اساسینز کرید به ایران میآید: وقایع نسخه بعدی احتمالا در پاسارگاد خواهد بود [بروزرسانی: دروغ سیزده]
سری بازی فرقه آدمکشی آمیزهای از تخیل و واقعیت تاریخی را در هم آمیخته و توانسته تا امروز داستانی غنی را بیافریند که در طول عرضه شمارگان مختلف این سری، داستان آن هم فراز و ...
سری بازی فرقه آدمکشی آمیزهای از تخیل و واقعیت تاریخی را در هم آمیخته و توانسته تا امروز داستانی غنی را بیافریند که در طول عرضه شمارگان مختلف این سری، داستان آن هم فراز و فرودهایی را تجربه کرده است. دنیای هر شماره از بازیها مختص به یک تمدن است. تاکنون با اینکه طرفداران این بازی بارها در نظرسنجیهای مختلف رسمی و غیررسمی از یوبیسافت خواستهاند که بازی بعدی در تمدن ایران بگذرد، این امر محقق نشده بود ولی با توجه به توییت اخیر شرکت یوبیسافت بهنظر میرسد رویای قدم زدن در خاک تمدن ایران در قالب یک اساسین در شماره بعدی موسوم به Assassin Creed: Hidden Blade به واقعیت تبدیل خواهد شد.
بروزرسانی سیزدهم فروردین 1397:
اولا که سیزدهبهدرتان مبارک و امیدواریم که عید خوبی را پشت سرگذاشته باشید،هرچند انگار همگی کیش و شمال بودند و فقط ما بندگان خدا در خانهمان نشستیم و استوریهای اینستاگرام ملت را با حسرت دیدیم...بگذریم! مطلبی که در بالا و ادامه مفصلش را در ادامه خواندید، طبعا دروغ سیزده بوده و فعلا قرار نیست سری اساسینز کرید به ایران برود. دروغی که مشخصا واضح و روشن بود و قصد ماهم صرفا نشستن لبخند روی لبان شما بعد از خواندن مطلب بود نه چیز دیگر. اما ذکر یک نکته را در این میان ضروری میدانم:
مطلب زیر مانند داستان بازی خود سری اساسینز کرید آمیختهای از واقعیت و تخیل است و کل مطلب دروغ نیست. شاید این توییت اکانت اساسینز کرید و یا ارائه بازی Hidden Blade و یا سخنرانی جوردن مکنر دروغ باشد (این آخری را کمتر کسی متوجه شد) ولی اینکه حقیقت داستانی تاریخ ایران در سری اساسینز کرید دچار تغییرات اساسی شده و تحریف شده، حرف حسابی است که این وسط زده شده و در ادامه واقعیتهای تاریخی داستان حشاشین و تمپلارها را برایتان آوردهایم، واقعیتی که به زیبایی توسط یوبیسافت به صورت داستانی تخیلی در آمده و البته تمدن ایران و پادشاهی همچون خشایارشا را در آن چندان درست و به شکل واقعیت نشان نداده است.
هدف از نوشتن ادامه این مطلب و بازگشایی واقعیت تاریخی این سری و همچنین نگاهی به خشایارشا و دودمان هخامنشی صرفا اینست که به شما خواننده عزیز یادآوری کنیم تا این تاریخ و فرهنگ و هویت ملی ایرانی و پارسی خود را فراموش نکنیم و از این جوی که در برخی دوستان قرار گرفته که تاریخ مملکت چه ربطی به الان دارد و نباید به آن بالید، حذر کنیم. ایران ما فرهنگ غنی و تمدنی چندین هزارساله دارد که بسیاری از کشورهای دیگر از آن بیبهره هستند و یک دهم آن را هم به صورت تاریخ ملی ندارند ولی ده برابر ما درباره همان تاریخ چندصدسالهشان محصولات فرهنگی میسازند و آن را به رخ جهانیان میکشانند.
امیدوارم روزی برسد که همه نیز ضمن احترام و ارزش قائل شدن برای تمدن اصیل ایرانیمان، در حالی که در راستای نشان آن به جهانیان کوشش کنیم، بتوانیم از آن درس عبرت گرفته و تاریخ را زمینهای برای آیندهسازی بهتر برای خودمان کنیم.
پیشتر باتوجه به صحبتهای «جوردن مکنر»، خالق سری محبوب Prince Of Persia که مدتهاست نسخه جدیدی از آن ساخته نشده، بهنظر میرسید که یوبیسافت قصد دارد این سری را احیا کند و یا برخی از طرفداران در وبلاگهای خود خبر از احتمال یک کراس اور (ربط داستانی) بین این دو سری میدانند. جوردن مکنر در نمایشگاه گیمسازان دهه ۹۰ که در سالن مکینرا در شهر ماساچوست برگزار شد گفته بود:
«چند سالی است که با جهان بازیهای کامپیوتری خداحافظی کردهام و خود را بهنوعی بازنشسته کرده بودم ولی صحبتهایی با استودیوی محبوبم انجام دادم تا به زمین بازی برگردم. برای شروع دوباره حس میکنم که باید یک فرنچایز آشنا و محبوب طرفداران را با خودم از نو شروع کنم...»
با توجه به طرحی که در پست یوبیسافت ارائه شده، اساسین کرید بعدی در ایران خواهد بود و باتوجه به ریتوییت کردن این پست توسط جوردن مکنر به نظر میرسد که او کارگردانی این اثر را بر عهده خواهد داشت و چه کسی بهتر از خالق Prince Of Persia تا حشاشین را به زادگاه اصلی خود یعنی ایران بیاورد؟ همانطور که در آغاز سخن هم اشاره شد رسانههای غیررسمی نام بازی را Assassin's Creed: The First Hidden Blade نامیدهاند که باتوجه به داستان که در ادامه بیشتر آن را واکاوی میکنیم، دور از ذهن نیست.
احتمالا میدانید که سری اساسین کرید تهمایههایی از واقعیت تاریخی را در داستان خود دارد و بیشتر موارد موجود در این سری تخیلی و ساخته ذهن نویسندگان آن است. هرچند بازهم در نهایت این افراد نتوانستند تمدن ایران و عظیم بودن آن را نادیده بگیرند و خاستگاه اصلی فرقه آدمکشان داخل بازی را بازهم ایرانیان نامیدهاند. اگر یادتان باشد در نسخه دوم با رجوع به زیرزمین ویلای ادیتوره با معروفترین اساسینهای تاریخ روبرو میشدیم که در آنجا شخصی به نام داریوش هم وجود داشت (این داریوش را با آن پادشاه ایرانی اشتباه نگیرید)
بر طبق افسانه و داستان تخیلی این سری، داریوش فردی بود که خشایارشا را در سال 456 قبل از میلاد ترور کرده بود و اولین هیدن بلید (خنجر مخفی) توسط او مورد استفاده قرار گرفته است. خنجری که در نهایت در بازی Assassin Creed Origins به دست کلئوپاترا و بایک افتاده بود که یکی از عناصر اصلی داستان بازی را تشکیل میداد. تمپلارها نیز در داستان تخیلی بازی افرادی هسنتد که از خشایارشا حمایت میکرد. بازی جدید احتمالا روایتگر داستان داریوش و حول ماجرای کشته شدن خشایارشا توسط اولین هیدن بلید میگذرد، تروری که در واقعیت تاریخی نیز رخ داده ولی توسط فردی به نام آرتابان که به دروغ آن را گردن داریوش، پسر خشایارشا انداخت و بعدها این دروغ برملا شد (جالب اینکه شخصیت داریوش در بازی نام اصلیاش آرتابانوس است! نویسندگان بازی ماهرانه میپیچانند! نه؟)
با اینکه در نظر اول شاید این ماجرا برای ما ایرانیان جالب به نظر برسد اما دروغهای زیادی که ممکن است در بازی جدید درباره تمدن عظیم ایران گفته شود چه؟ اصلا حقیقت و واقعیت تاریخی این داستان تخیلی و دروغین یوبیسافت چیست؟ چرا در داستان تخیلی یوبیسافت خشایارشا یک پادشاه مستبد معرفی شده است؟
ملت پارس در زمان هخامنشیان یک ملت صرفا فاتح و پیروز بود ولی متاسفانه در برخی تاریخنگاری یونانیان این ماجرا طور دیگری نوشته شده و ایرانیان افرادی زورگو و مستبد معرفی شدهاند، چرا که در اکثر متون نوشته توسط مورخان یونانی، مردمان غیریونانی وحشی بودند و ملت یونان بهترین! بازهم متاسفانه باید گفت که غربیها مهد تمدن را یونان میدانند و حرفهای آنان را ملاک تاریخی قبول دارند و از همین رو چندان با خشایارشا خوب نیستند چرا که این پادشاه بزرگ ایرانی دوبار به یونان حمله کرد (که داستان هر دو حمله در فیلم دروغین سیصد هم نشان داده شده) و یونانیان دل خوشی از او ندارند!
یونانیان خود مردمی سلطهجو بودند و متاسفانه در تاریخنگاری خود تمدن ایران را اینگونه توصیف کردند در حالیکه کافیست تلاش اسکندر برای تزریق به زور فرهنگ یونانی به ایرانیان را با ازدواج ده هزار مرد یونانی با ده هزار زن ایرانی را به خاطر بیاورید. تزریقی که البته بهموجب اینکه ارزش فرهنگ و تمدن ایرانی انقدر بالا بود در نهایت برعکس شد و این اسکندر و اطرافیانش بودند که تحتتاثیر ایرانیان و تمدن آنها قرار گرفتند.
ایرانیان باستان معتقد بودند که میتوانند تمام تمدنها را به خود جذب کنند و برعکس یونانیان و دیگر ملل معدود آن زمان قصد نداشتند که هیچ تمدنی را نابود کنند بلکه ضمن حفظ فرهنگ آنها، تمامی تمدنها را تبدیل به یک تمدن یکپارچه کرده و حکومتی قوی در کنار یکدیگر بسازند. نقشونگارهای موجود در کاخ آپادانا که افراد قومهای مختلف دست هم را گرفتند و یا اقداماتی که ایران بعد از فتح مصر و بابل در این کشورها کرد تا مردم این ملل را به مردم و فرهنگ ایران جذب کند از نشانههای صحت این صحبت است. حال اگر از دوران هخامنشیان گذر کنیم و بخواهیم واقعیت تاریخی حشاشین (یا همان اساسین) و تمپلارها بدانیم چه؟ واقعیتی که بعید است در این سری به نمایش درآید ولی دانستن آن خالی از لطف نخواهد بود.
حسن صباح با فتح قلعه الموت و تاسیس فرقه حشاشین یک پایگاه نظامی کوچک را در این مکان به وجود میآورد (که باقی مانده این اثر امروزه در حوالی شهر قزوین است) حسن صباح و یارانش به خودشان لقب فدایی میدهند و نه حشاشین اما در تاریخ به نام حشاشین شناخته میشوند. (حقیقتا دلیل اینکه اسمشان در تاریخ به حشاشین معروف شده هم اینست که برخی مورخان میگویند آنها برای انجام ماموریتهای ترور خود حشیش میکشیدند تا به عالم هپروت بروند!)
حشاشین یا همان فداییها در حقیقت یک سری افراد از فرقه اسماعیلیه یا همان فرقه هفت امامی بودند که در زمان سلسله سلجوقیان نامشان زبانزد خاص و عام شد چرا که در این دوران نظامالملک و ملکشاه را کشتند. البته در واقعیت تاریخی جریان این ترورها بیشتر به جریانات مذهبی میچرخد و ربط چندانی به ماجرای عدل و فریاد در برابر استبداد و... وجود ندارد.
حشاشین در جنگهای صلیبی هم حضور پررنگی داشتند چرا که میخواستند به فرقه فاطیمون در مصر کمک کنند. آنها برای ارتباط بیشتر با فاطمیون در شام و فلسطین پایگاه درست کردند و در زمان حمله شوالیههای صلیبی به اورشلیم (هنگامی که این شهر در دست سلجوقیان بود) دربرابر آنها مقاومت کردند. حضور نسبتا پررنگ حشاشین توی جنگهای صلیبی یکی از دلایلیست که این گروه در دنیا معروف شده و دستمایه ساخت سری بازی اساسین کرید قرار گرفته است.
تمپلارها نیز در حقیقت شوالیههای معبد سلیمان اورشلیم بودند و کارشان محافظت از زائرین مسیحی بود که میآمدند برای زیارت حضرت مسیح (ع). بین حشاشین و این گروه در واقعیت تاریخی جنگهایی بهوجود میآید چرا که حشاشین میخواستند اورشلیم را پس بگیرند. (احتمالا میدانید که اورشلیم قبل از کعبه اولین قبله مسلمانان بوده و مکان مقدسی برای مسلمانان هم هست.)
در نهایت هنگامی که صلاحالدین ایوبی اورشلیم را پس گرفت تمپلارها را بیرون کرد و سرنوشت این گروه این شد که بعد از بازگشت به اروپا به ناگه مورد تکفیر پاپ قرار گرفتند و مقام و منزلتشان از مقدس بودن به پایینترین رتبه رسید. سرانجام حشاشین هم چندان جالب نبود و آنها در زمان فرمانداری خورشاه (آخرین رییس حشاشینها) به هنگام حمله مغولها به ایران در سال 1297 میلادی توسط هلاکوخان از بین رفتند.
گرچه داستان تخیلی سری اساسین کرید احتمالا هیچگاه به ماجرای حسن صباح و یارانش نخواهد رسید و فعلا در حیطه ماجرای تخیلی داریوش و ترور خشایارشا میگذرد ولی در هر حال بعد از سالها شاید عنوانی در تاریخ صنعت گیم ساخته شود که بتوان ذرهای امیدوار بود که در آن شکوه و تمدن ایرانی متبلور شود، هرچند با توجه به خط داستانی فعلی این امر کمی بعید به نظر میرسد ولی امیدواریم که تاریخ و هویت تاریخی و ملی ما لااقل برای خودمان ارزشمند و مهم باشد تا زمانی که بتوانیم از آن آگاهانه در برابر چنین داستانهایی سخن بگوییم و به آن افتخار کنیم و با اندیشه در آن، راه آینده را بهتر سازیم.
راستی خوانندگان و گیمرهای دیجیاتو، پیشاپیش سیزدهبهدر شما مبارک.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دلیل اصلی که به اساسین ها حشاشین میگفتن اینه:چون در اون زمانها جنگ زیاد بود برای همین کشاورزی زیاد در ایران انجام میشد و دارو های گیاهی هم درست میکردن برای دوا و درمون مپل حشیش یا هرچی (الانه تو قرص ها از حشیش استفاده میشه) برای همین تمپلار ها اومدن گفتن به مردم که اینا هشیش میکش که میتونن این همه کار هایی که ما نمیتونیم انجام بدیم رو انجام میدن و در هیچ جا ثبت نشده که تبارها حشیش میکشیدن