اگر انیشتین هرگز متولد نشده بود، آیا امروزه سلاح های هسته ای وجود داشتند؟
اگر آلبرت انیشتین هرگز متولد نشده بود، آیا زمان دست یابی بشر به سلاح هسته ای دست خوش تغییر می شد؟ این سؤالی است که بار ها و بارها در فروم ها، سایت ها و ...
اگر آلبرت انیشتین هرگز متولد نشده بود، آیا زمان دست یابی بشر به سلاح هسته ای دست خوش تغییر می شد؟ این سؤالی است که بار ها و بارها در فروم ها، سایت ها و شبکه های اجتماعی مطرح شده و شاید یکی از بی معنی ترین پرسش های ممکن هم باشد؛ زیرا به واقع نمیتوان به گذشته برگشته، آلبرت کوچولو را در کودکی مفقود الاثر کرد و بعد دید چه اتفاقی رخ خواهد داد. زمان و تاریخ، چیز پیچیده و به هم وابسته ایست، با حذف یک متغیر، خدا می داند چه بر سر جهان خواهد آمد. آن هم چه متغیری! آلبرت انیشتین، یکی از تاثیرگذار ترین فیزیکدانان قرن بیستم. در نبود او چه کسی آن معادله های دلنشین را می نوشت، آن هم با آن همه مسئله و ابهام.
از طرف دیگر، این تغییر در گذشته هرچند عملی علمی- تخیلی است اما از نگاه یک تفکر جدید به گذشته می تواند مفید باشد. انیشتین در واقع از ۲ لحاظ با بمب اتمی گره خورده است، یکی فرمول معروف برابری جرم و انرژی او E=MC^2 است که اکثرا از آن اطلاع داریم، اما دیگری نامه ی معروف او به روزولت ، رئیس جمهوری وقت آمریکا در سال ۱۹۳۹ است. او در آن نامه ی معروف درباره تحقیقات اتمی آلمان نازی به روزولت هشدار داده بود. همین امر موجب شد او در پروژه ی منهتن - پروژه ی تحقیقاتی آمریکا برای ساخت اولین بمب اتم – نقشی کلیدی ایفا کند. اما آن طور که مردم فکر میکنند نه فرمول ماده-انرژی و نه نامه به رئیس جمهور آمریکا دلیل اصلی ساخت اولین بمب اتم و موفقیت پروژه منهتن نبودند.
در ادامه مطلب با دیجیاتو همراه باشید تا نگاهی موشکافانه داشته باشیم به یک واقعه تاریخی که توازن قدرت در دنیا را تحت تاثیر خود قرار داد.
در آن سال ها در اکثر محافل علمی بحث بر سر فرمول معروف انیشتین بود. خیلی از مردم این طور تصور می کردند که E=MC^2 شاه کلید ساخت بمب اتم بوده است و انیشتین این شاه کلید را یافته و دو دستی تقدیم ارتش آمریکا کرده است. آنها اینطور فکر می کردند که فرمول از یک در وارد و از در دیگر بمب اتم خارج می شود. اما خیلی از مردم اشتباه فکر میکردند. در واقع فرمول برابری جرم-انرژی انیشتین تنها ثابت می کرد که چرا بمب اتم کار می کند، و در مورد چگونگی ساخت آن توضیحی را ارائه نمی داد. در واقع تا قبل از آزمایش اولین بمب اتم مشخص نبود، که فرمول انیشتین درست است یا نه. بگذارید اینگونه توضیح دهیم: E=MC^2 به اندازه ای در مورد بمب اتم توضیح می دهد که قوانین نیوتون در مورد نحوه ی حرکت موشک ها. 
تعجب نکنید. در سطوح بسیار پایه و بنیادین علم فیزیک، فرمول ها و قوانین به سختی درک درستی از تکنولوژی مورد نیاز را به ما می دهند. در واقع تکنولوژی به راحتی و تنها از طریق قوانین و فرمول ها بر سر ما فرو نمی ریزد. و تازه، فرمول ها و قوانین حتی به شما عملی بودنشان را هم اثبات نمیکنند. همین E=MC^2 خودمان، این فرمول نازنین، تنها به ما این را می گوید که در شرایط بسیار ویژه جرم و انرژی با هم برابرند و همینطور در این رابطه ی برابر، نسبت انرژی ای که به جرم تبدیل می شود بسیار زیاد است (در واقع "سرعت نور به توان ۲" برابر جرم است). خب، شما چیزی در مورد نحوه ی کارکرد و چگونگی ساخت بمب اتم از این فرمول مشاهده کردید؟ ما که چیزی ندیدیم. این فرمول حتی در مورد نحوه ی تبدیل جرم به انرژی و یا بالعکس هم چیزی به ما نمی گوید. بمب اتم پیش کش! ما از این فرمول در مورد کاربرد صنعتی یا نظامی آن چیزی نمی فهمیم. حتی نمیدانیم کجا باید به دنبال آن باشیم. تازه وقتی با شکافت هسته ای و نقص جرم اتمی و امثال این ها آشنا می شوید، می توانید درک کنید که آن همه انرژی –در چیزی مثل بمب اتم– از کجا می آید، اما باز این هم هیچ نقطه ی شروعی برای ساخت بمب معروف در اختیارتان قرار نمی دهد.
یک لحظه صبر کنید، خب فرمول برابری جرم- انرژی که کمکی به ساخت بمب اتم نکرد، اما قوانین نسبیت خاص و عام انیشتین چطور؟ شاید آنها باعث و بانی ساخت بمب اتم باشند. در جواب باید گفت هیچ کدام از آنها رهنمونی در ساخت بمب اتم نبودند. دانشمندان اتفاقاتی که در بمب اتم رخ می دهد را " غیر نسبیتی" می نامند. قانون نسبیت به طور کلی در مورد مواقعی است که سرعت نور یکی از فاکتورهای مسئله باشد و یا با مقدار بسیار بسیار زیادی از جرم مواجه باشیم. همان طور که مشخص است، هیچ کدام ربطی به بمب اتم ندارد. در واقع در محاسبات بمب اتم، میشود از قانون نسبیت صرف نظر کرد.
یک سوال هوشمندانه که در اینجا گریبانمان را می گیرد این است که "فقط بخاطر این که نسبیت به صورت مستقیم در روند ساخت بمب اتم تاثیری نداشته، دلیل نمی شود که فیزیک تاثیر اصلی را در ساخت بمب اتم نگذاشته باشد" اگر بخواهیم بدون این که وارد مبحث "علومی که منجر به ساخت بمب اتمی شدند" بشویم و بخواهیم خیلی خلاصه به این سوال جواب بدهیم باید گفت که: مقاله های سال ۱۹۰۵ انیشتین ( که معادله جرم–انرژی هم جزو آنها بود) در واقع در ساخت بمب اتم تاثیر گذار بودند اما نه به صورت مستقیم و نه آن گونه که مردم فکر می کنند. E=MC^2 الهام بخش فیزیکدانان نبود تا به فکر تبدیل جرم به انرژی بیوفتند، در واقع دانشمندان از خیلی وقت پیش به صورت جداگانه به دنبال این تبدیل در علومی با عنوان های رادیواکتیویته و فیزیک هسته ای بودند. این واقعیت که در واکنش های هسته ای پای مقدار بسیار زیادی از انرژی در میان است، از زمان "ارنست رادفورد" و "فردریک سودی" در دست مطالعه بود.
مسلما مهمترین فعالیت علمی انیشتین، کارش بر روی تاثیرات فتو الکتریک بود که جایزه ی نوبل سال ۱۹۲۱ را برای او به ارمغان آورد. این پژوهش به درک فیزیکی نظریه ی "مکس پلانک" در مورد انرژی کوانتومی کمک کرد و نتیجه ی این درک بهتر، باعث شد تا تحقیقات در مورد تئوری کووانتومی جدی تر پیگیری شود. و این بعدها تاثیر عمیقی در مسیر علم فیزیک گذاشت. حتی اگر خود انیشتین هم هرگز علاقه و ارتباطی به پیشرفت علم کووانتوم در دهه های بعد نداشت.
آیا این تحقیقات در مورد نسبیت، به یک باره باعث دستیابی بشر به شکافت هسته ای در سال ۱۹۳۹ شد؟ ما که اینطور فکر نمیکنیم. آزمایش های "هان"، "میتنر" و "استراسمن" که در برلین انجام می گرفت و منجر به دست یابی به شکافت هسته ای شد نیز در واقع دنباله رو تحقیقاتی بود که "فرمی" در سال ۱۹۳۴ انجام داده بود. کارهای "فرمی" به صورت مستقیم تجربی ( و نه علمی و بر اساس فرمول و قوانین ) بودند. آنها ماده را با ذرات زیر اتمی (subAtomic) بمباران می کردند و مشاهدات خود را به ثبت می رساندند. این آزمایشات مهم ترین عامل کشف نوترون به عنوان یک ذره ی زیر اتمی توسط "چادویک" در سال ۱۹۳۲ شد. این کشف، همچنین نتیجه تحقیقات و مدلینگ هایی بود که "رادرفورد" و شاگردانش در دهه های ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰ انجام داده بودند. و پس از آن فیزیک هسته ای به وجود آمد، که نشات گرفته از همین آزمایشات و تحقیقات بود.
هیچ کدام از این ها نتیجه ی مستقیم فعالیت ها و تحقیقات انیشتین نبود. البته اشتراکاتی وجود داشت (بور که در تحقیقات انیشتین شرکت داشت در واقع شاگرد رادرفورد بود) اما گروهی که به روی آزمایشات اتمی فعالیت می کرد دقیقا همان گروه تئوری های علم فیزیک زیر نظر انیشتین، نبود. حال اگر کارهای انیشتین را در مورد برابری جرم-انرژی حذف می کردیم، آیا تغییر خاصی در خروجی رخ می داد؟ ممکن بود مقداری هرج و مرج رخ دهد، اما به نظرمان رادرفورد باز هم آزمایشاتش را انجام می داد و همینطور کارهای دیگری که به تولید بمب اتمی ختم می شد صورت می گرفت، اگر چه شاید شکل و زمانش اندکی متفاوت می بود.
آیا واقعا تنها E=MC^2 بمب اتم ساز است؟ احتمالا نه. راه های دیگری برای محاسبه و اندازه گیری انرژی آزاد شده در شکافت هسته ای وجود دارد. اگر شکافت هسته ای را بسیار ساده تر و همانند دفع الکتروستاتیکی هسته ی ۲ ماده در نظر بگیریم، همان انرژی ( انرژی حاصل از شکافت هسته ای )، به صورت انرژی جنبشی حاصل خواهد شد. این همان روشی است که فیزیک هسته ای در کلاس های درس تدریس می شود، چون این شرح، درک بهتری از چگونگی آزاد شدن انرژی می دهد. سوال های بیشتر و زیرکانه تری هم در مورد چگونگی ساخت بمب اتمی هست، که بعضی هایشان را انیشتین به صورت مستقیم یا غیر مستقیم پاسخ داده است. اما شاید در دنیایی که انیشتین هرگز متولد نشده بود، باز هم بمب اتم به خوبی کار میکرد!
کارهای تخصصی انیشتین نقش مرکزی در حل مسئله نداشتند. و خب، سوال هم در مورد نسبیت و سرنوشتش بدون انیشتین نبود. در واقع جواب سوالی که اول بحث مطرح شد " بله " است. دانشمندان دیگری در همان زمان داشتند بر روی این مسئله – به شکل های متفاوت – کار میکردند. شروع توجه به رادیواکتیوتیه در هر حال به رابطه ی جرم–انرژی گره میخورد. البته این ذره ای از بزرگی و عظمت کار های انیشتین کم نمیکند، چیزی که انیشتین را انیشتین میکند این است که او یک نفره حجم عظیمی از قوانین و فرمول های فیزیک را بر هم زد. اما اگر او این کارها را انجام نداده بود، دلیل نمیشد که فرد یا افراد دیگری بالاخره به نتایجی که او دست یافته بود، نمی رسیدند.
اما، نامه ی مشهور انیشتین چه؟ نامه ای که در سال ۱۹۳۹ به روزولت نوشت و باعث تشکیل اولین کمیته اورانیوم شد. آیا این رخداد سبب تولید اولین بمب اتم نشد؟! این یک سوال گول زننده ی تاریخی است که میتواند پیچیدگی هایی را در خود داشته باشد. نوشتار، محتویات و تاثیرات این نامه پیچیده تر از آن است که بگوییم: " انیشتین یک نامه نوشت، دولتی مرکزی هم پروژه ی منهتن را کلید زد" . به نظر ما اگر او این نامه را ننوشته بود، چیز خاصی در مورد ساخت بمب اتم تغییر نمیکرد. چیزی شبیه کمیته اورانیوم شاید به هر حال شروع میشد. (بر خلاف عقیده عمومی، این نامه اولین باری نبود که روزولت را از امکان شکافت هسته ای آگاه می کرد.) و حتی اگر هم نوشته نشده بود، مشخص نیست که کمیته اورانیوم لزوما کارش را با پروژه ی منهتن تمام می کرد. مسیر "ساخت بمب" و " تهیه یک گزارش" در مورد آن لزوما یکی نیستند. اوایل سال ۱۹۴۱ کمیته اورانیوم نتوانست روسای خود را متقاعد کند که بمب اتم ارزش ساخته شدن را دارد. آنها به این نتیجه رسیده بودند که اگر چه از لحاظ تئوری بمب اتم قابل ساخت است، لیکن به این زودی ها به صورت عملی قابل دسترس نخواهد بود. اگر همه چیز همانطور پیش میرفت (که کاش پیش میرفت!)، بعید به نظر می رسید که آمریکا بمبی آماده به استفاده در جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ می داشت.
فشار از خارج وارد شد: برنامه هسته ای بریتانیا. کمیته ی MAUD ( معادل کمیته اورانیوم آمریکا ) در انگلیس به این نتیجه رسید که سلاح هسته ای میتواند خیلی راحت تر از آنچه آمریکایی ها محاسبه کرده اند ساخته شود. MAUD یک نماینده به آمریکا فرستاد تا از نتیجه گیری مطمئن شود. آنها تغییرات اساسی در برنامه به وجود آوردند، کار را به دست "ونور" سپردند تا او به همراه "لارنی"، "آرتورکامپتون" و عده ای دیگر پروژه اورانیوم را از دست کمیته اورانیوم خارج کند، به کار شتاب دهد و به آرامی به کمیته 1-S بسپارد. تغییر نام واجب بود (این یکی از دلایل نشان دهنده ی این است که آنها چه قدر در کار خود جدی بودند و با جدی تر شدن، سطح محرمانه بودن هم بالاتر رفت). اواخر سال ۱۹۴۲ چرخ های پروژه منهتن به حرکت در آمده بود و پروژه به یک برنامه واقعی ساخت بمب تبدیل شده بود.
انیشتین در هیچ یک از اقداماتی که بعدا منجر به ساخت بمب شده بود، مشارکت نداشت. او البته درگیر ماجرا بود: در اواخر سال ۱۹۴۱ بوش ترجیح داد که انیشتین در زمینه شکافت مشاوره و کمک کند، اما هیچ پافشاری در این زمینه نبود. دلیلش هم این بود که انیشتین فرد قابل اعتمادی از لحاظ سیاسی نبود ( پرونده بزرگی در FBI داشت.) و همینطور دیدگاه فیزیکی او خیلی به حل عملی مشکلات کمک نمیکرد. در نهایت بوش انیشتین را از چرخه حذف کرد.
خب، بگذارید جمع بندی کنیم. آیا انیشتین نقشی در ساخت بمب اتم داشت؟ قطعا بله! فیزیک او چندان هم نامربوط نبود و نامه ی او به روزولت شروع فازی جدید از کار بود. ولی هر دوی این موارد کمتر از آن چیزی بود که کاور مجله تایم سعی در نشان دادن آن داشت. این فعالیت ها در مرکز اتفاقاتی که تبدیل به پروژه ی منتهتن شد قرار نداشتند . ما فکر نمیکنیم بشود انیشتین را در ساخت بمب اتم ملامت کرد. انیشتین در خیلی از موارد نقش مهمی را ایفا کرد، ولی نقش او به اهمیت و محوریتی که مردم دنیا فکر می کنند، نبود. شاید اگر انیشتین را (با پاک کن) حذف کنیم، تغییرات بسیار کمی در روند تولید بمب اتم صورت گیرد.
خب پس چرا افسانه ی انیشتین و بمب اتم هنوز هم ادامه دارد؟ در اینجا دو پاسخ وجود دارد. یکی اینکه انیشتین یکی از شناخته شده ترین و معروفترین فیزیکدانان قرن بیستم، حتی قبل از وقوع جنگ های جهانی و به نوعی مترادف انقلاب در علم و نبوغ به حساب می آمد. نشان دادن او به عنوان کسی که در سال ۱۹۰۵، ۱۹ سال قبل از تولید اولین بمب اتم، آن را پیش بینی کرده بود، یکی از آن داستان های نبوغ آمیزی است که مردم دوست دارند باور کنند، حتی اگر ابهاماتش بیشتر از شواهدش باشد.
ولی موضوع دیگری نیز وجود دارد. در تعداد زیادی از گزارش های اخیر که به وسیله دولت پخش شده ، نسخه هایی از نامه انیشتین تکثیر شده و آزادانه نشر یافته است. طبق این گزارشات نقش قابل ملاحظه ی انیشتین به طور هدفمند از طرف دولت در دوران بعد از استفاده از سلاح، زیاد شده است. انداختن تقصیر ساخت بمب اتم بر گردن انیشتین یک بهانه و توجیه بود. انیشتین در چشم مردم دنیا بزرگترین و باهوشترین دانشمند بود و همینطور به عنوان یک صلح طلب و بعضا قدیس شناخته می شد. در این صورت، اگر انیشتین ساخت بمب اتم را لازم می دانسته، چه کسی میتوانست بر او خرده بگیرد؟!
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
لعنت به هرکه در ابن پروژه همکاری داشت و به نتیجش راضی شد.این کابوس ابدی تمدن بشری
میبینم برخی دارن درود میفرستن و کم مونده یقه جر بدن برا عواملی که به بمب اتمی انجامید. البته این قضاوتهاشون رو باید پای ضدیت با شرایط موجود نوشت. اینکه باید هر طور شده دلیلی پیدا کنن تا آمریکا رو توی ذهنموش آدم خوبه داستان جلوه بدن. آمریکایی که تنها کشوریه که شهرها رو چه با بمب اتمی یا با توهم بمب اتمی ویران کرده.
اگه این طور نمیشد و بمبی درکار نبود چی میشد؟ شاید بدتر شایدم نه. اگه بدتر میشد وا قهرمانا! اگه بهتر میشد وا جانیا!
واقعا قضاوتهامون در مورد اشخاص و حکومتها خیلی باحاله. اونها دانشمند بودن پیشگو نبودن و دقیقا نمیدونستن پیامد کارشون در جهان چی هست. البته بدم نیست. حال میده. یه رفتار انسانیه که فرشته و ابلیس بسازیم. درود و لعن بفرستیم. بفرست.
به هر حال هرکی اختراع کرده دمش گرم . هابز میگه انسان گرگ انسان است یعنی همه ی انسانها بد ذات هستند این ادم های بد ذات راباید کشت.اگه من رهبر کشوری بودم که بمب اتم داشتم در استفاده ازشون لحظه ای تردید نمیکردم
یه جملهای هست که میگه: اگه ادیسون برق رو اختراع نمیکرد چی میشد؟ خب یکی دیگه اختراع میکرد!! احتمالا در مورد انیشتین هم صادقه (البته موضوع طنزه ولی یه رگههایی از واقعیت افزوده هم توش دیده میشه:))
عزیزم ادیسون لامپ رو اختراع کرد، نه برق!!!!!
سوادت تو لوزوالمعدم ادیسون لامپ رو اختراع کرد؟؟؟؟؟؟؟؟
هر وقت اسم بمب اتم میاد، همه یاد آمریکا و ژاپن می افتن.
به نظر من، بهترین کاری که تاحالا امریکا انجام داده، انداختن اون بمب ها توی ژاپن بوده.
نمیدون چرا منو یاد tuningtalk میندازی!
متاسفانه باید بگویم که تو یک احمقی