بررسی بازی Darksiders 3 ؛ سرنوشت غمانگیز سوارکار سوم
ساخت بازی Darksiders 3 پس از اعلام ورشکستگی شرکت THQ در هالهای از ابهام قرار داشت ولی بالاخره پس از انتظارهای طولانی، خبر رسید قصه سومین سوارکار به نام Fury (خشونت) در حال توسعه است ...
ساخت بازی Darksiders 3 پس از اعلام ورشکستگی شرکت THQ در هالهای از ابهام قرار داشت ولی بالاخره پس از انتظارهای طولانی، خبر رسید قصه سومین سوارکار به نام Fury (خشونت) در حال توسعه است و چقدر از این خبر به وجد آمدیم. اما ماجرا اینجاست انتظاراتی که از این بازی ویدیویی داشتیم، با آنچه شاهدش بودیم زمین تا آسمان تفاوت دارد.
- برای تهیه جدیدترین بازیها به فروشگاه @GameSyS در تلگرام و @gamesys_org در اینستاگرام مراجعه کنید.
مدتها پیش استودیوی Vigil Games به رسم سابق قرار بود قسمت سوم را طراحی کند اما از بد ماجرا شرکت THQ بنا به دلایل مالی به فنا رفت. پس از روی زمین ماندن این بازی ویدیویی به مدت نسبتا طولانی، دارکسایدرز توسط شرکتی دیگر دوباره زنده شد و بنا به بودجه اندکی که استودیوی جدیدی به نام Gunfire برای توسعه قسمت سوم این بازی در اختیار داشت، احتمال میدادیم بازی Darksiders 3 به بهترین بازی ویدیویی سال ۲۰۱۸ در سبک خودش تبدیل نشود ولی متاسفانه قصه سومین سوارکار، از آنچه فکرش را میکردیم ضعیفتر ظاهر شد.
قصه بازی Darksiders 3 = صفر x { بازی Darksiders 2 + بازی Darksiders 1 }
نوبتی هم باشد، نوبتِ قصه سومین سوارکار به نام Fury (خشونت) است. در قسمت نخست با اولین سوارکار، جنگ (War) همراه بودیم که شروع زودهنگام و خارج از موعد آخرالزمان به گردن وی افتاد. اعضای شورای سوخته بالاخره پس از یک قرن در بند کشیدن «جنگ»، به او فرصت جبران دادند تا توازن به هم ریخته را مجدد احیا کند. «جنگ» با شخصیت منفی بازی اول یعنی «ابدون» به یک نبرد تمام عیار پرداخت ولی در نهایت او به این مسئله پی برد که از همان ابتدای ماجراجوییاش به بازیچه دست شورای سوخته تبدیل شده بود و خبر نداشته.
- سازنده: Gunfire Games
- ناشر: THQ Nordic
- پلتفرم ها: پیسی، پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان
- پلتفرم بررسی: پیسی
«جنگ» به عنوان اولین سوارکار آخرالزمان به شدت تلاش کرد تا نام خودش را از معادله شروع زود هنگام آخرالزمان مبرا کند. به موازات همین جریان، قصه سوارکار دوم یعنی «مرگ» (Death) نیز روایت میشود. اما در بازی Darksiders 2 هدف «مرگ» در احیای مجدد نسل بشریت، پاک کردن نام برادرش «جنگ» از نافرمانی و همچنین حفظ دوباره تعادل از «فساد» تعریف شده بود که در یک ماجراجویی دیدنی در دومین بازی از این مجموعه، دومین سوارکار را همراهی کردیم.
و اما قصه سوارکار سوم یعنی «خشونت» به وقایع پیش از بازی اول میپردازد. درست همان صد سالی که «جنگ» زندانی شده بود. به همین خاطر این ماجراجویی جدید تا حدودی به حفظ تعادل مرتبط است. «خشونت» میبایست هفت گناه کبیره را که از شورای سوخته رهایی یافته بودند و روی زمین پرسه میزنند پیدا کرده و آنها را مجدد زندانی کند. «خشونت» توسط شورای سوخته این ماموریت را تنها به یک شرط قبول میکند که در صورت موفقیتش، به عنوان رهبر چهار سوارکار و در نقشِ آخرین بازماندههای نژاد نفیلیم، سکانِ نبردهای آخرالزمانی را برعهده داشته باشد.
داستان در ابتدای ماجرا به نظر هیجانانگیز میرسد اما هر چه قدر جلوتر میرویم، کم کم انتظار داشتیم تا کمی پیچش داستانی یا حتی تغییری در روند قصهگویی شکل بگیرد. ولی همه چیز شسته و رفته تا انتها پیش میرود و «خشونت» یکی پس از دیگری هفت گناههای کبیره را قلع و قمع میکند. بالاخره هر قصهای باید شروعی داشته باشد و نقطه اوج و پایانی. بازی Darksiders 3 تنها شروع خوبی از لحاظ داستانی دارد. نه نقطه اوج خاصی دیده میشود و نه پایانش درست و حسابی است. قصه سوارکار سوم و چند کاراکتر فرعی به نوعی پایان مییابد که تکلیف هیچکدام از شخصیتها به خصوص «خشونت» معلوم نمیشود. گویا وسط ساختِ بازی به سازندهها خبر رسید پرونده بازی را سریع جمع کنند. تنها دلیل شتابزده به پایان یافتن ماجرا شاید این موضوع باشد که الباقی ماجرا در بازی Darksiders 4 ادامه پیدا کند. چرا که پس از تیتراژ پایانی، به رسم بازی پیشین با لیلیث و لوسیفر روبهرو میشویم که چند دیالوگ بین آنها رد و بدل میشود و بازی از لحاظ داستانی به طور کل در قسمت سوم به اتمام میرسد. گویا در قسمت چهارم، نزاع (Strife) در نقش چهارمین سوارکار قرار است با لوسیفر، مغز متفکر جریانهای سه بازی دارکسایدرز مقابله کند.
شخصیتپردازی «خشونت» میتوانست خیلی بهتر از چیزی باشد که میبینیم و باید اعتراف کرد این نقص اساسی، اصلا ربطی به بودجه ندارد. سازندهها در طول مدت قصه میتوانستند چند چالش اخلاقی پیش روی «خشونت» بگذارند تا همانند دیگر برادرانش، در نقش یک نفیلیم با چارچوب ذهنی ک شورای سوخته برایش ساخته، به مبارزه بپردازد. متاسفانه شخصیتپردازی «خشونت» و صد البته گناهان کبیره به شدت ساده، سطحی و تکبعدی طراحی شده و این موضوع تقریبا برای بیشتر مخاطبین، حتی کم سن و سالها نیز به راحتی قابل لمس است.
گیمپلی Darksiders 3 = بازی Bloodborne - { بازی Demon Souls + بازی Dark Souls }
واقعیت گیمپلی همان چیزی است که در میانتیتر، در قالبی ساده و ریاضیوار اشاره کردیم. اولین سری این بازی، یک هکانداسلش تمام عیار و بینظیر بود. سازندهها در قسمت دوم ماجرا، معادله را با اضافه کردن المانهای بیشمار نقشآفرینی عوض کردند. اما استودیوی گانفایر در توسعه قسمت سوم بازی Darksiders تصور میکرد با رعایت کردن یک تعادل و توازن بین دو کفه اکشن و نقشآفرینی میتواند به صورت محافظانهکارانه، بازی Darksiders 3 را به مرحله تولید برساند ولی باید اقرار کرد اشکالات زیادی به همه جای گیمپلی بازی Darksiders 3 وارد است.
اولین عذاب را در همان ابتدای بازی متحمل میشوید و پس از درگیری با اولین گناه کبیره و احتمالا اولین مرگتان در بازی، حدس میزنید قاعدتا از نزدیکترین نقطه در نقشه، بازی را مجدد دنبال میکنید ولی زهی خیال باطل! شما از ابتدای بازی باید ماجراجوییتان را دنبال کنید. از طرفی همگام با احیای مجدد سلامتی «خشونت»، هیولاهای موجود در محیط نیز به اصطلاح رسپاون (احیا) میشوند. جالب است که پس از دو الی سه بار مُردن، مثل نگارنده این بررسی یاد میگیرید که بازی به شما اجبار نکرده تمام دشمنان محیط را قتل عام کنید و این المان متروییدوانیای علنا بیخاصیت به شدت تو ذوق میزند. چرا که بازی به خاطر نبود چکپوینتهای درست و حسابی، اگر اشتباهی به صورت سهوی از شما سر بزند، شما را با برگرداندن به نقطهای بسیار دور، زجر میدهد. مگر قرار بود dark souls بازی کنیم؟
تنوع دشمنان بازی در نگاه اول خوب به نظر میرسد ولی بخش جالب ماجرا اینجاست برای دشمنان معمولی بازی، تنها یک کد یا همان اسکریپت تعریف شده. اگر ضربات شما به هیولاها زیاد و سریع باشد، هیولای مورد نظر وارد فاز دفاعی میشود و ضربات «خشونت» در این فاز بیفایده است. در نهایت مجبور میشوید ثانیهای از فشار دادن دکمهها دست بکشید تا هیولای مورد نظر به شما حملهور شود و سپس با انجام یک جاخالی زمانبندی شده، کلکش را یکسره کنید. این اسکریپت برای اکثر هیولاهای متعدد دنیای بازی تعبیه شده و واقعا عذابآور است. چرا که انتظار داشتیم در این بازی با کمبو زدنهای مختلف جگرمان حال بیاید ولی متاسفانه سیستم مبارزات در این بازی تنها به یک سوهان روح در درجات سختی بالاتر تبدیل میشود.
با این حال مبارزه با هفت گناه کبیره تا حدودی هیجانانگیز است و استفاده از چهار قدرت هالهای که ابراکسیس، ارباب هالهها در روند داستانی به کاراکتر «خشونت» هدیه میدهد، از بخشهای جذاب ماجراست. ولی مشکلی که به شدت روی اعصاب راه میرود اینجاست که بنا به سبک بازیهای نقشآفرینی، شما برای استفاده از آیتمها و حتی مهارتِ شفابخشی نفیلیم، باید چند ثانیه در گیر و دار نبرد، حداقل به مدت ۳ ثانیه صبر کنید تا «خشونت» در کمال آرامش آیتم یا قدرتش را استفاده کند.
از دیگر المانهای نقشآفرینی بازی Darksiders 3 میتوان به ارتقای سلاح و قدرت «خشونت» اشاره کرد. قدرتهای قابل ارتقای «خشونت» به سه بخش «سلامتی»، «قدرت فیزیکی» و «قدرت آرکین» تقسیم میشود. توصیه میکنم برای کمتر عذاب کشیدن در حین نبرد، ابتدا سلامتی «خشونت» را ارتقا دهید و سپس «قدرت آرکین» یا همان آسیب بحرانی (Critical Damage). چرا که در حین تقریبا ۹۰ درصد از نبردهای بازی مجبور میشوید به تعداد فراوان جاخالی بدهید. اگر «خشونت» در یک زمان مناسب جاخالی بدهد، این فرصت را دارد تا از ضربات آرکین، برای وارد ساختن آسیبهای به مراتب بیشتر استفاده کند.
در محیط بازی پازلهای متعددی نیز طراحی شده که «خشونت» اغلب باید با استفاده از قدرت هالههایش و سکوبازی به مقصود خود برسد. پازلها در مقایسه با بخش مبارزات، جزو معدود المانهای مثبت این بازی به شمار میرود. هر چند این چالشهای ذهنی در مقایسه با پازلهایی که «مرگ» در قسمت قبلی باید راه حل مناسبی برایشان پیدا میکرد، بسیار سادهتر به نظر میرسند.
جدا از تمام ایراداتی که به بازی Darksiders 3 روا داشتیم، باید به این نکته هم اشاره کنیم نبود اسب سوارکار سوم (علی رغم توجیه داستانی) در این قصه به شدت تو ذوق میزند. آخر مگر میشود تجربه با دو سوارکار قبلی را روی اسب فراموش کنیم؟ البته طراحی مراحل و ماموریتها به گونهایست که نیازی به اسب حس نمیکنید ولی اینکه «خشونت» به عنوان سومین سوارکار، از داشتن اسب محروم است به شدت تو ذوق میزند.
از منحنی سختی بازی هم دل خوشی ندارم. به عنوان مثال نبرد با «رشک» و حتی «تکبر» با آن چهره مرموزش باید سختتر میبود ولی در عمل مبارزه با شکمپرستی را شاید بتوان سختترین باسفایت این بازی بدانیم. هر گناه کبیره در این بازی همانند بازیهای نقشآفرینی در چند فاز، بسته به میزان کم شدن نوار سلامتیشان به «خشونت» حملهور میشوند. معمولا در حین اولین رویارویی «خشونت» با هر گناه کبیره، ابتدا مجبور هستید تا هنرنماییهایش را رویت کرده و سپس اگر توفیقی ماند، مقابله با هیولای مربوطه را در پیش بگیرید. این رویه برای از پا درآوردن هیولاها چندان آشنا نیست؟
جلوههای بصری و صوتی بازی Darksiders 3 = بازی darksiders 2 √ + بازی darksiders 1√
تنها بخشی که واقعا انتقاد به آن ظالمانه تلقی میشود، بخش زیباییشناسیهای بازی Darksiders 3 است که سازندگان تلاش کردند تا به اصطلاح آرت (Art) بازی جذاب و دلنشین باشد. طراحی مراحل به خودی خود بد نیستند و مراحل زیرآب و سرزمین استخوانها در دنیای آخرالزمانی نسخه سوم به نوبه خود بسیار جذاب است ولی در مقایسه با آنچه پیش از این در دو قسمت قبلی دیدیم، تفاوت چشمگیری حس میشود.
بازی با آنریل انجین ۴ توسعه یافته و گرافیک ظاهری از یک استاندارد قابل قبولی بهره میبرد. با این اوصاف بافتهای محیط، بیش از حد ساده است. دنیای بازی را میتوان به یک هزارتو تشبیه کرد که «خشونت» پس از دریافت قدرتهای هالهای جدید میتواند به بخشهای دیگری از نقشه بازی دسترسی پیدا کند. شاید فکر کنید کل نقشه بازی به یکباره بارگذاری میشود ولی این اتفاق رخ نمیدهد. هر از گاهی در بخشی از محیط، دالانی وجود دارد که با ورود «خشونت» به آنها، دوربین از حالت سوم شخص به اول شخص تغییر پیدا میکند. در همین حین که ما به آرامی در دالان مورد نظر به جلو حرکت میکنیم، محیط بعدی بازی بارگذاری میشود. این موضوع را از این جهت اشاره کردم تا به این گزاره خبری برسم: سازندگان از قدرتهای واقعی آنریل انجین ۴ استفاده نکردهاند.
قطعات موسیقی حماسی موجود در بازی به فضاسازیهای آخرالزمانی به شدت کمک میکنند. قطعاتی هر چند کوتاه و اندک از لحاظ عددی که حکم یک یخ در بهشت خوشمزه را دارند. توصیه میکنم اگر در حین تجربه بازی Darksiders 3 از گیمپلی این بازی حرصتان گرفته، برای چند لحظه هم شده ماجراجوییتان را به حال خود رها کنید تا اندکی موسیقی به مغز خسته شما نفوذ کند. بلکه از میزان خشونتی که به واسطه «خشونت» در بازی darksiders 3 به شما تحمیل شده، کاسته شود.
با این تفاسیر بازی Darksiders 3 ارزش تجربه کردن ندارد؟
به عنوان گیمری که دو نسخه پیشین را به اتمام رسانده و به شدت به قصه چهار سوارکار انجیل علاقهمند است، پس از خاتمه ماجراجویی «خشونت»، نه آنچنان خشنود و خوشحال و مشعوف شدم و نه آنقدر کلافه و عصبی از اینکه این بازی از لحاظ کیفی به شدت معمولی است. اگر مثل نگارنده بررسی بازی Darksiders 3 اعصاب پولادینی دارید، با خیالی آسوده به سراغ این بازی بروید. هر چند باید سطح انتظاراتتان را به شدت پایین بیاورید تا مثل بسیاری از گیمرها تو ذوقتان نخورد. با این حال معتقدم ما فارسیزبانها تنها به خاطر اینکه بازی Darksiders 3 اولین بازی ویدیویی بینالمللی است که از زیرنویس فارسی بهره میبرد، برای خرید این بازی ویدیویی هجوم میبریم.
- موسیقیهای حماسی
- جلوههای هنری به ظاهر خوب
- فضاسازیهای جذابِ آخرالزمانی
- پازلهای متنوع و جالب
- تنوع نسبتا قابل قبول دشمنهای بازی
- شخصیتپردازی بسیار ساده و سطحی «خشونت»
- قصهای کسلکننده به همراه پایانی بسیار ضعیف
- نبود یک سیستم چک پوینت کارآمد
- منحنی سختی بازی درست از آب درنیامده
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
علی رغم مشکلاتی که این بازی داره ولی بازهم سیستم کمبات و چک پوینت بازی ایرادی نداره..تنها نکته منفی مبارزات بازی عملکرد بد دوربین تو نبرد های شلوغه.. بازی بالانس خوبی تو مبارزات داره.. تو مبارزات شلوغ میتونید با سلاح و قدرت هرج و مرج دشمنان رو نابود کنید.. تو مبارزات تک به تک هم سیستم کانتر اتک به خوبی کار میکنه به خیلی لذت بخشه..و مدام به موقع جاخالی دادن تبدیل میشه به یه انگیزه .. از متریال های بازی مث سنگ ها و ایتم های مصرفی هیچ چیز نگفتید..این ایتم ها به قدری مفید هستن که تفاوت ها و نتایج رو رقم می زنن.. سولزلایک شدن بازی هم نکته مثبت بازیه.. حذف نقشه باعث شده سازنده ها محیطی عمیق..چند لایه و همبند رو خلق کنند و حس اکتشاف رو چند برابر کنند.. آیتم های ارزشمند بازی مث شی های فرشته ای و شیطانی رو فقط با اکتشاف و شکست دادن ساید باس های پراکنده تو محیط میشه پیدا کرد.. بازی مشکلاتی تو بخش فنی داره ولی به این فاجعه ای هم نیست.. بی شک همین که چنین اثر متفاوت با کانسپت خاصش وجود داره برای من حداقل جای شکر داره.. از طرفی بنظرم ادامه دادن فرمول شماره دوم کار اشتباهی بود.. با وجود عناوین سولزبورنی اون استایل شماره های قبلی نخ نما شده
سلام . ممنون از نقد منصفانه شما . من همیشه منصفانه ترین نقد ها رو توی دیجیاتو دیدم . برخلاف بعضی جاها که فقط تعریف و تمجید میکنن از بازی ها .
بازی به شدت بد شده و این مساله از همون استارت بازی پیداست. سیستم مبارزات بازی برای دو قرن پیشه انگار و داستان هم که یک چیز عجیبیه صرفا برای ادامه دادن ماجرای قبلی.. دوربین بازی هم که کاملا رو مخه
چقدر میکوبن این بازی بدبختو.خدایی من که بازی کردم با این که شبیه دارک سولز شده و یه نقص هایی توی داستان داره بازم لذت بردم.همین که سومین قسمت این سری ساخته شده جای شکر داره اونوقت هی میگن فلانه بهمانه?
قشنگ دوتا تاپیک شکست دارک سایدرز ۳ ? دادین چه خبره