بررسی بازی OKAMI HD؛ هنر آفرینش
هنر مجموعهای از آثار یا فرایند های ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی یا بهمنظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق میشوند. همچنین میتوان گفت هنر توان و مهارت ...
هنر مجموعهای از آثار یا فرایند های ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی یا بهمنظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق میشوند. همچنین میتوان گفت هنر توان و مهارت خلق زیبایی است.
هنر می تواند در نکوهش اعمال و آمال انسانی بر بی آید یا آن که کمر به مشهود نمودن جنبه های مخفی بشر ببندد. هنر در بُعد خلق و برداشت مرزی ندارد و هر روزه اثری جدید خلق می شود و هر اثر میزبان نقد و برداشتی از مخاطبان است.
نفس غالب هنر هم همین سیر خطی آفریده شدن تا دیده شدن است؛ هر اثر هنری باید دیده شود تا رسالت خود را کامل کند و بدون لمس توجه قشر آدمی، این چرخه به تکامل نمی رسد.
هنر پدیدهای است که از دیرباز نقشی بسزا در زندگی انسان دارد و تاثیر این موضوع چنان بوده است که همراه بسیاری از صاحبنظران و اندیشمندان در ادیان و مکاتب مختلف از آن به عنوان وسیلهای کارآمد و موثر در جهت ترویج و تبلیغ اندیشهها و رفتار مورد نظر خود از آن استفاده کردهاند.
خاستگاه هنر هر چه باشد، درباره این مطلب میان اندیشمندان مختلف اتفاق نظر وجود دارد که «هنر از قدیمیترین و موثرترین پدیدههای زندگی فردی و اجتماعی انسان است»، تا جایی که هیچ وسیله یا روش زندگی را نمیتوان پیدا کرد که هنر به نوعی در آن نفوذ نکرده باشد.
آثار هنری یک کشور شناسنامه فرهنگی مردم و هویت روحی آن ها را نمایان می کند، در هر حالت و فرمی از شاخه های اصلی هنر های زیبا که باشد. اما ساخت اثر هنری کاملی که تمامی زیر شاخه های اصلی را در بر بگیرد و هر عنصر را به صورت کم نقص یا بی نقص در دل خود جای دهد، بزرگ ترین چالش یک سازنده محسوب می شود.
زمانی که با اوکامی رو به رو می شوید، ایده های از هم گسیخته ای به ذهنتان می رسد که واقعا با چه چیزی طرف هستید؛ به مرور زمان و در حین غرق شدن در دنیای بازی در میابید که نقش شما، تکمیل چرخه رسالت هنری گفته شده و کامل کردن خط از خلق تا دیده شدن است.
شما با هر قدمی که در بازی بر می دارید، با هر حل معما و مبارزه در حال به ثمر نشاندن یک اثر هنری هستید؛ اثری که شاید کامل ترین نوع هنر باشد.
- سازنده: کلوور استودیو
- ناشر: کپکام
- پلتفرم ها: کامپیوترهای شخصی، پلی استیشن 4، ایکس باکس وان
- پلتفرم بررسی: پی سی
افسانه گرگ سفید
در زمان های دور، در یکی از سرزمین های مشرق زمین دهکده زیبایی بود به نام کامیکی که مردمان آن در صلح و صفا و آرامش کنار هم زندگی می کردند. هر کسی وظیفه ای داشت و دست در دست هم زندگی شان را می گذراندند. اما افسوس که این وضعیت آرامشی بود قبل از طوفان.
اژدهایی هشت سر از جنس سایه های شوم به دهکده حمله می کند و زندگی مردمان آن را به کام شان تلخ می کند. این اژدها که نامش اوروچی بود، طلب قربانی می کرد و هر از چند گاهی یکی از ساکنین را به عنوان پیش کش نشان می کرد.
در همین زمان ها سر و کله گرگی سفید که پوستش همچون برفی که آفتاب ظهر گاهی به آن تابیده باشد، زیبا و نفس گیر بود در حوالی دهکده پیدا شد. او شب ها در میان دهکده سرک می کشید و مردم به خیال آن که گرگ سفید، از یاران اژدها است، از او می ترسیدند و فرار می کردند.
روزی قهرمان دهکده که نامش ناگی بود، از ظلم و ستم اوروچی به تنگ آمد؛ او همچنین می ترسید که اوروچی معشوقه اش، نامی را به عنوان قربانی طلب کند. پس دست به کار شد و به سوی غاری رفت که اژدها هشت سر به عنوان خانه برگزیده بود.
زمانی که وقت رویارویی ناگی و اوروچی فرا رسید، قهرمان داستان گرگ سفید را در نزدیکی خود دید؛ اما تا تصمیم بگیرد که به او حمله کند دید که گرگ سفید به جنگ اوروچی رفته است.
ناگی و شیرانوئی (گرگ سفید) در کنار هم نفس به نفس با اژدها جنگیدند تا او را از بین بردند؛ اما گرگ سفید به دلیل زخم خوردن در طول مبارزه جان می دهد. مردم دهکده به پاس فداکاری اش تندیسی از او می سازند و در میان دهکده نصب می کنند. همچنین شمشیر ناگی به عنوان نماد محافظت در ورودی غار قرار می گیرد.
حالا صد سال از ماجرا گذشته است. سوسانو که یکی از نوادگان ناگی افسانه ای است به دلیل این که باوری به افسانه اژدها ندارد به غار می رود و شمشیر جد خود را از آن جا بر می دارد.
پس از این اتفاق اوروچی از خواب صد ساله بر می خیزد و همه چیز باز در معرض خطر قرار می گیرد. در پی این اتفاق ها ساکویا، پری درختان و محافظ دهکده از تندیس شیرانوئی، آماتراسو که الهه خورشید است را فرا می خواند. حال نوبت آن است که آماتراسو صلح و امنیت را به سرزمین باز گرداند.
تمامی این اتفاقات پنج دقیقه آغازین بازی را شکل می دهند. این داستان که الهام گرفته شده از یک افسانه محلی و فولکولور ژاپنی است آغاز ماجراجویی بازیکن است.
سالی که نکوست از بهارش پیدا است؛ پس چنین شروع قدرت مندی نوید یک ماجراجویی پر فراز و نشیب را می دهد که می تواند ساعت ها شما را درگیر کند. در هیچ کجای بازی شما فقر داستانی حس نخواهید کرد و در نقطه مقابل، از پیچ و تاب اتفاقات غافل گیر خواهید شد.
در همین جا پلی می زنم به مقدمه و یادآوری می کنم که ادبیات و داستان سرایی یکی از شاخه های اصلی هنری است که به طور مشهود به بهترین نحو در بازی پیاده سازی شده است.
الهه زیبایی
در اوکامی همه چی زیبا است؛ و هدف شما هم باز گرداندن زیبایی به دنیای بازی است. پایه طراحی هنری و گرافیکی بازی بر اساس یک تکنیک نقاشی ژاپنی به اسم قلم زنی است. چیزی نزدیک به نقاشی حرفه ای با آب رنگ که البته رنگ ها در آن اغراق شده به نظر می آیند و حاشیه اجسام و موجودات با نوار پر رنگی از پس زمینه تفکیک داده می شود.
چنین سبکی آن قدر زیبا و خاص جلوه می دهد که حتی پس از یازده سال بدون نیاز به دست کاری و ریمستر شدن بنیادی، هنوز هم تازه و چشم نواز به نظر می رسد. حتی پایه گذار سبک گرافیکی بازی های آینده کپکام همچون سری استریت فایتر هم همین قلم زنی اوکامی است.
در عین چشم نوازی و بلوغ زیبایی شناسی مستتر در بخش بصری و حتی با توجه به جزییات دیوانه وار محیط و کاراکتر ها، باز هم یک حس سادگی شرقی دلنشینی سر تا سر لایه ظاهری بازی را پوشانده است که باعث می شود خیلی راحت بشود با آن ارتباط بر قرار کرد.
سمفونی رنگ های گرم که غالب محیط هستند در کنار استفاده به جا از رنگ های سرد باعث می شود که هر صحنه از بازی به مثابه یک تابلو نقاشی باشد که با ظرافت خاص و هنرمندانه ای به تصویر کشیده شده است.
حتی در طول فواصل مبارزات و مواجه شدن با نیروهای پلید داستان، یک طنز بچه گانه شرقی در لایه های طراحی کاملا حس می شود. دشمنانی که سلاح آن ها هم آلات موسیقی است و چه سلاحی زیبا تر از این؟! ذوق هنر شناسانه ی سازندگان و نفس هنر محور اثر در همین طراحی ها است که شکوفا و نمایان می شود.
افکت های تصویری حرکات آماتراسو هم به طور تمام و کمال با جزییات طراحی شده اند و حس پویایی را به خوبی منتقل می کنند.
در کنار این عناصر نباید از کنار آب و هوای نسبتا داینامیک و گردش روز و شب که به زیبایی پیاده سازی شده است، گذشت. حتی شب و روز چالش های مربوط به خودشان را دارند و تنها یک تغییر بصری صرف نیستند.
وجود چرخه پیشرفت نیز تجربه بازی را تکمیل تر کرده است. با توجه به کار هایی که می کنید مردم یا دیگر حیوانات شما را تشویق می کنند؛ این تشویق ها حکم همان امتیازات تجربه بازی های نقش آفرینی را ایفا می کنند و می توانید با استفاده از آن ها جنبه های مختلف کاراکتر خود را پیشرفت بدهید.
رابط کاربری بازی هم از همین الگوریتم پیروی می کند و در عین سادگی زیبا و کارآمد است. حتی سیستم تعامل با کاراکتر های اصلی و فرعی که اوضاع روانی آن ها را به صورت یک نقاشی در بالای سر آن ها ترسیم می کند، خلاقانه به نظر می رسد.
در این میان نباید طنز منحصر به فرد بازی را از یاد برد که حتی در تراژدیک ترین اوضاع هم فراموش نمی شود و می تواند هر لحظه شما را با شوخ طبعی خاص خودش شما را سورپرایز کند.
در کل کار خیلی سختی است و انرژی زیادی می برد تا بخواهید سعی کنید عاشق این اثر هنری نشوید! نقاشی و بُعد بصری هم یکی دیگر از شاخه های اصلی هنر است که در کامل ترین فرم خود در اوکامی به تصویر در آمده است.
سمفونی باد و خورشید
از موسیقی یک بازی چه میخواهید؟ هماهنگی با صحنه های پیش روی تان؟ تغییر ضرب آهنگ هنگام مبارزات؟
در اوکامی موسیقی پرت گاهی برای روح شما به محیط بازی است. در هنگام پرسه زدن نوای شرقی ساز های بادی و زهی گوش های شما را نوازش می دهند و در هنگام تعلیق، ریتم های نا همگون شما را مضطرب می کنند.
اما حتی در اوج هیجان و ترس، موسیقی تم شیطنت آمیز و طنز مخفی اش را از دست نمی دهد که به ثمر نشاندن چنین خروجی ای نبوغ موسیقیایی و طبعی شاعرانه طلب می کند.
صداگذاری بازی به طرز عجیبی صورت گرفته است. در تمام طول بازی تنها یک کلمه واضح به گوشتان می خورد آن هم اوکامی ای است که در هنگام شروع بازی می شنوید. تمام دیالوگ های هر کاراکتر با یک تون ثابت و صدایی پچ پچ مانند بیان می شود.
تمامی صحبت های شما هم از طریق یک رابط حشره مانند به باقی کاراکتر ها منتقل می شود که او در اصل نقش زبان و راهنمای مخفی شما را ایفا می کند.
در اول کار ممکن است حتی برای تان زننده به نظر برسد، اما با گذشت زمان درک می کنید که حتی این تصمیم هم در خدمت به کمال هنری بازی صورت گرفته است و این اثر را خاص و متمایز کرده.
مجموعه ای از افکت های صوتی و مشتی کلمات در هم بر هم، انبار صوتی بازی را شکل داده است؛ اما باز هم تعجب برانگیز است که چنین معجون پیچیده و دور از ذهنی این طور بر پیکره بازی می نشیند و با باقی عناصر یک اثر کامل را شکل می دهد.
قلم خدایان
گیم پلی بازی سر راست است و در عین داشتن آهنگی که متغیر به نظر می آید، یک خط نامریی را طی می کند. از یک نقطه شروع می کنید و یک هدف جدید پیدا می کنید؛ در راه مبارزاتی انجام می دهید و به چند مکان سر می زنید و معما حل می کنید و تمام بازی در دل همین الگوریتم جا شده است.
اما به دلیل تنوع نوع دشمنان و حتی طراحی معما ها هیچ گاه این سیر برای شما رنگ و بوی تکرار نخواهد گرفت. در بازی به جز آما، 12 الهه دیگر وجود دارند که با پیدا کردن هر کدام از آن ها، قدرتی جدید به قلم تان اعطا می شود.
مبارزات با غول آخر ها هر کدام به طرز شگفت آوری متنوع و جذاب است و هیچ گاه کمبودی از این نظر حس نخواهید کرد.
قلم شکننده دیوار چهارم بین بازیکن و بازی است. جایی که شما باید معما ها و حتی مبارزات را با استفاده از قلم به پیش ببرید. همین ایده باعث می شود شما درگیر تار و پود صحنه های بازی بشوید حس کنید که مستقیما در رویداد های داستان تاثیرگذار هستید.
قدرت خداگونه قلم و استفاده از آن کاملا روح جاه طلبانه شما را ارضا می کند. این که با چرخش دستان شما درختان به بار می نشینند و پر از شکوفه می شوند، حس نابی است که تنها در دنیای اوکامی می توان آن را تجربه کرد. این حس خاص آفرینش آمیخته با روح هنر تنها در اوکامی قابل لمس است.
دشمنان هنگامی که ضربات پی در پی دریافت کنند خاکستری می شوند و می توانید در این زمان آن ها را با قلمتان خط بزنید و شاهد این باشید که آن ها از صفحه روزگار محو می شوند.
میزان استفاده شما از قلم بستگی به میزان جوهر باقی مانده تان دارد. در کنار جوهر، انرژی خورشیدی هم برای شما تعیین شده که حکم خط استقامت یا استمینا را ایفا می کند.
وجود همین یک عنصر ساده تمام سادگی گیم پلی را به هم می زند و باعث می شود که شما خودتان را در میان سیل حوادث همراه با گرگ سفید قصه و حشره یک اینچی، یک شخصیت حاضر ببینید.
سایه روشن های تاریک
در میان سیل ریمستر های نسل هشتمی کپکام که خیلی از آن ها تنها از روی حرص و طمع روی داده بود، جای یک محصول همیشه خالی بود؛ آن هم روایت افسانه اوکامی نام داشت که حالا شاهد عرضه آن روی پلتفرم های روز هستیم.
اما چنین شاهکاری آیا ارزش این را نداشت که تیمی جدید دستی بر سر روی سیستم فنی اش بکشد و آن را با استاندارد های روز اپتمایز کند؟ اوکامی بر روی هر سه پلتفرم یعنی حتی پی سی با 30 فریم بر ثانیه اجرا می شود که این نشان می دهد کپکام هیچ تلاشی برای بهبود وضع فنی بازی نکرده است.
اشتباه نکنید! این مشکل بازی نیست و مشکل کپکام است. حتی بازی با وضعیت فعلی نیز کاملا رضایت بخش است؛ اما تصور کنید لذت دو چندان تجربه چنین شاهکاری را با گرافیک آپدیت شده و بازی کردن آن با 60 فریم بر ثانیه.
نکته دیگری که ممکن است به چشم بیاید میزان زیاد لودینگ های بازی است که از ضرب آهنگ بازی می کاهد و اجازه نمی دهد یک پارچگی ضرب آهنگ را تجربه کنید. حتی وقتی بر می گردیم و به تصمیم کپکام مبنی بر تعطیلی کلوور استودیو سازنده اوکامی فکر می کنیم، چیزی به جز از دست رفتن یک تیم با پتانسیل ساخت شاهکار هایی جدید نمی بینیم.
تو قصه خودت را بکش نقاش
مخاطبان اکنون به دو دسته تقسیم می شوند: آن هایی که اوکامی را پیش از این تجربه کرده اند و آن هایی که تا به حال فرصت بازی کردن آن را نداشته اند.
اگر از دسته اول هستید که فرصت پا گذاشتن دوباره به دنیای زیبای اوکامی را دارید و حتی جنبه کلکسیونی داشتن بازی نیز می تواند برای شما جذاب باشد.
اما اگر از دسته دوم هستید به هیچ عنوان این شاهکار را از دست ندهید؛ خصوصا حالا که شانس آن را پیدا کرده اید که بر روی پلتفرم های کنونی آن را تجربه کنید.
بازی هایی همچون اوکامی ممکن است چندین سال یک بار تکرار شوند و در بعضی موارد هیچ گاه رقیبی برای آن ها پیدا نمی شود. مخصوصا بازی ای همچون اوکامی که پایش را بسیار فراتر از یک بازی صرف می گذارد و خودش را تبدیل به یک اثر هنری کرده است.
اثری که هر کدام از بخش هایش مانند تکه ای از یک نمایش عمل می کند که در کنار هم، یک شاهکار منسجم را به روی صحنه می برد.
سازندگان سنگ تمام گذاشته اند و قسمت مربوط به خود را به طور کامل انجام داده اند. حال نوبت ماست که چرخه را تکمیل کنیم و این اثر هنری را به سر انجام برسانیم.
شاید دلیل ماندگاری بازی حتی پس از گذشت این سال ها همین رابطه غیر مستقیم که از ذات هنر بر می انگیزد باشد. رابطه ای که ما هیچ گاه سازندگان آن را ملاقات نکرده ایم و آن ها هیچ گاه قرار نیست ما را ببینند ولی خط جادویی و غیر قابل دیدن هنر ما را به هم متصل کرده است.
قابوسنامه یکی از آثار ارجمد زبان فارسی در قرن پنجم هجری قمری است که عنصر المعالی کیکاوس بن قابوس برای فرزندش گیلان شاه در چهل و چهار باب نوشته است.
او می خواست تا با این کار تجربیات خودش را در اختیار فرزندش بگذارد و او را راهنمایی کند و مسائل مختلف زندگای، هنر ها و پیشه های گوناگون آن زمان را به او بیاموزد تا او راه های مختلف معیشت را بداند. در قابوس نامه بیتی است که در تمام طول بازی در ذهن من می چرخید:
«فرزند هنر باش نه فرزند پدر فرزند هنر زنده کند نام پدر»
- طراحی هنری بی نظیر
- ایجاد و انتقال حس باورپذیر یک افسانه
- طنز منحصر به فرد
- طراحی مراحل بی نقص
- غول آخر های جذاب
- داستان درگیر کننده
- لودینگ های طولانی
- عدم دسترسی به 60 فریم حتی بر روی نسخه پی سی
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خدایا چی میشد اگه God Hand رو که ساخت همین استودیو فوق العاده بود ریمستر میکردن :( یعنی من عاشق تمام بازی های این استدیو ام ، مخصوصا God Hand که شاید 17 18 بار رو ps2 تمومش کرده باشم!