۶ نکته ای که رهبران و روسای موفق همواره رعایت می کنند

وقتی در مورد کسب و کار و تجارت صحبت به میان می آید نباید فراموش کرد که هیچ چیزی همواره پایدار نیست. روش هایی که ممکن بود تا دیروز سبب رونق یک تجارت شوند ممکن است فردا سبب زیان گردند.

این بدان معنی است که روسا و رهبران یک کسب و کار لازم است به صورت مداوم به دنبال روش هایی باشند تا تجارت خود را با تغییرات بسیار سریع ذات و محیط بازاری که در آن فعالیت دارند مطابقت دهند. آنهایی که نتوانند این تغییرات را ایجاد نمایند در یک چشم بهم زدناز سایرین حاضر در رقابت جا مانده و به سرعت فراموش خواهند شد.

یک رهبر یا رئیس موفق برای حفظ جایگاه کسب و کار خود لازم است اصولی را همواره رعایت نماید، در ادامه با دیجیاتو همراه شوید تا این اصول را فرا بگیرید.

۱- تجدید تمرکز و اهداف به صورت مداوم

موفقیت با داشتن اهدافی مشخص و تعریفی معین از آنها به دست می ‌آید. رهبران موفق به صورت مداوم اهداف یک شرکت و کارمندانش را بررسی و مورد تجدید نظر قرار می دهند، و سعی می نمایند اطمینان حاصل کنند تمرکز اصلی آنچه در حال انجام است با اهداف اصلی کمپانی و نیاز مشتریانش مطابقت دارد.

یکی از تعاریف جنون در این است که کاری را به دفعات و به یک شکل انجام دهید و هر بار نتیجه ای متفاوت به دست بیاورید، صورت دیگر آن نیز بدین گونه است که شما کاری را به یک شکل و به صورت مداوم انجام دهید در حالی که محیط فعالیت و کسب و کار شما به صورت پویا و جدی در حال تغییرات عمده است.

انجام کار ها و فعالیت ها با شیوه های دگرگون شده نیازمند باز تعریف و بازنگری اهداف است، پس از بازنگری و دگرگونی شیوه های اجرایی لازم است روند پیشرفت مورد بررسی قرار گرفته و در صورتیکه این روند صحیح نبود باز هم در شیوه ی اجرا و همینطور اهداف تجدید نظر شود.

۲- تاکید بر اطلاع رسانی و ارتباطات

افراد تمایل دارند از آنچه در سازمانشان روی می دهد مطلع شوند، چه این رویدادها خوب باشند و چه بد. بسیاری از رهبران و روسا دچار گمراهی شده و سعی می کنند اخبار و عملکردهای سازمان خود را به صورت رازهایی سر بسته حفظ نمایند.

معمولا این دسته از روسا تمایل دارند کارمندانشان شرایط خطرناک را متوجه نشوند، و یا هدفشان بر این است در زمانیکه شرایط از کنترل آنها خارج شده کسی از این امر آگاه نگردد. چنین دیدگاهی از پایه اشتباه محسوب می شود، رهبران موفق تا جای ممکن با زیر مجموعه ی خود ارتباطات استراتژیک و شخصی برقرار می کنند و به آنها اطلاعاتی در مورد روند حرکتی سازمان، چالش های پیشرو و نیازهای لازم برای برآورده شدن اهداف می دهند. این امر سبب می شود تا کارمندان برای آنچه قرار است در آینده با آن مواجه شوند آمادگی داشته و در صورت لزوم برنامه ریزی نمایند.

۳- تشویق برای مشارکت و ابتکار

اینکه کارمندان برای برطرف کردن نیازها و اهداف سازمان مشارکت کنند نیازمند دقت بالایی از جانب روسا و رهبران آن سازمان است، این افراد موظف هستند به کارمندان نشان دهند که سازمان تحت نظارتشان تمایل دارد کارها را به شکلی متفاوت و بهینه تر به انجام برساند، و در این زمینه از مشارکت کارمندانش و بهره گیری از پتانسیل آنها به هر شکلی استقبال می کند.

یک رهبر موفق کسی است که همواره راه های جدیدی را بیابد که سریعتر، ارزان تر و بهتر اهداف سازمانش را برآورده نمایند و پیدا کردن این روشها بدون مشارکت کارمندان امکان پذیر نیست. جدی گرفتن کارمندان و استفاده از ایده های آنها در صورت عملی بودن و تشویق آنها در صورت ارائه چنین ایده هایی امری مهم و کلیدی محسوب می گردد.

۴- فراهم آوردن استقلال و انعطاف پذیری

وقتی یک رهبر موفق از کارمندانش طلب کمک می کند و از آنها می خواهد تا پیشنهادات خود را مطرح و در بهینه سازی های سازمانی مشارکت نمایند، افراد با دیدن این دیدگاه تشویق به حضور بیشتر و موثرتر در مسائل سازمان می شوند. انعطافت پذیری ساختار یک مجموعه و مدیریت آن در دخیل کردن ایده های افراد برای بهبود آن مجموعه، سبب می شود کارمندان احساس مستقل و موثر بودن کرده و فعالیت بیشتری را انجام دهند.

۵- آموزش دادن و فراهم آوردن فرصت های لازم برای رهبران آینده

رهبران موفق سایر کسانی که پتانسیل رهبری دارند را شناسایی کرده و آنها را مورد آموزش قرار می دهند، و برای آنها فرصت ها و شرایطی را فراهم می آورند تا رهبری کردن را یاد بگیرند. پدید آوردن رهبران آتی و سپردن بخش هایی از مجموعه در آینده به آنها یکی از عوامل رشد و توسعه ی هر سازمانی محسوب می شود.

۶- تشخیص و ستایش

هر چند ممکن است یک شرکت بودجه ی لازم برای برگزاری جشن های بزرگ را نداشته باشد ولی این دلیل نمی شود که از تشویق کارمندان به صورت مقطعی و در زمان های لازم دست بکشد. هر زمان که کارمندی عملکردی مناسب و خوب داشته لازم است مورد تشویق قرار گیرد.

یکی از نیازهای اصلی کارمندان امروزی داشتن احساس ارزشمند بودن است، این احساس از طریق افزایش های کوچک درآمد، تمجید در جمع و موارد دیگری از این دست به فرد منتقل می شوند. مدیران موفق در زمان های لازم نیاز به تشویق کارمندان مجموعه ی خود را تشخیص داده و این مورد را از آنها دریغ نمی نمایند.