بررسی بازی Dragalia Lost؛ آلبریاییها، تغییر حالت
نینتندو از سال گذشته رویکرد متفاوتی نسبت به بازیهای گوشی پیش گرفت و با وجود اینکه در ابتدای راه این صنعت، علاقه چندانی به توسعه اپلیکیشنها نشان نمیداد اما حالا به سیاست «سه بازی موبایل ...
نینتندو از سال گذشته رویکرد متفاوتی نسبت به بازیهای گوشی پیش گرفت و با وجود اینکه در ابتدای راه این صنعت، علاقه چندانی به توسعه اپلیکیشنها نشان نمیداد اما حالا به سیاست «سه بازی موبایل در هر سال» روی آورده و اگر بازیهایی که مستقیما توسط آنها منتشر شده را حساب کنیم تا اینجا آنها چهار بازی را برای این پلتفرم عرضه کردهاند.
ابتدا سوپرماریو ران (Super Mario Run) که با وجود نکات مثبتش اما نتوانست انتظارات را برآورده کند، در فاصله چند ماهه فایر امبلم هیروز (Fire Emblem Heroes) آمد که تاکنون پرسودترین بازی موبایل نینتندو بوده، در روزهای پایانی تابستان پارسال انیمال کراسینگ (Animal Crossing) را داشتیم و بهار امسال هم پوکمون کوئست (Pokemon Quest) عرضه شد.
دراگالیا لاست (Dragalia Lost) پنجمین و در حال حاضر آخرین اثر سیاست جدید ژاپنیها است و در عین حال متفاوتترین شرایط را هم دارد. تمام بازیهای قبلی نینتندو عنوانی فرعی از مجموعههای معروف بودند، چند شخصیت دوست داشتنی داشتند و با یک جامعه طرفداران از پیش آماده کارشان برای موفقیت راحتتر بود.
اما Dragalia Lost هیچکدام از این پشتوانهها را ندارد. برای اولین بار نینتندو یک آیپی جدید روی گوشی خلق کرده و ریسکی را پذیرفته که هر چند خطرات خودش را دارد ولی به خوبی نشان میدهد که نینتندو حتی بیشتر از قبل این پلتفرم دستی را جدی گرفته است. Dragalia Lost وظیفه سختی را به دوش گرفته و حالا سوال اینجاست آیا ساخته جدید نینتندو توانسته انتظارات را برآورده کند؟
بازی در منطقهای با نام آلبریا (Alberia) اتفاق میافتد که به خاطر چند سنگ تاریخی قرنهاست از شر موجودات اهریمنی در امان مانده است. با این حال کمرنگ شدن قدرت یکی از سنگها منطقه را تا مرز فروپاشی میبرد و در نقش آخرین فرزند پادشاه به بازیکن وظیفه داده میشود تا اوضاع را دوباره سر و سامان بدهد. Dragalia Lost به طرز عجیبی داستان راضی کنندهای دارد.
آخرین باری که عنوانی با این حجم از جزییات داستانی روی گوشی دیدم به اوایل امسال و وقتی که فاینال فانتزی 15 پاکت ادیشن منتشر شد، برمیگردد. بازی از همان ایده قدیمی «بچهها جمع شوید برویم دعوا» استفاده کرده اما به لطف روایت خوب خود، مخاطب را نسبت به ادامه داستان کنجکاو میکند و در حالی که برای اینجور عناوین داستان تنها یک بهانه برای جنگها است Dragalia Lost توانسته این بخش را به محرکی برای افزایش جذابیت خود تبدیل کند.
البته بازی را همچنان تمام نکردم اما در این چند ساعت، هم اتفافاتی که میافتادند روند خوبی داشتند و هم شخصیتها با اشاره به مسائل گذشته دنیای آلبریا را باورپذیرتر کردند. انتظار اثری در حد و اندازه آثار کنسولی را نداشته باشید اما بازی نسبت به استانداردهای گوشی، چند قدم در بخش داستانی جلوتر است.
این زیبایی به لطف بخش صداگذاری موفق شده تا خودش را بهتر نشان دهد. نینتندو برای قسمت شنیداری Dragalia Lost سنگ تمام گذاشته و هم دوبلورها و هم تیم سازنده موسیقی نمره قابل قبولی میگیرند. همین مسئله نیز باعث شده تا کاتسینهای داستانی تاثیر بیشتری را روی مخاطب بگذارند.
تمام این نکات مثبت یک چیزی کم دارند تا Dragalia Lost را به اثری ماندگار تبدیل کنند و متاسفانه بازی در این زمینه نفس کم آورده است؛ گیم پلی کاستیهایی دارد. از دیدگاه گیم پلی بازی شبیه به عناوین نقش آفرینی تیمی بوده و در اینجا هر مرحله با کنترل تیمی به جنگ دشمنان میروید.
برای حرکت شخصیت اصلی کافیست انگشتتان را به هر جایی که میخواهید بکشید و اگر هم خواستید با دشمنان بجنگید، چند ضربه روی صفحه لمسی بزنید. در این بین با کلیک روی کاراکترها کنترل عضو دیگری را به عهده میگیرید، میتوانید از قدرتهای ویژه استفاده کرده یا حتی خودتان را به یک اژدها تبدیل کنید.
مشکل اینجاست Dragalia Lost چیز جدیدی برای ارائه در این سبک ندارد. ایده استفاده از صفحه عمودی بارها در عناوین اکشن به کار برده شده و دیگر آن را نمیتوانیم یک برگ برنده به حساب بیاوریم، مبارزات مثل همیشه بعد از مدتی تکراری میشوند و احتیاجی هم به استراتژی در نبردها ندارید.
همه چیز به قدری سر راست است که حتی میتوان گزینه نبرد خودکار را فعال کرده و مبارزات را به هوش مصنوعی سپرد. نه اینکه Dragalia Lost در زمینه گیم پلی اثر ضعیفی باشد. بازی المانهایی که قبلا دیده بودیم را با یک کیفیت بالا به نمایش گذاشته و نکته اینجاست در سال 2018 و برای عناوینی از این سبک که نینتندو مسئولیت انتشارش را به عهده گرفته چنین چیزی قابل قبول نیست.
حتی اگر تمام نکات منفی این بخش را نادیده بگیریم باز نمیشود از کمبود استراتژی بین نبردها گذشت. هر چند قابلیت ارتقا همه شخصیتها وجود دارد و حتی میتوانید قدرتهای جدیدی را برای آنها باز کنید اما هیچکدام از اینها نتوانستهاند تا Dragalia Lost را از بزرگترین مشکلش فراری بدهند؛ تکراری شدن نبردها بعد از مدتی.
Dragalia Lost مشخصا یکی از آثار هزینهبر نینتندو روی گوشی بوده و برای آن زحمت زیادی کشیده است. در گرافیک، صداگذاری و موسیقی به خوبی میتوانیم نتیجه این زحمات را ببینیم و تمام این مسائل هم آدم را مجاب میکنند تا با یک «بله» مطمئن سوالی که در مقدمه پرسیدیم را جواب بدهیم اما بازی در بخش گیم پلی ضعفهایی دارد که نمیتوان از آن گذشت.
برخلاف پارسال، آثار امسال نینتندو آن خلاقیتهای همیشگی را ندارند. استفاده از صفحه عمودی بین بازیهای پلتفرمر خیلی باب نبود و سوپر ماریو ماریو ران با این ویژگی خودش را متمایز جلوه داد و با توجه به اینکه سبک فایر امبلم هیروز خیلی روی گوشی شلوغ نیست، این بازی هم به خاطر پیاده سازی خوب المانها حرفهایی برای گفتن داشت.
اما در زمینه گیم پلی بازیهای 2018 نینتندو فعلا بیش از اندازه مرسوم بودهاند و این مسئله را میتوانیم بزرگترین نکته منفی آنها بنامیم. Dragalia Lost اثر جذابی است و اگر به دنبال یک ماجراجویی شرقی سرگرم کننده هستید، مطمئن باشید از دانلود آن پشیمان نشوید. در غیر این صورت بازیکنهایی که خواهان یک تجربه متفاوت هستند، احتمالا از Dragalia Lost ناامید خواهند شد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.