ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

پدر شدن مغز مردان را تغییر می دهد
علمی

اسکن‌های MRI نشان می‌دهند پدر‌شدن، مغز مردان را تغییر می‌دهد

مغز یک تازه‌پدر دچار تغییراتی می‌شود که بی‌شباهت به تغییرات عصبی زنان باردار نیست.

رضا زارع‌پور
نوشته شده توسط رضا زارع‌پور | ۱۶ دی ۱۴۰۱ | ۱۹:۰۰

در ایالات متحده، زمانی که پدران به مراقبت از فرزند خود اختصاص می‌دهند، در ۵۰ سال گذشته سه برابر شده است. افزایش مشارکت پدران در پرورش فرزند در کشورهایی که مرخصی با حقوق یا انگیزه برای مرخصی را برای پدران افزایش داده‌اند - مانند آلمان، اسپانیا، سوئد و ایسلند - بیشتر نیز بوده است.

پژوهش‌هایی روزافزون درمی‌یابند که کودکانی که پدر فعال داشته‌اند، در گستره‌ای از خروجی‌ها، از جمله در سلامت فیزیکی و عملکرد شناختی، بهتر عمل می‌کنند.

علی‌رغم مشارکت روبه‌رشد پدران در مراقبت از فرزند و اهمیت آن‌ها در زندگی کودکان خود، پژوهش‌ها درباره تأثیر پدر‌بودن روی مردان به‌طرز غافلگیرکننده‌ای اندک است. حتی پژوهش‌هایی بسیار اندک روی تغییرات مغزی و بیولوژیکی ناشی از پدر‌بودن متمرکز هستند.

دور از ذهن نیست که والد‌شدن می‌تواند برای هر فردی با یک کودک جدید دگرگون‌کننده باشد. برای زنانی که مادران بیولوژیکی هستند، تغییرات هورمونی مربوط به بارداری می‌تواند تغییرات احتمالی مغز مادران را توضیح دهد.

اما آیا پدر‌بودن مغز و بدن مردان را - که به‌طور مستقیم بارداری را تجربه نمی‌کنند - به‌گونه‌ای تحت تأثیر قرار می‌دهد که انگیزه‌ای برای والد‌بودن آن‌ها شود؟ پژوهشی جدید روی تازه‌پدران در دو کشور به بررسی این پرسش می‌پردازد.

آثار بارداری روی مغز یک تازه‌مادر

پژوهش‌های اخیر شواهدی قانع‌کننده یافته‌اند که حاملگی می‌تواند انعطاف‌پذیری عصبی یا مدلسازی مجدد را در مغز زنان بهبود دهد. پژوهشگران با استفاده از تصویربرداری پرتو مغناطیسی (MRI) تغییراتی با مقیاس بزرگ را در آناتومی مغز زنان حین بارداری شناسایی کرده‌اند.

تغییر ساختار مغز در زنان باردار
اسکن‌های مغزی نشان می‌دهند ساختار مغز مادرانی که باردار می‌شوند، دچار تغییراتی می‌شود که آن‌ها را برای مراقبت از کودکان آماده می‌کند.

در یک پژوهش، پژوهشگران اسپانیایی مغز مادران فرزند اول را پیش از بارداری و بار دیگر دو ماه پس از تولد فرزند اسکن کردند. در مقایسه با زنان بدون فرزند، حجم مغز تازه‌مادران کوچک‌تر بود که نشان می‌دهد ساختارهای کلیدی مغز درواقع در طول بارداری و دوران اولیه پس از زایمان جمع شده‌اند.

تغییرات مغز چنان آشکار بود که یک الگوریتم می‌توانست به‌راحتی مغز یک زن را که باردار بوده، از مغز یک زن بدون فرزند تمییز دهد.

در سرتاسر مغز، این تغییرات در ماده خاکستری مشخص است؛ یک لایه بافت غنی از نورون در مغز.

به‌نظر می‌رسد بارداری ساختارهایی را در قشر، یعنی سطح بیرونی مغز و تازه‌ترین بخشی که تکامل یافته است، تغییر دهد؛ از جمله نواحی مرتبط با فرایند تفکر درباره دیگران که پژوهشگران آن را «نظریه ذهن» می‌نامند.

مادران همچنین تغییراتی را در زیرقشر نشان می‌دهند (ساختارهایی قدیمی‌تر و عمیق‌تر درون مغز که با عملکردهای نخستین ارتباط دارند، مانند احساسات و انگیزه).

چرا این تغییرات ساختاری پس از بارداری رخ می‌دهد؟

پژوهشگران باور دارند این تغییرات مغزی می‌تواند مراقبت احساسی مادران از نوزادارن را تسهیل کنند؛ زیرا آن‌ها نیاز به توجه مداوم دارند و نمی‌توانند نیازهای خود را به زبان آورند. درواقع وقتی مادران عکس‌ها یا فیلم‌های نوزادان خود را می‌بینند، آن بخش از مغزشان که در بارداری بیشتر از همه تغییر کرده بود، فعال می‌شود. منطقی به‌نظر می‌رسد که مغز تازه‌مادران به‌گونه‌ای تغییر کند که به آن‌ها اجازه دهد به نوزادان خود واکنش دهند و از آن‌ها مراقبت کنند.

اما پدران چه؟ آن‌ها بارداری را مستقیماً تجربه نمی‌کنند، اما شاید از کودکان مراقبت کنند.

مراقبت از فرزند مغز پدران را نیز تغییر می‌دهد
با اینکه پدران مستقیماً بارداری را تجربه نمی‌کنند، اما به‌نظر می‌رسد دچار تغییرات مغزی در همان نواحی تغییریافته در مغز مادران می‌شوند.

مغز پدران نیز تغییر می‌کند

مانند تمرین هر مهارت جدید، تجربه مراقبت از یک نوزاد می‌تواند مهر خود را در مغز والدین به‌جا بگذارد. این چیزی است که دانشمندان علوم اعصاب انعطاف‌پذیری مغزی ناشی از تجربه می‌نامند - مانند تغییرات مغزی که پس از یاد‌گرفتن یک زبان جدید یا یک ساز موسیقی جدید رخ می‌دهند.

بدنه‌ای کوچک اما روبه‌رشد پژوهش‌ها درحال مشاهده این نوع انعطاف‌پذیری در پدرانی است که بدون حامله‌شدن نیازهای شناختی، فیزیکی و احساسی مراقبت از یک نوزاد را تجربه می‌کنند.

برای یادگیری بیشتر درمورد انعطاف‌پذیری مغز پدران، دو تیم پژوهشی از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در لس‌آنجلس و موسسه پژوهش‌های بهداشتی گرگوریو مارانیون در مادرید، عضوی از پروژه «مادر باش» (BeMother)، در یک مطالعه جدید با یکدیگر همکاری کردند.

آن‌ها ۴۰ مرد - ۲۰ نفر در اسپانیا و ۲۰ نفر در کالیفرنیا - را به‌کار گرفتند و از هر کدام دوبار اسکن MRI تهیه کردند: اول در هنگام بارداری شریک زندگی‌شان و بار دیگر هنگامی که کودک شش‌ماهه بود. آن‌ها یک گروه کنترل ۱۷‌نفره از مردان بدون فرزند را نیز در پژوهش گنجاندند.

آن‌ها چندین تغییر قابل‌توجه در مغز پدران بین دو اسکن یافتند که در مردان بدون فرزند در همان دوره زمانی ظاهر نشدند. در هر دو نمونه اسپانیایی و کالیفرنیایی، تغییرات مغز مردان در نواحی‌ای از قشر ظاهر شد که در پردازش دیداری، توجه و همدردی نسبت به کودک مشارکت دارند.

چه چیزی مغز تازه‌پدران را تغییرشکل می‌دهد؟

درجه انعطاف‌پذیری مغز در پدران می‌تواند به زمان تعامل با کودکشان بستگی داشته باشد. با اینکه پدران در بسیاری از بخش‌های دنیا به‌طور روزافزون در مراقبت از کودک مشارکت می‌کنند، این مشارکت در مردان متفاوت تغییر زیادی دارد.

این گستره مشارکت می‌تواند توضیح دهد که چرا تغییرات مغزی یافته‌شده در این پدران در مقایسه با تغییرات مشاهده‌شده در تازه‌مادران بسیار جزئی‌تر هستند. در‌حقیقت، تغییرات مغزی در پدران تقریباً نصف میزان تغییرات مشاهده‌شده در مادران بود.

میزان تغییرات مغز پدران
میزان تغییرات مغز پدران با مدت‌زمانی که با کودک خود سپری می‌کنند رابطه مستقیم دارد.

عوامل اجتماعی، فرهنگی و روان‌شناختی که تعیین می‌کنند مشغولیت پدران با فرزندان خود چقدر باشد، می‌توانند به‌نوبه‌خود روی تغییرات مغز پدر تأثیر بگذارند.

درحقیقت، پدران اسپانیایی که به‌طور میانگین مرخصی پدری دست‌ودلبازانه‌تری نسبت به پدران آمریکایی دارند، نسبت به پدران کالیفرنیایی تغییراتی واضح‌تر در نواحی‌ای از مغز نشان دادند که توجه هدف‌محور را پشتیبانی می‌کنند و می‌تواند به پدران کمک کند با اشارات کودک خود هماهنگ شوند.

این یافته‌ها این پرسش را ایجاد می‌کند که آیا سیاست‌های خانواده که زمان سپری‌شده پدران را با نوزاد خود در دوران اولیه پس از زایمان افزایش می‌دهند، می‌توانند توسعه مغز پدری را پشتیبانی کنند؟

از طرف دیگر، شاید مردانی که مدلسازی مجدد مغز و هورمون‌ها در آن‌ها قوی‌تر است، انگیزه بیشتری برای مشارکت در پرورش فرزند خود دارند.

پژوهش‌های بیشتری برای پرداختن به این پرسش‌ها لازم است و یافتن اینکه چگونه می‌توان به بهترین شکل به درمان پدرانی پرداخت که احتمالاً دچار ریسک مشکل سازگاری با نقش والدی خود هستند.

علی‌رغم اهمیت پدران در پرورش فرزند، سازمان‌ها تمایلی به اولویت‌گذاری تأمین مالی پژوهش روی مردانی که قرار است پدر شوند، نشان نداده‌اند؛ اما با انتشار یافته‌هایی از این دست، این مسئله می‌تواند تغییر کند. پژوهش‌های بیشتر با اندازه‌گیری‌های دقیق‌تر مراقبت پس از زایمان می‌توانند حقایق بیشتری را درباره انعطاف‌پذیری مغز والدی در مردان و زنان آشکار کنند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی