پزشکان باید صحبت کردن درباره خودکشی را یاد بگیرند
وقتی کار به خودکشی میرسد، اعداد سر به فلک میگذارند و یکی از دلایل اصلی مرگومیر در جهان به حساب میآید.
وقتی کار به خودکشی میرسد، اعداد سر به فلک میگذارند: خودکشی یکی از عوامل اصلی مرگ در ایالات متحده است و دومین علت مرگ برای افراد ۱۰ تا ۱۴ و ۲۵ تا ۳۴ در سال ۲۰۲۰ بود. امسال، میلیونها بزرگسال آمریکایی به خودکشی فکر کردند، برای آن برنامه ریختند یا آن را اجرا کردند و طبق گزارش سازمان کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا، تقریبا ۴۶٬۰۰۰ نفر جان خود را با خودکشی از دست دادند.
اکثر آنهایی که جان خود را میگیرند، در یک سال قبل از مرگ خود خدمات درمان اولیه و دیگر خدمات پزشکی دریافت میکنند.
این یک سوال بحرانی ایجاد میکند: آیا پزشک آنها هیچگونه نشانهٔ پیدا یا پنهان تفکر خودکشی در آنها مشاهده کرده بود؟ آیا پزشک در مورد خودکشی با بیمار صحبت کرده بود؟ و اگر نه، چرا؟ آیا دکتر از پیش کشیدن موضوع خودکشی احساس ناراحتی میکرد؟ آیا بیمار برای صحبت دربارهٔ آن تردید داشت؟ اگر چنین است، آیا چیزی در مراودههای بین پزشک و بیمار وجود داشته که باعث این تردید بیمار شده؟
روانپزشک آکادمیک لئونارد گرالنیک (Leonard M. Gralnik) و روانشناس رودولفو بانین (Rodolfo Bonnin)، که شاهد بیماران و دانشجویان پزشکی بسیاری بودهاند که با این موضوع دست و پنجه نرم میکردند، به این مساله پرداختهاند.
طبق تجربه، پزشکان در بسیاری از شاخههای تخصصی در پرسیدن دربارهٔ خودکشی مشکل دارند؛ به علت تاریخچهٔ طولانی ننگ، کلیشهها و سوء تفاهمهایی که دربارهٔ این مساله وجود دارد. این باید تغییر کند.
برای این هدف، آنها یک برنامهٔ آموزشی نوآورانه در دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه بینالمللی فلوریدا اجرا کردهاند که در طول چهار سال آموزش پزشکی گنجانده شده است. اهمیت این آموزش در این است که برای گذراندن چندین درس در دانشکدهٔ پزشکی الزامی است — برعکس برنامههای سلامت، که اغلب داوطلبانه هستند و به گونهای طراحی شدهاند که برای دانشجویان حمایت عاطفی فراهم کنند.
با این که برنامههای سلامت میتوانند به دانشجویان پزشکی کمک کنند تا احساسات افسردگی، تنهایی و ناامیدی خود را مدیریت کنند، این برنامهها به آنها مهارتهای لازم را برای صحبت در مورد خودکشی با بیماران آیندهٔ خود منتقل نمیکنند.
در برنامهٔ آموزشی جدید، در جلسات، که در سال اول دانشکدهٔ پزشکی برگزار میشوند، به دانشجویان در مورد رواج خودکشی اطلاعات داده میشود، آنها به طور فعالانه برای برخورد با بیماران با عقاید خودکشی آموزش میبینند و به آنها کمک میشود تا حس همدردی را به عنوان یک مهارت بالینی مهم و اساسی در خود پرورش دهند.
دانشجویان در جلسات تعاملی نیز شرکت میکنند که در آنها نقش بیمار و پزشکی را که با بیمار مایل به خودکشی ارتباط دارد، ایفا و یک برنامهٔ امن تهیه میکنند.
طبق تجربه، پزشکان گاهی اوقات ناشی هستند، نه همدرد، و مکالمه را با یک مقدمه یا بهانه آغاز میکنند: برای مثال، «شاید این سوال کمی عجیب به نظر برسد» یا «باید سوالی بپرسم که از تمام بیماران میپرسیم» یا «متاسفم اگر این سوالم بیش از حد خصوصی به نظر میرسد.»
این نوع جملهها، با این که قصد دارند بیمار را آرام سازند، میتوانند در واقع باعث افزایش اضطراب آنها شوند و این ایده را تقویت کنند که خودکشی یک تابو است. چطور باید انتظار داشته باشیم که بیمار به راحتی افکار خود در مورد خودکشی را آشکار کند، وقتی که پزشکان از این موضوع بیم دارند؟
آموزش جدی دربارهٔ خودکشی معمولا پیش از سال سوم تحصیل در دانشکدههای پزشکی آغاز نمیشود — زمان شیفتهای روانپزشکی در محیطهای بالینی — که این پیام را میدهد که موضوع خودکشی برای پزشکان خارج از حوزهٔ روانپزشکی اهمیت زیادی ندارد.
محدود کردن آموزش دربارهٔ خودکشی به شیفتهای روانپزشکی این سوء تفاهم را نیز تقویت میکند که خودکشی تنها در پسزمینهٔ بیماریهای روانی تشخیص داده شده رخ میدهد. گرالنیک و بانین عقیده دارند که تمام شیفتهای بالینی الزامی، از جمله جراحی، اطفال، پزشکی داخلی، عصبشناسی، پزشکی خانواده و زنان و زایمان، باید آموزش پیشرفته دربارهٔ خودکشی را در خود بگنجانند.
با گنجاندن آموزش دربارهٔ خودکشی به عنوان یک برنامهٔ درسی کاملا یکپارچه، میتوان لکهٔ ننک موجود را زدود و موضوع خودکشی را به عنوان یک بخش اساسی در آکوزش پزشکی در نظر گرفت. همچنین آموزش شامل اطلاعاتی است در مورد خودکشیای که روی دانشجویان پزشکی و رزیدنتها تاثیر میگذارد؛ افرادی که نرخ بالای اضطراب، خستگی مفرط و افسردگی را تجربه میکنند. طعنهآمیز است که دانشجویان پزشکی اغلب مشکلات سلامت روان خود را، حتی در زمانی که راجع به اختلالات روانی آموزش میبینند، نادیده میگیرند.
هدف بلندمدت برنامهٔ گرالنیک و بانین این است که تمام دکترها و دیگر مشاغل پزشکی برای صحبت آزاد در مورد خودکشی با بیماران خود آماده شوند تا راه برای خدمات درمان بهتر و امن باز گردد. با اجرای این برنامه، افزایشی قابل توجه در سطح آرامش، اطمینان و صلاحیت دانشجویان در مصاحبه با بیماران واقعی مایل به خودکشی مشاهده شد.
از آنجایی که بسیاری از افراد متمایل به خودکشی ابتدا به پزشکی مراجعه میکنند که روانپزشک نیست، حیاتی است که دکترها با تخصصهای دیگر نیز بتوانند تمایل ذهنی به خودکشی را تشخیص بدهند، فرد را ارزیابی کنند و اقدامات لازم را به عمل آورند.
این امکان وجود دارد که بیماران از صحبت دربارهٔ خودکشی با پزشک خود ترس داشته باشند، اما بتوانند با راحتی بیشتری این موضوع را با دستیار پزشک یا پرستار در میان بگذارند. در نتیجه، مهم است که این حوزههای سلامت نیز آموزش کافی برای ارزیابی و پیشگیری خودکشی ببینند.
برای رسیدن به هرگونه تغییر محسوس در پیشگیری از خودکشی در آینده، به کار گرفتن برنامههای اصلاح شدهٔ آموزش دربارهٔ خودکشی در تمام دانشکدههای پزشکی باید از همین حالا آغاز شود. در ادامه باید آموزشهای پزشکی در این مورد طراحی و اجرا شوند تا پزشکان فعال فعلی نیز آموزش ببینند و مهارتهای بالینی مرتبط با ارزیابی و پیشگیری خودکشی برای فارغالتحصیلان آینده حفظ شود.
فراهم آوردن دسترسی ساده به خدمات مداخله در بحران و افزایش آگاهی دربارهٔ خودکشی مهم هستند، اما همچنان نیازی حقیقی به افزایش مهارتهای پزشکان برای مواجهه با بیماران مایل به خودکشی وجود دارد.
هدف بنیاد پیشگیری از خودکشی آمریکا این است که تا سال ۲۰۲۵، نرخ سالانهد خودکشی در ایالات متحده را ۲۰ درصد کاهش دهد. خودکشی قابل اجتناب است، اما این کار نیازمند تغییر در آموزش پزشکی است. همچنان راهی طولانی در پیش داریم.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.