گیری جوجه‌‎ها در عرصه وسیع فرآیند بسیار سختی است و غیر از استرسی که برای پرنده ایجاد می‎کند و خطراتی که برای سلامتی‌‎اش دارد کاری دشوار و پر هزینه خواهد بود غیر از آن خود روش‎های انتقال و جابه‎ جایی و رها سازی در محل آبگیرهای مصنوعی چالش‎‌های فراوانی را به همراه داشته و احتمالا تلفات بالایی هم در پی خواهد داشت.

با وجود خشکیدگی بختگان چرا فلامینگوها به جای دیگری نمی‏روند؟

مدیرموسسه پرنده‌‏نگری طرلان معتقد است: هواپیمایی را فرض کنید که قرار است مسیری طولانی را طی کند تا به مقصد برسد برای این منظور لازم است یک یا دو بار در بین راه در فرودگاه‌‎های بین مسیر فرود آمده تا سوخت را تامین کند و خدمه استراحتی داشته باشند و سپس به ادامه مسیر بپردازد.

این ماجرا برای پرندگان مهاجر هم به همین شکل است پرنده‌‎هایی که کیلومترها پرواز کرده‌‎اند تا خود را به منطقه‌‎ای خاص در کشور ما برسانند و مدتی را در آنجا سپری کنند توان این را ندارند که وقتی با بی آبی و خشکی مواجه شدند بتوانند چند صد کیلومتر دیگر پرواز کنند و به تالابی دیگر در نقطه دیگری از کشور بروند. این مورد برای مهاجران عبوری است. برای مهاجران زادآور هم اگر دقت کنیم میبینیم بسیاری زیستگاه‌های ما از بین رفته است و فقط اندک مناطقی مناسب زاداوری باقی مانده‌اند

این پرنده‌‎ها به زمانی برای استراحت و بازیابی انرژی از دست رفته‎‌شان نیاز دارند، آب و غذا می‎خواهند و این امکان برایشان وجود ندارد که مثلا 10 یا 100 کیلومتر دیگر را هم پرواز کنند تا شاید جای بهتری پیدا بشود. از طرفی باید این را به خاطر داشته باشیم که حافظه ژنتیکی این پرندگان در طول هزارها سال شکل گرفته و تثبیت شده و آنها هم بنابه این حافظه هر سال مسیر مشخصی را برای مهاجرت طی می‎‏کنند و حالا نمی‎توانند به طور ناگهانی تغییر مسیر دهند و به جای جدیدی بروند.

در بین پرندگان مهاجر آنهایی که در فصول بهار و تابستان مهمان ما هستند مهاجران تابستانه به حساب می‌‎آیند به عبارت بهتر زمستان کشورما برای‌شان سرد است و فقط در فصول گرم در ایران هستند. بعضی از پرندگان مهاجر تابستانه در کشور ما سبزقبا و  و جمعیتی از فلامینگوها هستند.

پرندگانی که کشور ما را برای مهاجرت زمستانه انتخاب می‎کنند زیستگاه اصلی‌شان بسیار سرد است به طوری که آنها توان تاب آوری این سرما را ندارند بعضی از این پرندگان شامل اردک‎ها، غازها و جمعیتی از فلامینگوها هستند. همان‎طور که مشخص است چه در مهاجرت‎های تابستانه و چه مهاجرت‎های زمستانه کشور ما مقصد جمعیت‎های متقاوت فلامینگوها است که میانکاله و بختگان مقصد گروه‏های مختلف این پرندگان مهاجر در فصول گوناگون سال است. حال سوال اصلی اینجاست که از حالا برای بهار و تابستان آینده که فلامینگوها دوباره از راه می‎رسند چه برنامه‌‎ای داریم؟

 

بهمن ایزدی رئیس هیئت مدیره کانون سبز فارس است و سال‎ها فعالیت زیست محیطی را در کارنامه خود دارد. وقتی درباره علت شرایط فعلی فلامینگوها از او پرسیدیم و خواستیم نقش وزارت نیرو و جهادکشاورزی را برایمان روشن کند، توضیحاتی درباره شرایط دریاچه بختگان و آبهای آن منطقه داد که بسیار هولناک و دردآور بود.

 

خستگی پروازهای طولانی مدت و بیآبی امان فلامینگوها را بریده است

جوجه فلامینگوها در تالاب خشکیده بختگان روزهای سختی را می‎گذرانند و والدین آن‎ها مجبورند د‎ه‌‎ها کیلومتر سفر کنند و از راه‌‎های دور و آبگیرهای دریاچه طشک و تالاب کمجان و تالاب مهارلو که در جنوب شرق شیراز واقع شده و بیش از صد کیلومتر فاصله هوایی تا دریاچه بختگان دارد، خود را تغذیه کنند و برای جوجه‌‎ها با بال‌‎های خسته غذا ببرند.

نکته قابل توجه اینجاست که بهترین زمان برای پرداخت حقابه بختگان 15 اسفند تا 15 فروردین است و خرداد و تیر بسیار دیر است. با این حال هنوز هم نحوه پرداخت حقابه این دریاچه مشخص نیست و تصمیم درستی برای حل این بحران گرفته نشده است.

خشکیدگی‌ها با ساخت سدهای غیر علمی آغاز شد

سد درودزن حدود 960میلیون مترمکعب آب را ذخیره می‎کرد اما وزارت نیرو حدود 15سال پیش بازهم در بالادست جلگه کامفیروز، سد «ملاصدرا» را با گنجایش ذخیره حدود 440میلیون مترمکعب بنا به تقاضای وزارت جهاد کشاورزی احداث کرد.

پس ازآن روی رودخانه «سیوند» در شمال استان فارس که در ناحیه بند امیر به رودخانه کر می‎ریزد، سد سیوند را ساخت و عملا با هدایت آب سرشاخه‎‌هایی که رود کر را تشکیل می‎داد به سوی دریاچه ذخیره گاهی، زمینه خشک شدن دریاچه‎‌های طشک و بختگان را ایجاد کرد. ساخت این سدها قرار بود با هدف تامین آب شرب مردم و رفع مصارف کشاورزی باشد که این موضوع باعث شد حقابه بختگان پرداخت نشود. حقابه‌ای که ۷۰۰ تا ۱۲۰۰میلیون مترمکعب در سال است که متاسفانه از سال97 تا اکنون  پرداخت نشده و علتش هم ساخت همین سه سد در بالادست تالاب بوده است.

خبر ناگوار دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که زمانی که بختگان پر آب بود و اوضاع خوبی داشت حدود 2 متر تبخیر داشت در حال حاضر که دچار خشکیدگی و بحران است این میزان تبخیر بسیار بیشتر است و آب‌های تحت الارضی بختگان هم تا اکنون 8 متر نشست کرده است.

کشت برنج در منطقه‌‎ای که به کم آبی معروف است!

سیاست‎‌های غلطی که وزارتخانه‎‌های نیرو و جهاد کشاورزی پیش گرفتند و دخل و تصرفی که در حوضه‎‌های آبخیز فارس داشته‌‎اند باعث شده دریاچه بختگان به مرور خشک و خشک‎تر بشود و به دلیل کم‎ آبی بخش‎های «کربال»  و «خرامه» مشکلات زیادی در کشت و کار مردم بومی ایجاد بشود.

در واقع وزارت جهاد کشاورزی، آبی که باید به تالاب وارد می‏شد را از بالادست به صورت غیر اصولی به زمین‎‌هایی اختصاص داده‎ که تا چند سال گذشته جزء اراضی منابع ملی و مراتع بوده و اصلا سابقه کشت نداشته است و یا اگر هم کاربری کشاورزی داشته، فقط در آن کشت دیم انجام می‎شده و پیشینه کشت فاریاب نداشته است.

در چند سال اخیر مدیریت امور اراضی جهاد کشاورزی، بعضی از زمین‎‌های حوزه بالادست را واگذار کرده و در آنها کشت برنج انجام شده  و همین موضوع باعث وخیم‎تر شدن شرایط بختگان شده است. امسال سطح زیر کشت تا حدود 12000 هکتار افزایش داده شده است که هرهکتار از آن به 14000 مترمکعب آب نیاز دارد و لطمات جبران‏ ناپذیری را به زمین‎ها و حوزه آبخیز وارد کرده است.

با توجه به این که در فصل پاییز در این زمین‏ها گندم و جو کاشته می‎شود و مجددا خردادماه خاک را با کودهای شیمیایی تقویت کرده و برنج کاری را آغاز می‏کنند زمین به شت ضعیف شده و آب فراوانی هم صرف این کار می‎شود در حالی که اصلا این ناحیه برای کشت برنج مناسب نیست و اکولوژی منطقه را بر هم می‎زند.

عجیب است که در این قضایا مسئولان هیچ توجهی به این ندارند که استان فارس یکی از استان‎‌های خشک و کم آب به حساب می‎‌آید و نباید در چنین منطقه‌‎ای به این شکل کشاورزی انجام بشود.

مهاجرت، آه و حسرت سهم مردم بومی روستاهای اطراف

یکی از غم‌‎انگیزترین تصاویری که امروز در این روستاها دیده می‎شود، تصویر زنان و مردان سالخورده‌‎ای است که در گوشه‎‌ای نشسته‎‌اند و با چهره‌‎های مغموم به زمین‌‎های خشکی که روزی در آن کشاورزی می‌کردند نگاه می‏کنند و حسرت می‎خورند.

روستاهای این مناطق روز به روز خالی‎‌تر می‎شوند و جوان‎ها که دیگر فرصت و امکان کشاورزی را از دست داده‌‎اند به نیت شغل‎هایی مثل رانندگی به حاشیه شهرهای بزرگ مهاجرت می‎کنند. اینها تنها بخشی از مشکلات عظیمی است که در روستاهای اطراف بختگان ایجاد شده است، مشکلاتی که با فرا رسیدن فصل مهاجرت و تخم ‎گذاری فلامینگوها بر سر زبان‎ها می‌‎افتد و پس از مدتی باز به دست فراموشی سپرده می‎شود.

بند سنگ ملاتی مصیبتی جدید برای رودخانه مارگون

در نگاه اول شاید خبرهای مربوط به فلامینگوها بیش از مسائل دیگر به چشم بیاید و مدتی در صدر عناوین خبری باشد اما بهمن ایزدی معتقد است این تلنگری است که بدانیم چه حوادث هولناکی در محیط زیست استان فارس در حال وقوع است. او می‎گوید: درد بزرگ تازه‏ای که به جان بختگان و حوزه آبخیز آن افتاده است انتقال آب از سرشاخه‎‌های رودخانه مارگون است که در پی آن وسعت خشکیدگی‌‏های بختگان به دشت‎های «رامجرد» و جلگه «کامفیروز» می‏رسد.

با این روند آب شرب شهر شیراز و چند شهر دیگر هم دچار مشکل خواهد شد. وزارت نیرو به پیمانکاران جهاد کشاورزی مجوزی داده که طبق آن پیمانکاران می‏توانند بندِ سنگ ملاتی را روی رودخانه مارگون احداث کنند. در این طرح که با هدف آب رسانی به زمین‎‌های دیم شیبدار و با اعتباری بالغ بر 96میلیارد ریال به اجرا در آمده، لوله‌‎هایی با قطر 45 متر نصب شده است و آب رودخانه مارگون را این اراضی منتقل می‏کند تا به گفته مسئولان برای 700 نفر شغل ایجاد کند!

نکته قابل توجه این جاست که این بند ملاتی در سال نود و هشت اجرا و بخشی از آن در سیلاب فروردین 99 تخریب و در کمال شگفتی مجددا در شهریور ماه همان سال توسط مدیران جهاد کشاورزی استان فارس افتتاح شد. این طرح خطرات بسیار زیادی برای محیط زیست استان خواهد داشت به عنوان مثال در حال حاضر جاده‎ای به عرض دوازده متر و طول حدود هفت کیلومتر در بکرترین اراضی منابع ملی احداث شده تا مسیری برای انتقال لوله های قطور آب باشد.

این بند ملاتی می‎تواند به تدریج باعث گسترش خشکیدگی‌‏های منطقه شده و ایجاد درگیری و نزاع‏‌های محلی بر سر آب شود.تشدید بحران خشکسالی و کاهش آب شرب شهر شیراز از تبعات قطعی این طرح خواهد بود و غیر از تمام این موارد باید منتظر باشیم تا حیات جانوری و گیاهی و نظم حاکم بر اکوسیستم منطقه به طور جدی به خطر بیفتد.

جالب است بدانید که سال‎ها پیش منطقه موصوف بخشی از طرح جامع آبخیزداری منابع طبیعی بود و نسبت به حفاظت خاک اراضی شیب‎دار، کنترل سیلاب، تقویت آب‎های زیر زمینی و حفظ  پوشش گیاهی مناطق آبخیز  بالادست رودخانه کُر از انتقال آب جلوگیری می‎شد اما حالا چنین مسئله‌‏ای گریبان مارگون و نواحی اطرافش را گرفته است و اگر بخش قضایی کشور به ماجرا رسیدگی نکند مشخص نیست پیامدهای هولناک آن چه طور دامن مردم، حیات وحش و محیط زیست منطقه را بگیرد.

حال نامساعد انجیرستان‌های معروف استهبان فارس

25000 هکتار انجیرستان در استهبان استان فارس وجود دارد که به صورت دیم کاشت شده و جزو مهم‎ترین و بزرگترین انجیرستان های دنیا به حساب می‌‎آیند همین اواخر برای جذب آب دچار مشکل شده‌اند. این درختان که از طریق برگ‎های خود بخشی از رطوبت مورد نیازشان را دریافت می‎کردند با خشکیدگی بختگان در معرض خطر جدی قرار گرفته‌‎اند. اکنون چندین حلقه چاه حفر شده و افراد با کمک تانکرهای بزرگ برای آب‎رسانی به این انجیرها در حال آب‌رسانی هستند در حالی که انجیرها سال‎هاست به شکل دیم به حیات طبیعی خود ادامه می‎دادند.

افزایش ریزگردها و شیوع بیماری سالک، خطرات جدی پیش رو

خشکی دریاچه بختگان می‎تواند مشکلات فراوانی را برای مردم منطقه و شهرهای اطراف ایجاد کند مثلا ریزگردهای سفید نمک که هم اکنون باعث  نابودی درخت‎های «قیچ» که به مقاومت در کم‎آبی و شوری آب معروفند شده‎‌اند. افزایش شیوع بیماری سالک در اثر خشکی منطقه و خالی شدن روستاها و افزایش مهاجرت به حاشیه شهرها گوشه‌ای از دردهای عمیقی است که بر جان استان فارس نشسته است.

تلاش فعالان غیر دولتی محیط زیست برای آبرسانی به جوجه‌ها

بهمن ایزدی از تلاش‏های گروه‏های غیر دولتی محیط زیست می‎گوید که در این مدت با روش‎های مختلف سعی بر حفظ جان فلامینگوهای به گِل نشسته در بختگان و جوجه‏‌های کوچک و ضعیفشان داشته‎‌اند، او توضیح می‎دهد:

«در نزدیکی کوه «مَنَک خشک» که  زیستگاه فلامینگوها حدودا در آن حوالی است، حوضچه‌‎ای را با مساحت بیش از یک هکتار ایجاد کرده‎ایم که در فاصله ۶۰۰- ۵۰۰ متری کانال‎های عرضی و موازی باهم از غرب به شرق حفر شده است و  آب موردنیاز را از همان بستر دریاچه تامین و به حوضچه اصلی منتقل کردیم. این روش می‎تواند به صورت موقتی آب مورد نیاز فلامینگوها را تا حدی تامین کند اما متاسفانه شروع طوفان و بادهایی که نمک‎های خشک بستر دریاچه بختگان را با خود به همراه داشت و تا ارتفاع حدود ۱۰۰ متر به هوا می‎برد، باعث شد فلامینگوها در شرایط سخت تری قرار بگیرند.

برای سال‎های آینده با حفر چاه در کوه منک و انتقال آن به برکه‎ها و تالاب هایی که در حاشیه مساعد قسمت شرقی دریاچه ایجاد کرده و سعی می کنیم ایستگاهی را برای گذر از شرایط سخت پیش رو داشته باشیم.»

شاید با روش هایی بشود فعلا فلامینگوها و تعدادی از جوجه هایشان را از جهنمی که در بختگان ایجاد شده نجات داد اما یادمان باشد این روش‏ها صرفا مسکنی برای درد عمیقی است که به جان این دریاچه و حوزه آبخیز اطرافش افتاده و درمان کامل زمانی رخ می دهد که سازمان محیط زیست و وزارت نیرو و جهاد کشاورزی برنامه‌‎ریزی مدونی را برای حل این مسئله ارائه دهند و از اقدامات غیر کارشناسی و سدسازی‏‌های بی‌‏رویه دست بردارند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی