گزارش میدانی دیجیاتو از حمل تلفن همراه در مدارس کشور: شاگرد حاضر، موبایل غایب
از در مدرسه که خارج میشوند، لباسهای فرم و رسمی مدرسهشان هنوز تنشان هست و کولههایشان به دوش. پا را که از مرز در ورودی مدرسه به آنور میگذارند، دست به جیب میشوند و یا ...
از در مدرسه که خارج میشوند، لباسهای فرم و رسمی مدرسهشان هنوز تنشان هست و کولههایشان به دوش. پا را که از مرز در ورودی مدرسه به آنور میگذارند، دست به جیب میشوند و یا از اعماق کیفهایشان موبایل را در میآورند و شروع به کلیپ دیدن یا عکاسی از همدیگر میکنند. بعضیهایشان زیر تابلوی مدرسه ژست گرفته و عکسشان را در گروه تلگرامی همکلاسیهایشان منتشر میکنند و بعضی از آنها هم هدفون به گوش، رهسپار خانه میشوند. از خودم میپرسم که آوردن این موبایلها قانونی است یا نیست؟ و جواب دادن به همین سوال میشود جرقه گزارشی که در پیش رویتان قرار گرفته است.
در همان ابتدای امر متوجه شدم که دانش آموزان مدارس کشور از آوردن موبایل به داخل کلاسها و محیط آموزشی مدرسه منع شدهاند، این اصل از دیرباز تا به امروز پابرجا بوده ولیکن انتشار کلیپها و عکسهای دانش آموزان سر کلاسهای درس چیز دیگری را نشان میدهد و به نظر میرسد که بچهها آنچنان هم به این اصل پایبند نماندهاند. وقتی میخواستم درباره این موضوع گزارش تهیه کنم، متوجه شدم باید سراغ 3 قشر مختلف رفت، بچه ها، والدین آنها و کادر مدرسه. جالب اینجاست که هر 3 قشر نگاه نسبتا متفاوتی به این مقوله دارند و هر کدام یک ساز را مینوازند و افراد موافق را همانطور که حدس میزدم، بیشتر خود دانش آموزان تشکیل میدهند.
«سارا» یک دانش آموز کلاس یازدهمی است و موبایل را وسیله شخصی میداند و تاکید دارد که عقل او و هم سنهایش به این رسیده که چه زمانی از موبایل استفاده کنند و چه زمانی آن را خاموش نگه دارند. او شاکی از مساله ممنوعیت موبایل در مدارس به من میگوید: «چطور دانشجویان اجازه دارند موبایل با خودشان داشته باشند؟ یعنی تنها یک سال اختلاف سنی یک دانشجوی ترم اولی با یک دانش آموز پیشدانشگاهی باعث شده که او بتواند از موبایلش استفاده کند و ما نه؟» دوستش «بهار» اما میگوید بستر مدرسه با بستر دانشگاه متفاوت است:
«بیشتر همکلاسیهایم موافق این هستند که موبایل به مدرسه بیاورند و من نه. راستش را بخواهید خیلیها موبایل با خود میآورند و آن را مخفی نگه میدارند و سر بزنگاه با آن کار میکنند. انقدر جمعیت کلاسها بالاست و شلوغ شده که معلم اصلا حواسش به این چیزها نیست.»
هر دوی آنها در مدارس دولتی درس میخوانند و «کیان» هم در یک مدرسه دولتی در مقطع پیش دانشگاهی به سر میبرد. او میگوید موبایل الان وسیله سرگرمی نیست و وسیله کاری، آموزشی و دیگر امورات زندگی هرکس شده و خیلی مواقع به آن احتیاج است:
«من بعد از مدرسه یک راست به کلاسهای دیگر میروم و ممکن است تا شب به خانه نرسم. نمیتوانم تمام روز خود را بدون موبایلم باشم. این که میگویند این حرفها نشانه اعتیاد به موبایل و اینترنت هست هم اساسا قبول ندارم، من با موبایلم ارتباط برقرار میکنم و گاهی وقتها این برقراری تماس واجب است.»
او میگوید که مدرسه به دانش آموزان گفته میتوانند از تلفن داخلی استفاده کنند ولی تاکید میکند که مشکل فقط زنگ زدن در محیط مدرسه نیست. وقتی به او میگویم که موبایل بردن به مدرسه در انگلستان و یا فرانسه هم غیرقانونی است، متوجه میشوم بهتر از من این چیزها را خوانده و جوابی به من میدهد که تا به این لحظه برایم منطقی است:
«در فرانسه این موضوع را قدغن اعلام کردند ولی تاکید هم شد که اگر کسی به این وسیله بعد از ساعات مدرسهاش احتیاج دارد، میتواند موبایل را به صورت خاموش با خود به مدرسه بیاورد. حرف من هم همین است، چرا باید موبایل داشتن، ولو خاموش، غیرقانونی تلقی شود؟»
برخلاف انتظارم، اوضاع در مدارس غیرانتفاعی هم همین است، بعد از پرس و جو از چند دانش آموز محصل این مدارس متوجه میشوم که برخی از آنها میتوانند موبایل به مدرسه ببرند و آن را به ناظم یا یکی از دبیرانی که به اصطلاح دبیر باحالی است میدهند و بعد از تعطیلی مدرسه آن را پس میگیرند. علی 17 ساله در همین مورد به من میگوید: «دوستانم در مدرسههای دیگر و دولتی هم بعضا این کار را میکنند. برخی از ناظمها و دبیرها این موضوع را درک میکنند و موبایل بچهها را امانت میگیرند.»
آقای اسماعیلی، یکی از همین ناظمهاست که پیشتر این کار را میکرده اما الان دو سالی هست که قید این حرکت به قول خودش جوانمردانه را زده چرا که تجربه نه چندان جالبی را داشته است:
«گوشیهای بچهها را میگرفتم و در کشوی خود میگذاشتم و زنگ آخر هم به آنها تحویل میدادم. یکبار اما وارد اتاق شدم و دیدم قفل شکسته شده و تمام گوشیها به سرقت رفته، نمیدانستم چه کنم. کار قانونی نکرده بودم و والدینی که با خبر شده بودند هم حتی شاکی بودند و مدیر هم از آنها شاکیتر. در حقیقت هیچکس طرف من نبود. من درک میکنم که برخی دانش آموزان به موبایل احتیاج دارند ولی این مساله سرقت را هم باید در نظر گرفت، بچهها چنین هیجاناتی را دارند و اگر خدای ناکرده گوشی کسی دزدیده شود، عملا نمیتوان کاری کرد.»
«سعید اونق» دبیر باسابقه جامعه شناسی مدارس کشور هم معتقد است که در هیچ کجای دنیا سیستم آموزشی مبتنی بر موبایل نیست و آموزش هوشمند هم ربطی به اینکه بچهها با خود موبایل داشته باشند ندارد، او باور دارد که با آمدن کلمه هوشمند، تنها چیزی که به ذهن مردم میرسد استفاده از موبایل است و این باور غلط را شدیدا نکوهش میکند. اونق به من میگوید:
«میانگین سنی خریدن گوشی هوشمند برای بچهها در دنیا به ده سال رسیده و این آمار از نظر من نگران کننده است. اگر هم قصد خرید موبایل هوشمند برای فرزندانمان داریم، به نظرم بهتر است تا 15 سالگی صبر کنیم و اگر هم زودتر این کار را کردیم، بتوانیم نحوه استفاده آن و تفکیک مدرسه و خانه را به او بیاموزیم.»
به او میگویم اما اکثر دانش آموزان موافق آوردن موبایل هستند و او تاکید دارد که اگر قوانین مدرسه را به دانش آموزان بدهیم، با یک آشوب همراه خواهیم بود. آشوبی که اونق از آن دم میزند را والدین هم کم و بیش قبول دارند. این را حین گفتگو با احمد و نسترن، پدر و مادر سه دانش آموز فهمیدم که ادعا میکردند انجمن اولیا و مربیان مدرسه هم درباره معضل آوردن موبایل به مدرسه، بارها و بارها جلساتی انجام داده است:
«نمیدانم خاطرتان هست یا نه ولی سال 92 یک دانش آموز برای آوردن موبایل به مدرسه اخراج شد و بعد از این اخراج، خودش را کشت. همان زمان این موضوع در آموزش و پرورش جنجال پیدا کرد و مدارس سعی کردند با این موضوع کمی لطیفتر برخورد کنند. اما بعد از یکی دو سال و هجوم گوشیهای هوشمند به دست مردم، بار دیگر این موضوع مورد توجه مدارس و والدین قرار گرفت.
گوشیهای هوشمند امروزی و اینترنتی که تقریبا در همه جای ایران سرعت خوبی دارد، باعث شده که بچهها در مدرسه بیشتر جذب فضای مجازی شوند تا درس. حالا اینکه عدهای میگویند درس خواندن در این روز و روزگار به کار نمیآید هم بحث دیگری است ولی تصور میکنم همگی متفقالقول قبول دارند که تحصیلات دوران مدرسه واجب است و بعد از آنست که دانش آموز میتواند تصمیم بگیرد به تحصیلات آکادمیک گرایش پیدا کند یا برود سمت مهارت آموزی.»
او به مساله تقلب هم اشاره میکند و باور دارد که موبایل یا مواردی همچون ساعت هوشمند میتواند بهترین ابزار برای تقلب سر جلسات امتحان باشد و نباید قبح ورود موبایل به مدرسه را شکست و بعد در زمان امتحانات با یک بلوا روبرو شد.
فرزند آنها که 16 ساله هست، همایون نام دارد و خواهر هما چند سالی از او کوچکتر است. هما اجازه داشتن موبایل با سیمکارت را هنوز ندارد و با یک تبلت دانش آموزی سروکله میزند. همایون اما برخلاف والدین خود معتقد است که گوشیهای هوشمند میتوانند نقش نظارتی بر سر کلاس را داشته باشند: «امکان ثبت و ضبط تصاویر و مستند سازی از صحنه تنبیه دانش آموزان میتواند مانع برقراری هر گونه برخورد فیزیکی با دانش آموزان شود، به ویژه در شهرستانهای دور که این تنبیهات هنوز رواج دارد.»
پس راه حل چیست؟
نسترن، مادر این دانش آموز اما اینها را بهانهای برای شیطنت میپندارد و باور دارد که چند ساعت بدون موبایل ماندن کار سختی نیست، او البته از اینکه دیگر مثل سابق تلفنهای همگانی هم وجود ندارد گلایه دارد و میگوید که موبایل داشتن در برخی مواقع برای دانش آموزان صرف برقراری تماس لازم است. او بهترین راه را نگهداری موبایل برخی از دانش آموزان در یک مکان همچون صندوق امانات میداند و باور دارد که راه اندازی چنین چیزی در هر مدرسهای کار سختی نیست، وقتی با او مساله امنیت و دزدیدن این گوشیها را در میان میگذارم هم اینچنین جواب میدهد:
«اگر موضوع مخفیانه باشد حق با شماست و موبایلها در معرض این خطرات قرار میگیرند، اما چیزی که من دربارهاش میگویم دادن وجهه قانونی به این مساله و نگهداری آنها در مکانی امن توسط ناظری امین است.»
دانش آموزان با وجود اظهار نظرات والدین و معلمان، هنوز اعتقاد راسخی دارند که باید موبایلهایشان را به مدرسه بیاورند و دلایلی که ارائه میکنند فقط خودشان را قانع میکند و نه بزرگترهایشان را، از آنسو اما برخی والدین نیز با آنها موافق هستند ولی معتقدند که موبایل نباید سر کلاس روشن شود.
در یک جمع بندی میتوان به این نتیجه دست یافت که تقریبا جملگی افراد متفق القول قبول دارند که جای موبایل سر کلاسها نیست ولی بودن آن در کیف دانش آموز برای برخی مواقع ضروریست. هنوز قانونی رسمی درباره ممنوعیت حمل موبایل در مدارس نوشته نشده و حکم اخراجی که برخی مدیران مدرسه برای حمل موبایل در نظر میگیرند، خلاف قانون است اما شاید بهتر باشد با وجود رشد و توسعه این کالای دیجیتال، تصمیمی جدی و در چارچوبی مشخص برایش اتخاذ شود تا تکلیف مساله حمل موبایل به مدرسه مشخص شود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مدرسه ما که لامصب حکومت نظامی بود شلوار پامون نبود اخراج یه هفته مو از انگشت بالاتر میزد شماره دو باید کچل و دپ میرفتیم سر کلاس خدارو شکر هزار مرتبه خلاص شدیم از سیستم اموزشی و زندانی کشور هیچ موقع یادم نمیره اول ابتدایی ناخونمون بلند بود یه ۱۰ تایی شیلنگ میخوردیم پدرمون دست رومون بلند نمیکرد عر عر کنان بر میگشتیم خونه الان ناموسن پادشاهییه مدیرو ناظم به بچه فیلم های تقویتی نشون میدن طرف از مدرسه اش تعطیل میشه با کامی جون لایو میرن لپ دخترارو تو خیابون میکشن وضعی شده
خدایش خواهرزاده من 7 سالشه تازه مدرسه رفته دیروز اومدم از سرکار میبینم تو اتاق پای ps4 نشسته بازیو ریست کرده داره تا ته ولفانستاین رو بازی میکنه میره خدایش یکم ازادی بدن استریمرم میشن این هیولاها
شعار همیشگی ما ، پیشگیری بهتر از درمان است!!!
چرا یه بار هم که شده چنین مسائلی رو از ریشه درمان نمیکنیم تا نیازی به پیشگیری نباشه!!!؟
ما میبریم سر کلاس از اسکل بازی معلمامون فیلم میگیریم??
مدرسه ما گیر نمیداد ، پدر و مادر هم کاملا موافق بودن
من شهرستان زندگی میکنم اما انقدر آزادی داشتیم سر کلاس گوشیم زنگ میخورد اجازه میگرفتم میرفتم تو راهرو جواب میدادم(بعضی وقتا سر کلاس که درس نمیدادن جلو دبیرمون جواب میدادم)
ولی همیشه یه قانون برای خودم داشتم اونم احترام متقابل و سو استفاده نکردن بود
که حقا مدیر و معاون و معلما هم ازم راضی بودن
اعتمادشانو جلب کنید
حله
خوشخبختاته مدرسه خودم که تیزهوشان هست گوشی ممنوعیت نداره
مطمئنی تیزهوشانه؟ تابلوشو بخون
چطور تو رو تو تیزهوشان راه دادن مگه تو هم هوش داری؟؟ راستی الان قیمت ساندیس چنده؟