آیا بشر قادر به درک پیام های ارسالی از موجودات فرازمینی خواهد بود؟
گرچه موسسه تحقیقاتی هوش فرازمینی (SETI) که به عنوان یکی از پروژه های تحقیقاتی «ناسا» در زمینه موجودات فرازمینی فعالیت می کند، سال گذشته میلادی شاهد ثبت شمار زیادی سیگنال اشتباه از فضا بود، اما ...
گرچه موسسه تحقیقاتی هوش فرازمینی (SETI) که به عنوان یکی از پروژه های تحقیقاتی «ناسا» در زمینه موجودات فرازمینی فعالیت می کند، سال گذشته میلادی شاهد ثبت شمار زیادی سیگنال اشتباه از فضا بود، اما فرض را بر این بگیریم که امسال شاهد دریافت سیگنال های واقعی از سوی موجودات فضایی باشیم آن وقت چه اتفاقاتی در پیش خواهد بود؟
شاید بتوان گفت نخستین سیگنال هایی که تاکنون از سوی موجودات فرازمینی ارسال و به ثبت رسیده، همان سیگنال هایی است که توسط رادیو تلسکوپی در روسیه یا یک تلسکوپ نوری در کالیفرنیا ثبت شد. اما در سال 2017 میلادی، فردی مدعی دریافت سیگنال هایی از سوی موجودات فضایی شد. این اتفاق باعث شد تا ستاره شناسانی که نسبت به آن تردید داشتند، با سایر همکاران خود در سراسر جهان تماس گرفته تا مطمئن شوند آنها نیز همین سیگنال ها را دریافت کرده اند یا خیر؟
این پدیده بیش از آنکه طبیعی باشد یک پدیده عجیب و خاص است که در بازه های زمانی متفاوتی با کیفیت سیگنال بالا تکرار می شود. هر چند با احتیاط زیاد اما در نهایت شگفتی، اخبار دریافت پیغام از فضا و احتمالا ساکنان سیارات دیگر، منتشر شد.
اما موضوعی که پس از انتشار این اخبار اهمیت پیدا می کند این است که پس از دریافت این پیغام های احتمالی، چه اتفاقات دیگری در پیش خواهد بود؟
اگر شما هم از دنبال کنندگان آثار «استانیسلاو لِم»، فیلسوف و نویسنده لهستانی داستان های تخیلی باشید، خواهید دید که پس از هیاهوی بسیار زیاد و در نهایت در کمال ناامیدی، هیچ محتوای قابل فهمی از این پیام ها عاید بشر نخواهد شد زیرا بر طبق منطق لِم، بنا به دلایل مختلفی، گونه بشری، قادر به خواندن یا درک محتوای پیامی که از سوی موجودات فرازمینی ارسال می شود، نخواهد بود.
لِم، در شاهکار سال 1968 میلادی خود یعنی His Master's Voice، به تشریح این استدلال پرداخته است. او در این رمان، به تلاش های متعدد و آزمون و خطاهای بسیار برای رمزگشایی پیام های فرازمینی ها می پردازد که ابعاد و وسعت این پروژه، به اندازه «پروژه منهتن» (یکی از پروژه های محرمانه دولت آمریکا است که قبل از جنگ جهانی دوم با هدف توسعه بمب اتم، پی ریزی و با همین کد رمز نامگذاری شد) است.
لِم در این کتاب، در تشریح استدلال های خود، با ورود به مباحث فلسفی، زبان شناسی، ریاضیات، فرضیه های اطلاعاتی و بسیاری موارد دیگر، به نرمی مخالفان را متقاعد می کند که چرا تماس با موجودات فرازمینی محکوم به شکست خواهد بود.
لم در ساده ترین استدلال خود نتیجه گیری می کند که در راه برقراری ارتباط با موجودات فرازمینی، دو مانع غیر قابل عبور و طبیعی وجود دارد. او این موانع را «خلاء زبانی» و «خلاء هوشی» یا ادراکی عنوان می کند.
خلاء زبانی
اجازه دهید کمی برای خودمان اصطلاحا نوشابه باز کنیم و برای انسان توانایی هایی بیشتر از آنچه که دارد متصور شویم؛ فرض کنیم پیغام های فرازمینی فرضی که در سال 2017 میلادی به زمین مخابره خواهند شد، اصلا فراتر از توانایی فهم و ادراک ما نباشند. لِم معتقد است که حتی در صورتی که پیغام دریافتی قابل فهم باشد، اما باز هم این پیام غیر قابل خواندن خواهد بود.
دلیل اول: ما با موجودات فرازمینی، در هیچ یک از «نقاط مرجع» زبانی که به آنها تکیه می کنیم، اشتراکی نداریم.
لِم، در کتاب His Master's Voice به این نکته اشاره می کند که در هریک از زبان های شناخته شده بشری، از لاتین گرفته تا باسکی یا روآندایی، قادر به ترجمه پیام های مختلف هستیم. به عنوان مثال در همه زبان های بشری می توان این پیام را ترجمه کرد: «مادر بزرگ فوت کرد و مراسم خاکسپاری او چهارشنبه برگزار می شود». در نتیجه، این پیام در صورت ترجمه شدن به زبان های مختلف، برای همه قابل درک خواهد بود.
اما فراموش نکنید که این ترجمه تنها به این دلیل امکان پذیر است که ما از نظر فرهنگی و زیستی، در همان «نقاط مرجع» مورد نیاز که برای درک کلام لازم هستند، اشتراک داریم. همه ما با مفهوم مرگ آشنا هستیم زیرا ذات بشر میرا است. در تمامی فرهنگها، تولید نسل میان دو جنس مخالف و داشتن بستگانی چون مادر بزرگ، امری ملموس و شناخته شده است. بشر، بر خلاف تفاوت های گسترده فرهنگی، در مواردی چون تشریفات پس از مرگ اشتراک دارد؛ همچنین، همه ما انسانها، مقید به جاذبه زمین هستیم و گذر زمان را با سپری شدن شب و روز که این پدیده نیز خود ناشی از حرکت زمین است، مشخص می کنیم.
حالا موجود فرازمینی را تصور کنید؛ لِم در کتاب خود نوشته است که موجودات فرازمینی به صورت غیرجنسی نظیر یک «آمیب» تولید نسل می کنند. بنابراین، نداشتن یک جنسیت واحد نه تنها به منزله نداشتن بستگانی چون مادر بزرگ و پدر بزرگ است بلکه حتی هیچ واژه کلامی معادلی نیز برای توصیف این وابستگی وجود ندارد. همچنین، موجوداتی که در پایان حیات خود، به جای تجزیه شدن، تنها از حیات جدا می شوند، طبیعتا با واژه هایی چون مرگ و خاکسپاری آشنایی نخواهند داشت. تمام این مفاهیم، برای درک نیازمند توضیح هستند. بنابراین، تنها ابزاری که برای توصیف این پدیده ها در دسترس داریم، زبانی فراتر از زبانهای بشری و مملو از مفاهیم توصیف نشده است.
زبانی که لِم به آن اشاره می کند، نیازمند نقاط مرجع مشترک میان افرادی است که با آن ارتباط برقرار می کنند. پس مادامی که زندگی هوشمند بیگانگان فضایی به طور وحشتناکی شبیه ما به نظر رسیده یا عمل می کند، هر موجود بیگانه ای، از بسیاری جنبه ها، با ما متفاوت خواهد بود. در حقیقت، ماهیت و درونمایه زبان بشر، برداشت او از دنیای پیرامون است بنابراین، هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت که موجودات فرازمینی بتوانند به پیام یا شیوه ای که ما متوجه می شویم، با ما ارتباط برقرار کنند. فرض بر اینکه آنها بتوانند این کار را هم بکنند، از کجا معلوم که اصلا بتوان حتی یک کلمه از حرفهایی را که به اندازه یک موجود ناشناخته، مرموز است، فهمید.
دلیل دوم: یک ارتباط فرازمینی، ممکن است شامل روش های مختلف و پیچیده ای شود.
در اینجا، بد نیست به معمای عجیب و جالبی که سال گذشته در یکی از فیلم های پرفروش نامزد جایزه اسکار، یعنی Arrival مطرح شد، اشاره کنیم: اصلا چه کسی می داند شکل پیامی که ازسوی موجودات فرازمینی ارسال می شود، چگونه است؟
لم، در کتاب His Master’s Voice، چهار مثال آورده که اینها تنها یک نمونه از احتمالاتی است که ارتباط موجودات بیگانه با بشر می تواند در قالب آن شکل بگیرد. هریک از این مثال ها، دارای اشکالاتی است که می تواند ما را گیج و سردرگم کند.
نخستین احتمالی که لم مطرح می کند این است که این «پیام» می تواند به همان شیوه ای که انسانها با یکدیگر مکاتبه می کنند، نگاشته شود منتها این ارتباط به یک زبان «بیانی-تبادلی» با واحدهای معنایی خاصی شبیه واحدهای معنایی زبان خودمان، مانند کلماتی که به اشیاء و مفاهیم اشاره دارند، برقرار خواهد شد در حالی که دستور زبان و واژگان این زبان ممکن است فراتر از ادراک ما باشد و حداقل بدانیم که چگونه شروع به ترجمه این زبان کنیم.
از سوی دیگر، به گفته لم، ارتباط همچنین می تواند یک «سیستم» الگوسازی سیگنال ها مانند ارتباطات رادیو و تلویزیونی باشد. بدین معنا که پیام های مخابره ای که دریافت می کنیم، به خودی خود تنها یک پیام باینری صفر و یک نیستند بلکه در عوض، سیگنال های دریافتی می توانند برای یک پیام رمزنگاری شوند. در این صورت ممکن است به کلی فریب بخوریم.
با این حال، بعید به نظر می رسد که بیگانگان طرف مکالمه با ما، از طریق ابزاری چون بو ارتباط برقرار کنند و سیگنال هایی که که از خود متصاعد می کنند، بتواند در وسیله ای مانند تلویزیون های دریافت کننده بو، پخش شوند. این شیوه می تواند منطقی ترین راه برای ارتباط بویایی در مسافت های طولانی باشد.
احتمالات سوم و چهارم، به گفته لِم، این است که این ارتباط می تواند یک «دستورالعمل» باشد که این دستورالعمل شامل مجموعه ای از آموزش های لازم جهت ساخت یک شیء خاص می شود. همچنین، این ارتباط ممکن است شامل توصیفی از یک شیء یا چیزی خاص، در قالب یک کد «غیر فرهنگی» باشد که تنها به یک پدیده خاص در جهان طبیعت اشاره دارد و توسط علوم ریاضیات و فیزیک قابل کشف است.
شخصیت اصلی داستان لم، با همان مفهومی که تماس گیرندگان فرازمینی دستورالعمل های خاصی را برای رشد یا تولید خود فرازمینی ها ارسال می کنند، بازی کرده است.
دلیل سوم: علم ریاضیات تنها ما را نزدیک تر می برد
ایده ارسال «دستورالعمل» یا توصیف یک شیء، ممکن است در نگاه اول غیر منطقی به نظر بیاید اما با این حال این ایده، منطق خاص خود را دارد. اما اگر خود را تنها در قوانین فیزیک و ریاضیات محدود کنید و تا جایی که می دانیم، این قوانین زبان مادری کیهان نیز هستند، در این صورت شاید تنها نقطه مرجع مشترک میان بیگانگان و موجودات فرازمینی و احتمالا ساده ترین واسطه ارتباطاتی ممکن، ممکن است توصیف فیزیکی یا ریاضی یک پدیده یا شیء باشد.
با اینحال، لم چندان هم نسبت به توانایی ریاضیات در تسهیل ارتباطات خوشبین نیست. شخصیت اصلی داستان وی می گوید: با کمک علم ریاضیات نمی توان چیز زیادی درباره جهان گفت. دانشمندان این علم را «ریاضیات محض» می خوانند زیرا از ناخالصی مواد سرند شده و این خلوص محض بودن، در واقع به آن ابدیت بخشیده است. اما از این جنبه می تواند از اختیارات خود استفاده کرده و به دلخواه خود و تا زمانی که دنیا برقرار است، جهان دیگری ترسیم کند.
به عنوان مثال، فرض کنیم موجودات فرازمینی پیامی به شکل شش ضلعی ارسال کنند؛ در نتیجه هر فردی می تواند این پیام را به گونه ای تفسیر کند. مثلا ممکن است یک نفر آن را به یک مولکول شیمیایی، فردی دیگر به کندوی زنبور عسل و برخی به قسمتی از یک ساختمان تفسیر کند. در نتیجه، به ازای یک اطلاعات مشخص هندسی، می توان بی نهایت شیء متصور شد. بنابراین، نمی توان بدون استفاده از زبان، از انتزاعات ریاضیات فراتر رفته و به دنیای خواص ورود پیدا کرد و این درست همان نقطه ای است که ما را وارد مشکل زبان شناسی دیگری می کند که درباره آن صحبت کردیم.
لم در کتاب خود می نویسد: با کمک علم ریاضیات شاید تنها بتوان نشان داد که فلان چیز هست یا وجود دارد؛ همین و بس.
خلاء هوشی
حال، فرض کنیم از طریق برخی توانایی های نامعقول زبانی، بتوانیم پیام های ورودی را بخوانیم. در این حالت، پیام مانند یک نامه، با یک سری کدهای باینری دارای دستور زبان و واژگان قابل استخراج دریافت می شود. طبق گفته لِم، این توانایی تنها می تواند نیمی از مشکلات را حل کند چرا که به احتمال زیاد این پیام آنقدر نا مفهوم و متفاوت است که نمی توان آن را به درستی درک کرد.
این ماجرا کم و بیش همان اتفاقاتی است که در کتاب His Master’s Voice می افتد: «دریافت و بازیابی پیامی که از سوی ستارگان ارسال شده اما هیچ کار ارزشمندی با آن نشده و تنها مانند یک فرد بدوی که برای گرم کردن خود کتاب هایش را می سوزاند، ما نیز فکر می کنیم چیز با ارزشی پیدا کرده ایم».
دلیل چهارم: شاید دوستان مکاتبه ای و فرازمینی ما اساسا ماورای درک و عقل انسانها باشند
فرض کنید که بهترین روزهای عمر خود را برای برقراری ارتباط با یک اجتماع از مورچگان سپری کنید و در آخر هم هیچ چیز عایدتان نشود. آنچه که من باید در ارتباط با این اجتماع مورچه ها بگویم، اساسا فراتر از ادراک یک مورچه یا اجتماع آنها خواهد بود. این مثال درمورد سگها که حیوانات بسیار باهوشی هستند نیز صدق می کند اما تنها تا اندازه ای که ادراک حیوان اجازه بدهد می توانم با او ارتباط برقرار کنم نه بیشتر؛ مثلا شاید متوجه شوند که از دست کسی عصبانی هستید اما مفاهیم سطح بالاتر مانند چگونگی کارکرد یک مودم بیسیم، اساسا فراتر از ادراک آنهاست.
این یک بحث پیچیده نیست اما گونه بشر آنقدرها هم تکامل یافته نیست تا بتواند هرگونه تماس میان موجودات فرازمینی را درک کند.
دلیل پنجم: اختلاف میان تمدن های بشری و موجودات فرازمینی احتمالا بسیار عمیق خواهد بود.
حتی اگر هم ارتباطات میان ما و فرازمینی ها به سطح فکری بشر نزدیک و تمدن آنها به حد کافی پیشرفته باشد، باز هم از این پیام ها اطلاعات ارزشمندی حاصل نمی کنیم.
لم با یک قیاس نسبتا عجیب استدلال می کند که اگر یک تاریخ شناس هنر، یک متخصص مردم شناسی، یک پزشک یا شیمیدان که روی سر و ماسک طلای «آمن هوتپ»، فرعون مصری مطالعه می کنند، قطعا در دنیای مدرن امروزی، به اطلاعاتی فراتر از سازندگان این ماسک دست پیدا می کنند.
لم می نویسد: محققان، با مطالعه روی این ماسک که قدمت آن بیش از 6000 سال برآورد شده، توانسته اند به عقاید مذهبی فرعون، روش استفاده مصریان باستان از طلا، تفاوت های روانشناختی آمن هوتپ از انسان های عصر مدرن، بیماری هایی که او رنج می برد، نظیر اختلالات هورمونی و آکرومگالی که سبب خارج شدن فک او از حالت طبیعی شده بود، پی ببرند.
اما با این حال، اگر می شد در همان عصر آمنهوتپ این آزمایشات را انجام دهیم و نامه ای را با همین سبک و اطلاعات علمی امروزی خطاب به وی بنویسیم، قطعا او از محتویات آن سر در نمی آورد. او نه تنها زبان ما را متوجه نمی شد، بلکه او نه کلامی و نه مفهومی که با ما اشتراک داشته باشد، در اختیار نداشت.
از جنبه زمین شناسی، گونه بشر همچنان نوزاد است؛ ما تازه توانسته ایم امواج رادیویی جو را از حیث وجود موجودات فرازمینی اسکن کنیم. پس اگر هم جامعه ای از موجودات فرازمینی به سمت ما در حرکت باشد، این موجودات دستکم چند صدهزار سال از ما جلوتر هستند که توانسته اند امواج رادیویی را کشف کنند پس ما چطور قادر به درک گفته های آنها خواهیم بود؟ حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که آنها زبان ارتباطاتی خود را تا سطحی پایین آورند که تنها مفاهیمی را در بر بگیرد که تنها چند قرن آنها را اکتشاف یا اختراع کرده اند، فهم آن باز هم از ادراک ما خارج خواهد بود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اول کلیپ از سیاره زمین به ابر خوشه سنبله رو تماشا بفرمایید ...با سفر از سياره زمين به ابر خوشه سنبله قضاوت كنيد كه ما انسان ها كور كورانه خود را مالكان اين جهان مي دانيم در صورتيكه در اين هستي بيكران ما ذره اي بيش نيستيم
بدون شک موجودات زنده ی دیگری تو این جهان وجود دارن خیلی از آنها از ما پیشرفته ترن و خیلیاشونم از ما عقب مانده تر...ولی در این که موجودات دیگه تو این جهان وجهان های دیگر وجود دارن شک نکنین
آدرس بده ما هم ببینیم این موجودات را.
چقدر هم مطمئن میگه "بدون شک"!
اگه آدرس هم بدم بازم آدمایی امثال تو قبول نمیکنن
حدود صدها میلیارد کهکشان در کیهان وجود دارد و هر کهکشان شامل میلیاردها و حتي تریلیون ها ستاره است. به راستی چطور می شود باور کرد كه هيچ شانسي براي وجود حيات در اين هستي وجود ندارد؟
واقعا راست میگی √√√√