دلایلی بر اینکه از هوش مصنوعی آینده نباید هراس داشت – قسمت اول
آیا آخر الزمان نزدیک است؟ فیلم های سینمایی مانند ترمیناتور و یا ماتریکس سابقه یی طولانی در به نمایش کشیدن آینده یی دارند که در آن کامپیوترها توانسته اند هوشی برتر از انسان ها به ...
آیا آخر الزمان نزدیک است؟ فیلم های سینمایی مانند ترمیناتور و یا ماتریکس سابقه یی طولانی در به نمایش کشیدن آینده یی دارند که در آن کامپیوترها توانسته اند هوشی برتر از انسان ها به دست آورده و در تلاشند تا نسل ما را از روی کره ی زمین محو نمایند، و متاسفانه چنین سناریوهایی در طول زمان سبب شده است بسیاری از ما نسبت به آینده ی دانش هوش مصنوعی بدبین شده و به آن با بیم و حشت نگاه کنیم.
در همین راستا و در طول این مقاله صحبت هایی داشته ایم با نیک باستروم (Nick Bostrom)، یکی از فیلسوف های حاضر در دانشگاه آکسفورد، ری کورزوایل (Ray Kurzweil) صاحب نظر در زمینه ی تئوری سینگولاریتی و رابین هنسون (Robin Hanson) اقتصاد دان و مدرس در دانشگاه جورج میسون.
این صاحب نظران و فرضیه پردازان همگی بر این باور هستند که خطر کامپیوترهایی که به باهوشی انسان باشند در اکثر موارد با غلو و بزرگنمایی نشان داده شده است و ادعای حمله ی چنین هوش مصنوعی به نسل انسان بسیار دور از انتظار است. در عالم واقع توسعه ی ماشینی با هوش فرا انسانی بسیار آهسته و اندک اندک صورت می پذیرد و اگر روزی فرا برسد که ما به چنین کامپیوترها و ربات هایی دست پیدا کنیم در بدترین شرایط آنها همانقدری به ما نیازمند خواهند بود که ما به آنها نیاز داشته ایم.
در ادامه ی مطلب با دیجیاتو همراه شوید تا اطلاعات بیشتری را در مورد مسائل مطرح شده کسب نمایید.
۱- به دست آوردن هوشی مشابه انسان نیازمند کسب تجربه های عملی بسیاری است
به نظر می آید نیک باستروم، ری کورزوایل و سایر تئورسین های صاحب نظر در زمینه ی هوش ابر انسانی همگی اعتقادی راسخ و عمیق در بکارگیری چنین هوشی برای حل کلیه ی مسائلی که تا کنون توسط بشر غیرقابل پاسخ بوده اند دارند. این افراد مشکل اصلی را در حل این مسائل توسط هوش مصنوعی نمی بینید و چالش اصلی را در پیش روی توسعه ی آن می دانند.
برای اینکه درک بهتری از قضیه داشته باشید فردی را در نظر بگیرید که در صحبت کردن زبان انگلیسی کامل متبحر بوده، ولی هیچ تجربه ای از صحبت به زبانی دیگری مانند چینی حتی در حد یک کلمه نیز نداشته است.
حال فرض کنیم فرد مذکور را در اتاقی حبس نموده و کتاب های متعددی در رابطه با صحبت به زبان چینی در اختیار وی قرار دهیم و از او بخواهیم تا مهارت مکالمه ی روان به زبان یاد شده را با مطالعه ی این کتاب ها به دست بیاورد. در این شرایط هوش و استعداد نفر تحت آزمایش هر چقدر هم که بالا باشد کافی نیست، تفاوتی ندارد چه کتاب هایی در اختیارش باشند یا تا چه حد به مطالعه بپردازد، زیرا وی هرگز قادر نخواهد بود با شیوه ی مذکور زبان چینی را در حد فردی که در این کشور به دنیا آمده و هر روز با آن سخن می گوید یاد بگیرد.
کامپیوترهای دارای هوش فرا انسانی باید راهی مشابه نسل بشر پیدا نمایند تا بتوانند به صورت آهسته و پیوسته به کسب تجربیات عملی پرداخته و درک خود را از محیط پیرامونشان در حل مسائل گسترش دهند.
یکی از ضروریات یادگیری یک زبان جدید به صورت روان و قابل قبول داشتن ارتباط با کسانی است که هر روز از آن زبان برای امور روزانه ی خود و به صورت گسترده استفاده می نمایند. تنها روش یادگیری اصطلاحات خیابانی رایج و معنای چندگانه ی لغات، صحبت کردن با افرادی محسوب می شود که زبان مورد آموزش زبان مادری آنها محسوب می گردد. ما می توانیم همه ی این موارد را در یک کتاب بیاوریم، ولی هیچ انسانی با تمرین از روی کتاب یاد شده نمی تواند به صورت کامل بر چنین مسائلی در ساختار یک زبان تسلط یپدا کرده و به صورت صحیح از اصطلاحات استفاده نماید.
ماشینی که قصد دارد به هوش ابر انسانی دست پیدا کند به شکل بزرگتری با چالش مورد بحث مواجه خواهد شد. یک برنامه ی کامپیوتری هرگز در زمان رشد و توسعه اش در یک خانواده ی انسانی حضور نخواهد داشت و احساساتی از قبیل گرسنگی، سرما، عشق و... را تجربه نخواهد کرد. به صورت خلاصه اگر بگوییم این نوع از کامپیوترها فاقد بسیاری از ساختارها و مواردی هستند که سبب می شود انسان ها با یکدیگر به شکلی طبیعی در ارتباط بوده و به هم وابستگی پیدا نمایند.
همین نظریه می تواند به مشکلات مشابه دیگری نیز تعمیم پیدا کند، برای مثال می توانید حفر یک چاه نفت و یا راهنمایی کردن سایر انسان ها جهت انجام پرداخت های مالیاتیشان را در نظر بگیرید. بیشتر اطلاعاتی که برای حل مسائلی مانند مثال های مطرح شده مورد نیاز هستند در جایی به نگارش در نیامده اند و بنابراین تعداد زیادی جمع بندی های تئوری نمی تواند به پاسخی برای آنها منتهی گردد. کسب مهارت و تخصص در حل اینگونه چالش ها نیازمند آزمون و خطاهای عملی و کسب تجربه است.
خودکارسازی رویه ی کسب تجربه به این شکل در ماشین ها به صورت ذاتی کاری بسیار دشوار و حتی نشدنی است، و همین خود دلیلی است بسیار جدی بر اینکه فرضیه جایگزینی بسیار سریع کامپیوترهای دارای هوش فرا انسانی به جای انسان امری غیر ممکن محسوب می گردد. این کامپیوترها باید راهی مشابه نسل بشر پیدا نمایند تا بتوانند به صورت آهسته و پیوسته به کسب تجربیات عملی پرداخته و درک خود را از محیط پیرامونشان در حل مسائل گسترش دهند.
۲- ماشین ها دارای وابستگی بسیار زیادی به انسان ها هستند
در مجموعه فیلم های نابودگر یا همان ترمیناتور، هوش مصنوعی که پیش از این در خدمت ارتش بوده است با نام Skynet دچار خودآگاهی شده و شروع به استفاده از تجهیزات ارتشی بر علیه انسان ها می نماید.
چنین سناریوهای سینمایی به شکل قابل توجهی نیاز و وابستگی ماشین ها به انسان را که سبب ادامه ی کار آنها می شود نادیده می گیرند. یک اقتصاد مدرن نیازمند میلیون ها ماشین با کاربردهای گوناگون است که هر یک در زمینه ی خاصی به ایفای نقش بپردازند. در حالی که هر روز بکارگیری ماشین ها در امور مختلف دارای گستردگی بیشتری می گردد همه ی آنها برای انرژی مورد نیاز خود و همینطور تامین مواد اولیه بدون استثنا نیازمند انسان هستند، البته نباید بحث هایی مانند تعمیرات، نگهداری و تولید آنها را نیز نادیده گرفت.
شاید با مطرح شدن آنچه گفته شد این بحث را به میان بکشید که انسان ها هر روز ربات های بیشتری را تولید می نمایند تا مسائل یاد شده را نیز به اتوماسیون ماشینی بسپارند ولی در واقعیت هنوز نتوانسته ایم ذره ای به آنچه که هدف عمومی چنین مسئله ای است نزدیک شویم.
در یک کلام تلاش ماشین ها برای از بین بردن نسل انسان از روی کره ی زمین به معنی خودکشی دسته جمعی آنها خواهد بود.
ساخت ربات هایی که بتوانند توانایی تعمیر و رفع نیازهای کلیه ی ماشین های به کار گرفته شده در سطح زمین توسط انسان را داشته باشند، کاری بسیار پیچیده و دشوار است و یا حتی به زبان ساده تر می توان گفت پیچیدگی چنین رباتی به حدی زیاد است که انسان هم در طراحی و تولید آن نتوان خواهد بود. و البته هنوز به ربات هایی نیاز است که این ربات های پیچیده را نگهداری و سرویس نمایند.
حلقه ی تکامل انسانی این مسئله را با بخشی کوچک از ساختار ما رفع نموده است، قسمتی که ما از آن با عنوان سلول یاد می کنیم. سلول های صدمه دیده در بسیاری از موارد قابل بازیابی و جایگزینی هستند آنهم در روندی خودکار و بسیار پیچیده.
در این راستا می توان متصور شد چه بار عظیمی برای غلبه ی ماشین ها بر نسل انسان بر دوش دانش نانوتکنولوژی خواهد بود، علمی که ما انسان ها نقشی بسیاری در پیشرفت و توسعه ی آن داریم. با توجه به آنچه گفته شد می توانید نقش موثر انسان در بقای ماشین ها با توجه به نیازشان به ما در زمینه ی نگهداری، تعمیرات، تامین قطعات و مواد اولیه را ببینید. در یک کلام تلاش ماشین ها برای از بین بردن نسل انسان از روی کره ی زمین به معنی خودکشی دسته جمعی آنها خواهد بود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اینقدر دوست دارم اون روزیو ببینم که ربات ها و ادم ها افتادن به جون هم :|
خیلی هیجان داره لامصب :d