گفتگو با نوید برهانزهی: برای برخی توییتهایم تهدید به مرگ هم شدهام
صفحه توییتری اش از چندی پیش مورد توجه قرار میگیرد و کم کم تبدیل به یک صفحه پر دنبال کننده (بیش از ده هزار کاربر) میشود. او خودش را اینفلوئنسر نمیداند ولی از اینکه توانسته با استفاده ...
صفحه توییتری اش از چندی پیش مورد توجه قرار میگیرد و کم کم تبدیل به یک صفحه پر دنبال کننده (بیش از ده هزار کاربر) میشود. او خودش را اینفلوئنسر نمیداند ولی از اینکه توانسته با استفاده از توییتر تریبونی پیدا کند و دوستان زیادی هم به دست بیاورد، خوشحال است. او نگرش مردم را نسبت به استان سیستان و بلوچستان عوض کرده و در زمینه گردشگری این استان نیز اقدامات مثبت زیادی انجام داده؛ هرچند فعالیت توییتریاش گاهی باعث شده که توسط برخی تهدید به مرگ هم بشود!
نوید برهانزهی متولد سال ۱۳۶۵ است و لیسانس حسابداری دارد. او قبل از آنکه وارد حوزه صنایع دستی شود؛ کارهای زیادی را به صورت جسته و گریخته انجام داده است. نوید دو سال پیش شرکتی را در پارک علم و فناوری تاسیس کرده و حرفه سوزن دوزی را در آن به طور جدی انجام داده و آن را به یک روش کسب درآمد تبدیل کرده است.
نوید با لباس محلی بلوچیاش در دفتر دیجیاتو حاضر شد و با خونگرمی مخصوص ساکنین خطه جنوبی کشورمان، شروع به احوالپرسی کرد. برخلاف تصور اولیهمان، کمی خجالتی به نظر میآمد و خودش هم اعتراف میکند بیشتر از آنکه بلد باشد سخنوری کند، عادت دارد توییت کند.
نوید از زندگیاش و اینکه چگونه یک توییتری مشهور شد برایمان گفت؛ از اینکه چرا توییتر را بیشتر از اینستاگرام دوست دارد و از اینکه میخواهد مسیر کاریاش را چطور پیش ببرد حرف زد. در این میان او از فیلترینگ شبکههای اجتماعی و مشکلات دسترسی به خدمات ارتباطی در روستاها هم گفت؛ شرایطی که اگرچه بهتر شده اما هنوز با ایدهآل فاصله زیادی دارد.
نوید از معدود جوانانی است که در این روزهای سخت او را خوشحال و امیدوار میبینم. از اینکه میبینم پدیدهای به نام اینترنت توانسته این جوان روستانشین را به دنیا وصل کند و کسب و کاری راه بیندازد متعجب نیستم و میدانم نویدهای زیادی در سراسر ایران هستند که روزی با گوشیها و اینترنتی که اگر در اختیارشان قرار بگیرد، موفق ظاهر خواهند شد.
نوید برهانزهی خودش را اینفلوئنسر میداند؟ اساسا تعریفت از این واژه چیست؟
راستش وقتی این عبارت را میشنوم یاد اینستاگرام میافتم. قبول ندارم که در توییتر فارسی هنوز چنین افرادی به شدت اینستاگرام وجود داشته باشند. به من در توییتر اعلام شده که تبلیغ استارت آپهایی را بکنم ولی قبول نکردم. صنایع دستی استان خودم را تبلیغ میکنم و یا به استارت آپهای فعال در استان خودم کمک میکنم.
دی ماه ۹۵ بود که دیده شدنم در توییتر شروع شد؛ همزمان با پلاسکو در سیستان و بلوچستان سیل آمده بود. من هم نوشتم مگر همه اتفاقات در تهران رخ میدهد؟ یک خبری از سیستان و بلوچستان هم بگیرید و وقتی این توییت را زدم دیده شد و خبرنگاران هم با من ارتباط گرفتند. من اخبار و عکس سیل را به آنها میدادم. باید بگویم که قبل آن هیچ کار رسمی خبری انجام نمیدادم، هرچند پیشتر در فیسبوک هم صفحاتی داشتم که اخبار استان را منتشر میکردم.
در سال ۹۲ تمام دوستانم از فیس بوک به اینستاگرام کوچ کردند و من برعکس همه آنها به توییتر آمدم. میدانستم فضای توییتری به نوعی است که آدمهای مشهور و خبرنگاران آنجا هستند. بعد از خدمت سربازی یک گوشی هوشمند گرفتم و بعد از اتفاق سیلی که برایتان گفتم، تصمیم گرفتم بیشتر و بیشتر اخبار استان را منتشر کنم.
در حال حاضر خودت را شهروند خبرنگار میدانی یا یک اینفلوئنسر یا...؟
یک شهروند خبرنگار. همچنان خودم را یک شهورند خبرنگار میدانم.
تفاوت شهرت در اینستاگرام و توییتر را در چه میدانی؟ با توجه به اینکه فعالیت چندانی هم در اینستاگرام نداری.
من از همان ابتدا از اینستاگرام خوشم نمیآمد و الان هم اگر در آنجا هستم بخاطر دوستانم است. آنها با توییتر چندان ارتباط برقرار نمیکنند. من معتقدم هر کاری در اینستاگرام میکردم نمیتوانستم به شهرت توییتری فعلی خود برسم. مخاطبین در اینستاگرام فرق دارند و به نظر من مخاطبین توییتر افراد فهیمتری هستند. وقتی تصویر یک صنایع دستی را در توییتر میگذارم همه استقبال میکنند ولی در اینستاگرام در کنار استقبال همه از قیمت بالای آن ناله میکنند و چیزهای دیگری هم میگویند. مسائل مهمی را هم که در هر دو شبکه به اشتراک میگذارم در اینستاگرام هیچ واکنشی صورت نمیگیرد و حتی کامنتهای دلسردکننده دریافت میکنم.
تو امروز در یک شبکه اجتماعی فیلتر شده به حجم قابل توجهی از مخاطب دست پیدا کردهای. تصور میکنی اگر این شبکه رفع فیلتر شود چه تاثیری روی اثرگذاری کار خودت و گفتمان عمومی خواهد گذاشت؟
خیلی زیاد. من هر کس را میبینم که به توییتر نمیآید بخاطر فیلتر بودنش است. در استان من حرف اول و آخر را واتساپ میزند و ادمینهای واتساپی مشهورترین آدمهای استان من هستند چرا که کارهای بسیار زیادی در گروههای خود میکنند؛ حتی نماینده جابجا میکنند و همین الان که نزدیک انتخابات مجلس هستیم تبلیغات سیاسی میکنند. اصولا در منطقه خلیج فارس واتساپ طرفداران بیشتری دارد. من هم پیشنهاداتی گرفتم ولی من برای نمایندگان هیچ کاری انجام نمیدهم و نمیخواهم خودم را وارد سیاست کنم. یک بار در سال ۹۶ از آقای روحانی حمایت کردم و تا الان هم چوبش را میخورم. خیلی وقت است خودم را وارد جریانات نمیکنم و دست به خودسانسوری میزنم.
شاید رفع فیلتر شدن توییتر حتی به نفع شخص من هم نباشد چرا که خیلیها از استان من بیایند توییتر و شهرت من کم شود ولی بازهم به شدت موافق هستم که این شبکه رفع فیلتر شود، این حقی است که برای همه ضایع شده است. تبلیغات خود من در توییتر برای کشور ارزآوری داشته و نزدیک به ۱۵ کشور دنیا از محصولات ما خریداری کردند که نود درصد آنها از توییتر بوده؛ کشورهایی مثل آلمان، انگلیس، آمریکا، عمان و کویت و دیگر کشورها. بازار صنایع دستی ما در تلگرام هم بسیار قوی بود ولی بعد از فیلتر شدنش با مشکل مواجه شدند و من خودم هم دراین باره برای وزیر ارتباطات توییت زدم.
من با شبکهای که فیلتر شده توانستم صنعت گردشگری استان خودم را تغییر بدهم. این را به خود وزیر هم به صورت رو در رو گفتم؛ اینکه «آقای وزیر هر چقدر هم فیلتر کنید ما باز هم میآییم». به وزیر این را هم گفتم که یک بار یکی از من پرسید تو عضو پیام رسان داخلی میشوی؟ گفتم نه چرا که مثل این است که من را از تویوتا هایلوکس ۲۰۱۸ پیاده کنند و به زور سوار پراید کنند.
حتی گاهی فیلتر باعث میشود که آدم بیشتر جذب یک چیزی شود. مردم کنجکاو میشوند بداند چرا یک چیزی فیلتر شده، مگر چه داشته که فیلتر شده. تلگرام را فیلتر کردند که مردم از پیامرسانهای بومی استفاده کنند ولی من از هر کس در استان خودم پرسیدم گفتند وارد مدلهای بومی نمیشویم چرا که از مخاطبینمان هیچکس آنجا نیست. من خودم هم این مدلهای بومی را امتحان کردم و نتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم.
کارهای زیادی برای گردشگری کردی. مثلا سال گذشته به درک اشاره کردی و امسال هم وزارت ارتباطات به آن اشاره کرد.
اصلا اینترنت بعد از آن معرفی، به روستای درک رفت. زمانی که من درک را معرفی کردم مردم چابهار از وجود چنین جایی باخبر نبودند. دو ماه قبل از اینکه اینترنت به روستای درک برود، یکی از نزدیکان مشاور وزیر به اسم ریحانه وحیدیان با من ارتباط گرفت و پرس و جو کرد که آیا اینترنت آنجا هست یا نه. من هم گفتم نه و چند وقت بعد دیدم که اینترنت 4G هم به آنجا رسیده. بسیاری از روستاهای ما اینترنت ندارند، اگر داشته باشند میتوانند محصولات خودشان را مستقیما بفروشند.
به جز روستای درک، فکر میکنی در بحث گردشگری در جذب مخاطب به استان خود موفق بودی؟
خیلی زیاد. بهمن سال ۹۵ که شروع به معرفی سیستان و بلوچستان کردم، در نوروز ۹۶ مسیرهای نوروزی بسیاری از مردم عوض شد و به سمت استان ما آمدند. من به همین خاطر اول فروردین ماه که روز تولدم هم هست، یک لوح تقدیر از روابط عمومی میراث فرهنگی کل کشور گرفتم. من با اینکه الان در زمینه صنایع دستی کار تخصصی میکنم، هنوز خیلیها مرا به اسم فعال گردشگری میشناسند در صورتی که من صرفا معرفی کننده هستم. یادم هست خرداد ۹۶ من به تلویزیون و شبکه نسیم (برنامه هزار داستان) رفتم، به عنوان یک کسی که با توییتر معروف شده و برای گردشگری استانش کار مثبتی کرده است.
تو تمرکز خودت را گذاشتی روی معرفی فعالیتهای گردشگری، چرا خودت در این زمینه استارت آپ نزدی و رفتی سراغ سوزن دوزی و صنایع دستی؟
هنوز آن موقع این موضوع جا نیفتاده بود و همچین چیزی جواب نمیداد. بچههایی که این کارهای استارت آپ گردشگری را انجام میدهند هنوز آماتور هستند و بیشترشان هم در اینستاگرام هستند. خیلیها به من میگفتند بیا این کار را انجام بده ولی آن موقع این موضوع ریسکی بود و من ریسک را انجام ندادم، شاید الان چنین چیزی را راه میانداختم اما در حال حاضر سر صنایع انقدر سرم شلوغ است که دیگر نمیتوانم. در زمینه صنایع دستی یک شرکت به اسم «سوچن» را با همکارم خانم «فائقه راغی» ساختیم و در آن یک نرم افزار طراحی سوزن دوزی طراحی کردیم که به نام خودمان ثبت شده و در مجموعه پارک علم و فناوری استان فعالیت میکنیم و از حمایتهای معنوی پارک برخوردار هستیم. در حال حاضر داریم کارهای نهایی را انجام میدهیم تا فروش آنلاین خودمان را هم انجام دهیم و برای سایت خودمان جذب سرمایه هم کردیم.
به نظرت کسب و کارهای روستایی چه راه مناسبی برای فروش محصولاتشان دارند؟
به اینترنت واقعا نیاز دارند. در سمت ما همانطور که گفتم واتساپ حرف اول و آخر را میزند و داشتن اینترنت برای استفاده از این برنامه لازم است. روستای جهانی کلگورکان صنایع سفال سازی دارد و در سطح جهانی شهرت دارد ولی مردمش اینترنت ندارند و واسطهها میآیند از آنها جنس میخرند و میفروشند. یک بار یک خبرنگار در این باره توییت زد و از علاقه مردم آنجا برای داشتن اینترنت که خودشان بتوانند محصولاتشان را بفروشند گفت و یک ماه و نیم بعد اینترنت به روستا آمد و من به عینه تغییر را در کسب و کارشان دیدم. بعد از آمدن اینترنت به آنجا، پست هم به آنجا رفت و حالا محصولاتشان را میتوانند خودشان بفروشند و خودشان پست کنند.
ما خودمان اینترنت را به روستایمان آوردیم. من مودم مبین نت داشتم و بردم پشت بام خانه سمت شهر نزدیکمان و دیدم کورسوی چراغی روشن شد و توانستم به اینترنت وصل شوم. رفتم پیش متولی مبین نت در شهر و از او خواستم که در روستای ما اینترنت را فعال کند و به او قول دادم که مشتریاش هم پیدا میشود. آنها هم این کار را کردند و بعدش هم که ایرانسل با 3G وارد روستایمان شد و اوضاع بهتر شد. من در هر سفر، خواسته مردم را اینترنت میبینم و دوست دارند که خودشان بی واسطه با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنند.
در زمینه فروش محصولات روستایی الان مجموعههایی فعالیتشان را آغاز کردهاند. مثل «باسلام». چقدر فکر میکنی میتوانند موفق باشند؟
در استان من نمیتوانند موفق باشند. خود بچههای باسلام پیش من هم آمدند ولی همکاری صورت نگرفت. به نظر من خود مردم میتوانند سایت راه اندازی کنند.
خب تعدد این سایتها فکر نمیکنی مردم و مخاطب را گیج میکند؟
ما بررسی که در تیممان کردیم این بود که مردم ما بیشتر دوست دارند خودشان بفروشند و خودشان در ارتباط با مشتریان باشند و با واسطه درگیر نشوند.
حق با تو است اما توییتر و اینستاگرام یک سیستم دستی و غیرمکانیزه است در صورتی که یک سایت میتواند آن سیستم را برایتان مکانیزه کند.
در استان من چنین سایتهای باواسطهای جواب نداده و بازخورد مثبتی نداشته است. ما تصمیم گرفتیم با این واسطهها ارتباط برقرار نکنیم.
فکر نمیکنی دلیلش دلیل فرهنگی باشد؟
ترس و بی اعتمادی نسبت به این واسطهها در ما وجود دارد. نه تیم ما و نه دیگر تیمها از چنین واسطههایی استقبال نکردند.
یک اینفلوئنسر یا شهروند خبرنگار چقدر میتواند در حل مشکلات یک استان نقش داشته باشد؟
مردم که مرا میبینند از من تشکر میکنند که نگاهشان را نسبت به سیستان بلوچستان عوض کردم. گردشگری که آنجا میآید همیشه راضی است و به من میگویند ما از طریق تو فهمیدیم مشکل آنجا وجود دارد. مخاطبین هیچ شناختی از بلوچ نداشت و فورا یاد عبدالمالک ریگی میافتد، من تصمیم گرفتم این نگاه را نسبت به سیستان بلوچستان عوض کنم.
گاهی اظهار نظرهای تندی در توییتر داشتهای، تا حالا هیچ مشکلی با این رویکرد و توییتهای تند داشتهای؟
نه، تا به حال به خاطر توییتهایم اتفاقی نیفتاده؛ البته تهدید به مرگ بخاطر توییتهایی هم شدم؛ توسط منافقین یا اطرافیان عبدالمالک ریگی. من واقعیات را می نویسم. بزرگترین خیانتی و جنایتی که کسی به سیستان بلوچستان کرده همان عبدالمالک ریگی انجام داد و من هر لحظه هر جا ضد آن مینویسم. برخی به من میگویند تو پول میگیری برخی توییتها را میزنی ولی هیچوقت نشده توییت سفارشی بزنم؛ صرفا کار خودم را پروموت کردم. هیچ وقت خودم را وارد یک بازی نکردم که دلم نخواهد وارد آن شوم. هیچ وقت وارد کارزارهای هشتگی نمیشوم، اما اگر جایی ببینم منافع کشورم در خطر است به عنوان یک بلوچ به این موضوع واکنش نشان میدهم؛ البته اگر بدانم واکنشم خوب و موثر است.
در برابر شایعات واکنش نشان میدهم، مثلا خبرنگاری گفته بود مردم ما گوشت کلاغ و گربه میخورند یا یکی گفته بود مردم سیستان بلوچستان از خواب که بیدار میشوند سر یک زن را میزنند! در برابر این موضوعات روشنگری میکنم. گاهی به من میگویند چرا حساسی و جواب میدهی اما باید جواب داد. به اندازه کافی فیلم علیه ما میسازند و من وقتی دیده میشوم باید واکنش نشان بدهم. درباره مشکلات سیستان و بلوچستان جایی هیچی نمیگوید مگر به منافعشان باشد ولی من برای مردم خودم نظر میدهم.
در دو سال اخیر بخشی از بدنه دولت یا حتی حاکمیت در توییتر فعالیت بیشتری دارند. فکر میکنی این مساله چرا اتفاق افتاده و به دنبال چه چیزی هستند؟
چون آنها هم دیدند و فهمیدند که مخاطبین توییتر فرق دارند. توییتر در انتخابات ۹۶ بسیار تاثیرگذار بود و تا پیش از آن دولتمردان کمتری در توییتر فعالیت مدام داشتند ولی بعد از آن و روی کار آمدن ترامپ که شخصیت توییتری دارد، دولتمردان بیشتری از ما به توییتر آمدند. آنها تاثیرگذاری توییتر را دیدند ولی رفع فیلترش نمیکنند چون خودشان فیلترش کردند. آنها سال ۸۸ فکر میکردند توییتر چیز بدی است ولی الان کلی مخاطبین ارزشی وارد توییتر شدهاند. فکر نکنم هیچ وقت توییتر رفع فیلتر شود مگر اینکه یک معجزه رخ بدهد.
تو با وزیر ارتباطات درباره زیرساختهای ارتباطی استان خودتان صحبت کردی، از آن زمان تا امروز اوضاع چطور شده؟
خیلی بهتر شده. هنوز مشکل زیاد است ولی نسبت به یک سال پیش اینترنت روستاها و شهرهای سیستان بلوچستان خیلی بهتر شده. البته هنوز هم خیلی از روستاهای ما اینترنت ندارند و مردمانی ساکن آنجا هستند که دوست دارند با مردم جهان ارتباط برقرار کنند. مردم استان ما در سینما و تلویزیون و جراید خیلی بد جلوه داده شدهاند. در حالی که میتوانند در فضای مجازی، بی واسطه خودشان و فرهنگشان را به جهانیان نشان دهند؛ بخصوص از سال ۹۶ به بعد و خوشبختانه نگرش مردم هم عوض شده است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دمش گرم ???
دمت گرم کاکو?
فقط کافی صنعت گردشگری سیستان بدید دست همچین آدمهای با لیاقتی تا صرفا این استان از طریق گردشگری آباد بشه
تا باشن ازین دلسوزا واسه آبادی