ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

استراتژی رشد

چرا کمال گرایی می تواند تبدیل به بزرگترین مشکل شما شود؟

خوب... به سوی بهتر و سپس عالی شدن؛ اینطور نیست؟ تقریبا خیر. این روزها همه تمایل ویژه ای به موفق شدن دارند و همواره به سختی تلاش می کنند تا به دستاوردهای بیشتری برسند. اما گاهی ...

امیر مستکین
نوشته شده توسط امیر مستکین | ۸ اسفند ۱۳۹۴ | ۱۲:۰۰

خوب... به سوی بهتر و سپس عالی شدن؛ اینطور نیست؟ تقریبا خیر.

این روزها همه تمایل ویژه ای به موفق شدن دارند و همواره به سختی تلاش می کنند تا به دستاوردهای بیشتری برسند. اما گاهی به مرحله ای دست پیدا می کنند که دیگر عالی بودن هم برای شان کافی نیست و تشنه کمال می شوند.

این در حالیست که رسیدن به بهترین و کمال، گاهی نباید تبدیل به یک هدف گردد.

«رایان رابینسون» (Ryan Robinson)، یکی از معروف ترین مشاورین کارآفرینی و فردی که به شکل آنلاین دوره هایی برای کارآفرینان ارائه می دهد، در رابطه کمال طلبی چنین نظری می دهد:

«برای عده ای، رسیدن به سطحی از کمال همچون یک هدف اعلا و دستاوردی عظیم در زندگی تلقی می شود. این افراد همواره می خواهند در انجام هر وظیفه ای که بر عهده دارند، بهترین باشند که البته در بیشتر مواقع هم از رسیدن به هدف خود ناتوان هستند. همین موضوع منجر می شود تا در موقعیت بعدی، تلاش کنند تا کامل تر باشند. چنین افرادی به همین دلیل باید در انتخاب موقعیت ها و فضای کاری خود بسیار محتاطانه عمل کرده و سپس بتوانند تعادلی میان تکمیل کردن وظایف، و عالی تکمیل کردن وظایف خود پیدا کنند.»

تلاش برای کمال طلب بودن می تواند زیان های بسیاری در بر داشته و حتی باعث شکست کسب و کار شما گردد. کمال گرایی نوعی از اختلال وسواس فکری و عملی (OCD) به شمار می رود و به همین دلیل می تواند یک بیماری ذهنی نیز تلقی گردد.

اگر دفعه بعدی خواستید از نحوه کار و نتیجه به دست آمده از سوی کارمند خود که کاملا عالی نبوده گلایه کنید، پاراگراف فوق را به خاطر بیاورید.

مزایای محسوس کمال گرا بودن

پیش از اینکه بخواهیم به سایر مشکلات کمال گرا بودن بپردازیم، باید اشاره کنیم که این خصیصه اخلاقی مزایایی هم در بر دارد و برخی رهبران تجاری شناخته شده ی جهان، از همین نوع رفتار بهره مند بوده و بخشی از پیروزی های خود را مدیون تفکر ایده آل گرایانه شان بوده اند.

اگر تشنه کمال هستید و می خواهید به غایت ظرفیت خود دست پیدا کنید، در واقع همواره تلاش می کنید تا در کاری که انجام می دهید، بهبود داشته باشید. این گرایش شرایطی را برای تان فراهم می سازد تا قادر گردید موقعیت هایی ایجاد کرده و ابتکاراتی ناب ارائه دهید. همچنین می توان گفت به شکل تئوریک، از آن جایی که همواره در حال بهبود دادن و ارتقای خود هستید، پس از مدتی در رشته کاری خود تبدیل به متخصص تمام عیاری خواهید شد.

کمال گرایی به برخی افراد که همواره برای یافتن دستاوردهای بیشتر تلاش می کنند، اجازه می دهد تا استانداردهای بالاتری را  دنبال کرده و چشم اندازهای وسیع تری نیز برای خود ایجاد کنند.

برخی از مشهور ترین چهره های تکنولوژیک، افرادی کمال طلب بوده اند. «استیو جابز» مدیر عامل پیشین و فقید اپل هم چنین شخصیتی داشت. وسواس بیش از حد او به جزییات باعث شد تا در ابتدای کار، اپل سه سال برای طراحی اولین مکینتاش زمان صرف کند.

getty_96211512_970715970450026_65867

جامعه برای کمال گرایان ارزش زیادی قائل است

با گذر زمان و استخدام افرادی قابل اطمینان، جابز توانست سطح کمال گرایی خود را کاهش داده و آن را کنترل کند. همین موضوع باعث گردید تا اپل در نهایت بتواند سطح تولید گسترده محصولات خود را مدیریت کرده و کمتر به فکر این باشد که تولیداتی بسیار محدود اما کاملا خاص داشته باشد.

خوشبختانه یا شوربختانه، جامعه برای کمال گرایان ارزش زیادی قائل است. در این میان تعداد معدودی می توانند به خواسته های کمال طلبانه خود دست پیدا کنند اما به طور کلی دید بسیار مثبتی به نحوه کار چنین افرادی وجود دارد.

برای بهترین بودن، الزاما نباید یک کمال گرا بود

حقیقتی که باید مطرح کرد، این است که برای بهترین بودن، الزاما نباید یک کمال گرا بود. شرکت های فراوانی وجود دارند که به دنبال برتر بودن هستند و البته در پی خواسته های نامعقول و نتایج کاملا رویایی نیستند. گاهی کارآفرینان چنین فکر می کنند که برای ایجاد یک فرهنگ کاری مناسب، باید هر کارمند، کار خود را هر روز کاملا بدون مشکل و به بهترین شکل ممکن انجام دهد، در حالی که برای ایجاد یک فرهنگ مناسب کاری، راه های بسیار بهتر دیگری نیز یافت می شود.

چرا کمال طلبی می تواند تبدیل به وزنه ای سنگین برای کسب و کار شما گردد؟

حقیقت این است که برای عده زیادی از افراد، رسیدن به کمال همچون دستیابی به یک هدف غیر ممکن است. به احتمال زیاد، همین عده در هر تلاش برای انجام کاری کاملا بدون مشکل، با شکست رو به رو می شوند.

به جز شکست، این افراد با مشکلات دیگری نیز دست به گریبان خواهند شد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت؛ مشکلاتی که می توانند به کسب و کارها صدمات سختی وارد آورند.

۱. بار روانی ِ"همه چیز باید عالی باشد"

فکر می کنید همه کارها باید به بهترین شکل انجام شوند؟ اگر واقعا چنین است، بار بیش از اندازه سنگینی را روی دوش خود و دیگران قرار می دهید.

-w600

اگر سریال کمدی «تئوری انفجار بزرگ» را دیده باشید، در آن شخصیتی محبوب وجود دارد به نام دکتر «شلدون کوپر» (Sheldon Cooper). این شخصیت تلویزیونی یک کمال گرای تمام عیار است که از اختلال وسواس فکری و عملی رنج می برد. مردم عاشق دیدن او، و البته خندیدن به او هستند اما در زندگی حقیقی، هیچکس تمایل ندارد واقعا شبیه به شلدون کوپر باشد.

"شاید می توانستم به نتیجه بهتری دست پیدا کنم"

کمال طلب ها، استانداردهای بسیار دشواری برای خود تعیین می کنند و به همین دلیل، زمانی که به نتیجه می رسند نیز حس خوشحالی در آنها به وجود نمی آید، چرا که همیشه این حس در آنها وجود دارد که شاید می توانستند به نتیجه بهتری دست پیدا کنند.

این در حالیست که بسیاری از این نوع افراد، در درجه اول همواره فکر می کنند که به موفقیتی دست پیدا نکرده اند، و تمام مدت استرس رخ دادن اشتباه با آنها همراه است. کمال گرا بودن به شدت این استعداد را شکوفا می کند که در یک شرایط باخت-باخت قرار بگیرید.

۲. استرس ناسالم

یکی از متداول ترین نمونه های کمال گرایی، زمانی است که خود شخص، برای خودش استانداردهای نامعقولی مشخص می کند. البته استثنا همیشه وجود دارد و برخی افراد در این شرایط به خوبی می توانند رشد کنند ولی همین انتظار بی جا از خود، مایه فرو پاشیدن شخصیت فرد شده و استرس ناسالم و بی جهتی را به او وارد می آورد.

حال در مورد استیو جابز و اپل، پس از بازگشت وی به کمپانی بعد از غیبتی چندین ساله، جابز موفق شده بود تا کمال طلبی خود را کنترل کرده و می توانست وظایف را به تیم های مختلف سپرده و به نتیجه کار آنها اطمینان کند. همین تغییر رویه باعث گشت تا در سال های انتهایی عمر جابز، نه خودش و نه تیم مدیران ارشد با استرس ناسالم رو به رو نشوند.

۳.فشار عصبی

یکی از مشکلات عجیبی که اینگونه افراد دارند، این است که همواره احساس می کنند انتظار زیادی از آنها می رود و سایرین از آنها انتظار دارند که وظایف شان را بهترین شکل ممکن انجام دهند. همین موضوع به تنهایی، باعث می شود تا استرس بیش از اندازه ای را به شکل روزانه تحمل کنند. البته شاید حقیقت این باشد که در واقع، چنین موجی از انتظارات به سوی شان نشانه نرفته باشد ولی آنها قادر به دیدن این موضوع نیستند.

حال اگر در یک محیط کاری، همین معادله را برعکس نموده و شخص کمال گرا را در راس قرار دهیم، همه چیز تغییر کرده و به دلیل انتظارات مضحک و نامعقول، استرس به کارمندان وارد می شود. چنین مسئله ای باعث ایجاد یک فرهنگ کاملا منفی در محیط کاری شده و استعدادها به سرعت از آنجا فراری می شوند.

شاید بتوان بدترین تجربه کاری یک شخص را این موضوع قلمداد کرد که با مدیری کمال گرا کار کند. یک کارمند و یک مدیر در شرایط یاد شده، تنها به شکلی می توانند رابطه ای صحیح داشته باشند که هر دو از این مشکل رنج ببرند.

۴. هزینه

شکی نیست که استیو جابز، میراثی گران بها برای اپل بر جای گذاشته اما تلاش وی برای رسیدن به کمال، در مقاطعی از زمان باعث شده تا اپل هزینه های سنگینی پرداخت کند.

140121180813-steve-jobs-1984-restricted-horizontal-large-gallery-w600

جابز در اوایل رشد اپل، می خواست همه بخش های تجربه کاربری را تحت تاثیر قرار داده و هرچه از دست اش بر می آید را خودش انجام دهد. سخت افزار اپل انحصاری بود؛ این شرکت کارخانه ای خاص برای تولید مک داشت که کابل رابط، دیسک خوان، و کابل برق یکتایی را برای محصولات خود تهیه می کرد و از نمونه هایی که در آن زمان تبدیل به استاندارد شده بودند، دوری می نمود.

نرم افزار اپل نیز انحصاری بود. اگر کاربر می خواست تا از نرم افزارهای توسعه یافته به دست این شرکت بهره جوید، باید سخت افزار تولید شده به دست اپل را می خرید. همین موضوع بود که باعث شد کامپیوترهای تولید شده به دست اهالی کوپرتینو، قمیتی بالاتر از رقبای زمان داشته باشند.

همیشه یک خط قابل قبول، در میان نحوه انجام دادن وظیفه به شکل کمال گرایانه و بی ارزش وجود دارد. در میان این دو، می توان استانداردهایی را یافت؛ استاندارهایی که بیشتر رهبران تجاری جهان به آنها اتکا می کنند.

رسیدن به این باور که "کامل شد" بهتر از "عالی اما کامل نشده" است

GTY_steve_jobs_ipod_mar_140422_4x3_992

بیایید تصور کنیم که شما مدیر یک شرکت هستید و می خواهید وظیفه مهمی که موفقیت آتی کمپانی شما به آن بستگی دارد را به یکی از کارمندان خود بسپارید. حال این وظیفه مهم، می تواند آغاز کمپین تبلیغاتی شما باشد یا قابلیتی بسیار مهم که قرار است در وب سایت شرکت تان در اختیار بازدید کننده ها قرار گیرد، یا حتی به اتمام رساندن نمونه اولیه از یک محصول.

حال تصور کنید که در میان کارمندان تان، دو شخصیت وجود دارند که به آنها برای انجام این کار اعتماد دارید.

کارمند الف، شخصی است پویا و کارآمد که وظیفه اش را در بهترین حالتی که می تواند، انجام می دهد. اگر وظیفه مهم را به او بسپارید، اطمینان خواهید داشت که کار را به پایان می رساند، اما نتیجه نهایی شگفت انگیز و نوآورانه نخواهد بود.

اما کارمند ب، یک کمال طلب بسیار وسواسی است که می خواهد وظیفه ای که به او محول شده را به بهترین شکل ممکن انجام دهد.

تجربه نشان می دهد که اگر کارمند ب، وظیفه ای که به او محول می کنید را به پایان برساند، این موضوع دست کم دو برابر کارمند الف طول خواهد کشید. در شرایط یاد شده، شما کدام کارمند را برای انجام چنین وظیفه ای انتخاب خواهید کرد؟

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (6 مورد)
  • سید عرفان
    سید عرفان | ۱۱ اسفند ۱۳۹۴

    مقاله فوق العاده ای بود از نویسنده و تیم دیجیاتو نهایت تشکر رو میکنم. به نظرم زمانی که یک انسان توانایی ها و استعداد های بالایی رو در خودش مشاهده میکنه میتونه به دو بینش کمال گرایی(کارمند ب) و واقع گرایی (کارمند الف ) برسه . به نظرم جابز یه کمال گرای فوق العاده بود و می دونست که چجوری از کمال گراییش در رسیدن در اهدافش و موفقیت استفاده کنه که حتی بعضی از ما با وجود کمال گرا بودن نمی توانیم با کمال گرایی به موفقیت برسیم و فقط دچار معایب بزرگش که اشاره شد می شویم. در طرف مقابل هم به نظرم واقع گرایی قرار داره که بیل گیتس در اون قرار داده (کارمند الف) . گیتس مانند جابز وسواس خیلی زیادی در کارش به خرج نداد و حتی در کارش شکست هایی رو هم داشت مثل ویندوز ویستا. ولی میبینیم که هر دوی اونها به موفقیت های بزرگی رسیدند.

    • sorush33
      sorush33 | ۱۲ اسفند ۱۳۹۴

      با تک تک کلماتت موافقم

  • سجاد مقصودی
    سجاد مقصودی | ۸ اسفند ۱۳۹۴

    مقاله ی خوبی بود ولی کمال گرا بودن خاص بودنه و یک سوال چند درصد افراد معمولی میتونن ادم بزرگی بشن مثل استیو جابز؟؟خیلی کم یا بهتر بگم هیچ چون استیو جابز ادم معمولی نبود و یکی از دلایلی تاکید میکنم یکی از دلایلی که ادم معمولیی نبود این بود که کمال گرا بود

    • ?
      ? | ۹ اسفند ۱۳۹۴

      chand mored hast:
      1-koln ma irania harchiro barha barha tu gushemun zemzeme konn baramun b vagheeiat tabdil mishe
      2-ie chiziam hast eenke een bande khoda iek amricaii hast k shans va eghbal k az sharaiete movafagh shodan hast ro az bachegi dashte darzemn eshun na nazarie pardaz bud na iek mohandes ia hata tarahe kamelo bi naghs hishkodumesh nabud
      توصیه میکنم مستند تهیه شده از ایشون در bbc رو نگاه کنی هم مستند امسالش رو + کتاب زندگینامش رو هر چند طولانیه ... درضمن عوامل موفقیت ایشون رو و شرایطی که درش قرار داشتن رو ببینید ایشون فرد کمال گرایی بود اما خدا که نبود ازش بت نسازید
      حقیقت بحث طولانی میشه کوتاهش کردم چیزهایی رو هم نگفتم ... اما همین افراد اگر ثروتمند نباشن هیچکس اونها رو کمال گرا نخواهد دونست این یه حقیقت هست که پول الان معیار همه چیزه متاسفانه ...

  • amir
    amir | ۸ اسفند ۱۳۹۴

    عالی بود

  • سوتابایت
    سوتابایت | ۸ اسفند ۱۳۹۴

    خوب بهتر بود برای این بخش از آقای مقدری هم سوال می کردید" اما در زندگی حقیقی، هیچکس تمایل ندارد واقعا شبیه به شلدون کوپر باشد."
    مقاله بی نظیری بود!

مطالب پیشنهادی