ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

ویجیاتو - بازی

فلش بک: نگاهی به بازی Uncharted: Drake’s Fortune

یادش بخیر، سال ها پیش، دنیا برای همه ی ما رنگ و بوی دیگری داشت. آن موقع ها، دل مشغولی ها کمتر بود و می توانستیم ساعت ها پای کنسول های مان نشسته و در ...

شایان ضیایی
نوشته شده توسط شایان ضیایی | ۱۲ مهر ۱۳۹۴ | ۲۱:۳۰

یادش بخیر، سال ها پیش، دنیا برای همه ی ما رنگ و بوی دیگری داشت. آن موقع ها، دل مشغولی ها کمتر بود و می توانستیم ساعت ها پای کنسول های مان نشسته و در دنیای بازی های مختلف غرق شویم. بازی هایی که گاه خنده دار بودند و گاه اشک را از چشمان مان سرازیر می کردند.

گاه چنان لذت بخش بودند که تا تمام اش نمی کردیم، از جای خود تکان نمی خوردیم و گاه چنان سخت و آزار دهنده، که بعد از چند دقیقه آن را کنار می گذاشتیم. دنیای کوچک نقش بسته بر صفحه ی تلویزیون، مرز بین واقعیت و تخیل را می شکست و همه چیز را تحت تاثیر خود قرار می داد.

مهم نیست امروز طرفدار چه بازی هایی هستیم و چه کنسولی داریم، مهم این است که در سالیان دور، بازی ها دور از تمام حواشی و به سادگی هرچه تمام تر، به دنیای کوچک و محدود ما، زیبایی و رنگ طراوت می بخشیدند. بیایید برای چند لحظه هم که شده، همه چیز را کنار بگذاریم و به آن روزها بیندیشیم.

استودیوی ناتی داگ، بدون هیچ شک یکی از برترین استودیوهای حال حاضر صنعت بازی به شمار می رود. با عناوینی نظیر کرش، جک و دسکتر، آنچارتد و از همه مهم تر، The Last of Us، ناتی داگ جای پای خود را به عنوان بهترین استودیوی First Party کمپانی سونی محکم کرده.

اما سه گانه ی آنچارتد، یکی از محبوب ترین بازی های این استودیو و در حالت کلی تر، کنسول پلی استیشن است که تا چندی دیگر، نسخه ی بازسازی شده ی آن برای پلی استیشن 4 عرضه خواهد شد. عرضه ی این بازی که با نام Uncharted: Nathan Drake Collection شناخته می شود، بهانه ای شد تا به عقب بازگردیم و نگاهی کنیم بر نسخه ی آغازین آنچارتد.

در ادامه ی مطلب با دیجیاتو و سری مطالب فلش بک همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم بر بازی قدیمی این هفته.

U2

با عرضه ی کنسول پلی استیشن 3 در سال 2006 و به پایان رسیدن ساخت بازی Jak 3 از سوی ناتی داگ، مدیران این استودیو به دنبال IP جدیدی می گشتند که بتواند از سخت افزار کنسول جدید، نهایت استفاده را ببرد. در واقع در ابتدا قرار بود که نسخه ای جدید برای بازی جک و دکستر تولید شود اما سازندگان به دنبال چیزی متفاوت بودند و دیگر نمی خواستند صرفا به ساخت جک و دکستر ادامه دهند.

ایده های ابتدایی، با بررسی بسیاری از سریال ها و فیلم های معروف مانند ایندیانا جونز و گنجینه ی ملی شکل گرفت. در آغاز و با مشخص شدن سبک و ایده های کلی کار، قرار بود آنچارتد سبک و سیاق کارتون های دیزنی و کارهای قبلی ناتی داگ را دنبال کند اما سازندگان پی بردند که واقع گرایانگی بیش تر مناسب هدف شان خواهد بود.

اولین نمایش بازی، در نمایشگاه E3 سال 2006 به وقوع پیوست. شباهت های بسیار زیاد المان های آنچارتد، مانند سیستم پلتفرمینگ و تیراندازی، به بازی معروف و شناخته شده ی توم ریدر، سبب شد که بسیاری آن را به تمسخر بگیرند و از القاب مختلف مانند Dude Raider برای توصیف آن استفاده کنند.

با این حال، سازندگان عنوان خود را به عنوان یک بازی سوم شخص مبتنی بر کاورگیری می دیدند که در مسائلی چون "هدف گیری خودکار اسلحه" به توم ریدر شباهت دارد اما محتوا و معماهای بسیار عظیم تری نسبت به آن به ارمغان خواهد آورد. برای آن که کار به بهترین شکل ممکن پیش رود، سازندگان چندان به مستندات و مفاهیم تعریف شده در آغاز پروژه متکی نبودند؛ در واقع آن ها هر سیستمی که به نظرشان جالب می رسید را در بازی قرار می دادند و اگر عملکردی مناسب از خود به جای نمی گذاشت، به سرعت حذف اش می کردند.

U4

جزیره، به عنوان لوکیشن اصلی آنچارتد انتخاب شد و سازندگان از تمام توان خود برای واقع گرایی آن استفاده کردند. لوکیشن جزیره تا به حال توسط ده ها و بلکه صدها بازی دیگر مورد استفاده قرار گرفته بود و وجه تمایز چندان بزرگی برای آنچارتد به شمار نمی رفت. اما برای حل این مشکل، سازندگان تصمیم گرفتند که محیطی شاداب و پر از رنگ و لعاب تهیه کنند. چرا که اکثر بازی های مشابه، از جزیره هایی با رنگ بندی تیره بهره می بردند. هدف این بود که جزیره ی آنچارتد، حس کنجکاوی و ماجراجویی را در گیمر برانگیزد.

طراحان بازی، در تلاش بودند تا شخصیت اصلی آنچارتد، یعنی ناتان دریک، در عین جذابیت خود به عنوان پروتاگونیست، به عنوان یک فرد معمولی بدون توانایی های خاض شناخته شود؛ درست برعکس لارا کرفت در سری بازی توم ریدر. ناتان دریک قرار بود شخصیتی بی پروا و بدون هیچ قابلیت منحصر به فرد باشد که جانش در کف دستش است و به هیچ قانونی پایبند نیست.

ایمی هنیگ، کارگردان و سناریو نویس بازی، به این نتیجه رسید که شخصیت اصلی آنچارتد نباید بیش از حد بزن بهادر و مجهز به سلاح های مختلف باشد. به نظر او، کاراکتری که از تجهیزات کم اما کارآمد بهره می برد، بیش تر با اتمسفر بازی هم خوانی دارد و می تواند جنبه های واقعی یک انسان را به نمایش بگذارد.

تصویری از وؤزن ابتدایی چهره ی ناتان دریک. باید خدا را شکر کرد که سازندگان چهره ی ناتان را تغییر دادند!
تصویری از وؤزن ابتدایی چهره ی ناتان دریک. باید خدا را شکر کرد که سازندگان چهره ی ناتان را تغییر دادند!

با وجود این که شخصیت ناتان دریک به خوبی از آب در آمد و داستان نیز کاملا منطقی بود، اما جای خالی طنز و روابط عاطفی در آنچارتد حس می شد. بنابراین کاراکترهایی مانند النا فیشر و ویکتور سالیوان نیز به بازی اضافه شدند تا این خلا نیز برطرف شود.

برای صداگذاری ناتان دریک، از افراد مختلفی تست گرفته شد اما هیچ یک آن طور که باید و شاید از پس این مهم بر نیامدند. سازندگان به خوبی واقف بودند که ناتان، پتانسیل های بسیار زیادی برای برجسته شدن دارد و نباید این پتانسیل ها از بین می رفتند. در نهایت، نولان نورث که پیش از این سابقه ی بازیگری و صداگذاری را در کارنامه ی خود داشت، به عنوان صداگذار ناتان انتخاب شد و بعدا در جریان موشن کپچر این کاراکتر نیز، مشارکت کرد.

سبک بازی سوم شخص اکشن بود و تمام المان های اصلی بازی، بر پایه ی دو مکانیزم پلتفرمنیگ و کاورگیری شکل گرفته بودند. روند بازی ساده است. گیمر باید به صورت دائمی از روی پلتفرم های مختلف عبور کند و به مبارزه با سیل دشمنان بپردازد. اما برای جذابیت هر چه بیش تر بازی و نیز چالش برانگیزتر شدن آن، از معماها و پازل های گوناگون نیز استفاده شده بود.

U3

هر یک از این پازل ها، به شکلی منحصر به فرد طراحی شده بودند و گاهی عبور از آن ها، مدتی نسبتا طولانی زمان می برد. نکته ی مهم درباره ی پازل ها این است که اگرچه پشت سر گذاشتن هر یک وقت زیادی می طلبید، اما مکانیزم های هر یک به خوبی قابل درک بودند و هیچ وقت باعث آزار گیمر نمی شدند. شاید این مسئله را بتوان بزرگ ترین برتری آنچارتد نسبت به توم ریدر دانست.

ناتان برخلاف کاراکترهای رایج زمان خود، توانایی چندانی نداشت و تنها از یک اسلحه در هر زمان استفاده می کرد. این در حالی است که گیمرها در بازه ی زمانی خاصی، علاقه ای مفرط به در اختیار داشتن چند سلاح مختلف و قلع و قمع کردن دشمنان به کمک آن ها داشتند. چنین مسائلی، نه تنها به واقع گرایانگی بازی کمک می کرد، بلکه باعث می شود که ناتان نیز به شخصیتی باورپذیر تبدیل شود و گیمر با وی ارتباط برقرار کند.

یکی دیگر از توانایی ها ناتان هم این بود که می توانست به صورت تن به تن با دشمنان مبارزه کند. سامانه ی مبارزات تن به تن براساس دکمه زنی پیاده شده بودند و گیمر باید در زمان های مشخص، دکمه هایی را روی کنترلر پلی استیشن فشار می داد. اما خوشبختانه پیاده سازی این سامانه به قدری خوب بود که هیچوقت از آن خسته نمی شدید و حتی ممکن بود برایتان جذابیت بیش تری نسبت به تیراندازی صرف داشته باشد.

U5

در نهایت باید گفت که نسخه ی اول آنچارتد و تمام دنباله های آن، به جرئت جز برترین بازی های ویدئویی تمام تاریخ به شمار می روند و اگرچه در انحصار کنسول های سونی قرار دارند اما تجربه ی هر یک، بر تمام گیمرها الزامی است. آنچارتد همان نقشی را برای پلی استیشن و سونی ایفا می کند که هیلو برای اکس باکس و مایکروسافت ایفا می کند.

با توجه به عرضه ی نسخه ی چهارم بازی در اواخر سال جاری شمسی، اگر تا به حال آنچارتد را تجربه نکرده اید بد نیست حتما نگاهی به Uncharted Nathan Drake Collection که در روزهای آتی عرضه خواهد شد بیندازید تا با این شاهکار دنیای بازی های ویدئویی بیش تر آشنا شوید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (10 مورد)
  • sign
    sign | ۱۳ مهر ۱۳۹۴

    چی چی یادش بخیر من هنوز اینو بازی نکردم!

  • parsa_soroori
    parsa_soroori | ۱۲ مهر ۱۳۹۴

    اگه امکانش هست عکس بیشتر قرار بدید لطفا. عکس ها آدمو توی حس و حال بازی می برن.
    ممنون

    • شایان ضیایی
      شایان ضیایی | ۱۲ مهر ۱۳۹۴

      با سلام ممنون از پیشنهادتون

      انشالله از سری بعد حتما به این نکته توجه میشه

      موفق باشید

  • Hesam
    Hesam | ۱۲ مهر ۱۳۹۴

    "ناتی داگ جای پای خود را به عنوان بهترین استودیوی First Party کمپانی سونی محکم کرده."
    اصلا قبول ندارم،به نظر من بهترین استدیو بازی سازی سونی سانتا مونیکا،کافیه یه کوچولو در موردش اطلاعات داشته باشید
    فقط در این حد ک گرافیک تحسین شده ی order ی کوچولو از قدرتش بود،ناسا باهاش همکاری داره،قسمت اعظمی از موشن کپچر های استدیو های بازی سازی سونی تحت نظر و توسط این استدیو انجام میگره....!!سانتا مونیکا فعلا اژدهای خاموش،امان از روزی ک بلند بشه...!!!!!!

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی