ابزارهای پوشیدنی را فراموش کنید، نوبت ابزارهای کاشتنی رسیده است
شاید تکراری ترین خبری را که هر روز می شنویم "پیشرفت تکنولوژی" باشد، اما باز هم از شنیدنش به وجد آمده و حس امید به آینده ای بهتر در دلمان جوانه می زند. خبر های ...
شاید تکراری ترین خبری را که هر روز می شنویم "پیشرفت تکنولوژی" باشد، اما باز هم از شنیدنش به وجد آمده و حس امید به آینده ای بهتر در دلمان جوانه می زند. خبر های پیرامون ابزار های پوشیدنی را حتما شنیده اید و دنبال می کنید. اما این بار به سراغ مقوله ای جدید تر آمده ایم، ابزارهای کاشتنی.
دکتر هاورس (Haworth) یک جراح است. او همانند هزاران همکارش در این کره ی خاکی برای این که وظیفه ی خود را انجام دهد از چاقوی جراحی و تیغ و سوزن نخ مخصوصش استفاده می کند.
اما کار دکتر هاورس یک فرق اساسی با دیگر جراحان دارد. او که یک متخصص در زمینه ی بهسازی بدن انسان محسوب می شود و مدتی است در زمینه ی بایوهک (Biohack) فعالیت می کند. وی ابزار های تکنولوژیکی مخصوصی را به بدن انسان پیوند می زند تا آنها را تکامل یافته تر نماید.
اگر کنجکاو شده اید بدانید دکتر هاورس چه بلایی بر سر بدن انسان می آورد، ادامه ی مطلب را از دست ندهید.
دکتر هاورس قرار است یک آهنربای مخصوص را در انگشت انگشتری فردی قرار دهد. او چندین قطعه را به بدن خودش وارد کرده است. این آهنربا مثل هر آهنربای دیگری در هنگام نزدیک شدن به آهن و یا ورود به میدان مغناطیسی جذب و یا دفع می شود و شما می توانید نیروی مغناطیسیش را احساس کنید.
به وسیله ی این ابزار کاشتنی فرد قادر خواهد بود تا شکل و قدرت میدان های مغناطیسی را درک کند. البته باید پول کافی برای این بروز رسانی جسمی را داشته باشد، چیزی در حدود 350 دلار.
نباید از یاد برد این نوع به روز رسانی ها حاشیه هایی را هم به همراه دارد. به طور مثال فردی که از همین نوع ابزار کاشتنی استفاده می کرده است، نیروی مغناطیسی قوی را در خیابان های شهر نیویورک احساس کرده است. نیروی که در زیر زمین قرار داشته است.
[videojs mp4="http://cdn.digiato.com/My-magnetic-implant.mp4"]
ابزار های کاشتنی فقط شامل آهنربا نمی شوند. می توان یک قطب نما را در بدن کاشت تا هر وقت که به سمت شمال می ایستید توسط آن از این مسئله آگاه شوید و یا این که آهنرباهای مخصوصی را در گوش خود بکارید تا بتوانید از طریق آنها موسیقی گوش کنید.
شاید یکی از جالب ترین قطعاتی که می توان در بدن کاشت، تراشه ی کوچک NFC باشد، تا به وسیله ی آن درهای خانه را باز و بسته کنید، یا موبایل تان را آنلاک نمایید. یکی از فعالان در این عرصه این طور بیان می کند که:
"ما سخت تلاش کرده ایم تا به اینجا رسیده ایم، NFC های کاشتنی قبلا می توانستند 97 بایت اطلاعات ذخیره کنند، اما اکنون فضای ذخیره سازی شان به 880 بایت رسیده است که یک عدد فوق العاده است."
موتورولا هم در حال توسعه ی ابزارهایی این چنینی است، این شرکت در حال حاضر مشغول کار بر روی یک خالکوبی مخصوصی است که می تواند وظایفی ساده را به انجام برساند.
این نکته را هم باید اضافه کنیم که عملکرد همه ی این ابزار های کاشتنی مطلوب نیست. به عنوان مثال در یکی از این عمل ها یک آهنربای مخصوص وارد مچ یک فرد شد تا بتواند به وسیله ی آن ساعت مچی ش را روشن نگه دارد.
ربایش بین آهنربا و ساعت مچی باعث شد تا رگ های دست وی آسیب شدیدی ببیند. بر مبنای آنچه گفته شد اگر با خود فکر می کنید افراد یاد شده سرشان به جایی خورده است، باید بگوییم که این ها تازه نمونه های معمولی بودند.
در آن سوی دریای ابزارهای کاشتنی، افرادی مانند استیو مَن (Steve Mann) و کوین وارویک (Kevin Warwick) قرار دارند. استیو دانشمندی است که سال هاست بر روی ابزارهای کاشتنی کار می کند. خیلی ها او را "پدر کامپیوتر های پوشیدنی" می دانند.
وی در حال حاضر بر روی ابزارهایی که قابلیت های خاص را به بدن اضافه می کنند کار می نماید. یکی از آخرین ساخته های او که بر روی سر خودش قرار دارد را در زیر می بینید:
اگر فکر می کنید چیزی که او بر چشم دارد یک مدل پیشرفته از عینک گوگل است، سخت در اشتباه هستید. این عینک به صورت مکانیکی از چند نقطه به جمجمه ی او پیچ شده است.
عینک مذکور دید کامل یک چشم را می گیرد، سپس از دوربین خود تصاویر را ضبط کرده و با استفاده ا یک کامپیوتر، بخش هایی را به تصویر می افزاید و در نهایت آن را در نمایشگری کوچک، درست در مقابل چشم استیو نمایش می دهد.
وارویک، دیگر دانشمند پیشرو در این زمینه علاقه ی شدیدی به بحث کنترل از طریق مغز دارد. او در بخشی از پروژه اش در دانشگاه Coventry چیزی حدود 100 الکترود را به عصب آرنجش وارد کرده است تا بتواند از طریق دست خود کارهای به خصوصی را انجام دهد.
وارویک به وسیله ی این الکترود ها که به سیستم عصبی ش متصل هستند توانسته است یک ویلچر برقی را به حرکت در آورد. همچنین وی از طریق اینترنت قادر به کنترل رباتی خاص بوده است. بعدها همسرش هم تعدادی الکترود را به بدن خود وارد کرد تا توانایی مشابه به دست آورد. دکتر وارویک در یک مصاحبه در مورد ارتباط مستقیم عصب به عصب با همسرش اینطور می گوید:
این نوع ارتباط مثل هیچ چیز دیگری نیست، نه درد، نه گرما، نه دیدن و می توانم آن را حسی جدید بنامم. البته این بخشی از پروژه بود. ما می خواستیم ببینیم که آیا مغز انسان توانایی درک حس جدید را دارد یا نه. که البته جواب مثبت بود. مغز انسان واقعاً باهوش است و به سختی می توان برای قدرت ادراکش حد و مرزی قائل شد.
البته بسیاری از این ابزارهای کاشتنی در خدمت علم پزشکی هستند و پایه ی تحقیقاتی در زمینه ی درمان ناتوانی های جسمی به حساب می آیند. امروزه بیشتر علل ناشنوایی قابل درمان است. پزشکان با قرار دادن الکترود های مخصوصی در گوش فرد ناشنوا و متصل کردنش به یک میکروفون، اطلاعات صوتی را مستقیما به مغز می فرستند. کیفیت صدای دریافتی همانند گوش انسان نیست، اما آن قدری هست که فرد بتواند صحبت ها را متوجه شود و از گوش دادن به موسیقی لذت ببرد.
حتی خیلی ها از این هم فرا تر رفته اند و بر روی دوربین هایی کار می کنند که به طور مستقیم به شبکه ی عصبی متصل می شوند. این اتفاق در صورتیکه رخ دهد، به این معنی خواهد بود که دوربین ها می توانند همانند چشمی مازاد برای انسان عمل کنند. از این طریق می توان محدوده ی بیشتری را مشاهده کرد، یا در هنگام نیاز بر روی سوژه زوم کرد. همچنین دید در شب و تاریکی هم حل خواهد شد و می توان امواج را که در دامنه ی نور مرئی قرار ندارند مشاهده کرد.
برگردیم سراغ دکتر هاورس. او شخصی بسیار محتاط و وسواسی است. در حین عمل هایش دستکش به دست دارد و همه چیز را بار ها ضد عفونی می کند. وی دستکش هایش را در حین کار بارها تعویض می کند تا مبادا ابزارها و فردی که تحت عمل است دچار ذره ای آلودگی شوند.
عمل هایی که هاورس انجام می دهد معمولا خیلی کوتاه هستند، اما واقعاً دردناک اند. این که چگونه یک آهنربا را درون استخوان انگشت قرار می دهد، چیزی نیست که با همه ی وجود دوست داشته باشید ببینید.
شاید اضافه کردن یک آهنربا به دست انسان کار پیش پا افتاده ای به نظر برسد، اما به واقع جهشی بزرگ در تکنولوژی است. قطار تکنولوژی این سال ها ترمز بریده است و به سمت مقصدی نامعلوم در حرکت است. چندان دور نخواهد بود که محاسبات اصلی را هوش های مصنوعی و رانندگی را ماشین های خودران انجام دهند. پرینتر های سه بعدی کم کم راه شان را به خانه پیدا می کنند و واقعیت مجازی هر چه بیشتر فراگیر می شود.
آینده بسیار نزدیک است. شاید قدری دست نیافتنی به نظر برسد، اما بشر همواره رویاهایش را به حقیقت تبدیل کرده است. آینده یی که از آن سخن می گوییم بسیار پر هیاهو، شگفت انگیز و در عین حال ناشناخته خواهد بود. این همان فلسفه ای است که بایوهک را به جلو می راند: عملی کردن بخشی از علوم تخیلی و تغییر در آینده ی بشر.
در حال حاضر، این نوع تکنولوژی بسیار گران است، همچنین دردآور و محدود هم هست و تنها افراد بسیار مشتاق و یا آنهایی که ماجراجو هستند دست به چنین کاری می زنند. زمان اگر چه خودش یک محدودیت است، اما همواره محدودیت ها را از بین برده است.
این تکنولوژی در حال پیشرفت است و روزی فراگیر خواهد شد. شاید روزی یکی از اقوام مسن تان یکی از همین ابزارها را در بدن خود بکارد تا وقت و بی وقت به او بگوید که کیست و کجاست.
فرد دیگری که می شناسید شاید روزی از یک چشم سوم استفاده کند تا چیزهایی را ببیند که هرگز تصورش را نمی کرده. خود شما در پیری ممکن است یک جفت پای فولادی را به جای پای کم رمق واقعی تان برگزینید. کار این تکنولوژی ها از اما و اگر گذشته و تنها مسئله زمان دست یابی به آنها مطرح است.
یکی از افرادی که تحت عمل آهن ربا قرار گرفته در مورد قابلیت جدیدش اینگونه سخن می گوید:
در ابتدا حس جالبی داشت، من با خودم می گفتم که وای خدای من! من الان می توانم فلزات را احساس کنم و به سمت خودم بکشانم، درست عین مگنیتو (کاراکتر فیلم ایکس من با قابلیت کنترل فلزات). البته این حس جدید چندان کارا نبود. فقط در یک مورد زمین شناسی وقتی که برای تحقیقات میدانی رفته بودم توانستم به طور تقریبی از وجود فلزات در خاک با خبر شوم.
وی در رابطه با این حس جدیدش اینگونه توضیح می دهد:
نزدیک ترین تشبیه به این حس جدید، بویایی است. بویایی همیشه همراه شماست، اما همیشه در خودآگاه تان قرار ندارد. شما وقتی که از کنار باغچه ی گل می گذرید، باید به حس بویایی خود توجه کنید تا بفهمید که گل ها بو می دهند یا خیر. من هم وقتی از کنار ریل قطار می گذرم باید به حس آهنرباییم توجه کنم تا بفهمم که ریل ها از آهن ساخته شده اند یا نه.
آیا این ابزار ها برای استفاده ی عموم طراحی شده اند؟ خیر. این ها تنها چشمه ای از آینده ای خیره کننده هستند که شاید دل خیلی ها را برده باشند. شما نظرتان چیست؟ آیا به این مبحث علاقه مند شدید؟ آیا در آینده ای که برای بشر تصور می کنید، جایی برای ابزارهای کاشتنی هست؟
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این شخص خیلی هم فکر خدمت نیست،بنیان گذار کاشت زیورآلات زیر پوسته همون کارایی که شیطان پرستا انجام میدن
چیزی که من خیلی مشتاقشم حافظه ی قوی هست. چونکه حافظه خودم خیلی ضعیف هست. امیدوارم روزی برسه که من با یک بار مطالعه یک کتاب، برای همیشه اطلاعاتش در ذهنم در دسترس باشه. گذشته هام(از بچگی) رو هم کاملآ بتونم به یاد بیارم.
گوشمم ضعیفه و بعضی وقتا اذیتم میکنه. نگرانم که وقتی سنم بالا رفت، از اونجایی که با پیر شدن گوش آدما ضعیف میشه، گوشم همیشه باعث ناراحتیم بشه.
ده سال پیش در تصادفی ضربه مغزی شدم که یکی از عوارضش اختلال پیدا کردن حس بویاییم بود. فقط گاهی وقتا میتونم بو حس کنم. هم جای ناراحتی داره و هم جای خوشحالی!
امیدوارم نه من و نه هیچ کس دیگری در پیری خرفت و کند ذهن و کم عقل نشه. گاهی به سالهای دور یعنی پیری و سالخوردگیم که فکر میکنم ناراحت میشم. امیدوارم قبل از اینکه خرفت و کند ذهن بشم از این دنیا برم. اما از طرف دیگه دلم میخواد کلی عمر کنم و تازه های تکنولوژی رو از دست ندم.
این پست قبلاً تو نارنجی نبود !؟ (قسمت آهنربا در دست رو من یکجا خونده بودم حالا یادم نیست). در کل مطلب مفید بود و یکم ترسناک !
فیلم یادآوری مطلق رو اگه دیده باشید موبایل طرف تو دستش قرار داره و اگه دستش روی شیشه قرار میداد میتونست اطلاعات داخل گوشی و تماس ویدیویی داشته باشه .
به کجا چنین شتابان
بشر داره تمام تلاششو میکنه که روزی به این تیتر برسه:
"انسان بازسازی شد"