بررسی بازی Valkyria Chronicles 4؛ توپ، تانک، مسلسل همچنان اثر دارد
سری Valkyria Chronicles در سال ۲۰۰۸ برای اولین بار پا به عرصه بازیهای ویدئویی گذاشت و توانست روی کنسول پلی استیشن ۳ آنقدری خوش بدرخشد که چندماه بعد از انتشارش، صاحب یک سریال انیمه ۲۶ قسمتی ...
سری Valkyria Chronicles در سال ۲۰۰۸ برای اولین بار پا به عرصه بازیهای ویدئویی گذاشت و توانست روی کنسول پلی استیشن ۳ آنقدری خوش بدرخشد که چندماه بعد از انتشارش، صاحب یک سریال انیمه ۲۶ قسمتی شود. بعد از پخش انیمه این بازی شاهد عرضه دو عنوان دیگر از سری Valkyria Chronicles بودیم که انحصارا برای کنسول دستی سونی یعنی PSP عرضه شدند و سپس تا مدتها خبری از فرنچایز نبود تا اینکه با ظهور نسل جدید و ازدیاد بازیهای ریمستر شده، نسخه اول بازی به صورت ریمستر برای کنسولهای نسل جدید منتشر شد.
بعد از موفقیت این ورژن ریمستر شده سازندگان نسخه چهارم بازی را به بازار عرضه کردهاند تا بازیکنانی را که به دنیای Valkyria Chronicles معتاد کردهاند، وارد یک کارزار جدید کنند.
- سازنده: SegaMedia.Vision
- ناشر: Sega
- پلتفرم ها: پیسی، پلی استیشن ۴، ایکس باکس وان، نینتندو سوییچ
- پلتفرم بررسی: پی سی، نینتندو سوییچ
سگا ناشر سری Valkyria Chronicles با ریمستر کردن نسخه اول این بازی محبوب، توانست روح تازهای به فرنچایز خود در بازار بینالمللی بدمد؛ تاکتیکی که پیشتر در سری بازی یاکوزا نیز جواب داده بود و باعث شد که این سری هم جان دوبارهای بگیرد. بعد از عرضه نسخه ریمستر شده اما شاهد یک اشتباه از سوی ناشر بودیم که بازی Valkyria Revolution را برای کنسولهای نسل جدید عرضه کرد.
گمان میکنم سگا با دیدن رشد محبوبیت روزافزون بازیهای اکشن-نقش آفرینی و تصور اینکه گیمرهای امروزی علاقه زیادی به تجربه بازیهای نقشآفرینی نوبتی ندارند؛ تصمیم گرفته بود که فاز سری Valkyria Chronicles را عوض کند و با آمیختن ژانر اکشن در بازی، آن را تبدیل به اثری پرجنب و جوشتر و سریعتر کند.
تصمیم که بعد از شکست تجاری نسخه فرعی Valkyria Revolution مشخص شد چندان صحیح نیست و سگا را دوباره به چرخه و ماهیت اصلی این سری برگرداند. البته میتوان ادعا کرد که سگا سر بازی فرعی خود از آنور بام افتاد و سر نسخه چهارم تا حدی از اینور بام! بازگشت به اصالتی که در نسخه چهارم صورت گرفته دیگر خیلی خیلی بازگشت است به طوری که بازی دقیقا داستان نسخه اول را روایت میکند با این تفاوت که داستان از زوایای دیگری روایت میشود و محتواهای اضافهای برای آن در نظر گرفته شده است.
اما داستان بازی چیست؟ در سال ۱۹۳۵ اروپا به دو بخش اروپای غربی و شرقی تقسیم شده و جنگ بزرگی بین این دو ناحیه بر سر مادهای معدنی و حیاتی به اسم Ragnite در گرفته است. (Ragnite به نوعی همان نفت دنیای خودمان است.) اقتصاد تمامی کشورها به داشتن این ماده برمیگردد و در نتیجه جنگی بین حکومت Empireها و Federation رخ میدهد
. این جنگ از حمله Empire به یک شهر کوچک و بیطرف اما غنی از ماده معدنی مذکور آغاز میشود. نام این شهر Gallia است و ارتشی از این شهر به همراه متحدین Federation جلوی Empire ایستادگی میکند و داستان Claude Wallace را روایت میشود که در ارتش جوخه E جنگاوری میکند.
کلود از سرزمین هافن هست که توسط Empire نابود شده و کینه شدیدی نسبت به این حاکمیت دارد. او و دیگر اعضای جوحه هر کدام پس زمینه داستانی غنی دارند که در بخشهای فرعی بازی میتوان به آنها پی برد. قسمت Squad Story داستانکهایی فرعی برای هر یک از کاراکترها را به همراه دارد که تمام کردن آنها برای رسیدن به پایان اصلی بازی اجباری نیست اما خالی از لطف هم نیست.
خوشبختانه نویسندگان بازی سنگ تمام گذاشتهآند جدا از این بخشهای فرعی، برای تک تک سربازانی که در بازی میبینید در حد یک پاراگراف هم شده پس زمینه ذهنی برای گیمرها آماده کردهاند. این کار نویسندگان بازی جنبه انسانی جالبی به بازی جنگی Valkyria Chronicles 4 داده و بار درام این قصه را اعتلا بخشیده است.
داستان بازی صدالبته میتوانست غنیتر باشد و انتظار بیشتری از یک بازی ژاپنی در بخش داستانی میرود اما در حال حاضر هم چیزی حدود ۳۰ ساعت محتوای داستانی را به ارمغان میآورد که شاید بیشتر آن کلیشهای باشد ولی همچنان یک و سر و گردن از داستان بسیاری از بازیها بالاتر است. فقدان کاتسین (شاید دو سه کاتسین در بازی وجود داشته باشد) و روایت داستان به صورت دیالوگها و گفتگوها بعد از مدتی حوصله سر بر میشود و با وجود دوبلوری خوب صداپیشگان، همچنان کسلکننده باقی خواهد ماند.
بازی سبک و سیاق انیمهای خود را در تمامی لحظات حفظ میکند و شوخیهای حاکم بر این فضا را هم داخل داستان خود قرار میدهد و لحظات کمدی زیادی را در دیالوگها ایجاد میکند.
اما اصل بازی Valkyria Chronicles 4 به گیمپلی آن برمیگردد و بس. ما با یک بازی طرف هستیم که ترکیبی عجیب از سه ژانر را در خود گنجانده است: استراتژی، نقش آفرینی و اکشن سوم شخص. ترکیب این سه سبک در بازی قرص و محکم از آب در آمده و هر سه بخش ویژگیهای بارز خود را دارند. مراحل بازی، چه فرعی و چه اصلی، در میدان نبردی آغاز میشوند که در ابتدا نقشه آن دیده شده و چینش سربازان دشمن و خودی در آن نشان داده میشود.
البته این شما هستید که باید نیروهای خودتان را روی نقشه میدان نبرد بچینید و اصل بازی و قدرت استراتژی نهفته در آن از همین نقطه ابتدایی شروع میشود. در ادامه شما در بازی وظیفه هدایت نیروهای خود را دارید و در هر بار حرکت یک مهلت زمانی برایتان تعبیه شده است؛ یعنی اینکه با حرکت دادن هر مهره (نیرو) یک زمان محدودی به شما اختصاص داده میشود که در طی آن میتوانید جابجا شوید و یا دستور حمله و دیگر فرامین را صادر کنید.
در حین حرکت در زمان مخصوص به خود هیچ حرکتی از نیروهای دشمن سر نمیزند و به عنوان مثال شما اگر به فاصله دو سانتی متری یک سرباز دشمن هم باشید و مشغول شلیک کردن به او بشوید، سرباز نگون بخت بیچاره زل زده به شما و تیر میخورد. ناگفته نماند که ضرب المثل گهی پشت به زین و گهی زین به پشت در اینجا کاملا صدق میکند و در حالت عکس ماجرا هم شما در حین حمله دشمن و گذر زمان اختصاصی او، هیچ کاری نمیتوانید بکنید.
چند کلاس مختلف برای سربازان شما در بازی وجود دارد که به اختصار اینها هستند: تک تیرانداز (که معلوم است چیکار میکند)، دیدهبان (که میتواند جایگاه نیروهای دشمن را چک کند و آن را برایتان علامت گذاری کند)، موشک زن آرپیجی (که میتواند ادوات زرهای سنگین دشمن را هدف گرفته و آن ها را لت و پار کند)، تعمیرکار (که نمیتواند حمله کند و صرفا میتوان با او در میدان نبرد چرخید و ادوات جنگی خودتان که آسیب دیدهاند را مرمت کرد و یا در نهایت میتوان با استفاده از قابلیتهای ویژه او سنگرسازی یا حفاری کرد)
در ادامه سرباز مسلسلچی را داریم (نقش کلیدی را در میدان نبرد دارد و برای نبرد پارتیزانی ساخته شده و میتواند رو در روی دشمن آنها را قلع و قمع کند) و در آخر کلاس خمپارهانداز (که برای اولین بار در این سری معرفی شده و با وجود محدودیت سرعت و راه رفتنی که دارد میتواند به وسیله خمپارههای خود بخش بزرگی از دشمن را تار و مار سازد)
در کنار این نیروهای تیپ نفر شما چند نیروی زرهای هم دارید که میتوانید با آنها در میدان جنگ پیشروی کنید. در این بخش هم سه نیروی خاص داریم که به این شرح هستند: تانک اصلی فرماندهی (ابعاد بزرگی دارد و ضربههای مهیبی را میتواند به نیروهای دشمن وارد کند) تانک همراه و پشتیبانی (که نسخه کوچک شده و کمتر قابلیت داشته تانک فرماندهی است) و در نهایت نفربر زرهی که یک نیروی ترکیبی است و باز هم برای اولین بار در سری معرفی شده است؛ این ماشین میتواند فرد یا افرادی از نیروهای خودی را هرچه سریعتر در میدان نبرد منتقل کند و سرعت زیادی به بازی بخشیده است.
تمامی نیروهای سرباز و ادوات زرهای شما نقاط ضعف و قدرتی دارند که به تدریج با پیشرفت در بازی به آنها پی خواهید برد. شما به عنوان رهبر اصلی کل این افراد باید حواستان باشد که از قدرتهای آنها در برابر ضعف دیگر نیروها استفاده کنید و تمامی نیروها را حامی یکدیگر از آب در بیاورید. رک و بیپرده بخواهم بگویم بازی Valkyria Chronicles 4 رحم و مروتی در برابر گیمر ندارد و بسیار سخت است و اگر صبر و حوصله به خرج ندهید، بازنده میدان نبرد شما هستید.
قدم اول یعنی قدرت تصمیمگیری و تفکر استراتژی مهمترین قدم برای پیروزی جنگهای بازی است و تعداد نیروها و Levelبندی آنها (بخش نقش آفرینی بازی) نه که بیتاثیر باشد ولی چندان هم مهم نیست. هوش مصنوعی بازی هم تا حد زیادی با قدرت کار میکند و حتی بخش Easy بازی هم چالشهای فراوانی را برای گیمر مهیا میکند.
شما بعد از دستور دادن به هر یک از نیروها، برای انجام آن فرمان وارد محیط سوم شخص اکشن بازی خواهید شد و دوربین بازی از حالت ایزومتریک خارج میشود. در این حالت همانند یک بازی اکشن سوم شخص باید به اینور و آنور نقشه بروید و به سمت نیروهای دشمن آتش گلوله بیندازید. نشانهگیری و هدفگیری در بازی دقیق طراحی شده و بازی در این بخش همانند قسمت استراتژی خود چیزی کم نمیآورد.
گرافیک بازی اما در کمال تعجب از نسخه ریمستر شدهای که دو سال گذشته عرضه شد هم پایینتر است و بیشتر شبیه به یک بازی نسل هفتمی کنسولها میماند. رنگآمیزی و حالت انیمهای بازی البته زیباست و گرافیک بازی مانند یک دفتر نقاشی آبرنگ طراحی شده ولی خالی از جزییات و ریزهکاری است. در کل میتوان گرافیک هنری بازی را ستود ولی گرافیک فنی بازی دچار مشکلات و باگهای ریز و درشتی است که به راحتی نمیشود از آنها عبور کرد و بازی را برای یک عنوان عرضه شده در سال ۲۰۱۸ به یک بازی با گرافیک پایین مبدل خواهد کرد.
از آنسو بخش صداگذاری بازی (نه صداپیشگی بازی) نیز دچار نقطه ضعفهای زیادی است که بسیار توی ذوق میزند. به عنوان مثال در میدان نبرد شما مشغول Reload کردن اسلحه خود میشوید و صدای این کار سه ثانیه بعد به گوش شما میرسد و یا با تانکی یک شلیک مهیب به ارتش دشمن میکنید و صدای این شلیک یا به گوش نمیرسد یا بعد از تمام شدن حملهتان تازه از بلندگوها در میآید! صدای قدم زدن کاراکترها و دویدن آنها در میدان نبرد هم با همین اشکالات روبروست و بازی در بخش صداگذاری برخلاف صداپیشگی خود نمره منفی به خود اختصاص میدهد.
عنوان فرعی و تقریبا شکست خورده قبلی این سری یعنی Valkyria Revolution حسنی که داشت وجود قطعات موسیقی قوی و غنی در بازی بود که انصافا میتوانست یکتنه برخی از ضعفهای بازی را پوشش دهد. متاسفانه خبری از این موسیقی قوی در نسخه چهارم بازی نیست و قسمت چهارم در بخش موسیقی نسبت به عناوین قبلی پسرفت داشته است.
بازی Valkyria Chronicles 4 یک خوبی بزرگی که دارد میتواند برای همه افراد حتی آنهایی که تاکنون یک نسخه از این سری را هم تجربه نکردند، قابل فهم باشد. بازی جدید از المانها و عناصر جدیدی در گیمپلی خود بهره میبرد و از این حیث گیمپلی بهتری از نسخه ریمستر شده قسمت اول خود را دارد. داستان بازی هم نسبت به آن نسخه بهتر پرداخته شده و با اینکه بازگو کننده همان قصه است ولی جزییات بیشتری را در بر میگیرد.
در کل شاید بازی چهارم در بخشهایی (به ویژه گرافیک) از نسخه ریمستر شده بازی Valkyria Chronicles بهتر نباشد اما مجموعا کاملترین نسخه سری محسوب شده و با چالشهایی که برای گیمر ایجاد میکند، بسیار اعتیاد آور است.
- گیمپلی چالشی و درگیر کننده
- گرافیک هنری جذاب
- صداپیشگی خوب شخصیتها
- وجود محتوای زیاد در بازی
- صداگذاری ضعیف
- گرافیک فنی از رده خارج شده
- داستان میتوانست بسیار بهتر وغنیتر باشد
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.