
پژوهشی جدید: مثبتاندیشی برخی مواقع میتواند به ضررتان تمام شود
یکی از رویکردهای رایج برای تسکین انواع دردها و مشکلات روحی و روانی، داشتن نگاه مثبت یا همان مثبت اندیشی است. اما آیا مثبت اندیشی میتواند همیشه پاسخگوی نیاز افراد باشد؟ آیا همیشه میتوان در ...

یکی از رویکردهای رایج برای تسکین انواع دردها و مشکلات روحی و روانی، داشتن نگاه مثبت یا همان مثبت اندیشی است. اما آیا مثبت اندیشی میتواند همیشه پاسخگوی نیاز افراد باشد؟ آیا همیشه میتوان در لحظه حال زندگی کرد و شاد بود؟ آیا همیشه میتوان مانع بروز احساساتی مانند پشیمانی، خشم و نگرانی شد؟ تحقیقات جدید نشان میدهد چنین رویکردی متاسفانه حتی میتواند در برخی موارد تاثیر منفی هم به دنبال داشته باشد.
علم روانپزشکی که از روشهای پزشکی و بیولوژیکی برای درمان اختلالات روانی استفاده میکند و تا حد زیادی بر مشاوره و گفتگو نیز متکی است. اما بسیاری از روان درمانگران امروزی گاهی اوقات به جای تسکین درد و رسیدگی به آسیب روانی، از بیمار میخواهند روی شادتر بودن تمرکز کند تا زندگی سالمتری داشته باشد. در واقع مثبت اندیشی به عنوان یکی از راهکارهای کلیدی در رسیدگی به انواع دردها و مشکلات از سوی روانشناسان، مددکاران اجتماعی و درمانگران توصیه میشود. شواهد جدید نشان میدهد چنین رویکردی نه تنها در برخی موارد مفید نیست بلکه میتواند تاثیرات منفی را نیز به دنبال داشته باشد.

آیا همیشه میتوان در لحظه حال زندگی کرد؟
بسیاری از روانشناسان مثبت اندیش به مراجعان خود توصیه میکنند که از زمان و فرصتی که در زندگی دارید استفاده کنید و در لحظه حال زندگی کردن را تمرین کنید. انجام این کار به ما کمک میکند مثبتتر باشیم و از بروز احساساتی همچون پشیمانی، خشم و نگرانی جلوگیری میکند. در نتیجه فرد مورد نظر به این سمت سوق داده میشود که به جای پشیمان بودن و بروز عصبانیت و نگرانی در مورد آینده، افکار مثبت داشته باشد.
در ظاهر انجام چنین کاری ساده به نظر میرسد. اما در عمل چالشهایی وجود دارد. انسان نمیتواند درسهایی که از گذشته میگیرد یا بدون برنامهریزی برای آینده زندگی کند. یعنی گذشته و آینده در احساس ما نسبت به زمان حال نقش دارند.
در نتیجه وقتی از کاری پشیمان هستیم و از دردهای گذشته رنج میبریم، مکانیزمی در ذهن ما فعال میشود که از اشتباهات گذشته خودمان و دیگران درسهایی یاد بگیریم و مانع تکرار اشتباهات گذشته میشود.
همچنین نگرانی در مورد آینده نیز انگیزهای را در ما برای انجام کارهای ضروری برانگیخته میکند. همین حالت باعث میشود در مسیری حرکت کنیم که در آینده با مشکلات کمتری روبرو باشیم. اگر فردی اصلا نگران آینده نباشد، ممکن است حتی به فکر تحصیل، سلامتی و کسب درآمد هم نباشد.
خشم نیز مانند پشیمانی و نگرانی، احساسی است که کاربردهایی دارد. خشم از ما در برابر سوءاستفاده دیگران محافظت میکند و به اطرافیانمان انگیزه میدهد تا به منافع ما احترام بگذارند. تحقیقات نشان میدهند که درجه خاصی از عصبانیت در مذاکره میتواند مفید باشد و به نتایج بهتری منجر شود.

مثبت اندیشی و ساده لوحی درباره مشکلات
علاوه بر این، تحقیقات نشان میدهند داشتن خلق و خوی منفی به صورت کلی میتواند بسیار مفید باشد و ما را کمتر ساده لوح نشان میدهد. براساس مطالعات انجام شده، 80 درصد از مردم در کشورهای غربی نوعی سوگیری خوشبینانه دارند. این بدان معناست که آنها بیشتر از تجربیات مثبت میآموزند تا از تجربیات منفی. اما این وضعیت میتواند منجر به گرفتن تصمیمهای ضعیف شود. برای مثال اغلب این افراد برای سرمایهگذاری با نگاه خوشبینانه وارد بازار میشوند و گاهی ضرر و زیان میدهند.
گاهی اوقات خوش بینی بیش از حد نوعی اعتماد به نفس کاذب ایجاد میکند. برای مثال چنین افرادی تصور میکنند که از بسیاری از حوزهها از بقیه بهتر هستند. این حالت باعث بروز مشکلاتی در روابط اجتماعی آنها میشود و از سوی دیگر چنین افرادی به درستی برای انجام کارهای دشوار آماده نمیشوند و در نهایت وقتی هم شکست میخورند دیگران را مقصر میدانند.
شاخص میزان شاد بودن که از سوی سازمان ملل از طریق نظرسنجیها مورد ارزیابی قرار میگیرد نیز اطلاعات درستی در اختیار قرار نمیدهد. شادی که از آن صحبت میشود تنها در کلام معنی دارد و بسیاری افراد برای فخرفروشی به دیگران طوری رفتار میکنند که گویی همیشه بهتر از بقیه هستند ولی در درون شادی را تجربه نمیکنند.
تمرکز بیش از حد روانشناسی مثبت گرا بر شادی، میتواند خطراتی را به دنبال داشته باشد. بیکاری، فقر و بیماری گاهی خارج از کنترل فرد است و میتواند شادی را از زندگی ببرد. در چنین شرایطی که فردی از فشارهای مختلف رنج میبرد، تصور اینکه بتواند روی احساسات مثبت تمرکز کند، کمی ساده لوحانه به نظر میرسد.
گاهی اوقات در شرایطی که بدبختی بر چهره زندگی فرد سایه انداخته و باید کاری برای حل مشکلات خود به صورت عملی انجام دهد و از وی خواسته میشود مثبت اندیشی کندف شبیه به آن است که از وی بخواهیم به یک فیل صورتی فکر کند. او میتواند به آن فیل فکر کند ولی درونا مطمئن است که چنین فیلی اصلا وجود ندارد و در واقع خود را به افکاری مشغول میکند که از درون به آنها اعتقادی ندارد. حال آنکه میتوانست این انرژی را به صورت واقع بینانه برای حل مساله و انجام کاری در جهان واقعی صرف کند.
اما وقتی تنها راهکار مثبت اندیشی باشد، در نهایت فرد کاری از پیش نمیبرد و دست آخر وضعیت مثبت اندیشی هم برای وی دوام نمیآورد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.