بررسی فیلم Ant-Man and the Wasp ؛ مورچه ابرقهرمان به قهقرا میرود
سینمای اکشن هالیوود قالبی به خود گرفته که انگار فیلمی که اکشن باشد باید اسانس کمدی و طنز را هم در خودش داشته باشد. بسیاری از آثار پرفروش اخیر همچون فیلمهای مارول و پارک ژوراسیکها ...
سینمای اکشن هالیوود قالبی به خود گرفته که انگار فیلمی که اکشن باشد باید اسانس کمدی و طنز را هم در خودش داشته باشد. بسیاری از آثار پرفروش اخیر همچون فیلمهای مارول و پارک ژوراسیکها و حتی سری فیلمهای دی سی (که تم تاریکتری دارند) و... از این فرمول بهره میبرند و این فرمول غالبا هم جواب میدهد. اما یک مرز باریکی بین شوخی طنز و لودگی وجود دارد که گذر از آن باعث خراب شدن فیلم میشود و فیلم Antman and the Wasp ،جدیدترین اثر جهان سینمایی مارول این خط را رد کرده و به همراه سوپراشتباهات بزرگ دیگر تبدیل به یک فیلم سوپرقهرمانی مسخره و بی معنا شده است.
بزرگترین مشکلی که آنتمن جدید سینما دارد از فیلمنامهاش نشات میگیرد و پاشنه آشیل فیلم همین فیلمنامه است که توسط چهار نفر هم نوشته شده و تجربه ثابت کرده که وقتی تعداد سرآشپزان یک محصول سینمایی به چندین نفر برسد، شاهد افول کیفی آن اثر خواهیم بود. جهان سینمایی مارول در سالهای اخیر یکهتازی خوبی در عالم فیلمهای ابرهای قهرمانی داشت و توانسته بود هم فاتح گیشهها باشد و هم نظر عموم منتقدین را به خود جلب کند اما بعد از دیدن آنت من و وسپ احتمالا هم طرفداران ناامید خواهند شد و هم منتقدان.
- کارگردان: پیتون رید
- بازیگران: پل راد، مایکل داگلاس ، لارنس فیشبرن، اوانجلین لیلی، میشل فایفر
- بودجه: 160 میلیون دلار
شخصیت آنت من (یا همان مرد مورچهای) در دنیای کامیک هم شخصیت چندان محبوبی نیست و نه دشمنان خیلی مطرحی دارد و نه خودش فنهای بیشماری را از آن خود کرده است. عدم محبوبیت آنتمن در بین کامیکبازها تا حدی پیش رفت که مارول این شخصیت را کاملا دگرگون کرد و از او یک کاراکتر منفی به نام Yellow Jacket ساخت و این تغییرات شدید هویت او صدای معدود طرفداران را در آورد که: درست است آنتمن را آنقدر دوست نداریم ولی اینکه آن را شخصیت منفی هم کنید هم دیگر خیلی بد است بابا! و به همین دلیل آنت من دوباره به کالبد ابرقهرمانی خود برگشت. نبود دشمنان مطرح در داستانهای مرد مورچهای هم از همان فیلم نخست فریاد میزد یعنی جایی که در حقیقت همین روی منفی و خبیث او، Yellow Jacket به جای نقش منفی فیلم انتخاب شد و حالا در فیلم دوم هم کاراکتری به اسم Ghost که در اصل از دشمنان اصلی آیرون من (مرد آهنی) است با تغییرات بسیار در پیشینه و هویت او تبدیل به بدمن فیلم شده است.
داستان فیلم بعد از وقایع فیلم جنگ داخلی شروع میشود و اسکات لنگ را به ما نشان میدهد که به دستور پلیس خانه نشین شده تا کمتر خرابی به بار بیاورد و شهر را درب و داغان کند. او در روزهای آخر محکومیت خانه نشینی خود متوجه میشود که راه ارتباط عجیبی با بانو ژانت همسر دکتر هیم برقرار کرده که سالیان سال پیش بر اثر یک فداکاری آنقدر ریز شده بود که دیگر یافتنش ناممکن بود (این داستان در قسمت اول گفته شد و کاملا مشخص بود که دستمایه فیلم بعدی قرار خواهد گرفت.) او سپس با ترفندی از خانه فرار کرده و پیش دکتر میرود و با کمک دختر او که حالا برای خودش لباس مخصوصی شبیه به زنبور دارد سعی میکنند تا بتوانند راهی برای نجات ژانت پیدا کنند. در این میان دو گروه دیگر هم به دنبال آزمایشگاه افسانهای این دانشمند هستند تا با کمک فناوری داخل آن به اهداف خود دست پیدا کنند...
فیلمنامه فیلم Antman and the Wasp نمیتواند نقشهای منفی فیلم را برای ما تبدیل به یک آنتاگونیست واقعی کند و هدف آنها از بد بودن برای بیننده به هیچ وجه توجیه نمیشود. مشکلات ریز و درشت دیگری در آن وجود دارد که هر کدام فیلم را تبدیل به اثری مضحک کرده که هر بینندهای را به تعجب وا میدارد. صحنههای مثلا کمدی فیلم نیز به جای آنکه مخاطب را بخندانند، او را مات و متحیر از شدت لوسی کرده و دیالوگهای کمدی که بازیگران در برخی سکانسها آن را ادا میکنند، بیشتر شبیه به دیالوگهای زورکی و آبدار سیتکامهای ضعیف تلویزیونی آمریکاست.
مایکل داگلاس یکی از بدترین بازیهای دوران هنری خود را در این فیلم نشان میدهد و بیننده دعا دعا میکند که او بعد از این فیلم اعلام بازنشستگی کند. دیگر بازیگران فیلم هم تعریفی ندارند و دیالوگهای احمقانه آنها هم بیشتر به مصنوعی بودن بازیشان کمک میکند.
طراحی صحنههای نبرد و تعقیب و گریز فیلم Antman and the Wasp به مثابه ماهیت خاص و عجیب و غریبی که این ابرقهرمانان دارند، شبیه به فیلمهای دیگر نیست ولی به هیچوجه نمیتواند مفرح و سرگرم کننده باشد. شاید ثانیههای اول مبارزه وسپ یا بازهم چند ثانیه اول تعقیب و گریز ماشینی که دایم کوچک و بزرگ میشود بیننده را برای لحظاتی به وجد بیاورد اما بعد از گذشت یک دقیقه، این صحنهها هم عاری از هر خلاقیتی میشوند و هرچه صحنه ناب هم بوده پیشتر در تریلر نشان داده شده است.
پیتون رید کارگردان با بودجه ۱۶۰ میلیون دلاری فیلمی ساخته که نمیدانید این حجم از بودجه دقیقا خرج چه چیزی شده و جلوههای ویژهای هم که در برابر دیدگانتان قرار دارد به هیچ وجه به پای آثار بلاک باستر دیگر این روزها نمیرسد. جدا از این مساله، معلوم نیست چرا مارول تصمیم گرفته فیلم Antman And Wasp را در این زمان اکران کند، زمانی که بعد از دیدن فیلم اونجرز اینفینیتی وار، همه با ثانوس و وقایع بسیار پر فراز و نشیب تیم ابرقهرمانان مارول روبرو شدند و داستانی که در این فیلم روایت میشود حقیقتا برای هیچ بیننده و طرفداری مهم نیست. شاید تنها لحظات مهم برای هواداران مارول، چند دقیقه انتهایی پس از تیتراژ باشد که به کل مدت زمان دو ساعته فیلم میچربد.
با وجود اینکه تمامی کاراکترهای فرعی و تازه وارد فیلم جدید از کامیکهای مارول اقتباس شدهاند و این موضوع در وهله اول شور و شوق احتمالی طرفداران را در پی دارد ولی عوض کردن هویت بسیاری از آنها و تغییرات گستردهای که روی این شخصیتها (مثل شخصیت Black Goliath با بازی لارنس فیشبرن) صورت گرفته، هم آنها را دلزده میکند و هم اینکه باید گفت این تغییرات اصلا کمکی به بیشتر سینماتیک بودن کاراکترها نکرده و آنها را کماکان در حالت مقوایی خود نگه داشته است. عدم شخصیت پردازی کاراکترهای جدید در فیلم Antman and the Wasp بیداد میکند که بازهم به همان ضعف فیلمنامه برمیگردد.
مرد مورچهای ابرقهرمانیست که حضورش چه در عالم سینما و چه کامیک بیشتر شبیه یک شوخی بوده تا اینکه بتوان آن را جدی گرفت ولی همین شوخی در فیلم اول و یا در برخی داستانهای مصور او شکل قابل تحملی گرفته ولی پیتون رید و فیلمنامهنویسان فیلم جدید آنت من کفگیرشان واقعا به ته دیگ خورده و نمیدانند باید چطور با این شخصیت و کاراکترهای پیرامون او برخورد کنند. پایان بندی فیلم نشان میدهد که تمامی نبردها و ماجراهای رخ داده میتوانست به چه صورتی و در کمترین زمان حل و فصل شود و لحظات دیگری همچون گم شدن یک ساختمان (که پلیس و کل نیروهای شهر هم لابد نمیتوانند با ماهواره و GPS یک ساختمان به آن گندگی را ردیابی کنند) در فیلم هم اعصاب بیننده را از اینکه کارگردان او را احمق فرض کرده خرد میکند.
جهان سینمایی مارول با فیلم اینفینیتی وار، وارد یکی از بهترین حالتهای خود شده بود و با آنتمن وارد یک گودال پر از اشتباه شده که یادآور خاطرات فیلمهای تلخی چون الکترا و فانوس سبز در ژانر ابرقهرمانی است. شاید بهتر باشد مارول دیگر اشتباه نزند و با عرضه اثری درخور اسامی ابرقهرمانان و دنیای خلق شده با دقت و ریزهکاریهای خود، تلخی زهر این مورچه و زنبور کنارش را بشورد و ببرد!
پی نوشت: در خبرها آمده بود که میشل فایفر در اواسط فیلمبرداری قصد کنارهگیری از فیلم Antman and the Wasp را داشت و با کلی وساطت و بدبختی تیم تولیدکننده توانستند او را راضی نگهدارند که کماکان در فیلم حضور داشته باشد، خود خانم فایفر هم فهمیده بوده که دیدن او در چنین فیلمی همچون دیدن آنتونی هاپکینز در فیلم «ترانسفورمرز آخرین شوالیه» چقدر دردناک خواهد بود و متاسفانه احتمالا تعداد صفرهای دستمزدش یا حالا هر احتمال دیگری که ما نمیدانیم!! او را به فیلم پایبند نگه داشته است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این فقط نقد بود و به هیچ وجه بررسی نبود؛ چون حتی یک نقطه قوت هم نام برده نشد؛ برای مثال تیم نویسنده بخوبی قوانین فیریک رو بررسی کرده بود
این فیلم کاملا اشتباه نقد شده ، البته منتقد کاملا شخصی عمل کرده و اول اینفینیتی وار رو دیده بعد جوگیر شده .
منتقد که اینقدر میدونه ، باید بدونه فیلم نامه رو اول میخونن بعد هزینه بهش میدن و میرن برای ساخت.
البته دیجیاتو کلا تمام نقد هاش همینجوریه اما به نظر بنده بهترین منتقدین در زومجی هستند که از همه لحاظ بررسی میکنند فیلم رو.
در کنار نگارش ضعیفتون نقد بسیار اشتباهی انجام دادید. من این فیلم رو دیدم و به نظرم یکی بهترین فیلمای ماروله! نمیدونم روی چه حسابی این همه کوبیدیدش
عه کیتلین اینجا چکارمیکنه