مرگ و زندگی در شهر ممنوعه ای به نام فاکسکان
اینجا حومه کلان شهری به نام شنژن است که کارخانه ای عظیم را با خوابگاه های خاکستری رنگ در دل خود جای داده؛ کارخانه ای که هوایش نفس می گیرد و هستی اش زندگی! از تاسیسات ...
اینجا حومه کلان شهری به نام شنژن است که کارخانه ای عظیم را با خوابگاه های خاکستری رنگ در دل خود جای داده؛ کارخانه ای که هوایش نفس می گیرد و هستی اش زندگی!
از تاسیسات عظیم فاکسکان به نام Longhua حرف می زنیم که از جمله مهم ترین تولیدکنندگان محصولات اپل است و شاید شناخته شده ترین کارخانه در دنیا باشد. از سویی، این کارخانه می تواند لقب رازآلودترین و امنیتی ترین تاسیسات تولیدی دنیا را هم به خود اختصاص داده باشد.
در مقابل هرکدام از ورودی های Longhua نگهبانی گمارده شده و کارکنانش بدون کشیدن کارت نمی توانند قدم به داخل فضای آن بگذارند؛ حتی راننده هایی هم که برای تحویل بار به اینجا می آیند باید اثرانگشتشان اسکن شود.
در خبرها آمده بود که زمانی یکی از خبرنگاران رویترز در حالی که از داخل ماشینش در حال عکسبرداری از محیط پیرامونی کارخانه بود، توسط نیروهای امنیتی از خودروی شخصی اش بیرون کشیده شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
«ورود بدون اجازه به آن ممنوع است»
دورتادور فضای کارخانه هم پر شده از تابلوهایی با این مضمون: «محدوده این کارخانه به صورت کاملا قانونی و با تایید دولت مشخص شده. ورود بدون اجازه به آن ممنوع است. خاطیان برای انجام بررسی های بیشتر به اداره پلیس تحویل داده می شوند.» چینی ها می گویند نمونه این تابلوها را حتی در مراکز نظامی کشورشان که به لحاظ امنیتی از اهمیت بالاتری برخوردارند، مشاهده نکرده اند.
اما آنطور که مشخص شده، یک راه مخفی برای ورود به این کارخانه بدنام وجود دارد: سرویس بهداشتی که در مجاورت یکی از درهای نگهبانی آن قرار دارد. خبرنگار گاردین در یک ماجراجویی نسبتا خطرناک و البته با کمک یک کارچاق کن توانسته خود را از این مسیر به قلب کارخانه ای برساند که به آن شهر فاکسکان می گویند.
آنچه می خوانید شرحی است از ماجراجویی های این خبرنگار:
پشت هر آیفونی را نگاه کنید این جمله را خواهید دید: «طراحی شده توسط اپل در کالیفرنیا، مونتاژ شده در چین». در واقع طبق قوانین آمریکا، هر محصولی که در چین تولید شود باید این جمله را داشته باشد و اینکه اپل هم از آن پیروی می کند صرفا نمایشی است از اقتدار یکی از قدرتمندترین تقسیمات اقتصادی دنیا: محصول پیشرفته ای که در دستان شماست در سیلیکون ولی آمریکا ابداع و طراحی شده، اما مونتاژ آن به صورت دستی و در چین صورت گرفته.
بسیاری از کارخانجاتی که قطعات آیفون را تولید می کنند و کار مونتاژ آنها را بر عهده دارند، اینجا هستند، در جمهوری خلق چین، کشوری که به خاطر نیروی کار انبوه، ارزان قیمت و مهارت دیده اش شهرت دارد و به همین خاطر ایده آل ترین نقطه برای تولید آیفون است.
توانمندی های گسترده و بی سابقه این کشور در تولید (طبق برآوردهای صورت گرفته توسط اداره کار آمریکا، در سال 2009 میلادی 99 میلیون چینی در کارخانجات این کشور مشغول به کار بوده اند)، باعث شده که حالا چین، دومین اقتصاد بزرگ دنیا لقب بگیرد. و از زمانی که اولین آیفون معرفی شد، تولید بیشترین تعداد از این محصول نیز به یکی از شرکت های بزرگ تایوانی به نام Hon Hai Precision Industry Co محول گردید که بسیاری از ما آن را با نام فاکسکان می شناسیم.
فاکسکان حالا بزرگ ترین شریک تجاری اپل در سرزمین پهناور چین است که 1.3 میلیون نفر نیروی کار دارد و اگر بخواهیم شمار نیروهای انسانی آن را در سطح دنیا مقایسه کنیم باید بگوییم که هم اکنون تنها والمارت و مک دونالد کارکنانشان از فاکسکان بیشتر است. تعداد کارکنان این شرکت چینی را می توان با جمعیت کشوری به نام استونی برابر دانست.
امروزه آیفون در کارخانجات متعددی در اقصی نقاط چین تولید می شود اما برای سال ها این محصول عمدتا در کارخانه اصلی فاکسان مونتاژ می شد که در زمینی به مساحت 3.6 کیلومتر متر در حومه شنژن بنا شده بود. این کارخانه زمانی 450 هزار نفر کارگر داشت اما امروز گفته می شود که تعداد نیروهایش کم شده، با این همه باز هم یکی از بزرگ ترین تاسیسات تولیدی در سرتاسر دنیا به حساب می آید.
اگر نام فاکسکان برایتان آشناست، به احتمال خیلی زیاد بعد از خواندن خبرهای مربوط به خودکشی تعدادی از کارکنانش اسم آن را شنیده اید. در سال 2010 کارکنان خط مونتاژ Longhua دست به خودکشی زدند و یکی بعد از دیگری خود را از ساختمان های خوابگاه به بیرون می انداختند. آنها گاهی اوقات در روز روشن و در اعتراض به شرایط کاری سخت شان اقدام به خودکشی می کردند. در آن سال، آنطور که گزارشات نشان می داد، 18 نفر از کارکنان فاکسکان دست به خودکشی زدند که از این میزان 14 نفرشان جان خود را از دست دادند و 20 نفر دیگر هم بعد از صحبت با مقامات کارخانه از تصمیم خود منصرف شدند.
اینگونه شد که خودکشی و شرایط سخت کاری برای نیروهای فاکسکان در کانون توجه رسانه های سرتاسر دنیا قرار گرفت.
وصیت نامه های برجای مانده از آنها که خودکشی کرده بودند و البته گفته های نجات یافتگان همگی به استرس شدید محیط کاری، ساعات های کاری طولانی و مدیرانی سخت گیر اشاره داشتند که هرلحظه به خاطر خطاهای کوچکی که ممکن بود از افراد سر بزند، آنها را به استهزاء می گرفتند. حقوق های اندک و وعده های عمل نشده برای افزایش آن از دیگر عواملی بود که فکر خودکشی را به جان این افراد انداخته بود.
اما جالب اینکه پاسخ فاکسکان به این مساله، بر شدت نارآرامی ها افزود. Terry Gou مدیرعامل فاکسکان بعد از وقوع این خودکشی ها، تورهای بزرگی را در خارج از بسیاری ساختمان های اقماری کارخانه نصب کرد تا افراد در حال سقوط را بگیرند. این شرکت همچنین مشاورانی را به استخدام خود در آورد و همزمان از کارکنانش خواست با امضای برگه هایی متعهد شوند که دست به خودکشی نمی زنند.
منتقدان بعد از شنیدن واکنش جابز به خودکشی ها او را فردی سنگدل خواندند
استیو جابز مدیرعامل وقت اپل نیز در واکنش به این اتفاق، اظهار نمود که نرخ این خودکشی ها با میانگین کشور چین برابری می کند. البته منتقدان بعد از شنیدن این حرف جابز را به سنگدلی متهم کردند اما از نظر تکنیکی جابز ابدا اشتباه نمی کرد. تاسیسات Longhua آنقدر بزرگ بود که می توان خودکشی های رخ داده در آن را متناسب با جمعیت شاغل و همچنین آمارهای کشوری دانست.
اما شهر فاکسکان دولت-ملتی است که تماما توسط یک سازمان مدیریت می شود و دست بر قضا یکی از پرسودترین محصولات این سیاره خاکی در آن تولید می گردد.
باز گردیم به شرح نفوذ خبرنگار گاردین به داخل کارخانه:
راننده تاکسی ما را در مقابل کارخانه پیاده کرد؛ درست در کنار تابلویی که با حروف بزرگ و آبی رنگ روی آن نوشته شده بود فاکسکان. لحظه ای با نگهبان ها چشم در چشم شدیم؛ تعدادی از آنها خسته بودند و برخی مشکوک. کارچاق کن من ژورنالیستی اهل شانگهای بود که از این پس او را ونگ ینگ می خوانیم (به خاطر مسائل امنیتی). ترجیحم این بود که ابتدا وارد محوطه شوم و از کارگرها سوال کنم که آیا راهی برای وارد شدن به داخل ساختمان وجود دارد یا خیر.
اولین آدم هایی که با آنها برخورد کردیم دو تن از کارگران سابق فاکسکان بودند.
یکی از آن دو مرد جوان که Xu صدایش می کردند اینطور گفت: اینجا جای خوبی برای آدم ها نیست. او تا همین دو ماه پیش برای حدود یک سال در Longhua کار کرده بود و معتقد است که شرایط کاری داخل کارخانه به همان سختی سابق است.
Xu ادامه می دهد: از زمانی که رسانه ها موضوع خودکشی ها را علنی کردند هیچ بهبودی در شرایط حاصل نشده.
فشار کاری در اینجا زیاد است و Xu و همکارانش 12 ساعت در روز کار می کردند. مدیریت کارخانه هم خشن است و هم رفتاری دوگانه دارد؛ علنا کارگرها را به خاطر کم کاری و سرعت پایین سرزنش می کند و در عین حال وعده هایی برای بهتر شدن اوضاع به آنها می دهد که هیچ وقت محقق نمی شوند.
دوست Xu که دو سالی برای فاکسکان کار کرده و ترجیحش این است که ناشناس بماند در این باره می گوید: به من گفتند اگر بیشتر از زمان مقرر کار کنم حقوقم را دوبرابر میکنند اما حقوقم هیچ تغییری نکرد. در هر صورت هر دوی این افرد تصویری سیاه از یک محیط کاری پر از استرس و تنش را به تصویر می کشیدند که بهره کشی از آدم ها در آن امری عادیست و افسردگی و خودکشی از جمله امور متعارف در آن به شمار می روند.
«اگر مردم در اینجا کشته نمی شدند، فاکسکان، فاکسکان نمی شد»
Xu می گوید: اگر مردم در اینجا کشته نمی شدند، فاکسکان فاکسکان نمی شد. هر سال مردم دست به خودکشی می زنند و این دیگر عادی شده.
خبرنگار گاردین در جریان بازدیدهایی که از کارخانجات مونتاژ آیفون در شنژن و شانگهای انجام می دهدبا ده ها نفر از کارکنان آنها نیز مصاحبه می کند. اما اگر بخواهیم صادق باشیم برای آنکه این مصاحبه ها به خوبی زندگی اسف بار کارکنان فاکسکان را به تصویر بکشند ضروری است که با هزاران نفر از آنها مصاحبه شود.
اما کارکنانی که با آنها مصاحبه شد، هریک دیدگاهی متفاوت نسبت به کار کردن درون یکی از کارخانجات مونتاژ آیفون داشتند؛ برخی معتقد بودند که کار در آنجا قابل تحمل است و برخی دیگر به شدت انتقاد می کردند؛ عده ای کار کردن برای شرکتی با عظمت فاکسکان را تجربه کرده بودند و شمار معدودی هم برای یافتن همسر در این کارخانه مشغول به کار شده بودند. بسیاری از این افراد پیش از ملحق شدنشان به فاکسکان از شرایط دشوار کاری در آن آگاهی داشتند اما یا به فعالیت شان خاتمه دادند یا اینکه شرایط آزارشان نمی داد.
تقریبا همه افرادی که حاضر به مصاحبه شدند اعتقاد داشتند که نیروهای کاری حاضر در کارخانه غالبا جوان و بازدهی کارشان بالا بود و این جمله را می شد از خیلی ها شنید: اکثرا بیشتر از یک سال اینجا نمی مانند. شاید علت مطرح کردن این موضوع آن است که همه روی بالا بودن سرعت کار در این شرکت اتفاق نظر دارند و مدیریت شرکت هم به خاطر رفتارهای خشونت آمیزش مشهور است.
آیفون کالایی جمع و جور با پیچیدگی های خاص خودش است و به همین خاطر مونتاژ آن نیازمند در اختیار داشتن خطوط مونتاژ عظیم با صدها نفر کارگر است که دستگاه را تولید، عیب یابی، تست و بسته بندی کنند.
یگی از کارگرها اظهار داشت که روزانه 1700 آیفون از زیر دست هایش عبور می کند؛ کار او کشیدن نوعی پولیش خاص روی نمایشگر دستگاه است و باید در هر دقیقه این کار را روی سه نمایشگر انجام دهد.
فعالیت های دقیق تری نظیر بستن بوردهای چیپ و مونتاژ کردن کاور پشتی با سرعت کمتری نسبت به این قابل انجام هستند؛ در این بخش ها کارگران برای هر دستگاه یک دقیقه در اختیار خواهند داشت که باز هم می شود 600 تا 700 دستگاه آیفون در روز. در صورتی که کارگری نتواند در طول ساعات کاری اش تعداد معین شده را مونتاژ کند، یا اینکه خطایی از وی سر بزند، در مقابل بقیه مورد سرزنش سرپرست خود قرار می گیرد. معمولا از کارگرها خواسته می شود که در کمال سکوت کار کنند و در مواردی هم که درخواست رفتن به دستشویی را از مدیر خود می کنند مورد سرزنش وی قرار می گیرند.
Xu و دوستش فاکسکان را به تله ای تشبیه می کنند که توسط یک روباه «Fox» پهن شده چراکه خیلی از مردم را فریب می دهد. یکی از آنها می گوید که شرکت وعده تامین جای خواب رایگان داده بود اما کمی بعد مجبور شدیم قبوض سنگین برق و آب مصرفی را هم پرداخت کنیم.
در هر اتاق خوابگاه فاکسکان هشت نفر سکونت دارند و آنطور که Xu می گوید این رقم سابق بر این برابر با 12 بوده است. نکته دیگر آنکه حق بیمه پرداختی فاکسکان برای نیروهایش مرتبا کمتر می شود و پاداش و مزایای کارکنان نیز یا دیر پرداخت می شود یا ابدا به دستشان نمی رسد. به علاوه بسیاری از کارگران این شرکت قبل از شروع به کار توافقی را امضا می کنند و متعهد می شوند که دست کم از سه ماه قبل، استعفایشان را اعلام کنند، در غیر اینطور بخش اعظمی از پرداختی پایان کارشان کسر می گردد.
مساله مهم تر اما خستگی زیادی است که کارگران فاکسکان را آزرده خاطر کرده است. Xu می گوید:
اگر می خواهید اینجا کار کنید باید تسلط بالایی بر شرایط روحی تان داشته باشید چراکه مرتبا در مقابل همه همکارانتان به شما توهین می شود. مدیران شرکت به جای آنها عملکرد کارگران را به صورت خصوصی با خود آنها در میان بگذارند یا درون خط مونتاژ به صورت رو در رو با آنها صحبت کنند، گله ها و شکایت هایشان را روی هم تلنبار کرده و به یکباره بر سر کارگر بیچاره آوار می شوند.
او ادامه می دهد:
اگر مدیر به خط مونتاژ بیاید و ایرادی در کار شما ببیند همانجا این موضوع را مطرح نمی کند، بلکه در جلساتی که بعدا برگزار می شود پیش روی همه به شما توهین می کند.
دوست Xu در ادامه صحبت های او می گوید:
کار در اینجا به شدت توهین آمیز و آزاردهنده است: اینکه فردی را تنبیه می کنند تا درسی برای دیگری باشد و متاسفانه این کار به شکلی نظام مند انجام می شود.
در برخی موارد که کارگر خطایی هزینه بر را مرتکب شده باشد، کارگر موظف است که عذرخواهی اش را به صورت مکتوب تسلیم مدیر کند و بلند جلوی همه این جمله را تکرار کند:
«دیگر این اشتباه را تکرار نمی کنم»
همین شرایط کاری پر تنش، دلهره و اضطراب افراد و همچنین توهین هایی که به آنها می شود نوعی افسردگی گسترده را در میان شان به وجود می آورد.
Xu می گوید:
چند ماه قبل، از نزدیک شاهد خودکشی فردی بوده که بارها و بارها در محیط کارخانه دیده اش؛ دانشجویی که برای فاکسکان کار می کرده و آخرین بار به شدت با مدیرش بحث کرده بود. مقامات کارخانه هم که شاهد این جدال لفظی بودند با پلیس تماس می گیرند، رفتار آن جوان خشونت آمیز نبود و فقط می خواست عصبانیتش را نشان دهد. این اتفاق برای او خیلی سنگین تمام شد و سه روز بعد از پنجره اتاقش در طبقه نهم خود را پایین انداخت.
بعد از انتشار خبر خودکشی ها در فاکسکان، استیو جابز اعلام کرد که اپل بررسی های همه جانبه ای را در این شرکت ها انجام خواهد داد. او در اظهاراتش گفت:
فاکسکان عرصه مرگ و میر کارگرها نیست، فاکسکان فقط یک کارخانه است و جالب اینکه آنها هم رستوران دارند و هم سالن سینما و بسیاری چیزهای دیگر...اما خبر رسیده که خودکشی هایی در آن انجام شده و برخی از آنها نیز نافرجام بوده اند. این شرکت 400 هزار نفر کارگر دارد، هرچند نرخ خودکشی های آن پایین تر از آمار آمریکاست اما باز هم مشکل آفرین است.
تیم کوک مدیرعامل فعلی اپل نیز در سال 2011 از Longhua بازدید کرد و آنطور که برخی گزارشات نشان می دهند درجریان سفر خود با جمعی از کارشناسان مقابله با خودکشی و مدیران ارشد فاکسکان دیدار نمود تا در مورد مشکل به وجود آمده با آنها بحث و تبادل نظر کند.
کارگرها خطر کشتن خود را به جان خریده بودند تا از این طریق امکان چانه زنی بر سر افزایش حقوق داشته باشند
در سال 2012 میلادی، 150 تن از نیروهای فاکسکان روی پشت بام یکی از ساختمان های محوطه جمع شدند و تهدید کردند که خود را پایین می اندازند. البته به آنها وعده داده شد که حقوق هایشان اضافه می شود و بعد، آنها با حرف های مدیر آرام شدند و پایین آمدند؛ واقعیت اما اینجاست که آن کارگرهای بیچاره خطر کشتن خود را به جان خریده بودند تا از این طریق امکان چانه زنی بر سر افزایش حقوق داشته باشند.
وقتی خبرنگار گاردین نظر Xu در مورد اپل را پرسید با پاسخی صریح و روشن روبرو شد: ما اپل را سرزنش نمی کنیم، فاکسکان مقصر است.
بعد از این مصاحبه، خبرنگار گاردین همراه با ونگ به سمت ورودی اصلی کارخانه می روند. دورتادور فضای کارخانه تا چشم کار می کند، حصار کشی شده و آنها مجبور می شوند 20 دقیقه ای را پیاده روی کنند تا به ورودی دیگری برسند.
حدودا چند صدمتر آنطرف تر از نگهبانی یک دستشویی برای کارگرها در نظر گرفته شده و اینجاست که کارچاق کن اجازه بردن خبرنگار به دستشویی را می گیرد.
این نگهبانی نسبت به آنچه در مقابل درب اول دیده بودند کوچک تر است و تنها یک نفر در آن کشیک می دهد.
ونگ به زبان چینی درخواستی از او می کند و نگهبان که خستگی بر او مستولی شده، با تکان دادن سرش مخالفت خود با آن خواسته را اعلام می کند. ونگ دوباره خواهش می کند و بار دیگر پاسخ نگهبان منفی است.
ونگ می گوید: ما دوباره بر می گردیم. روشن است که نگهبان از حضور یک خارجی در کنار او ابدا احساس خوبی ندارد و با خیالی آسوده می گوید: دوباره برگردید.
نکته جالب اینکه خبرنگاران آمریکایی پیشتر با گرفتن مجوزهای لازم و از طریق تورهای خبری توانسته بودند از بخش هایی از این کارخانه دیدن کنند که البته آن قسمت ها به لحاظ ساختاری و شرایط بسیار متفاوت از عمده قسمت های این کارخانه عظیم هستند.
اگر بخواهید پیاده از یک سر این کارخانه به سر دیگرش بروید یک ساعتی را در راه خواهید بود و آنطور که خبرنگار گاردین می گوید: بخش هایی که به مرکز شهر نزدیک تر هستند مدرن تر به نظر می آیند و قسمت هایی که در حومه اند، ظاهری زنگ زده و نامناسب دارند.
این دو نفر هرطور که شده خود را از طریق سرویس بهداشتی که در نزدیکی باجه نگهبانی بود به داخل کارخانه G2 می رسانند؛ یعنی جایی که آیفون ها در آن تولید می شوند.
آنها وارد ساختمان می شوند؛ هیچ کارگری در آنجا دیده نمی شود و فضا کاملا خالیست. یکی از مدیران پایین می آید و از آن دو نفر سوال می کند که آنجا چه می کنند. آنها نیز پاسخ می دهند که برای شرکت در جلسه ای آمده اند. در هر صورت مدیر که مات و مبهوت شده، می گوید شیفت کاری تمام شده.
خبرنگار به همراه ونگ از ساختمان خارج می شود و در حالی که سرگردان در محوطه کارخانه مشغول راه رفتن بودند متوجه مجتمع های مسکونی آنجا می شوند که احتمالا همان خوابگاه است. کارگران های جوان را می بینند که گروه گروه در محوطه پایین خوابگاه نشسته اند و سیگار می کشند.
تورهایی که در خبرها گفته شده بود فاکسکان برای جلوگیری از سقوط کارکنان دور خوابگاه نصب کرده همچنان سرجایشان دیده می شدند. دقیق تر که به توری ها نگاه می کنند می بینند که نصفه و نیمه دور ساختمان نصب شده اند و آنجاست که به یاد حرف Xu می افتند: این تورها فایده ای ندارند، اگر کسی بخواهد خودش را پایین بیاندازد این کار را خواهد کرد.
هوا کم کم در حال تاریک شدن است و این دو نفر تصمیم می گیرند که هرچه سریع تر محوطه کارخانه را ترک کنند. سیلی از هزاران نفر کارگر فاکسکان به سمت دربهای خروجی در حرکت است و کسی چیزی نمی گوید.
البته که با استناد به گفته های خبرنگار گاردین هیچ بچه ای در داخل کارخانه جان نمی داد اما بسیاری از شرایط کاری در آنجا مغایر با قانون ایمنی شغلی در آمریکا بود؛ نبود وسایل و تجهیزات حفاظتی برای کارگران ساختمان سازی؛ مواد شیمیایی باز؛ خرابی و زنگ زدگی ساختمان ها و بسیاری موارد دیگر.
لذا شاید این ادعای اپل که فاکسکان را از بسیاری تاسیسات تولیدی دیگر بهتر می داند تاحدودی صحت داشته باشد، مساله در واقع به برخی قوانین حاکم در این کارخانه مربوط می شود: قوانینی که سکوت محض را در کارخانه ای به آن عظمت حاکم کرده و در مقابل توهین مدیران به کارگران سکوت اختیار نموده است.
اگر به تصاویر گرفته شده از کارگران فاکسکان نگاه کنید هیچکس در آنها لبخند نمی زند. شاید حق با Xu باشد: فاکسکان برای آدم ها جای خوبی نیست!
آنچه خواندید بریده ای از کتاب تازه تالیف خبرنگار گاردین برایان مرچنت بود که شرح ورود پردردسر وی به تاسیسات فاکسکان را نشان می داد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کارخونه ها وشرکتای تولیدی خصوصی ایران هم دست کمی ازاونا ندارن! اگه قبول ندارین سری بزنین تا باورکنید/هرچندمحاله بتونین واردبشین وگزارش کنید/ ضمنا"این متن شما زیادبه واقعیت نزدیک نیس!جائیکه اینطور حفاظت میشه عقلشون اینقدرمیرسه که دسشوئی را مجاور ورودیا نذا رن .
به خاطر همین دیگه اپل نمیخرم
خیلی عجیبه خبرنگاره میگه با کلی بدبختی و... به داخل کارخانه نفوذ کرده،
بد دست خالی آمده بیرون ،حداقل
باید دهها عکس و کلی اطلاعات دیگر
با خودش می آورد، کلا سه جمله از نفوذش به کارخانه گفته و بقیه مطالب گزارشات سالها قبل بود که تکرار کرده
بود ،این همه کارچاق کن کارچاق کن کرد من گفتم الان می خواد چی افشا کنه، کلا سه جمله و بقیه حرفهای تکراری!!!!! ترجمه زیبایی بود مترجم برود تو کار داستان های حماسی نوشتن موفق میشود.