رطب خوردگان
درباره آنها که در ظاهر علیه فیلترینگ فریاد میزنند اما از اینترنت طبقاتی بهره میبرند
یکی از صحنههای جالب توییتر در این روزها، افشای اکانتهایی است که موقعیتشان در ایران ثبت شده است و این یعنی چنین افرادی بدون سروکلهزدن با فیلترشکن، برخوردار از مواهب اینترنت آزاد و طبقاتی، به هرجایی در اینترنت که بخواهند سرک میکشند و بیدغدغه در شبکههای اجتماعی فیلترشده حضور دارند. کافی است این شبکه اجتماعی را باز کنید و مثلاً عبارت اینترنت طبقاتی را جستوجو کنید. ناگهان با پستهای متعددی مواجه میشوید که دست این افراد را رو کردهاند.
برای بسیاری از این افراد و حسابهای کاربری البته، برخورداری از امتیاز اینترنت طبقاتی قابل پیشبینی است؛ افرادی مثل آقای وزیر ارتباطات، سخنگوی دولت (که بارها گفته اعتقادی به اینترنت طبقاتی نداریم)، فلان نماینده مجلس، بهمان مجری صدا و سیما یا حتی مسئول روابط عمومی فلان شورای عالی متولی.
اما ماجرا آنجا تلخ و شوکهکننده میشود که ببینی برخی از حسابهای کاربری افشا شده، اتفاقاً متعلق به برخی فعالان رسانهای است که در سالهای گذشته، همواره همچون گرگی در لباس میش، در کنار تو نشستهاند و در ظاهر غم فیلترینگ و اینترنت طبقاتی داشتهاند. گروه دیگر نیز، مدیران شناخته شده اکوسیستم هستند که در جلسات و گردهماییها، مدام از آزادی اینترنت دم میزنند، یا فلان معاون وزیری که بارها به شدیدترین لحن با اینترنت طبقاتی اظهار مخالفت کرده و اتفاقاً مطلب پینشده در حساب کاربریاش، ویدوئویی در مذمت فیلترینگ است. اینان با ژستی عدالتخواهانه از نابرابری دسترسی به اطلاعات مینویسند و میگویند؛ اما «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.»
البته همه ما درگیر تناقضها و ریاکاریها هستیم؛ اما آنچه در این مورد با آن مواجهیم، فراتر از یک تناقض اخلاقی یا ریاکاری ساده است. این نوع از کنشگری ریاکارانه، اعتبار گفتمان مخالفت با تبعیض را از بین میبرد. کسانی که از امتیاز ویژه برخوردارند و همزمان وانمود میکنند که در کنار مردمِ محروم از اینترنت آزاد ایستادهاند، به مثابه ضربالمثل «رطب خورده منع رطب کی کند» در واقع اعتراض را از معنا تهی میکنند و خواسته یا ناخواسته، آب به آسیاب گفتمان محدودسازی میریزند. اینان بهتفکری که اینترنت را طبقاتی کرده، مشروعیت میدهند که: «مگر خود نمیخواست، ورنه میتوانست.» مخالفی که با سیستم سرکوب اینترنت و دسترسی آزاد به اطلاعات کنار میآید و پنهانی از آن استفاده میکند، پایه استدلال خود را میزند و به ابتذال شر تن میدهد.
فعالان رسانه وقتی به ابزارهای محدودسازی رسانه تن میدهند، یعنی ماهیت و هویت خود را مخدوش کردهاند و به همصنفیهای خود پشت کردهاند. بنابراین بگذارید با این بهظاهر دوستان رطبخورده، به قول شاملوی بزرگ به درشتی سخن بگوییم: یا تبری بجویید و معذرتخواهی کنید، یا صف خود را به شفافیت از منتقدان اینترنت طبقاتی جدا کنید.
اینترنت طبقاتی فقط یک سیاست حاکمیتی نیست؛ یک بیماری فرهنگی هم هست. تا وقتی برخی از فعالان رسانهای از دوگانهگویی و امتیاز پنهان سوءاستفاده کنند، تلاش برای رفع تبعیض در دسترسی، قربانی ریاکاری آنان خواهد ماند، آنها که در حرف با تبعیض میجنگند، اما در عمل از آن تغذیه میکنند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.